دستگاه دیپلماسی بنا به وظیفه ذاتی خود بهعنوان تنظیمکننده رابطه کشورمان با سایر کشورها و باتوجه به حجم بالای تعاملاتی که فارغ از موضوع هستهای در سیاست خارجی وجود دارد، موضوعات زیادی برای بحث، گفتوگو و رایزنی با سایر کشورها دارد. نباید همه این تعاملات را به مذاکرات هستهای گره زد؛ اگرچه طبیعتا این حوزهها روی همدیگر تاثیراتی میگذارد.
۲- به طور خاص رابطه ایران با روسیه و چین به عنوان دو عضو اصلی شورای امنیت سالهاست که شاهد تعاملات جدی و نسبتا پایداری بوده و البته روسیه و چین در مذاکرات هستهای همیشه از مواضع ایران حمایت کردهاند. بنابراین رایزنیهایی که این سه کشور با هم، اعم از سهجانبه یا دوبهدو دارند، بخشی از تلاشهایی است که مقامات این کشور برای حفظ روابط خود در راستای اعتقاد به چندجانبهگرایی، تقویت نگاه به شرق و همکاری در قالب سازمانهایی چون شانگهای و بریکس انجام میدهند.
۳- در مورد دعوت آقای عراقچی از اروپاییها برای بازگشت به دیپلماسی باید گفت این آمریکاست که میخواهد نقش اروپا در این برهه در ماجرای مذاکرات هستهای کمرنگ شود و این کشورها بهرغم ادعای استقلال از آنجا که همچنان بهشدت به آمریکا وابسته هستند، نمیتوانند نقشآفرینی کنند. ایران مدتهاست که اعلام کرده آماده گفتوگو و رفع سوءتفاهمات احتمالی و گسترش همکاری با اروپاست اما این اروپاییها هستند که با بهانه کمک ایران به روسیه در اوکراین، ضمن فرار از مسئولیت خود در برجام و عهدشکنیای که در آن حوزه انجام دادهاند، فعلا به نظر میرسد منتظر نتایج مذاکرات میان ایران و آمریکا نشستهاند که این نگاه اشتباهی است. از نظر ایران رابطه با اروپا جایگزین مذاکرات با آمریکا نیست. اینکه ممکن است گشایشی در روابط ایران و آمریکا ایجاد شود، به این معنا نیست که اروپا بتواند لزوما از این گشایش بهره ببرد. بنابراین اروپا باید قدر پنجره باز دیپلماسی را بداند.
۴- دلیل بخشی از ادبیات نوسانی و تناقضگوییهایی که همچنان از آمریکاییها میشنویم، به استفاده آنها از تکنیکهای مذاکراتی برمیگردد؛ یعنی طرف آمریکایی احساس میکند که با این نوسانات و چماق و هویج کردن، میتواند از ایران امتیاز بیشتری بگیرد. البته بخشی از تناقضات به اختلافات داخلی در کابینه ترامپ هم برمیگردد؛ یعنی اختلافات بین گروهی که به طور مشخص یک گروه به سختگرفتن بر ایران، غنیسازی صفر و ورود به جنگ در صورت لزوم تاکید دارند و در مقابل گروهی دیگری معتقدند برای اینکه توافق صورت گیرد، باید شرایط ایران را درنظر گرفت.
۵- بخشی از اینکه چرا روند مذاکرات هستهای شتاب خوبی دارد و روی ریل خاصی همچنان پیش میرود (چنانکه در مورد برجام دیدیم، در دو سه هفته آخری که منتج به نتیجه شد، سرعت مذاکرات خیلی شتاب گرفت) به این مسأله برمیگردد که طرفین قبلا در برجام یک مسیری را طی کردهاند و حالا زیربنا و بستری وجود دارد که خود همین باعث تسریع روند گفتوگوها میشود و احتمالا بخشی هم به این برمیگردد که نوسانات و تعارضات مواضع آمریکایی در رسانهها نمود دارد اما در پشت میز مذاکره آنها منسجمتر و واقعگرایانهتر عمل میکنند. درواقع طرفین با الگو گرفتن از تجربه مذاکرات برجام به طور طبیعی دیگر نیازی به اتلاف وقت نمیبینند. البته اصل مهم این است که توافقی اصولی حاصل و منافع ملی ایران تامین بشود و در این میان سرعت آن چندان اهمیتی ندارد.