پایتخت به روایت اهل قلم

بی‌شک ‌سریال «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری که این روزها فصل هفت خود را روی آنتن صداوسیما دارد، یکی از محبوب‌ترین و پرمخاطب‌ترین مجموعه سال‌ها و حتی دهه‌های اخیر تلویزیون شده است. شخصیت‌های ساده و بی‌غش، تنوع جغرافیایی و فرهنگی رنگارنگ و فیلمنامه‌ای عامه‌پسند که نوری به درون زندگی روزمره آدم‌هایی معمولی انداخته‌؛ از دلایل موفقیت و دیده‌شدن پرشمار این مجموعه تلویزیونی به شمار می‌رود.
بی‌شک ‌سریال «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری که این روزها فصل هفت خود را روی آنتن صداوسیما دارد، یکی از محبوب‌ترین و پرمخاطب‌ترین مجموعه سال‌ها و حتی دهه‌های اخیر تلویزیون شده است. شخصیت‌های ساده و بی‌غش، تنوع جغرافیایی و فرهنگی رنگارنگ و فیلمنامه‌ای عامه‌پسند که نوری به درون زندگی روزمره آدم‌هایی معمولی انداخته‌؛ از دلایل موفقیت و دیده‌شدن پرشمار این مجموعه تلویزیونی به شمار می‌رود.
کد خبر: ۱۴۹۹۴۳۰
نویسنده سارا بقایی - گروه رسانه
 
فصل ۷ پایتخت پس از چند سال وقفه این روزها به نمایش درآمده است. شناخت همه مردم ایران از کاراکترهای این قصه به‌علاوه انتظار چند ساله‌شان برای دیدن دوباره این آدم‌ها و قصه زندگی‌ آنها در قاب تلویزیون، موجب شده که پایتخت بیش از هر زمان دیگری محور توجه مردم و منتقدان قرار گیرد و تعریف‌ها و نقدهای گسترده‌ای را در فضای حقیقی و مجازی به خود اختصاص دهد. چه بسا ازجمله کسانی که صلاحیت صحبت، تحلیل وواکاوی این سریال رادارند نویسندگان، ناشران، فعالان حوزه کتاب و کنشگران فرهنگی هستند که با دیدی تخصصی قصه این مجموعه را بررسی و موشکافی می‌کنند. آنچه در ادامه می‌آید، گفت‌وگویی با این متخصصان و نشستن پای تحسین و انتقادات آنان است. 

خانواده «معمولی» برای مخاطب ملموس است
سعیده اسداللهی، نویسنده و ناشر: 
از همان فصل اول سریال پایتخت را دوست داشتم و به شکل خانوادگی بیننده و طرفدار آن بودیم و تمام فصول آن را دیده‌ایم‌؛ خانواده این قصه برای ما آن‌قدر باورپذیر هستند که برادران من که چندسالی است در آمریکا زندگی می‌کنند در صحبت‌های‌شان از تکه‌کلام‌های خانواده نقی معمولی استفاده می‌کنند و لذت می‌بریم و می‌خندیم. چون این خانواده برای ما بسیار قابل لمس هستند، با آنها همسو هستیم و دوست‌شان داریم. نظرم در مورد پایتخت ۷ هم بسیار مثبت است و عقیده دارم که این اتفاق باید در سال‌های قبل هم می‌افتاد و آقای تنابنده نباید آن را متوقف می‌کرد. چرا که ایشان ذهن بسیار خلاقی دارد و می‌تواند مخاطب ایرانی را پای تلویزیون نگه دارد‌؛ او تیزهوش است چون آن چیزی که ما زندگی می‌کنیم را پای تلویزیون می‌آورد و این مسأله بسیار مهمی است. ضمن این‌که با زبان طنز به بسیاری از مسائل انتقاد می‌کند و مسائل متعددی را که شاید ما نتوانیم به فرزندان‌مان بگوییم با زبان خودش و در خانواده خودش، مطرح می‌کند. این قصه به دلیل تکرار، می‌تواند به نرمی تغییرات ایجاد کند. به نظرم آقای تنابنده و گروه‌شان تا سال‌های سال می‌توانند کار کنند، چون نوشتن را بلدند و می‌دانند چگونه اثر بگذارند و زبان نصحیت‌شان باید به چه شکل باشد و چگونه از مخاطب بازخورد بگیرند. اساسا نقدهایی که مطرح می‌شود را قبول ندارم چراکه آدمی نیستم که به هر موضوعی بخندم. به هرحال سال‌هاست که مشغول خواندن کتاب و داستان و دیدن فیلم و ‌سریال هستم و این‌گونه نیست که به هر موقعیتی بخندم اما آقای تنابنده این خنده گرفتن از مخاطب را بلد است‌؛ از سوی دیگر طنز این مجموعه به سمت لودگی نرفته و نخواهد رفت. این‌که ما این خانواده را پذیرا هستیم از همه چیز مهم‌تر است. امیدوارم ‌سریال همین‌قدر منسجم باشد و آقای تنابنده در سلامتی و همراه با حمایت تلویزیون تا فصل‌های بعدی را هم برود. این‌که پایتخت قصه ندارد را قبول ندارم چراکه ایده‌ای است که فیلمنامه دارد. در فصل جدید به جای سفر با کامیون، بحث حرکت با کمپر ارسطو مطرح است.از پایتخت یک این حرکت و جابه‌جایی بود و این موضوع بسیار مهمی است. یعنی این حرکت و جابه‌جایی خانواده از یک نقطه به نقطه دیگر همچنان هست و مسأله‌ای است که هوشمندی آقای تنابنده را می‌رساند. همین هم باعث می‌شود که مخاطب با آن همراه شود‌؛ این موضوع شبکه‌سازی و ایده‌پردازی این فیلمنامه برای من این نکته را می‌رساند که تا چه اندازه حواس‌شان به همه چیز هست. خود حرکت موضوعی است که چه در داستان و چه در فیلمنامه این اتفاق را رقم می‌زند که آدم‌‌ها وقتی از یک نقطه به نقطه دیگر می‌روند وقتی بازمی‌گردند، تغییراتی را متحمل شده‌اند و این تغییرات موجب می‌شود که اتفاقاتی در این آدم‌ها بیفتد. معتقدم این مسأله بسیار مهم است. 

شوخی‌های محترمانه و درست
محمد‌علی مرادیان، مدیر فرهنگی: «پایتخت، سریالی تماما ایرانی است و درقصه و شخصیت‌پردازی و تمام ساحت‌ها، قصه‌ای کاملا بومی است که شبیه به قصه‌های خارجی و کپی برداری شده از چیزی نیست. بلکه یک نسخه تماما بومی از یک سریال ایرانی است. به‌همین دلیل، آدم‌ها با آن کاملا ارتباط برقرار می‌کنند چون خودشان را در آن می‌بینند و چیز غریبه‌ای در آن نمی‌بینند. از شوخی‌ها گرفته تا تمام خوبی‌ها و بدی‌های کاراکترها. بازیگران این سریال بعد از فصول متعدد دیگر کمتر بازی می‌کنند و انگار درگیر یک زندگی واقعی هستند و مخاطب احساس نمی‌کند که این قصه یک فیلم است و فکر می‌کنند برشی واقعی از یک خانواده واقعی است که در هفت دوره مهمان مردم بوده است.»  وی ادامه می‌دهد: «از دیگر مزیت‌های فصل هفت سریال پایتخت قوت فیلمنامه است که هم در شوخی‌ها و هم دررفتار وهم در همه ساحت‌ها بسیار قوی عمل شده است؛ در دوره ای چالش از دست‌دادن نویسندگان این سریال را داشتیم اما در فصل ۷ آقای تنابنده با دقت خوبی جای خالی نویسندگان را پر کرده و چه‌بسا مرزهایی که داشته‌اند را هم درنوردیده‌اند و فیلمنامه استحکام بسیار خوبی دارد. البته داستان وجه سلیقه‌ای هم دارد و بر این اساس، برخی ممکن است بپسندند و برخی نپسندند که این دلیل بر خوب یا بد بودن فیلمنامه نیست. شوخی‌های این فصل محترمانه و خنداندن درست است.» «وقتی عوامل سریال سال‌های قبل به عیادت رهبری رفتند، ایشان گفتند که چند قسمت از سریال شما را دیدم و این قصه‌ای کاملا ایرانی بود و نوع ارتباط افراد با هم اساسا کپی‌برداری خارجی نبود؛ این نکته مهمی است چرا که در سریال‌های دیگری می‌بینیم که داستان،  عناصر، ژست و رفتارشان شبیه فیلم‌های خارجی است. مثلا در قسمتی، زمانی که مهمان‌داری تمام شد هما و نقی نشستند، با هم چایی خوردند و یک گپ محترمانه، عاشقانه و عاطفی داشتند که یکی از به‌یاد‌ماندنی‌ترین تصاویری بود که تاکنون از یک رابطه محترمانه و عشق ایرانی و توام با چاشنی شوخی و خنده دیده بودم. کاراکتر هما پیشتاز همه شخصیت‌هاست و یک زن ایرانی را نشان می‌دهد که عمود یک خانواده و زندگی است که هم عاطفه و محبت دارد و هم هر نوع ایثار و گذشت و تحملی را انجام می‌دهد که خانواده‌اش با حرمت بماند و احترامش جابه‌جا نشود. البته از منظر بازی‌ها محسن تنابنده امسال از همه دوره‌ها بهتر بود و نقش سخت متفاوت بهرام افشاری بسیار حائز توجه است.» 

«پایتخت» به‌دلیل سابقه درخشانش دیدنی است
علی اکبری مزدآبادی، نویسنده، ناشر و تهیه‌کننده تلویزیون: «سریال پایتخت مورد علاقه است، خاطره خوبی در ذهن همه ما ثبت کرده و وقتی اسمش می‌آید، دوست داریم که پای تماشایش بنشینیم. پایتخت به‌دلیل سابقه درخشانش دیدنی است. البته این فصل از پایتخت حال‌و‌هوای فصل چهار را دارد. در نهایت سریال پایتخت با همه نقدهایی که شد برای ما شیرین است. ضمن این که فضای باز و مشهود بودن زیاد حضور خانواده در تمام لحظه‌ها وجود دارد و به همین دلیل باید توجه کنیم که این ویژگی‌های منفی نباید در خانواده مطرح شود. شوخی‌های خنده دار اعضای خانواده با هم از دیگر ویژگی‌های مثبت این داستان است.» 

فیلمنامه «پایتخت»  هوشمندانه است
مریم مطهری‌راد، نویسنده: من قبلا بیننده پایتخت نبودم اما به قدری در فضای مجازی و رسانه در مورد این سریال صحبت می‌شد و آن‌قدر بیننده و طرفدار داشت (بازپخش‌هایش هم بیننده‌های بسیاری داشت) برایم جالب شد و تصمیم گرفتم به تماشا بنشینم و ببینم جریان از چه قرار است. دیدم که نویسنده و کارگردان به دل زندگی زده‌اند و مردم دوست دارند چیزهایی که ملموس است را ببینند. ضمن این‌که پایتخت ریزه‌کاری‌هایی هوشمندانه دارد و طنز نقش مهمی را در این قصه ایفا می‌کند، به شکلی که اگر طنز را از آن بگیرید تهی خواهد شد. البته طنز پایتخت هوشمندانه است، این‌گونه که گویی فیلمنامه‌ای نیست و دیالوگ‌ها در جا گفته می‌شود، چون دیالوگ‌ها در سطح حرکت می‌کنند چرا که ‌سریال می‌خواهد زندگی معمولی را نشان دهد و در یک زندگی معمولی این طنز را به کار می‌برد.  اما این نه عدم وجود فیلمنامه که دقت و هوشمندی آن است. البته کاری که طنز همراهش می‌شود، هوشمندانه است (طنز هوشمندانه، طنزی است که مخاطب را پای قصه می‌نشاند) در فصل ۷ به وضعیت تحلیلی مردم و نسبت آن به اداره اجتماع و خانواده یا برداشت‌های تحلیلی کف خیابانی می‌پردازد که تمام این مؤلفه‌ها برایم جذاب بود. این رویکرد باعث می‌شود مردم متوجه خودشان شوند که تا چه اندازه ساده‌لوحانه می‌توانند از مسائل مختلف برداشت‌های خانمان برانداز داشته باشند.  شاید فیلمنامه پایتخت محکم نباشد اما همواره خط داستانی خاصی را دنبال می‌کند و شیوه خاص خودش را دارد. زاویه دید کارگردان و نویسنده برای خودشان تعریف شده است و می‌دانند که کدام نقطه را نگاه کنند و درهمان خط حرکت می‌کنند. البته مخاطب‌شان راهم پیدا کرده‌اند و این موضوع نشان می‌دهد که در مسیر درستی حرکت می‌کنند. این انتقاد البته به پایتخت وارد است که چون مخاطب کودک و نوجوان زیاد دارد، باید در مورد بعضی از مسائل دقت شود. 


 حسین سعیدی، مدیرمسئول روزنامه خراسان: پایتخت جزو سریال‌های بسیار خوب امسال است که اگرچه شروعی معمولی داشت اما در ادامه خوب، جذاب و دیدنی از کار درآمد. مهم‌ترین ویژگی این سریال در فصول پیشین و فصل ۷ محوریت خانواده است؛ همه نکات شیرینی که در یک خانواده پرجمعیت می‌تواند رخ دهد، جذابیت قصه را دوچندان کرده است. کاراکترها هم بسیار خوب از پس نقش‌های‌شان برآمده‌اند. شخصیت فهیمه برای من جالب است چراکه هم زبان بدن و هم ادبیات و مراوداتش به قوت سریال افزوده است. به لحاظ محتوایی در همه سال‌ها، آقای تنابنده تلاش کرده تا به‌جز موضوع طنز و جذابیت‌های داستان، محتوای آموزشی هم داشته باشد. در فصل اول سریال معضلات زندگی در تهران به تصویر کشیده شد و آن زمان من پیشنهاد دادم که فصل دیگری را در مشهد بسازند تا مختصات زندگی در این پایتخت معنوی ایران به تصویر کشیده شود که نشد. شنیده‌ام که در فصل ۷ به مشهد آمده‌، بخش‌هایی را در این شهر روایت کرده‌اند و این از نکات ویژه فصل جدید است.  در فصل ۷ ارتباط معناداری بین جامعه ایرانی و جامعه تاجیکی برقرار می‌شود که از نکات محتوایی قابل‌تامل این داستان است؛ چراکه با نگاه خراسان بزرگ فرهنگی به این قضیه نگاه کرده‌اند و حس دوستی و برادری و مودت که بین جامعه ایرانی و جامعه تاجیک وجود دارد، برجسته می‌شود. 

بهترین ساخته تلویزیون در چندسال اخیر
سیدمهدی موسوی‌تبار،خبرنگار،شاعر ونویسنده:
 «بازگشت این سریال خبربسیار‌خوبی برای تلویزیون بودچرا‌که این سریال مخاطب دارد و مردم دوستش دارند. این سریال می‌تواند مبدا بسیاری از موضوعات که مدیران سال‌ها به‌دنبالش بوده‌اند، باشد.»  خبری می‌خواندم مبنی بر این‌که مصرف اینترنت در زمان پخش این سریال کاهش می‌یابد و این یعنی این سریال اثر خودش را گذاشته است. در مورد هزینه‌های این سریال بسیار صحبت می‌شود اما باید بدانیم هزینه تولید یک سریال همین است و در شبکه‌های نمایش خانگی تولیدات همین هزینه و حتی بیشتر از آن را دارند و بعضا شاید تماشاگران‌شان یک‌پنجم پایتخت هم نباشند. مردم پایتخت رادوست دارند و ۷فصل از یک قصه راساختن، نشان می‌دهد که نگاه‌ها به این قصه چگونه است.ما همیشه در رسانه می‌گفتیم چرا خانواده‌های سریال‌های ما ایرانی نیستند اما در پایتخت یک خانواده کاملا ایرانی را می‌بینیم و شاید پایتخت بازتاب خود مردم ایران است که خودشان را در آن می‌بینند.» انگار همه ما یک نقی معمولی در وجودمان داریم که بیرون می‌زند. همه ما یک ارسطوی درون داریم و جاهایی فرهیختگی و دانایی هما را نشان می‌دهیم و انگار همه اینها را در درون خودمان پیدا می‌شود وهر شب بر سرمسائل مختلف بخشی ازاین کاراکترهای مختلف درون‌مان را خرج می‌کنیم و وقتی آن را می‌بینیم انگار خودمان را در قاب تلویزیون می‌بینیم؛ جاهایی خوش‌مان می‌آید و جاهایی خجالت می‌کشیم که چرا فلان کار را کرده‌ایم. در فصل ۷ اشارات و کنایه‌هایی که در انتخاب اشخاص و اسامی و مناطق جغرافیایی وجود دارد بسیار جالب است. فرزند کوچکی که بسیار شیرین است، با اسم سالار، تبلیغی برای فرزندآوری محسوب می‌شود و این هوشمندی در انتخاب اسامی از فصل یک بوده است. یک خانواده معمولی که دو دخترشان درگیر ازدواج هستند. به همه این موارد فکر شده است. حتی اسامی چهار نفری که از تاجیکستان آمده‌اند هم در نوع خودش جالب است و طعنه‌های عمیقی به همراه دارد. انسان‌ترین کاراکتر که در فصل جدید حضور پررنگ‌تری دارد شکل جدیدی از فهیمه، یک زن ایرانی با مختصات خاص است که ناگهان داد می‌زند و گریه می‌کند و اشک می‌ریزد و توهماتی دارد و شاید فهیمه از منظر فیلمنامه‌نویسی کاراکتر بسیاری درستی است و بسیار شبیه به چیزی است که در فامیل دیده‌ایم. طرف در کسری از ثانیه از یک مادر مهربان به یک مادر پرخاشگر تغییر موضع می‌دهد و این خیلی خوب درآمده است. فهیمه هم شخصیت جذابی دارد و هم بسیار درست تعریف و بازی شده است.

قصه‌ای‌ که مردم را شاد و سرگرم می‌کند
یاسمن رودباری، خبرنگار فرهنگی:
 پایتخت سریال بسیار خوبی است. آن را دوست دارم و نقدهایی که به آن مطرح می‌شود را وارد نمی‌دانم. پایتخت قصه‌ای دارد که مردم را شاد و سرگرم می‌‌کند. چند روز پیش به یکی از شهرستان‌ها رفته بودم و ساعت ۱۰ شب هیچ‌کس در خیابان نبود، از مغازه‌داری سؤال کردم که چرا شهر این‌گونه است؟ او گفت همه دارند نقی می‌بینند. گرچه برخی می‌گویند این نقی دیگر معمولی نیست و نقدهایی از این دست مطرح می‌کنند اما آن را قبول ندارم؛ به هرحال نقی هم در گذشت زمان دچار تغییر شده و امروز یک ماشین پاترول دارد که این حداقل زندگی معمولی یک خانواده در ایران است. در مجموع قصه خوب جلو می‌رود و مردم را سرگرم و شاد می‌کند.  در عین حال، ارسطو را دوست دارم چون خیلی خوب بازی می‌کند و بدجنسی‌هایی که در برخی کاراکترها هست را به خوبی نشان می‌دهد. البته فکر می‌کنم در انتهای قصه دلش نیاید که نقی را اذیت کند. 

هر مرد ایرانی بخشی از خودش را در «نقی» می‌بیند
مهدی محمدخانی، مدیر انتشارات روایت فتح: سریال پایتخت فرصت بزرگی برای تلویزیون فراهم کرده که باید استفاده بهتری از آن شود و اگرحرف‌ها و نقدهایی مطرح می‌شود ازباب همین فرصت است،چراکه پایتخت در دل مردم جا بازکرده است. فیلمنامه و خروجی این اثر البته همین الان در قیاس با سایر آثار بسیار قابل قبول است، اما باید عمیق‌تر از این باشد. در این سریال به کتاب و کتابخوانی که حوزه مرتبط با فعالیت ماست هم اشارتی شد. بخشی از ماجرا مربوط به این بود که نقی معمولی کتاب‌های کتابخانه محل را در خانه آورده و با آنها فخرفروشی می‌کند و با توجه به این خودش اهل کتاب و کتابخوانی نیست اما می‌داند که این فرهنگ شکلی از افتخار و فرهنگ‌سازی است (البته به‌دلیل نخواندن کتاب در بحث رودکی و مشاعره لو می‌رود) و بحث جذابی شکل می‌گیرد و این موضوع اهمیت کتاب در این فصل قابل تقدیر است. قصه می‌توانست جذاب‌تر باشد چون انتظارات هم از این سریال بسیار بالاست. در فصول قبلی این افراد در سطح کشور و حتی خارج از کشور جابه‌جا می‌شدند و تنوع فرهنگی متنوعی را به تصویر می‌کشیدند. البته نکات خوبی دارد؛ مانند این‌که همچنان بحث خانواده مرکزیت دارد و خانواده‌محوری از نکات خوب این داستان است. ضمن این‌که بحث حضور حیوانات در منزل و مشکلات احتمالی را مطرح می‌کند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها