نشست رونمایی از کتاب هارداسان، نوشته محمدمهدی رحیمی باحضور سپهر خلجی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم، محمد سرشار فعال فرهنگی و پژوهشگر، محمدمهدی رحیمی نویسنده و محمدمهدی اسلامی مدیر باشگاه روایت انقلاب اسلامی در غرفه شهید رئیسی برگزار شد.
دغدغه نگارش کتاب هارداسان از فردای شهادت
محمدمهدی رحیمی، نویسنده کتاب هارداسان گفت: دوست داشتم امروز به بهانه دیگری در مصلی بودم، کمااینکه سال گذشته در دقایق اولیه طلوع آفتاب همراه با شهید رئیسی به نمایشگاه کتاب آمدیم تا بازدیدی از نمایشگاه داشته باشیم، پیش از آنکه مزاحمتی برای مردم ایجاد کنیم. دوست داشتم امسال هم همراه با او به نمایشگاه کتاب میآمدیم نه آنکه اینجا بنشینم و با حسرت به بیان خاطراتی از او بپردازم.وی افزود: آغاز به کار دغدغه نگارش این کتاب بهصورت جدی از فردای شهادت شهید رئیسی همزمان باروز میلاد امام رضا(ع) بود. تقدیر اینچنین بود که شب میلاد امامرضا(ع) این کتاب درباره خادمالرضا منتشر شود. سالگذشته روز میلاد امام رضا(ع) به پیداشدن پیکرهای شهدا در کوهستان ارسباران میگذشت، همان نقطه که دیگر احساس کردم کار تمام شده است. زمانی که پشت آمبولانس بودم، تکتک خاطرات در ذهنم تداعی میشد.نویسنده کتاب هارداسان گفت: پیش از آنکه به تبریز برسم با خودم عهد کردم که همه مطالبی که بهدلیل ملاحظات مختلف نتوانستیم در زمان حیات شهید رئیسی منتشر کنیم، آن را در کتابی تکمیل کنم که نتیجهاش هارداسان شد.
هر خاطرهای را به ذهنم میرسید، مینوشتم
وی با اشاره به سندیت کتاب هارداسان گفت: هر خاطرهای را به ذهنم میرسید، مینوشتم. حتی در ایام تشییع که شهر به شهر میرفتیم و شاهد اظهار لطفهای عجیب و دستنوشتههای غیرتشریفاتی و غیرسازمانی بودم که با ادبیات خاصی نوشته بودند، برایم یادآوری خاطراتی بود که در قالب صوت ذخیره کردم. پس از شهادت شهیدرئیسی، با همکاران روابطعمومی ریاستجمهوری و دوستان صحبت کردم و همکاری کردیم که البته باید بگویم بخشی از کتاب را همراهی و زحمات آنها میدانم و به نوعی کار را با آنها آغاز کردم و در جلساتی به بحث و صحبت میپرداختیم.رحیمی گفت: در بخشی هم به سایت ریاستجمهوری مراجعه کردم تا عکسها و فیلمهای منتشره را مرور کنیم. همه آنها برایم یک خط زمانی بود. تکتک آنها گنجینهای از عکسهای منتشر شده یا منتشر نشده بودند. همه اینها برای روایتگریهایم کمکم کرد. ما از تکتک لحظههایی که با شهید رئیسی بودیم، خاطره ثبت کردیم. در آن زمان فکر نمیکردیم که این خاطرات برای تهیه کتاب هارداسان مورد استفاده قرار بگیرد. در آن موقع به سردار موسوی میگفتیم که لطفا هر جا که آقای رئیسی هستند، اجازه بدهند که ما حضور داشته باشیم. در آن مقطع دلیلمان اهمیت ثبت تاریخ کشور بود.وی با اشاره به جمله فوقطلایی مقام معظم رهبری که درباره شهید رئیسی فرمودند: «دلم برای رئیسی سوخت»، گفت: این جمله به مطالبی برمیگردد که بهدلیل ملاحظاتی نتوانستیم از شهید رئیسی منتشر کنیم؛ زیرا در آن مقطع با فضای رسانهای و مجازی سازمانهایی روبهرو بودیم که غیرمنصفانه و بهدور از اخلاق فضای سفید را سیاه میکردند. ریشهاش وطنفروشیها بود. دلمان از آنهایی سوخت که توقع داشتیم از رئیسی حمایت کنند و نکردند. از آنهایی که توقع نداشتیم، در حق او جفا کردند وگرنه که ذات عقرب نیشزدن است و کسی از آن انتظار ندارد. آدم از کسانی انتظار و توقع دارد که میتوانستند و نکردند. دل آدم از آنجا سوخت.
دچار خودسانسوری شدم
نویسنده کتاب هارداسان، گفت: در این کتاب دچار خودسانسوری شدم و در لحظه آخر بخشهایی را حذف کردم. زیرا هنوز فضای بیانصافی ادامه دارد و مظلومیت شهید رئیسی تمام نشده است.شهیدی سراغ ندارم که پس از ۳۶۰روز از شهادتش، هنوز هم مورد هجمههای سازماندهی شده باشد. این مظلومیت همچنان ادامه دارد. بخشهایی را سانسور کردم زیرا هنوز حق مسأله ادا نشده است. آنکس که خودش را به خواب زده است با این روایتها از خواب بیدار نمیشود. ما با چنین فضایی روبهرو هستیم.وی افزود: برای رعایت امانت در کتاب سه بار جلساتی میان من و ناشر برگزار شد و در آخرین اصلاحات نسبت به دو خاطره و یک جمله حدود پنج کلمهای تردید داشتم. بررسی مجددی انجام دادم و بخشی از آن را حذف کردم.رحیمی گفت: بخشی از تصاویری که در کتاب هارداسان منتشر شده بهتازگی منتشر شده است. اینها سندیت خاطراتی است که در کتاب نقل شده است. همچنین در آن مقطع چند اتفاق بینالمللی اطلاعرسانی نشد و در این کتاب توانستیم عکسها و رویدادها را منتشر کنیم. در آن جلسات کسانی حضور داشتند که مهمانان بهشت هستند و امروز در جمع ما نیستند.وی با اشاره به انتخاب کتاب هارداسان گفت:مهمترین عنصرمحصول فرهنگی، عنوانش است. ایدههای خوبی برای جذابیت بخش فرهنگیاش دارم که انشاءالله در چاپ بعدی با انتشارات سوره مهر اعمال خواهد شد. اسم هارداسان برگرفته از آن شب سخت برای جستوجوی شهدای پرواز اردیبهشت بود.
همان شبی که مردم آذربایجان از کلمه هارداسان استفاده میکردند. این کلمه قدیمی آذریزبانهاست که برای گمشدهشان استفاده میکنند. تکتک شهدای پرواز اردیبهشت خصلتهای نیکو و مشترکی داشتند که به بهشت رسیدند.