۱- سال ۱۴۰۳ آنقدر عجیب و غریب و پرحادثه بود که معلوم نیست حالا حالاها شبیه آن را تجربه کنیم. من مثل همیشه منتظر بودم تا رهبری در سخنان اول سال در این مورد چه میگویند. حرفها پیامهای خاصی داشت. بیایید مرور کنیم: «سال ۱۴۰۳ سال پرماجرایی بود. حوادثی که در این سال پیدرپی اتفاق افتاد، شبیه حوادث سال ۱۳۶۰ و دارای سختیها و مشقتهایی برای مردم عزیز ما بود. در اوایل سال، شهادت رئیسجمهور محبوب ملت ایران، مرحوم آقای رئیسی (رحمهالله علیه) اتفاق افتاد. قبل از آن، شهادت تعدادی از مستشاران ما در دمشق اتفاق افتاد. بعد از آن، حوادث گوناگونی در تهران و بعد در لبنان اتفاق افتاد، عناصر ارزشمندی را ملت ایران و امت اسلامی از دست دادند. اینها حوادث تلخی بود که اتفاق افتاد. علاوه بر این، در طول سال و بخصوص در بخش دوم سال، مشکلات اقتصادی بر مردم فشار آورد، سختیهای معیشت برای مردم مشکلاتی درست میکرد. این سختیها در طول امسال وجود داشت؛ لکن متقابلا یک پدیده عظیم و عجیبی بوجود آمد وآن نشان دادن قوت اراده ملت ایران وروحیه معنوی ملت ایران واتحاد ملت ایران و آمادگیهای سطح بالای ملت ایران بود.»
رهبری مثل همیشه همه مشکلات را هم میبینند و هم ابایی ازاشاره به آنها ندارند. ولی روشنگرانه از روحیه مقاومت مردم میگویند و هوشمندانه کار را برای سال جدید وتحول اقتصادی هم درورود مردم به صحنه برمیشمرند.یعنی سرمایهگذاری. چیزی که بدون شک بار اصلیاش به دوش خود مردم است.
۲- اما یکی از نکاتی که در سخنان رهبر عزیزمان به چشم میآمد، مقایسه سال گذشته با سال ۱۳۶۰ بود. نمیدانم چندتا از حوادث آن سال را در حافظه دارید. چندتا از مهمترینهایش را با هم مرور کنیم:
ماجرای انفجارحزب جمهوری وشهادت دکتربهشتی و۷۲ یار ایشان که همگی ازتاثیرگذاران سیاسی واجتماعیکشور بودند.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین و شهادت بیش از ۷۰ نفر از مسئولان عالی کشور.
ماجرای ترور آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران
شهادت شهید دکتر مصطفی چمران در دهلاویه
ماجرای نفوذ منافقین در میان مردم و نزاع بر سر عزل یا برجا ماندن بنیصدر.
بمبگذاریهای متعدد در تهران و ناامنی شدید در پایتخت
سیل در آذربایجان
همه این سختیها کافی بود برای اینکه جریان نوپای انقلاب از حرکت بایستد؛ ولی از آن روزها بیش از ۴۰ سال میگذرد و هنوز ایران و جمهوری اسلامی سرپاست.
۳- بیایید برگردیم به بیش از۱۴۰۰ سال قبل. جایی که یکی از بزرگترین محاصرههای اقتصادی تاریخ رقم خورد. فکرش را بکنید که ناگهان مردم شهر، شما و خانوادهتان را ازهر نوع خرید وفروش با دیگران محروم کنند.نه اینکه پای دشمن و بیگانه وسط باشدها، نه.هموطنهایت تحریمت کنند.این اتفاقی بودکه محرم سال هفتم بعثت برای رسول خدا وخاندانش افتاد.
آنها در جایی به نام شعب ابیطالب محاصره شدند و همه مردم غیر از مسلمانشدهها، علیه آنها بودند. درواقع مشرکان جلسهای تشکیل دادند و عهدنامهای نوشتند و در داخل کعبه آویزان کردند، مبنی بر اینکه هرگونه خریدوفروش و معاشرت با بنیهاشم ممنوع است و سوگند یاد کردند که قریش، تادم مرگ طبق موازین ذیل عمل کند،مگر اینکه بنیهاشم محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.این محاصره شعب سه سال طول کشید، فشار و سختگیریها به حدی رسید که ناله فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید. ثروت خدیجه همسررسول خدا هم به پایان رسید و درتاریکترین لحظات و در سال دهم بعثت با خوردهشدن پیماننامه توسط موریانه، ورق برگشت. شاید اگر خیلی از ما با روحیههای امروزمان در آن شرایط بودیم، قبل از این اتفاق، ناامید میشدیم! ولی آنها که با رسول خدا ماندند، عاقبت بهخیر شدند.
۴- خب این همه روضه خواندی که چه؟ بله سؤال خوبی است. اول سال است. هم اول سال به معنای بهار و هم به فرموده امام صادق(ع) اول سال عشاق: «ابتدای سال، شب قدر است، در آن شب آنچه از این سال تا سال آینده انجام خواهد گرفت، نوشته میشود.» شب قدر، شب رقم زدن سرنوشت انسان است؛ چراکه خداوند آنچه را در طول سال انجام خواهد داد، در آن شب تقدیر و تعیین میکند. همانند حیات و مرگ، خیر و شر، طاعت و عصیان، سعادت و شقاوت، توسعه و تنگی رزق و معیشت که این گفتار، عصاره و مضمون آیه چهارم سوره دخان است که بهصراحت بیان شده: فِیهَا یفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ «در آن شب هر امری براساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا میشود.» و این چه امید بخش است که میتوانیم خودمان آینده را بهتر رقم بزنیم. شاید شبهای قدر گذشته باشد ولی یادمان باشد پرونده هنوز باز است. مخصوصا شب عید فطر. از طرفی یادمان نرود که در شب قدر، مقدرات انسانها برای سال آینده نوشته میشود؛ اما این نوشتار، سرنوشت حتمی و غیرقابل تغییر نیست. بلکه شباهتی به تصویب بودجه سالانه دارد که در آن مشخص میشود هر سازمان چه مقدار هزینه و درآمد خواهد داشت. با این حال در طول سال ممکن است حوادثی غیرمنتظره مانند سیل، زلزله یا درآمدهای جدید رخ دهد که نیاز به اصلاح و تعدیل بودجه را ایجاد کند. در مورد سرنوشت انسان نیز همین قاعده برقرار است.
۵- اصلا بیایید برویم دورتر. سری بزنیم به کشوری که کمتر از یک ماه از تدفین اسطوره بزرگ مقاومتش میگذرد. بله لبنان. خیلیها از جمله خود صهیونیستها فکر میکردند با شهادت سیدحسن نصرالله مقاومت در لبنان هم شکست میخورد. اما حواسشان نبود وقتی سیدحسن نصرالله نقش اساسی در پدیدآوردن مسئولیت مردم لبنان در قبال آرمان فلسطین ایفا کرده، حتما توانسته روحیه مبارزه را در نسلهای همدوره و نسلهای بعد از خود بهخوبی ایجاد کند. در نتیجه همین مساله بود که بعد از شهادت سیدحسن نصرالله اگرچه فقدان و خلأ او احساس میشود اما قطعا شاهد نسلهایی از نیروهای متفکر، مقاوم، شجاع و مبارز در حزبالله و لبنان خواهیم بود و راه مبارزه با اشغالگران را بهشدت هرچه بیشتر ادامه خواهند داد. همچنانی که با شهادت سیدعباس موسوی، راغب حرب، عماد مغنیه و دیگر چهرههای کلیدی محور مقاومت لبنان روند شهادتخواهی در حزبالله متوقفنشد.
جالب است بدانید روزنامههای اسرائیلی پس از شهادت سیدعباس موسوی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان هم اعلام کرده بودند که «دوران حزبالله به پایان رسیده است»، اما نهتنها این پیشبینیها غلط از آب درآمد، بلکه حزبالله لبنان تحت رهبری سیدحسن نصرالله بیش از پیش بهعنوان نیرویی حیاتی در منطقه ظاهر شد. اینک نیز راه روشن پیش روی مردم لبنان قرار دارد. همچنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تأکید کردهاند، خون شهیدان مقاومت، چراغ راه آزادی قدس و مبارزه با رژیم صهیونیستی خواهد بود. حضور اینچنین گسترده مردم در مراسم تشییع رهبران حزبالله بهویژه در شرایطی که لبنان با بحرانهای اقتصادی و سیاسی داخلی مواجه است، پیامی واضح به رژیم صهیونیستی و حامیان آن داشت. حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بهویژه در این شرایط، نشان داد که هیچ تهدیدی نمیتواند مقاومت را در لبنان از پای درآورد. مردم لبنان با این حضور نهتنها به رژیم صهیونیستی بلکه به تمام جهان نشان دادند که حزبالله و جبهه مقاومت در لبنان همچنان از پشتیبانی کامل مردمی برخوردار است.
۶- خدا برای این دنیا قوانینی گذاشته که هرکاری کنیم عوض نمیشوند. مثل اینکه ظلم بیجواب نمیماند یا اینکه از هر دستی بدهی ازهمان دست خواهی گرفت.یکی ازقوانین امیدبخش خدا هم این است که همراه هر سختی، آسایشی خواهد بود.
خب ممکن است بگوییم چرا اصلا سختی باشد. این مساله را درقالب یک روایت از رسول خدا میتوان فهمید. روزی پیامبر اکرم(ص) به خانه یکی از مسلمانان دعوت شدند، وقتی وارد منزل شدند، مرغی را دیدند که در بالای دیوار تخم کرد و تخممرغ افتاد ولی نشکست. رسول اکرم(ص) در شگفت شدند.
صاحبخانه گفت: آیا تعجب فرمودید؟ قسم به خدایی که تو را به پیامبری برانگیخته است، به من هرگز آسیبی نرسیده است. رسول اکرم (ص) برخاستند، از خانه آن مرد بیرون رفتند و گفتند: کسی که هرگز مصیبتی نبیند، مورد لطف خدا نیست.
حالا برگردیم سر قرارهای خدا. مصائب و بلاها به عنوان سنتی از سنتهای الهی نردبان کمال را برای انسان مهیا میکند و در اینجاست که انسان در مواجهه با سنتهای الهی دو وظیفه دارد؛ وقتی خداوند برای امتحان او را دچار بلا و مصیبتی کرد صبر و استقامت کند و وقتی نعمتی به او داد، شکر کند. بنابراین هرآنچه خداوند میدهد، اعم از بلا و درد یا نعمت و آسایش هردو برای امتحان است.
فقط یادمان نرود خدا نمیگوید بعد سختی، گشایش است بلکه میفرماید با هر سختی، گشایشی است. چون فقط در آن دنیاست که سختیها تمام میشود. پس اگر دنبال آرامش کامل هستی، خودت را گول نزن.