او خود میگوید: پدرم با آنکه سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما دل روشنی در کسب معارف اهل بیت(ع) داشت. به گفته آقای خوشچهره این سبک زندگی پدرانه باعث شد تا او از پنج سالگی در رکاب پدر و در محضر اهل بیت(ع) باشد. استاد علی خوشچهره در گفتوگوی پیش رو، ضمن روایت خاطرات خود از دنیای مداحی به بیان دغدغهها و توصیههایی برای حفظ جایگاه و شأن مجالس حسینی پرداخت.
از عشق به حسین(ع) تا خدمت به مردم
قبل از اینکه مدرسه بروم چند سوره از جزء ۳۰ قرآن کریم را حفظ کردم. زمانی که وارد دبستان شدم به عنوان مکبر نماز جماعت مدرسه معرفی شدم. این آغاز فعالیتهای مذهبی من در مدرسه بود. آن زمان من در مدرسه دینی آقای عابدزاده درس میخواندم.در فضای مدرسه کمکم با شعر و ادبیات آشنا شدم. از هفت سالگی با شعر انس گرفتم و شروع به خواندن کتاب کردم. در همان سال اول و دوم دبستان سواد خواندنم کامل بود. ده ساله بودم که تصمیم گرفتم ادامه درس را به صورت متفرقه بخوانم و وارد بازار کار شدم.از همان ایام در حوزه قُماش و پارچه فروشی مشغول به کار شدم و تا الان که نزدیک به ۶۰ سال میگذرد، در همین حرفه مشغول هستم. از همان ایام علاقه و عشق من مداحی و روضهخوانی برای اهل بیت(ع) بود. وابستگی به مرام و سیره اهل بیت(ع) و شوق خدمت به فرهنگ حسینی، علاقه به خدمت به خلق خدا را نیز در دلم به وجود آورد. دلم میخواست گرهگشای مشکلات مردم باشم و واسطه خیر برای آدمهایی که اطرافم هستند.پدربزرگ و مادربزرگ من اصالت یزدی داشتند، در همان کودکی کنار سجاده ایشان مینشستم و میشنیدم که بعد از هر نماز دعا میکرد خدایا! از نسل من روضهخوان امام حسین(ع) قرار بده. شاید دعای خالصانه ایشان در حق من مستجاب شد.
در مقام خادمی اهل بیت(ع)
نکتهای که از همان ابتدای ورود به عرصه مداحی، در نظر داشتم این بود که مداحی برای من نباید به عنوان شغل و منبع درآمد باشد. معتقدم یک مداح خوب میتواند یک تاجر، تولید کننده، کارآفرین، معلم و... باشد. مداح و روضهخوان امام حسین(ع) باید از هنر خود برای ارشاد مردم، پیوند قلوب مؤمنین به فرهنگ اهلبیت(ع) و ایجاد رابطه با دین خدا استفاده کند و به این ترتیب در خدمت خدا و اهل بیت باشد. به نظر من این نگاه از جهت دیگری هم اهمیت دارد. زیرا اگر شخصی به دلیل داشتن هنر مداحی و صدای خوب، تنها به آن بپردازد و وارد بازار کار نشود، در حق خود و خانواده جفا کرده است، زیرا باید در نظر بگیرد که ممکن است، روزی به هر دلیلی صدای خوب را از دست بدهد. از این رو نباید امرار معاش خود را به مداحی گره بزند زیرا در این صورت متضرر میشود. علاوه براین باید شأن و جایگاه منبر امام حسین را حفظ کند و از آن به عنوان یک رسانه و محل تبلیغ دین خدا استفاده کند و خالصانه و مخلصانه در خدمت سیدالشهداء(ع) باشد. مداح و روضهخوان امام حسین باید کاری کند که نگاه منفی و شائبه درباره منبر حسینی در دل مردم ایجاد نشود. نگاه مداح نباید به پاکت نباشد، نباید زندگی مادی خود را وابسته به آن بداند و براساس آن برنامه ریزی کند. اگر هر فردی در هر هنر و حرفه ای که وارد میشود این نگاه را داشته باشد، موفق میشود. روضهخوان باید خادم اهل بیت باشد و خود را در مقام نوکری آلالله ببیند. این دیدگاه بین اکثر مداحانی که من میشناسم وجود دارد. یعنی وابسته به پول پاکت منبر نیستند و عاشقانه در خدمت اهل بیت(ع) هستند.
عامل به سخن اهلبیت (ع) باشیم
کسی که در مقام روضهخوان حسین (ع) است باید بداند که قبل از هرچیز باید عامل به سخن اهل بیت (ع) باشد. قبل از منبر رفتن و مقدم بر روضهخوانی باید قائل به نماز اول وقت باشد. همانطور که امام حسین قبل از هر کاری حتی در میدان جهاد، اول نماز اقامه کردند. در این صورت است که اجازه داریم از حسین بن علی (ع) حرف بزنیم. مرحوم آقای حسینزاده از مداحان بنام مشهد که به شغل بنایی مشغول بود و از همان راه امرار معاش میکرد نماز اول وقتش زبانزد همه بود، به طوری که برخی از بزرگان و عالمان شهر میگفتند ما در نماز به ایشان اقتدا میکنیم. ایشان هیچگاه بعد از مداحی، پاکت منبر را باز نمیکرد، محتویات آن را داخل کیسه میریخت و با سایر پول موجود در کیسه مخلوط میکرد تا متوجه نشود میزبان چقدر به او هدیه کرده است. او معتقد بود نوکری امام حسین(ع) قیمت ندارد.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
که دوست خود روشِ بندهپروری داند
غلامِ همّتِ آن رندِ عافیتسوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
معتقدم اگر کار را به صاحب و ارباب بسپاریم، همه چیز درست میشود. من به چشم خود دیدم کسانی که اینگونه فکر میکردند، چه زندگی آرام و بی دغدغهای دارند. اگر مداح به روضهخوانی و مداحی برای اهل بیت(ع) نگاه عاشقانه داشته باشد، بهترینها برای او رقم میخورد. مگر میشود کسی درمقام نوکری وعاشقی اهل بیت خالصانه قدم بردارد و اهلبیت(ع) دست او را نگیرند؟
مداحی باید عالمانه باشد
یکی از مباحثی که روضهخوان اهلبیت(ع) باید به آن توجه ویژه داشته باشد، دقت در بیان مطالبی است که در قالب شعر مداحی میکند یا متنی است که روضه میخواند.مثلا اگر روضه حضرت رقیه(ع) یا حضرت فاطمه صغری را میخواند، مغلوب احساسات خود نشود، دقت کند حرفی خارج از اتفاقات تاریخی متقن و دقیقی که در متون آمده است بیان نکند. نوکر آلالله(ع) باید با علم از مصائب اهلبیت(ع) سخن بگوید. مراقب باشد که روضههای غیر مشهور را نخواند. گرچه من هم قبول دارم که منبر باید شور و گرمای حسینی داشته باشد و مستمع راهمراه کند،اما این دلیلی بر بیان مطالب غیر متقن نیست.
ضرورت ایجاد رابطه پدرانه روحانی و مداح
حاج آقای راشد یزدی میفرماید که من به عنوان روحانی بعد از سخنرانی و روضهخوانی منبر را به گرما میرسانم و تحویل مداح میدهم. در اینجاست که مداح باید با روحانی هماهنگ باشد و در بیان مطالب و شعرخوانی تفاهم داشته باشند.اگر تفاهم و همراهی بین روحانی و مداح بهوجود بیاید، رشته افکار مستمع سخنان منبری و روضهخوان همراهی میکند.همچنین مداح گرفتار بیان سخنان بیسند نمیشود، زیرا نگاه عالمانه در بیان مداح حاکم میشود. روحانیون به عنوان پدر معنوی جامعه شناخته میشوند و با همین نگاه باید به مداحان در رسیدن به محتوای عالمانه و محققانه برای مداحی کمک کنند. این ارتباط که باید مهربانانه و پدرانه باشد از این جهت که پاسدار منبر حسینی است بسیار اهمیت دارد.
شعر همراه همیشگی مداحی است
مداحان بخصوص افرادی که به سبک سنتی مداحی میکنند، با ادبیات و شعر مأنوس هستند، این یکی از ویژگیهایی است که باعث رونق منبر و غنیتر شدن روضهخوانی و مداحی میشود. من شعر و ادبیات را ریشه مداحی میدانم. از همان سالهای جوانی در دهه ۶۰ که توفیق مداحی و قرائت دعای کمیل در حرم مطهر را داشتم سعی کردم در این زمینه خودم را تقویت کنم. دانستن شعر و مأنوس شدن با ادبیات علاوه بر اینکه غنای منبر را به همراه دارد، به مداح اطمینان خاطر میدهد. حالا شما فکر کنید که من مداح جوان میخواستم روضهخوان بارگاه امام هشتم(ع) باشم. باید همه تلاشم را میکردم تا همراه با کسب معرفت و شناخت اهلبیت(ع) به دانش خود در زمینه مداحی و هر آنچه آن را تقویت میکرد نیز بیندیشم. من میخواستم حق همسایگی آقا امام هشتم (ع) را به بهترین نحو ادا کنم. این شد که در مسیر مداحی و آشنایی با شعر آیینی در مسیر آقای کفشدار طوسی قرار گرفتم. با کمک ایشان با شعرای آیینی آشنا شدم و از محضر آنان بهره بردم. توفیق داشتم از محضر افرادی مانندآقایان شفق و موید، استفاده کنم.همچنین در شب شعر عاشورا که از سال ۷۰ در شیراز برگزار میشد، شرکت کردم. من به همراه اساتید شعر آیینی، در این مراسم حضور یافتم.
زیباترین قاب خاطره
پیوستن من به جرگه مداحان حرم رضوی خیلی دلنشین بود. خاطرم هست همراه آقای حسینزاده در حرم حضور یافتم، نمنم باران شروع شده بود، مردم منتظر شنیدن دعای کمیل بودند، اما صحن را ترک نکردند.باران شدت گرفت و لباسهای ما خیس شد. شب جمعه، باران رحمت در حرم رضوی و مردم تشنه شنیدن دعای کمیل، یکی از زیباترین تصاویری بود که من در آغازین روزهای فعالیتم در حرم مطهر آقا دیدم.اما من نگران بودم مبادا مردم سرما بخورند اما دلم را به معجزه و کرامت علی بن موسی الرضا (ع) گره زدم. زیرا میدانستم هرکس به زیارت امام میآید برای ایجاد ارتباط معنوی با امام است و یافتن آرامش روح و جان.آن صحنه و آرامش مردم هیچگاه از ذهن من پاک نمیشود. شاید این زیباترین تصویری است که در عمر مداحی در ذهن من ثبت شده است.
کار مداحان یک هنر مرکّب است
رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام ۲۲ دی ماه ۱۴۰۱، پیرامون اهمیت دادن به زیبایی ظاهری و محتوایی مداحی، به عبارتی از نهجالبلاغه اشاره کردند و فرمودند: کار شما [مداحان] یک هنر مرکب است، هنر هم که زیبایی است. این را ما از متون دینیمان داریم؛ متون دینی ما یعنی قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها. دربارهی قرآن فرمود «ظاهِرُهُ اَنیق»؛ «اَنیق» به معنای زیبا نیست، به معنای زیبای شگفتآور است ... تقریبا بهترین اشعار عرب، شیرینترین، زیباترین و فصیحترین شعر عرب مال دوره جاهلی و مخضرمین است؛ اینها در زمان نزول قرآن بودند، زنده بودند، [اما] هیچ کدام نتوانستند یک ذره ایراد بگیرند یا بگویند ما هم میتوانیم مثل این را بگوییم. قرآن چند بار گفته «فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِه»؛ یک آیهاش را هم نتوانستند بیاورند. نهجالبلاغه در نهایتِ فخامت و استحکام و زیبایی است؛ صحیفه سجادیه همینطور؛ دعای ابوحمزه ثمالی، دعای روز عرفه امام حسین و دعاهای گوناگون
در نهایتِ زیبایی است؛ این هنر شما دنباله آن هنر است. جامع بودن این هنر به این است که همه بخشهایش زیبا باشد؛ فقط زیبایی ظاهری کافی نیست، محتوا هم بایستی زیبا باشد، همچنان که فرمود «ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق»؛ باطن قرآن عمیق و پُر از محتواست. حالا ما از خودمان، از شماها [مداحان]، توقع نداریم که یک چنین جراتی به خودمان بدهیم، مثلا فرض کنید بگوییم ما هم میتوانیم؛ نه، این شیوه کار است؛ یعنی ظاهر، زیبا و باطن، پُرمحتوا و محکم.