محمدی همچنین به اهمیت طراحی زیورآلات و تکنیکهای نوین مانند کهنهکاری در ایجاد واقعیتهای تاریخی در لباسها میپردازد و تأکید میکند که این پروژه نهتنها فرصتی برای بازگشت به عرصه طراحی لباس بوده، بلکه به او این امکان را داده تا با چالشهای جدیدی روبهرو شود و درنهایت به خلق آثار هنری بینظیری بپردازد که در خدمت زیباییشناسی داستان قرار میگیرد.
بهعنوان سؤال اول، از فرآیند ورودتان به این پروژه بگویید.
دقیقا چهار سال پیش بود که به دعوت آقایان مقدم و عاشوری با پروژه موسی کلیما...(ع) آشنا شدم. بعد از صحبتهای اولیه با آقای حاتمیکیا، تصمیم گرفتم بعد از سالها که به دلایل شخصی از کار کنارهگیری کرده بودم، دوباره به عرصه طراحی لباس برگردم. حس کردم که در این کار میتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم.
درباره تیم طراحی لباس توضیح دهید. چند نفر هستند و چه وظایفی دارند؟
حدود ۸۰ نفر در چهار سال گذشته مرا همراهی کردند. در نسخه سینمایی موسی کلیما...(ع) هم یک تیم ۵۵نفره در کنارم بودند. جا دارد که از همینجا به همگی خسته نباشید بگویم و بهخاطر همراهیهای درجهیکشان از تکتکشان بینهایت سپاسگزارم. تیم من متشکل از دستیاران مختلف در بخشهای اداری و اجرایی بود. بخشهای اجرای کانسپتهای طراحی و طراحی سهبعدی قطعات زیورآلات، دو کارگاه خیاطی مجزا، کارگاه ظریفدوزی، جواهردوزی، منجوقبافی، کارگاه طوقبافی، کارگاه زیورآلات، کارگاه رنگرزی، کارگاه کهنهکاری، کارگاه چرم، کارگاه اجرای تزئینات کلاهگیسها، بخش آرشیو و درنهایت تیم اجرایی و جامهداری در این پروژه فعالیت کردند.
پیش از این هم در پروژههای تاریخی شرکت داشتید. چه چیز این پروژهها شما را جذب خود میکند؟
این چهارمین پروژه تاریخی درکارنامه کاری من محسوب میشود.قبل ازاین کارطراحی لباس پروژههای«معصومیت ازدسترفته» و «مختارنامه» را با آقای میرباقری داشتم و همچنین طراحی لباس یک پروژه تاریخی بینالمللی برای شبکه MBC دبی انجام دادم. کار در این پروژهها به لحاظ حجم سنگین و چالشهای مختلف و کمبود نیروی اجرایی متخصص بسیار سخت و گاه طاقتفرساست، اما بهدلیل پروسه جذابی که امکان خلق شخصیتهای تاریخی دارد، همیشه برای من جذاب بوده است.
بدون شک کار کردن در پروژههای تاریخی همیشه چالشهایی دارد. درباره این چالشها بیشتر توضیح دهید.
مهمترین چالش در پروژههای تاریخی از نظر من، بحث نیروی کار مجرب است. بهشدت در این زمینه دچار محدودیت هستیم و نیاز است که مدام روی بخش نیروی انسانی متخصص درهمه زمینههای دستیاری، کارگاهی و...سرمایهگذاریهای فراوانی انجام شود و باید مدام بهروزرسانی صورت گیرد.
سریال موسی کلیما...(ع) از نظر دوره تاریخی در مصر باستان اتفاق میافتد و منابع مطالعاتی محدودی درباره لباس این دورهها وجود دارد. شما برای نزدیککردن طراحی لباسها به واقعیت از چه منابعی استفاده کردید؟
یکی از دلایلی که من را وادار به قبول این کار کرد، کار در زمینه کانسپت و تم مصر بود. به عنوان یک طراح، برایم جذاب بود که درمقطعی کارکنم که مصر دردوران خودش مهدهنر،زیبایی،معماریهای خیرهکننده،زیورآلات ولباسهای جذاب و منحصربهفرد بوده است. درعینحال، در قصر فرعون تمرکزروی لباسهای فاخر و دربخشهای دیگر مانند شورشیان غرب نیل، روی لباسهای کهنه متمرکز هستیم. بنابراین برای من بهعنوان طراح لباس و زیورآلات، جای کار بسیاری داشت. طراحی زیورآلات نیز در این کار بسیار جدی بود و طراحی این حجم از زیورآلات برای بازیگران اصلی، فرعی و هنروران هم در ایران برای اولین بار اتفاق افتاده است. زیورآلات مبحث فوقالعاده مفصل و مهمی در تاریخ مصر است.طبق روال کارهای تاریخی، ابتدا باید مطالعه بسیار عمیقی از تمام منابع و رفرنسهای موجود انجام داد. تمام عکسهایی که از منابع آن دوران موجود است و نمونههای موزهای را باید مورد بررسی قرار داد، اما درنهایت باید طراحی انجام شود؛ بهطوریکه در اینجا، بهدلیل محدودیتهای اجرایی که ما طراحان لباس در ایران با آن مواجه هستیم، باید تطبیقی بر مبنای قابل پخشبودن لباسها در نظر گرفته شود. پالتهای رنگی بهدقت انتخاب شده، پارچهها و انواع تکنیکهای ظریفدوزی، پارچهسازی و کهنهکاری به کار گرفته میشوند تا درنهایت به یک مجموعه لباس و زیورآلات دستیابیم که در خدمت زیباییشناسی نهایی کار قرار گیرد. بهعنوانمثال، هنرهایی مثل جواهردوزی، درباریدوزی و مکرمهبافی برای اولینبار به شکل ویژه در این کار استفاده شده است. در کل بهعنوان طراح لباس اجازه ندادم که محدودیتهای اجرایی در کلیت کار سایه بیندازد. امیدوارم که موفق عمل کرده باشم.
پیش از این برای نخستینبار از تکنیک کهنهکاری بهطور ویژه در پروژه مختارنامه استفاده کردید. در این پروژه هم شاهد این نوع از تکنیک هستیم؟ و اگر نکتهای خاصی درباره طراحیها وجود دارد بفرمایید.
همانطور که خودتان اشاره کردید، بحث کهنهکاری به شکل کاملا جدی و تخصصی از پروژه مختارنامه شروع شد. در مختارنامه به لطف تجربه و حمایت آقای داوود میرباقری، توانستم برای اولینبار از شکل سنتی و رایج اجرای لباس فاصله بگیرم و در همه زیرشاخههای لباس فضای جداگانه و کاملا تخصصی ایجاد کنم. کارگاه کهنهکاری، رنگرزی و کارگاه چرم و ادوات به شکل کاملا مجزا برای اولینبار در مختارنامه شکل گرفت و خوشبختانه بعدا با پروژه «محمد(ص)» هم مهر تأییدی به این شیوه کار زده شد. این مهم در پروژههای تاریخی فاخر و الفویژه در ایران ادامه پیدا کرد. در فیلم سینمایی موسی کلیما...(ع) بخشهایی از گوشن و بردگان گوشن به شکل ویژهای طراحی و با درصدی از کهنهکاری بالا روی لباسها کار شده است. کهنهکاری به سادهترین شکل، روی جاافتادگی لباسها به طراح کمک میکند و بسیار مهم است که این درصد کهنهکاری بر مبنای منطق خاصی انجام شود. استفاده از تکنیکهای روز بهجای روشهای کلیشهای و نخنما در این بخش اهمیت زیادی دارد. در لباس شخصیتهایی مانند آنوبیس و خانواده عمران، میتوان بهخوبی تکنیکهای متفاوت کهنهکاری را مشاهده کرد.
ابراهیم حاتمیکیا، کارگردانی است که کار کردن با او تجربه خاصی را به همراه دارد، درباره تجربه همکاری بیشتر توضیح دهید.
آقای حاتمیکیا از کارگردانان صاحبسبک و جریانساز در سینمای ایران هستند.برای من جالب بودکه ایشان میخواستندوارد وادی کارهای تاریخی شوند. در تجربهای که من دراین پروژه با ایشان داشتم،جسارت ایشان برای استارتزدن اولین پروژه ویرچوآل در ایران برای من بسیار جالب بود. مسیر واقعا پرچالشی پیشروی همه ما قرار داشت. دقتنظر ایشان در کار جالب بود و جزئیات برایشان بسیار مهم است. همچنین، سرعتعمل بالایی در کار دارند. در کل، تجربه بسیار جالبی را شخصا با ایشان داشتم.
درنهایت اگر نکتهای هست که لازم میدانید با مخاطبان به اشتراک بگذارید میشنویم.
در پایان، از شخص آقای رضوی، تهیهکننده کار،بسیار سپاسگزارم. ایشان بهخوبی به اهمیت طراحی لباس و طراحی زیورآلات در این پروژه واقف شدند و حمایت کردند. بهدلیل تکنیک ویرچوآل که برای اولین بار در این پروژه استارت خورد، به همه ما امکان تستهایی را دادند که بسیار راهگشا بود.