چه چیز سبب عدم تاسیس علم جدید بوسیله ماشد ؟

از مسائلی که به طور حیاتی با توسعه علمی امروز و‌نهضت مستقل علمی ما گره خورده این پرسش است که جه چیز سبب عدم نوآوری و تکامل و تاسیس جریان های نو در میان مسلمانان شد ؟ نیروهای الحادی ، هواداران سراپا غربی شدن و اسلام ستیز  و مدرن ها علت را در خود اسلام‌  وانمود می کنند.
از مسائلی که به طور حیاتی با توسعه علمی امروز و‌نهضت مستقل علمی ما گره خورده این پرسش است که جه چیز سبب عدم نوآوری و تکامل و تاسیس جریان های نو در میان مسلمانان شد ؟ نیروهای الحادی ، هواداران سراپا غربی شدن و اسلام ستیز  و مدرن ها علت را در خود اسلام‌  وانمود می کنند.
کد خبر: ۱۵۰۲۳۳۲

این سخن نه تنها بیانگر کفر آنان بلکه جهالت و بی سوادی و درجه شدید تحریف گری و بی انصافی آنان است . آنان هیچ ولو یک کلمه از قرآن و‌عترت ، نمی توانند بیابند که مشوق عقل وعلم نباشد یا دز تضار یا خرد د دانش باشدو اضافه بر آن سراسر تاریخ فکر و ادب غرب و خصوصا در دوران مدرن مملو است از ستایش از اسلام و دانش دوستی  آن و رشد علمی مسلمانان در دوران  شکوفایی  تمدن موسوم به تمدن اسلامی به سبب تاثیرات تربیت اسلامی و علم ستایی آن  از سوی فیلسوفان و متفکران اجتماعی و هنرمندان و ادبای نامدار جهانی و شهره غربی چه مسیحی و چه گسسته از دین . پس نه تنها اسلام‌ در واقعیت جدا از حقیقت آن  مانع رویکرد به علم و پرورش آن نبوده بلکه همواره مشوق آن بوده است مگر آن که علم و کفر را یکی بگیریم . واین ممکن‌نیست  . ممکن است کافران بر علم سیطره یابند و تفسیر کافرانه از علم ارائه دهند اما علم ، مطلقا از عالم مطلق سرجشمه گرفته و علم و عالم و معلوم متحدند . علم حقیقتش از توحید و آفرینش و اسمای الهی جدا ناپذیر است .و هستی بنا به علم الهی پدیدار شده است و تمام علم بشری تا قبامت ذره ای از علم‌خواوند است که در طبیعت و فراطبیعت انسان عالم آن را پیدا می کند .

از این رو‌جستجوی موانع‌ درونی و بیرونی   تاریخی و ذهنی ،اقتصادی و سیاسی و فرهنگی  توسعه علم وظیفه مبرم ماست و بویژه در انقلاب اسلامی رفع موانع با موجودیت نظام ارتباط ماهوی داشته است .

☆☆☆☆☆

انقلاب اسلامی ، علیه غفلت تاربخی و نظام بردگی پیرامونی و تعطیل تفکر و سلطه کفر قیام کرد و با شعار استقلال خواهان توسعه دانش مستقل شد تا ملت بر پای خود بایستد . پس انقلاب اسلامی در واقع با انقلاب علیه عوامل ضد علم مادی و معنوی قیام کرد و با آرمان رجوع به عمل به اسلام   پرچم رجوع به علم  را برافراشت .

بدین سان‌ در شناخت عوامل عدم تاُسیس جریان  نوی علمی معاصر ، بر تاثیر جهان ببنی های فاسد در ملت اسلام  و خمود و خوابرفتگی عقلی ، نقش قدرت های جائر در ترویج جهل و جاهل نگاه داشتن مردم،  نقش استبداد و عقب ماندگی تاریخی نظامهای قدرت‌، و انواع جهان ببنی های منحرف و هپروتی و انفعالی ، و ضد فعالیت ثمر بخش در دنیا و بویژه ویرانگری های بررگ مهاجمان و قطع های تمدنی و  خصوصا در عصر جدید نقش بزرگ استعمار و استثمار و سلطه و تحمیق ملتها و نظام پیرامونی و تقلیدی و انگیزه زدایی پیشرفت و کشتن هویت و  خلاقیت و رواج دانش وابسته و نفی تفکر ،  وحاکمیت  نظام های سیاسی جبار و  هراسان از دانش و نظم جهانی سرمایه سالاری سیطره جو را می توان  دارای تقش اساسی اساسی در رکو علمی  اعلام کرد .

☆☆☆☆☆

موانع  تاسیس و توسعه نوی  علم ، در میان ما  در قلمرو متطق  بحت دکتر قرا ملکی ، راه‌گشا ست . ایشان به سر بر آوردن  چالشهای نوآورانه دانشمندان مسلمان  با ساختار منطق ارسطویی   تاکید می کنند : می دانیم‌چالش های  مهمی با بنای علم منطق ارسطویی در جوامع مسلمانان اتفاق افتاد .، کسانی چون شمس الدین ابو محمد سمرقندی در ماوراءالنهر و شبخ اشراق در اینجا و فخر رازی ، شاگردان شیخ جودی به تبع استادشان  که یک تفکر انقلابی برای تاسیس منطق جدید با مبانی متفاوت و شکستن حصار جزمیت ارسطویی داشتند ، راه نویی را می جستند . متاسفانه آثار شیخ جودی به ما نرسید اما از تقریرات شاگردان برجسته او متوجه افق باز و وسبعش می شویم . دریغا که چالش های ماهوی اینان در بطن آشوب و موانع سیاسی و مشکلات اجتماعی به تاسیس مکتب جدید علمی در منطق ختم نشد و تداوم‌نیافت .

چالش های شبخ اشراق در همان‌حکمه الاشراق وقتی می خواهد برود سراغ تعریف و به سد الگوی  تعریف ارسطویی برمی خورد که مبتنی بر جنس و فصل است  و داستان ماهیت و کل طبیعی مطرح می شود  عنوانی که  یر فصل می زند این است :
فصل فی  هدم‌ بناء منطق مشاء فی روُسهم. فصلی در فرو ریختن‌بنای منطق مشایی بر سر شان.. جمله خیلی انقلابی است معلوم است سهروردی تا ملا صدرا در پی تاسیس یک‌منطق با ماهیت جدیدی بودند . وقتی ما به حکمت متعالیه می رسیم می بینیم‌ واقعا این حکمت نیازمند یک منطق  جدیدی است .. برای اینکه اولا بحث حکمت متعالیه ، بحث از منظر اصالت وجوداست امور عامه ما قضایایش از جنس  قضایایای ضرورت ازلیه می شود .منطق ارسطویی از منظر ضرورت ذاتی می تواند پاسخگو باشد . حمل جقیقیه و رقیقیه که که اساس تفکر صدرایی را ایجاد می کند ، اساسا نمی تواند منطق دو بخشی را بپذیرد . منظور از منطق دو بخشی ، همان دو ارزشی است  منطق صفر و یکی است ‌. پس در درتباط با حکمت متعالیه ما باید به منطقی متناسب با تشکیک فکز کنیم . منطق ارسطویی بیشتر منطق ماهیات بوده و ماهیات هم تشکیک پذیر نیستند . در جایی که تشکیک پذیری مطرح است ، نظام های چند ارزشی جواب می دهد و ما چنین منطق هایی نداشتیم . پس باید گفت منطق دانان مسلمان در خود مسائل خیلی تلاش کردند و در ساختار شکنی و ایجاد ساختارهای جدید هم تلاش کردند ‌ حتی پای  چالش های ماهوی هم به میان آوردند اما متاسفانه چالش های ماهوی به تاسیس نظام جدید  منطق  با ماهیت جدید ختم نشد .

واکاوی در جمعبندی یک عمر پژوهش دکتر قراملکی در باب نحو تکالیف امروزی ما برای پایان دادن به این ناتمتمی و نافرجامی ، برای ما مسیری خودآگاه را در نهضت علمی نو و روش علمی پیشرفت،  وضوح می بخشد . در بازخوانی ما اولا شناخت جامع موقعیت یک ‌علم  در آگاهی ما ، تبارشناسی تحولات آن ، احاطه بردستاوروهایش و نیز قوت و ضعف هایش مهم است . دوم شناخت مبانی و تاسیسات همان موضوع در علم جدید مدرن مهم و حیاتی است و یک رشته علم جدید باید با ژرف ساختش شناسایی و تطور آن با دقت و درستی پیگیری شود . آنگاه رابطه بینامتنی این دو  مداقه شود و به عنوان صاحبان دانش  ببینیم بنا به اصول هستی شناسی قرآن و خاندان وحی عقل ، کدام داده های ظنی علم می تواند به تاسیس  ساختارهای جدید دارای ماهیتی نو  و متلائم با حق بیانجامد  . و نیازهای یک جامعه دینی را برطرف کند . فرض کنید جریانی در روانشناسی پسامدرن بر مبنای  عدم وجود حقیقت و حکمرانی امر جفنگ بر روان انسان  و تنها امر معتبر را ، خود را برحق جلوه دادن  دانستن اعلام کند و چنین فرایندی را به اصول تربیتی کودک بدل سازد . آیا چنین علمی قابلیت امضای اسلام را دارد . و همین طور در اقتصاد ،  مکتبی در قلمرو جهانی سازی بر مبنای مشارکت در انواع حرام های جهانی رباخوارانه پدید آید آیا اقتصاد یک جامعه مدعی اسلام می تواند به این نظریه تن  دهد؟ 

پس تلاش برای  تاسیس علوم انسانی نو و بهره از داده های مشروع علوم انسانی که دچار تفسیر کفرآلود از سوی دانشمندان‌ملحد نشده اند ، شرایطی دارد که باید در آن مسیر گام‌ زد و تلاش شناختی عظیمی را برای تاسیس علم نو به کار بست و ننشست  مصرف کننده نظریه های  علمی علوم انسانی مدرن‌نشد   که هرگز رها از تاثیر ایدئولوژی اومانیستی و لیبرالیستی   نبوده اند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها