زمانی که فیلم آغاز شده و تصاویری از مناظر سبز و باغ زیبای شمالی به چشم میخورد، تماشاگر درمییابد با اثری طبیعتمحور و عمدتا ناتورالیستی روبهروست که عناصری نظیر یک خانه قدیمی، مردم بومی با لباسهای محلی و فضای شاد و دوستانه خانوادگی را به خدمت گرفته است. هرچند این فضای دوستانه با محیط صمیمی در دقایق نخست فیلم موجب ایجاد احساسی خوب و آرامبخش در مخاطب میشود اما به خوبی میدانیم که یک فیلم، آن هم در نوع قصهگو نمیتواند بدون داشتن کشمکشهایی روشن و برجسته، قلاب انداخته و مخاطب را در دام خود بیندازد. به همین دلیل زمان بالقوه طلایی فیلم برای شکار مخاطب فقط به تعارفات و دیدهبوسی میگذرد و برخی از شخصیتها که حتی نسبتشان با سایر اعضای خانواده مشخص نیست، در رفتوآمد و قربانصدقهرفتن برای همدیگر هستند.
حضور شخصیتهای بسیار بر قاب تصویر، بدون فرصت مناسب برای رفتن هر یک از آنها به عمق داستان، آنها را به افرادی قالبی تبدیل میکند؛ شخصیتهایی که خود بازیگران به ارائه کلیشهای تصویر آنها دامن میزنند و نتیجه اثری میشود که در پایان، مخاطب نمیداند چرا داستان بعضی از این شخصیتها را با بازیهای ضعیف و کلیشهای دیده و اگر آنها در فیلمنامه نبودند، آیا ضربهای به داستان وارد میشد؟
در کنار کمرنگبودن خط اصلی درام، نکته دیگر منطق ضعیف آن است. میدانیم که بهرامخان از طریق مزارع برنجش ارتزاق میکند؛ امری که کارشکنیهای لهراسب باعث از بینرفتن این مزارع و بازده پایین آن شده است. بیانگیزگی و بیتحرکی بهرامخان در به دستگرفتن اوضاع که نشان از خوی اشرافی او دارد، امریست که به این کار دامن میزند، همچنان که در درام چخوف نیز دیده میشود.
این که درام «فصل ماهی سفید» بیش از آن که رئالیستی باشد، در دو حیطه سمبولیسم و ناتورالیسم قدم برمیدارد. البته نمیتوان به دلیل به تصویرکشیدن بخشهای محدودی از زیباییهای طبیعت شمال این اثر را ناتورالیستی خواند؛ در فصلی که به نظر میرسد بهار است اما در فیلم اسفندماه عنوان میشود و هیچ توضیحی برای این بهار زودرس داده نمیشود! در صورتی که میشد با کمی پرداخت روی مقوله سبزی باغ و تقابل آن با خشکی مزارع برنج، سبز بودن باغ در زمستان را به ویژگی برجسته اثر تبدیل کرد و آن را به مثابه امکانی بالقوه برای بالندگی صاحبان باغ در نظر گرفت. از سوی دیگر، فیلم کاملا سمبولیستی نیست، زیرا آن مکتب ویژگیهای اجرایی خودش را دارد. با اینهمه کارگردان از عناصر مکتبی سمبولیسم وام گرفته و تلاش کرده از طریق القای این احساس که تکهتکهشدن زمین میتواند از بینرفتن سرزمین مادریمان ـ بخوانید وطن ـ باشد، مخاطب را احساساتی و حس همذاتپنداری دیرهنگامی را در پایان کار ایجاد کند اما واضح و مبرهن است اثری که گامهای استوار رئالیستی برمیدارد و در میانه راه قصد دارد از میان نشانههایش پیامی را به مخاطب برساند، باید ابتدا در لایه اول کامل باشد و بتواند مخاطب را راضی نگاه دارد و سپس او را برای لایه بعدی و کشف عناصر نشانهشناسانه آماده کند. هرچند نشانهها در این فیلم به اندازهای آشکار و عریان بود که نیاز به زحمت چندانی برای کشفکردنشان نیست.
یکی از موفقیتهای فیلم بومیسازی قصهای با فضا و اتمسفر روسی به فضای شرقی و ایرانی است. در اکثر اقتباسهای خارجی به ایرانی کمتر به نکته اساسی بومیسازی توجه میشود و در تاریخ داستاننویسی و سینما شاهد نمونههای موفق اندکی هستیم. قصه، روابط فردی و اجتماعی، کنش و واکنشهای شخصیتها و حس و حال فیلم کاملا ایرانی است.
یکی از لایههای فیلم هشداری در مورد نابودی طبیعت زیبای شمال کشور به دلیل ساخت آپارتمان و ویلاهای غیرکارشناسی و قارچگونه است. طیفی با ارتباطات خاص و همکاری افراد بومی منفعتطلب در حال نابودی این خطه سرسبز ایران هستند. لهراسب با بازی میلاد کیمرام نماینده این طیف است. طیفی تازه به دوران رسیده که هویتشان تنها در پول و ثروت خلاصه میشود و خاک و سرزمین و اخلاق و فرهنگ و عشق و هویت در وجودشان مرده است. درد لایه درونی فیلم، انفعال جبری افراد اهل کتاب و مردم بومی منطقه است که فقط تماشاگر نابودی طبیعت و خاک و سرزمین آبا و اجدادی و فرهنگ و اخلاق و تاریخ و هویتشان هستند.
دوربین فیلم یکی از عجیب و غریبترین وضعیتهای ممکن را در هر سکانس دارد و اغلب با جاگیریهای اشتباه نقطه ضعف فیلم است!
بازی تمام بازیگران بد است اما بازیگران نقشهای فرعی، به مراتب بدتر هستند!
در فیلم یک سکانس تجاوز وجود دارد اما در ادامه فیلم، هیچ توجهی به این وضعیت نمیشود! در واقع در فیلم موقعیت تجاوز وجود دارد بدون این که پس از آن، فیلم کاری با این وضعیت داشته باشد.
برای خالی نبودن عریضه، کارگردان یک سکانس چند دقیقهای بیربط هم در فیلم گنجانده تا خودش هم در فیلمش نقشی داشته باشد!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
استاد بهپژوه در گفتوگوی اختصاصی با «جامجم»:
در گفتوگو با دکتر محمودرضا اکرامیفر، مدیر «انتشارات جامجم» مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با کارگردان، بازیگر و تهیهکننده فیلم پیشمرگ
حمید درخشان در تحریریه «جامجم»: