مستند «لیلی من» داستان پیدایش عروسک‌های ایرانی را در تاریخ ثبت و روایت کرده است

لیلیِ دخترکان ایرانی

مستند «لیلی من» در واقع سفری شگفت‌انگیز به نقاط مختلف ایران است که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب این سرزمین زیبا را در بر‌می‌گیرد. این مستند با هدف جست‌وجوی عروسک‌های فراموش‌شده، به بازشناسی و بازآفرینی یادگارهای فرهنگی‌ای می‌پردازد که بخشی از هویت و خاطرات مردم ایران را در خود جای داده‌اند. در عصر جهانی‌شدن و مدرنیته، بسیاری از فرهنگ‌ها و سنت‌های بومی تحت‌تأثیر تغییرات ناگهانی، ممکن است به فراموشی سپرده شوند. از آنجا که ضرورت ساخت چنین مستنداتی در دنیای امروز به‌وضوح احساس می‌شود، «لیلی من» با تمرکز بر عروسک‌های بومی و محلی، به مخاطبان یادآوری می‌کند که این نمادها نه‌تنها بخشی از فرهنگ‌ هستند، بلکه در تربیت نسل‌های آینده نیز نقش بسزایی دارند. با توجه به این‌که برای تولید این مستند یک‌سال‌و‌نیم تحقیق و پژوهش انجام شده، می‌توان انتظار داشت لیلی من با دقت به اهمیت موضوع، اثری دقیق و دغدغه‌مند باشد که تماشایش برای مخاطب قطعا جذاب خواهد بود. از آنجا که پرداختن به فرهنگ غنی ایران و نقش عروسک‌ها در تربیت کودکان این مرز‌و‌بوم از جمله دلایل اصلی تولید این مجموعه بوده، «جام‌جم» با احمد رمضانی، تهیه‌کننده و صادق قاسمی، کارگردان این اثر به بررسی لیلی من پرداخته است. 
مستند «لیلی من» در واقع سفری شگفت‌انگیز به نقاط مختلف ایران است که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب این سرزمین زیبا را در بر‌می‌گیرد. این مستند با هدف جست‌وجوی عروسک‌های فراموش‌شده، به بازشناسی و بازآفرینی یادگارهای فرهنگی‌ای می‌پردازد که بخشی از هویت و خاطرات مردم ایران را در خود جای داده‌اند. در عصر جهانی‌شدن و مدرنیته، بسیاری از فرهنگ‌ها و سنت‌های بومی تحت‌تأثیر تغییرات ناگهانی، ممکن است به فراموشی سپرده شوند. از آنجا که ضرورت ساخت چنین مستنداتی در دنیای امروز به‌وضوح احساس می‌شود، «لیلی من» با تمرکز بر عروسک‌های بومی و محلی، به مخاطبان یادآوری می‌کند که این نمادها نه‌تنها بخشی از فرهنگ‌ هستند، بلکه در تربیت نسل‌های آینده نیز نقش بسزایی دارند. با توجه به این‌که برای تولید این مستند یک‌سال‌و‌نیم تحقیق و پژوهش انجام شده، می‌توان انتظار داشت لیلی من با دقت به اهمیت موضوع، اثری دقیق و دغدغه‌مند باشد که تماشایش برای مخاطب قطعا جذاب خواهد بود. از آنجا که پرداختن به فرهنگ غنی ایران و نقش عروسک‌ها در تربیت کودکان این مرز‌و‌بوم از جمله دلایل اصلی تولید این مجموعه بوده، «جام‌جم» با احمد رمضانی، تهیه‌کننده و صادق قاسمی، کارگردان این اثر به بررسی لیلی من پرداخته است. 
کد خبر: ۱۵۰۳۱۵۶
نویسنده زهرا عباسی/ گروه رسانه

روایتی از عروسک‌ها
رمضانی، تهیه‌کننده مستند لیلی من درباره کلیت طرح این مستند و مسیر پیش‌تولید آن گفت: طرح اصلی به آقای قاسمی تعلق دارد. پیش از این، در چند پروژه دیگر مرتبط با میراث فرهنگی و تاریخی با ایشان همکاری داشته‌ام. حدود ۳ تا ۴ سال پیش، آقای قاسمی این طرح را به من ارائه دادند. طرح ایشان شامل تحقیقات دانشگاهی بسیار خوبی بود. در جلسه‌ای که در این زمینه برگزار کردیم، به این نتیجه رسیدیم که می‌توان از این طرح یک مستند تلویزیونی جذاب تهیه کرد. پس از آن، جلسات متعددی برگزار کردیم و در این جلسات به بررسی نقاط قوت و ضعف اثر و موانع احتمالی پرداختیم. به تدریج، بررسی‌های جامعی روی طرح انجام شد و پس از حدود یک سال تحقیق مجدد درباره عروسک‌ها، که بخش عمده‌ای از آن را خود آقای قاسمی انجام دادند، طرح نهایی شد. 
وی ادامه داد:‌ در این مرحله، با نمای کلی‌ای که از طرح به دست آمد، متوجه شدیم این موضوع چقدر جذاب است. وقتی به عروسک‌ها نگاه می‌کنید، می‌بینید این عروسک‌ها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: یکی عروسک‌های بازیچه و دیگری عروسک‌های آیینی. عروسک‌های آیینی در مراسم خاص استفاده می‌شوند، مانند عروسک‌هایی که برای باران‌خواهی یا برای طلب شفای بیمار مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از عروسک‌های طلب شفا در استان خوزستان و اتفاقا، خوراکی است. از سوی دیگر، عروسک‌هایی هم داریم که به‌ظاهر صرفا جنبه بازیچه‌بودن داشته و تنها برای سرگرمی بچه‌ها طراحی شده‌اند. 
تهیه‌کننده این مستند توضیح داد: اما در حین تحقیقات، متوجه شدیم که عروسک‌های بازیچه علاوه بر سرگرمی، به مادران در تربیت دختران‌شان برای وظایف مادری کمک می‌کنند. در فرهنگ ما، این عروسک‌ها به دختران آموزش می‌دهند که چگونه وظایف خانوادگی و مادری را یاد بگیرند و به‌نوعی کمک‌حال مادرها در تربیت فرزندان‌شان هستند. این دیدگاه در کل کشور وجود دارد و جالب است که هر عروسک داستان پیدایش خاص خود را دارد. به‌عنوان مثال، عروسک‌ها در ترکمن‌صحرا به‌شکلی خاص ساخته می‌شوند، در حالی که در یزد به‌شکل دیگری طراحی می‌شوند. هر عروسک کاربردها و داستان‌های منحصر‌به‌فردی دارد که بسیار‌جذاب است. با این تحقیقات بود که با پیشرفت کار، طرح به مراحل نهایی خود نزدیک‌تر شد.

 
چالش‌های تولید
قاسمی درباره چالش‌هایی که برای تولید پیش‌بینی کرده بودند و تدبیر آنها عنوان کرد: اگر بخواهیم چالش‌ها را به دو دسته تقسیم کنیم، یکی در بخش فنی و دیگری بخش تولید مستند است. در بخش تولید، ما از فصول مختلف شروع کردیم و در برخی از فصول به این نتیجه رسیدیم که شاید زمان مناسبی برای تولید اثر در آن فصل نبوده است. سپس در قسمت‌های بعدی، تغییر رویه دادیم. ما تأکید زیادی بر جنبه بصری کار داشتیم و قصد داشتیم فضایی زیبا و خاص خلق کنیم. لذا نیاز بود که تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی، مانند شمال و جنوب، را در نظر بگیریم و از طبیعت و معماری هر منطقه در جهت جذابیت، بهره‌برداری کنیم. 


طراح، محقق و کارگردان مستند لیلی من اضافه کرد:‌ اگر بخواهم به چالش‌های تولید اشاره کنم، باید بگویم عروسک‌های بازیچه معمولا منابع پژوهشی خاصی ندارند، چرا‌که ویژگی اصلی آنها بازیچه‌بودن است اما عروسک‌های آیینی داستان‌ها و افسانه‌های زیادی دارند که هرکدام می‌تواند به یک کتاب یا حتی یک فیلم تبدیل شود. به همین دلیل در این زمینه دست ما بازتر بود اما هر‌زمان به‌سراغ عروسک‌های بازیچه می‌رفتیم، من شخصا با مشکلاتی در تولید آنها مواجه می‌شدم. اگر بخواهیم توازن اثر را متناسب با انواع عروسک‌ها در نظر بگیریم، بخش‌های مربوط به عروسک‌های آیینی بسیار جذاب و خوب از آب درآمده‌اند. در مورد بازیچه‌ها، ما به‌دنبال داستان‌های جانبی هستیم، داستان‌هایی که ممکن است ارتباط عمیقی با هم نداشته باشند اما می‌خواهیم خط داستانی را به‌گونه‌ای پیش ببریم که از دیگر بخش‌ها مجزا نشود. 


قاسمی افزود: در مورد چالش‌ها، یکی از چالش‌های بزرگی که با آن مواجه شدیم، همکاری با نابازیگرها بود. ما معمولا با پیش‌زمینه‌ای از قبل به سراغ خانواده‌ها می‌رفتیم و در صحنه با اهالی صحبت می‌کردیم و از آنها می‌پرسیدیم که به چه‌چیزهایی نیاز داریم. در اکثر موارد، خانواده‌ها با ما همکاری خوبی داشتند‌، به‌طوری که خانواده‌ها خودشان عروسک‌ساز شدند و نقش‌های مادر و دختر را ایفا کردند. ما از سازندگان عروسک خواستیم تا ما را راهنمایی کنند و این سازندگان خود مادران بودند که در داستان گنجانده شدند. آنها هم به‌عنوان سازندگان عروسک و هم به‌عنوان بازیگران در کار ما حضور داشتند، در‌حالی که ممکن است هر‌کسی نتواند به‌خوبی بازی کند. 


لوکیشن‌های واقعی
رمضانی در‌خصوص تهیه‌کنندگی اثر و نسبت این موضوع بر تولید کیفی اظهار داشت: منابع بودجه ما محدود بود، بنابراین با مشورت آقای قاسمی به این نتیجه رسیدیم که این‌کار را در فضاهای واقعی و لوکیشن‌های سنتی انجام دهیم. از منظر تهیه‌کنندگی، هماهنگی چنین پروژه‌هایی بسیار دشوار بود و ما باید چند ویژگی اساسی را در کارمان لحاظ می‌کردیم: اول، لباس‌؛ دوم، فضای لوکیشن‌؛ و سوم، زبان محلی. به‌عنوان مثال، در قسمتی که در اردبیل کار کردیم، در روستای ایلانجوق و شهرستان نیر، صحنه‌ها کاملا به زبان ترکی ساخته شدند و فضاسازی‌ها نیز به‌طور کامل محلی و واقعی بودند. در تمام داستان ما، فضای واقعی و سنتی حفظ شده است. ما به دل ماجرا رفتیم و همه آنچه که به تصویر کشیده شد، دقیقا همان بود که در بطن زندگی مردم منطقه وجود داشت؛ یا در مثالی دیگر در بافت سنتی یزد هم همچنان در لوکیشن‌های واقعی کار کردیم، به‌ویژه در ابرکوه و در خانه سنتی آقازاده که یکی از خانه‌های ثبت ملی شده است. ما تلاش کردیم این نکات مهم را در ریخت تصویری کارمان لحاظ کنیم. به‌طور مثال برای‌مان مهم بود که اول، لباس‌؛ دوم، فضای سنتی و لوکیشن‌؛ و سوم، زبان محلی عینا به‌تصویر کشیده شود. 


قاسمی در تکمیل صحبت رمضانی گفت: موسیقی و آوا نیز جزو مواردی بود که تلاش کردیم در این مستند ثبت و حفظ شود. ما دو لالایی را در این پروژه ضبط کردیم که امیدواریم به‌زودی پخش شود. یکی از آنها لالایی بسیار زیبایی از خوزستان است که در قسمت‌های اضافه‌شده، گنجانده شده است. 


انتخاب استان‌ها براساس اولویت‌های بصری
کارگردان لیلی من درباره انتخاب استان‌ها برای تهیه اثر عنوان کرد:‌ ما سعی کردیم این انتخاب را در بهترین زمان ممکن انجام دهیم. اگر به کار مراجعه کنید، می‌توانید فریم‌به‌فریم تصاویری از تابلوهای هر استان ببینید که اثر اساتید بزرگ را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند. در واقع زمان انتخاب لوکیشن‌ها به زمان نوردهی خوب و طبیعی منطقه هم بستگی داشته و این نکته یکی از اولویت‌های ما بوده است. البته همان‌طور که در ابتدای صحبت‌های‌مان گفتم قدرت داستانی پیدایش عروسک‌ها هم برای‌مان مهم بود. تلاش کردیم حداقل در شروع تولید اول به سراغ عروسک‌هایی برویم که قدرت داستانی زیادی داشته‌اند. 

رمضانی با اشاره به این‌که قبل از حضور در هر استان، شهر یا روستا، کاملا نسبت به عروسک‌های آنجا آشنا بوده‌اند، ادامه داد: در این راستا، یک تیم پژوهشی تشکیل دادیم که شامل خانم توانا و خانم قاسم‌پور بود. این دو نفر به‌دلیل مطالعه و پژوهش‌های گسترده‌ای که در این زمینه داشتند، از اعضای پژوهشگاه میراث فرهنگی وابسته به وزارت میراث فرهنگی بودند. البته تیم پژوهشی ما در ابتدا شامل افراد دیگری بود اما به‌دلایل مختلف همکاری با آنها ممکن نشد. خوشبختانه با این تیم مجرب و باکیفیت همکاری کردیم که کمک شایانی به ما کردند. زمانی برای تصویربرداری در محل حاضر می‌شدیم که عروسک‌ها و هنرمند عروسک‌ساز به‌طور کامل معرفی می‌شدند. ما با آگاهی کامل به این فضا می‌رفتیم اما در ضمن، زمانی که گروه جمع می‌شد، برای نهایی‌کردن لوکیشن فیلمبرداری، دوباره تحقیقات میدانی انجام می‌دادیم. آقای قاسمی به‌عنوان کارگردان پروژه، در این باره بیشترین زحمت بر دوش‌شان بود که من نیز در این زمینه در کنارشان بودم. تأیید نهایی ایشان در مورد انتخاب لوکیشن‌ها بسیار مهم بود، زیرا ما به‌دنبال مکان‌هایی واقعی و سنتی بودیم که کاملا با فرهنگ آن منطقه همخوانی داشته باشد. 


روایت‌هایی تازه از عروسک‌های سنتی ناشناخته
قاسمی در پاسخ به این‌ پرسش که آیا در خلال سفر به استان‌ها و حضور در منطقه به اطلاعات جدیدی پیرامون عروسک‌ها دست یافته‌اند، گفت: برخی از عروسک‌ها شناخته‌شده و در حال ثبت هستند، در حالی که برخی دیگر کاملا ناشناخته‌اند. در حین کار، ما یک عروسکی را کشف کردیم که به‌طور غیرمنتظره‌ای از دل کار بیرون آمد. یعنی ما به‌همراه اعضای تیم، با مردم محلی نشستیم و صحبت کردیم و متوجه شدیم این مردم عروسکی دارند که خودشان هم از آن اطلاع چندانی ندارند. یکی از این عروسک‌ها، عروسک «لیلیک» مربوط به بهبهان از توابع خوزستان است. البته در گلستان نیز چنین اتفاقی افتاده است. 


رمضانی، تهیه‌کننده این اثر اضافه کرد: در روستای قلعه‌قافه از توابع بخش مرکزی مینودشت از استان گلستان، وقتی با خانم عصمت خواجه، عروسک‌ساز آن منطقه، صحبت می‌کردیم، عروسکی را معرفی کرد که ابتدا ما فکر می‌کردیم داستان دیگری دارد. در واقع، براساس تصورات اولیه خودمان پیش رفتیم، زیرا لباس این عروسک کاملا دست‌ساز بود و از پارچه‌های محلی‌ای تهیه شده بود که هیچ‌کدام از محصولات کارخانجات نیستند؛ این پارچه‌ها به‌طور سنتی توسط مردم محلی بافته می‌شود. زمانی که ما به بررسی این عروسک پرداختیم، متوجه شدیم که داستان آن کاملا متفاوت از آن است که ما صرفا به‌خاطر لباسش به سراغش برویم و به موضوعات بسیار عمیق‌تری مانند تربیت مادران برای فرزندان‌شان مرتبط می‌شود. چرا که این عروسک آگاهانه دارای سیری تحولی است. این عروسک در ابتدا دست ندارد و صورتش کاملا پوشیده است. در‌واقع شکل اولیه‌ این عروسک از عروسی او شروع می‌شود و بعد به مادری‌اش می‌رسد. عروسک از خلال تک‌تک موقعیت‌های ممکن در فاصله میان عروسی تا مادر‌شدن ساخته می‌شود و برای آموزش به دختران استفاده می‌شود. این عروسک نمایانگر مراحل زندگی یک دختر است که از دوران تازه‌عروسی آغاز می‌شود و به مادری می‌رسد. در واقع، این عروسک به مادران کمک می‌کند تا مراحل مختلف زندگی، از جمله روند تحول از دختر به مادر را به فرزندان‌شان آموزش دهند. 


لیلی؛ نام اغلب عروسک‌های ایرانی
تهیه‌کننده لیلی من در خصوص انتخاب نام این مستند توضیح داد: عروسک «لیلی» مهم‌ترین عروسک استان فارس است. این عروسک مربوط به شهرستان رستم و روستای بابا‌میدان است که در حد‌فاصل بین سه استان فارس، چهارمحال‌و‌بختیاری و کهگیلویه‌و‌بویراحمد قرار دارد. این عروسک به قوم لر استان فارس تعلق دارد و در نورآباد و ممسنی شناخته شده است. عروسک لیلی بسیار زیباست و حدود ۶۰ سانتی‌متر ارتفاع دارد و تنها عروسک متحرک است. یکی از دلایلی که ما نام این عروسک را برای مستند انتخاب کردیم، همین خاص‌بودن آن است. یعنی دختربچه‌های ایرانی اغلب عروسک‌های‌شان را لیلی صدا می‌زنند. علاوه بر این، به‌دلیل داستان معروف لیلی و مجنون، بسیاری از اقوام ایرانی و فرهنگ‌های مختلف در کشور، نام عروسک‌های خود را لیلی می‌گذارند. به‌عنوان مثال، در خوزستان، یزد و حتی خراسان شمالی نیز این موضوع مشاهده می‌شود. 
قاسمی توضیح رمضانی را این‌گونه تکمیل کرد: لیلی به‌معنای عروس است، یعنی عروسی که عروسک است. بچه‌ها در حین بازی با عروسک‌ها، خودشان را به‌جای او می‌گذارند. البته این نام‌گذاری از طرف والدین بوده و نسل‌به‌نسل منتقل شده است اما این‌که در ابتدا چه‌کسی این نام را بر عروسکش گذاشته در منابع مکتوب نیامده است. این مسأله به‌خصوص در مناطق یزد، فارس، کرمان، خراسان و خوزستان به‌وضوح دیده می‌شود. 


لیلی من تقدیم به مادران ایران
قاسمی با ذکر این‌که این اثر را به مادران تقدیم کرده، عنوان می‌کند: اگر ابتدای کار را هم ببینید نوشته‌ام این اثر برای مادران سرزمین است. این احساس به‌شکلی بود که بخشی از قسمت‌ها را فکر می‌‎کردم برای مادرم درست می‌کنم. مادرم حتی بلد نیستند شبکه را پیدا [روی کانال‌های تلویزیون] کنند و من به دیگران می‌سپارم که کسی تلویزیون را روی شبکه ثابت کند اما متأسفانه پیش می‌آید که کسی وقت نمی‌کند آن‌ساعت به خانه برود؛ من هنوز که هنوز است، بچه مادرم هستم. 


وی تاکید کرد: برخی قسمت‌های لیلی من که مربوط به فرهنگ قوم خودم بوده (ترک‌زبان) بالاخص یک قسمت که خوشبختانه، این بخش در مجازی بازخوردهای خوبی داشته و بسیاری از مردم به من در این زمینه زنگ زده و تشکر کردند، بسیار داستان شگفت‌انگیزی دارد. بازخوردها از هر دو جنس، هم مردان و هم زنان، مثبت بوده است. ما عروسک‌ مردانه نیز داشتیم اما ‌سراغش نرفتیم چرا‌که حس کردم این عروسک در قیاس با دیگر عروسک‌ها قدمت چندانی ندارد و البته عناصری به آن اضافه شده که در قامت اصالت دیگر عروسک‌ها نمی‌گنجید. تمرکز بیشتری بر عروسک‌های زنانه بود، زیرا از نظر بازاریابی، عروسک‌های مردانه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. البته بخشی از پژوهش این اثر را به عروسک‌های عشاق اختصاص دادیم که اغلب به‌صورت زوج ارائه می‌شوند. مثلا در منطقه اردبیلک عروسکی داریم که به‌عنوان جهیزیه اهدا می‌شود اما در کار ما، عروسک‌های عشاق معمولا در قالب دو نفره (مرد و زن) ارائه می‌شوند و در برخی قسمت‌ها نیز به این موضوع اشاره شده است. 


نجوای داستانی مستند
کارگردان لیلی من در توضیح تکنیک‌های این مستند اظهار داشت: کار ما در واقع از 3 بخش تشکیل می‌شود. به‌اصطلاح سینمایی‌ها بخشی را برای اوپنینگ در نظر گرفتیم که همان شروع کار است. این بخش یک نجوای دلی است که خودم آن را می‌نویسم. من سعی کرده‌ام این نجوا خیلی عارفانه نباشد و از سنگینی بیش‌از‌حد پرهیز کنم. در این نجوا یک اشاره کلی به ماهیت اتفاقی است که در آن قسمت به آن می‌پردازیم؛ مثلا قسمتی درباره همسایه است، قسمتی دیگر درباره طلب باران و به‌همین شکل هر‌بار با محوریت سوژه‌ای که عروسک به آن مرتبط است، نویسنده نجوایی با خالق دارد. ترجیح دادم نریشن این بخش یکی‌در‌میان با صدای خانم و آقا تهیه شود. در بخش بعدی به معرفی مکان می‌پردازیم و در حدود دو دقیقه به استان مربوطه اشاره می‌کنیم و سپس به بخش اصلی که روایت یا داستان عروسک است، می‌رسیم. در فواصل کار هم سعی داریم گزاره‌های مختلفی را ارائه دهیم‌؛ برخی به صورت اسلاید یا تصاویر ثابت است و برخی دیگر گزاره‌هایی است که پژوهشگر به‌دنبال آنها می‌رود. در انتهای مستند، جمع‌بندی می‌کنیم که از این داستان چه‌نتیجه‌ای گرفته‌ایم. یکی از پیام‌های اصلی این است که اگر از خدا چیزی بخواهیم و آن درخواست به‌صلاح ما باشد، به ما داده می‌شود. این موضوع حتی برای مادران و کودکان نیز صدق می‌کند و نشان‌دهنده اهمیت امید و ایمان در زندگی است. 


داستان‌های غافلگیرکننده در استان‌هایی کمتر دیده شده
رمضانی گفت انتظار داریم در پرداخت به استان سیستان و بلوچستان غافلگیر شویم و ادامه داد: انتظار داریم در استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان، کرمان و هرمزگان غافلگیر شویم. مطمئنم که در سیستان‌و‌بلوچستان با غافلگیری‌های زیادی روبه‌رو خواهیم شد اما با وجود آن‌که اصفهان از شهرهای قدیمی ایران است اما در منابع تحقیقی نتوانستیم به عروسک خاصی برسیم. البته حتما این استان هم عروسک‌هایی دارد اما به‌دلیل این‌که هنوز عروسک‌هایش احیا نشده، برای ما گزینه مناسبی نیست. البته دراین استان، کاشان عروسک‌هایی دارد، ولی با توجه تحقیقات انجام‌شده، قدرت تأثیرگذاری چندانی ندارند. در مقابل، استان‌هایی مثل سیستان‌و‌بلوچستان، کرمان، هرمزگان و خوزستان هنوز ظرفیت‌های زیادی دارند. برای مثال، شوشتر و دزفول مناطق دیگری هستند که هنوز به‌خوبی به آنها پرداخته نشده است اما آنچه که در این مسیر برای خودمان جالب بود و غافلگیرمان کرد، این است که همه عروسک‌های سنتی در کل تاریخ از ابتدا محجبه بودند. مثلا در ایران عروسک‌های مربوط به زرتشتیان را داریم که به‌تازگی قسمت مربوط به آن روی آنتن رفته که آن هم محجبه بوده است. از دیگر شگفتی‌ها، عروسک‌های مذاهب هستند. برای مثال، عروسکی به‌نام «یک‌پا، دو‌پا» مربوط به اهل تسنن داریم که به روستای باباقره در شهرستان فریمان خراسان‌رضوی مربوط می‌شود. این عروسک فقط در همین منطقه وجود دارد و ظرفیت زیادی برای بین‌المللی‌شدن دارد. 


قرابت فرهنگی در عروسک‌های سنتی
قاسمی در خصوص ماهیت مشترک بین‌المللی عروسک‌ها عنوان کرد: با کشورهای زیادی در عروسک‌ها قرابت داریم. مثلا عروسک باران‌خواهی ما در خراسان رضوی، به‌ویژه در شهرستان‌های فریمان و نیشابور، با عروسک باران در ژاپن شباهت‌هایی دارد. در روستای نرگ شهرستان فریمان برای باران‌خواهی عروسک‌های «چولی‌قزک» را داریم که در ابعاد بزرگ ساخته می‌شوند. البته ما این عروسک را در نسخه‌های کوچک‌تری تولید کرده‌ایم. البته عروسک «چم‌چلوسی» شهر بهبهان را هم داریم که به‌لحاظ ساخت، داستان پیدایش و حتی آیین برگزاری مراسم باران‌خواهی، متفاوت است. این عروسک‌ها هنوز استفاده می‌شوند. مردم منطقه اعتقاد زیادی به این عروسک‌ها دارند. این در حالی است که عروسک باران‌خواهی در ژاپن در اندازه کوچک و در شکل و شمایل ساده‌تر و انتزاعی‌تر ساخته می‌شود. البته در استان‌هایی هم ما عروسک‌هایی برای باران‌نخواستن داریم. مثلا در استان گلستان و مازندران. این نشان می‌دهد اقلیم در تولیدات سرگرمی و فرهنگی تأثیر زیادی داشته است. 


این کارگردان با اشاره به عروسک منتسب به تهران اظهار داشت: ما همچنین عروسک‌هایی از تهران داریم که به‌نوعی نماد عروسک‌های دربار محسوب می‌شوند، مانند عروسک «نخودی» که در واقع سرِ عروسک بوده و برای آن چارقد و لباس می‌گذاشتند. این عروسک تا اواخر دوره قاجار نیز وجود داشته و در موزه ایرانک قرار دارد. البته در همین دوران یک‌سری عروسک روسی هم وارد ایران شده که برای بچه‌های دربار استفاده می‌شد. 


تجارت عروسک‌های سنتی
رمضانی در‌خصوص بُعد تجاری این عروسک‌ها توضیح داد: برخی از این عروسک‌ها به‌طور خاص قابلیت تجاری‌شدن دارند و به‌عنوان مثال، از سیرجان کرمان صادر می‌شوند. این صادرات با همان فرم‌های آیینی و سنتی ادامه دارد اما در بحث تجارت و صادرات، بسته‌بندی و توضیحات مربوط به هر عروسک ممکن است تغییر کند. به‌عنوان مثال، ممکن است برچسب‌هایی با داستان‌ها یا توضیحات اضافه شوند. شخصا این ایده را نمی‌پسندم، چرا‌که این ایده را نمی‌توان برای همه عروسک‌ها پیگیری کرد. به‌عنوان مثال، در خراسان جنوبی، در روستایی در بیرجند، ساخت و صادرات عروسک به‌عنوان بخشی عمده از اقتصاد روستا درآمدزایی می‌کند. اگر بخواهیم به واحدهای کوچک‌تر نیز اشاره کنیم، در خراسان شمالی، در روستای اسفراین و روستای الست، تولید عروسک انجام می‌شود و آنها این عروسک‌ها را به توریست‌ها می‌فروشند. جالب است بدانید که می‌توان ادعا کرد عروسک‌های این منطقه کار یک گرافیست است. این عروسک‌ها رنگ‌آمیزی خاص، دوخت لباس و صورت بسیار جذابی دارند. به‌نظر می‌رسد که این عروسک‌ها می‌توانند به‌طور گسترده‌ای در بازار بازی‌ها مورد استفاده قرار گیرند. 


رمضانی در‌خصوص پرداختن به بعد تجاری عروسک‌های سنتی در لیلی من گفت: داستان پیدایش عروسک‌ها به‌قدری جذاب بود که نخواستیم به بحث تجاری‌سازی عروسک‌ها بپردازیم. این مجموعه تا‌به‌حال ۲۶ عروسک را به مخاطبان معرفی کرده و امیدواریم افرادی که توانایی‌های اقتصادی در این زمینه دارند، بتوانند این مسیر را ادامه دهند. این موضوع به‌ویژه برای توریست‌های خارجی جذاب است، زیرا فرصتی برای آشنایی با فرهنگ ما از طریق عروسک‌ها فراهم می‌کند. 


فصل دوم‌؛ در انتظار تصمیم مدیران
رمضانی در‌خصوص فصل دوم لیلی من توضیح داد: در فصل دوم، پژوهش‌هایی درباره عروسک‌ها و هنرمندان عروسک‌ساز انجام شده و ما در‌حال انتظار برای تصمیم مدیران هستیم. این پروژه نیاز به حمایت فرهنگی دارد و با نگاه مثبت مرکز سیمرغ، این‌کار در حال انجام است. زمانی که این پروژه را به مرکز سیمرغ ارائه دادیم، خوشبختانه این مرکز فضایی فراهم کرد تا ایده‌های جدید برنامه‌سازی حمایت شده و به تولید برسند. لیلی من اولین مستندی بود که قرار شد به‌صورت مجموعه‌ای به مرکز سیمرغ ارائه شود. آثاری در‌خصوص عروسک‌ها در مراکز استان‌ها داریم که به‌صورت تک‌قسمتی تولید شده‌اند اما همان‌طور که گفته شد لیلی من اولین مجموعه درباره عروسک‌هاست که این سوژه را در تمام کشور بررسی کرده است. 
تهیه‌کننده لیلی من ادامه داد: خوشبختانه این پروژه در مرکز سیمرغ تصویب شد و جا دارد از نگاه مثبت و حمایتی که مدیران مرکز به‌ویژه گروه تولیدات غیرنمایشی، آقای شریعت‌پناهی و آقای اکبرشاهی، رئیس مرکز، داشتند، تشکر کنم. همچنین از کمک‌های جناب آقای دکتر دارابی، قائم‌مقام وزیر محترم میراث فرهنگی و آقای مهندس دهاقین، دستیار اجرایی ایشان نیز قدردانی می‌کنم. به‌جرات می‌توانم بگویم که موفقیت این پروژه مدیون همکاری و همدلی تیم ما و البته خانواده‌های‌مان است. از زحمات آقای قاسمی که در اینجا حضور دارند، سپاسگزارم. اگرچه این‌کار به‌طور مشترک متعلق به دو نفر ماست اما ایشان زحمات زیادی برای آن کشیده شده است. همچنین از تصویربرداران و مدیر تولیدمان نیز باید تشکر کنم. ما سفرهای سنگینی در این پروژه داشته‌ایم، زیرا جغرافیای کار در کل کشور گسترده است. در ادامه از مادران و زنانی که نگاه ویژه‌ای به این پروژه داشتند، تشکر می‌کنم. امیدوارم فصل دوم این کار به مرحله تولید برسد و بتواند به‌عنوان یک سند تصویری در تاریخ ثبت شود. در فصل دوم به استان‌های غربی و کردنشین کشور خواهیم رفت چرا‌که با توجه به گستره کار در فصل اول، بیشتر بر روی استان‌های جنوبی و همچنین مرکزی با نیم‌نگاهی به شمال و شمال غربی کشور تمرکز داشتیم اما هنوز به غرب کشور نپرداخته‌ایم. لازم است بگویم در حین کار، به دو طرح جدید رسیدیم که به‌نظرم می‌توانند یک سند ملی باشند که باید ثبت و حفظ شوند. این موضوع به یادگاری‌های تاریخی و فرهنگ و آداب و رسوم گذشتگان ما مربوط می‌شود‌؛ افرادی که واقعا مدرن بودند و پیش از زمان حرکت می‌کردند. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها