تجربه زیستن زیر سایه جنگ

محمدصادق علیزاده، از روزنامه‌نگارانی است که به‌تازگی موفق به نگارش اولین کتاب خود شده است. علیزاده در جریان مراسم تشییع شهید سید‌حسن نصرالله به لبنان سفر کرد و مشاهدات خود از این سفر را در کتابی با عنوان «دوازده صفر ‌سه» منتشر کرده است. او در روزهای نمایشگاه کتاب در غرفه «سوره مهر» حضور یافت و بیشتر در مورد کتاب خود صحبت کرد.
محمدصادق علیزاده، از روزنامه‌نگارانی است که به‌تازگی موفق به نگارش اولین کتاب خود شده است. علیزاده در جریان مراسم تشییع شهید سید‌حسن نصرالله به لبنان سفر کرد و مشاهدات خود از این سفر را در کتابی با عنوان «دوازده صفر ‌سه» منتشر کرده است. او در روزهای نمایشگاه کتاب در غرفه «سوره مهر» حضور یافت و بیشتر در مورد کتاب خود صحبت کرد.
کد خبر: ۱۵۰۴۴۰۱
نویسنده فاطمه قربانیان - گروه فرهنگ و هنر
 
به‌نظر شما چرا ذهنیت جامعه ایرانی نسبت به محور مقاومت و کشورهایی نظیر لبنان و سوریه تناقضات آشکاری دارد؟ 
مخاطب عمومی نسبت به سایر اضلاع مقاومت تصویر واقعی ندارد. مثلا هنگام سقوط بشار اسد وقتی حماس اعلامیه‌ای صادر و تلویحا از آن موضوع استقبال کرد و به مردم سوریه تبریک گفت خیلی از افراد داخل ایران نمی‌توانستند این موضوع را تحلیل کنند. علت آن بود که تصویر ناقصی از حماس داشتند‌ و آن‌چیزی که از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در ذهن داشتند، یک تصویر ناقص بود. کسی که واقعیت حماس را شناخته باشد از آن بیانیه جا نمی‌ماند و برایش طبیعی هم هست. البته این موارد از این بدتر نیست که در سال‌های ۲۰۱۱، ۲۰۱۲ و حتی ۲۰۱۳ جریان‌های وابسته به حماس در سوریه با جریان‌های متصل از ایران می‌جنگیدند و دنبال سقوط بشار از مسند ریاست جمهوری بودند. رهبر ایران آن را درک می‌‌کندوحاج قاسم سلیمانی هم این قضیه رامی‌فهمید. ما درهمان مقطع ازحماس در فلسطین ونوارغزه حمایت می‌کردیم و در مقابل جریان‌های وابسته و متأثر از حماس در سوریه می‌جنگیدیم. کسی که واقعیت رادرست می‌بیند این‌ قضایا برایش قابل درک است.اما دستگاه تحلیلی ما کجا قفل می‌کند و ازهضم داستان عاجزمی‌ماند؟ آن‌جایی که ما پیش‌فرض اشتباهی از آنها در ذهن داریم و این پیش‌فرض با واقعیت فاصله دارد. یکدفعه سربزنگاه‌ها مثل همین قضایای اخیر نمی‌توانیم به‌درستی تحلیل کنیم اما اگر میدان را درست بفهمیم خیلی از واقعیت‌های درونی و کنش‌ها در حیطه محلی خودشان قابل فهم می‌شود‌. خروجی این می‌شود که در یک‌سری موقعیت‌ها توقعی از آنها نداریم. آنها به‌دلیل این‌که برآمده از جغرافیا و تاریخ و فرهنگ خودشان هستند اقتضائاتی دارند که باید رعایت کنند. 

این تناقضات به‌حدی رسیده که آرمان مقاومت و استکبارستیزی در ایران مورد تمسخر و عدم واقع‌بینی قرار می‌گیرد. قصد ندارید کتابی با تحلیل و واکاوی این موضوع نگارش کنید؟ 
تا الان فعالیت رسانه‌ای من در همین راستا بوده است. این کتاب، اولین قدم محسوب می‌شود. در ادامه اگر ایده‌ای باشد حتما درباره آن می‌نویسم، چون اعتقاد دارم هرچه با نسبت مستقیم‌تری با واقعیت داشته باشیم، ملاحظات آنها را بهتر می‌فهمیم و هم این‌که می‌دانیم آنهاعامل ما نیستند وجریانی هستندکه مستقل ازما تصمیم می‌گیرند.ما در باور به اندیشه‌های ضد‌استعماری شریک هستیم ولی حماس و حزب‌الله اقتضائات و سیاست‌های خاص خودشان را دارند. ما باید این اقتضائات را بفهمیم. جریان مقاومت جمع همه این مولفه‌هاست. حزب‌الله نزدیک‌ترین گروه به ما محسوب می‌شود اما تفاوت‌های جدی با ما دارد. حماس سنی، جهاد اسلامی سنی، گروه مقاومت حشد در عراق و گروه‌های مقاومت در یمن که اصلا فرقه دیگری از تشیع هستند، جای خود دارند و تفاوت‌های آشکاری با ما دارند. همه این‌ها در کنار هم اضلاع مقاومت را می‌سازند. این‌که می‌گوییم محور مقاومت، به این معنی نیست که همه این‌ها باید شبیه هم باشند. در این محور، جوامع مختلف با دیدگاه مختلف و بعضا با دین مختلفی وجود دارند که با ما یکی نیستند. 

تفاوت‌های ماهوی ایران و لبنان چقدر برای مخاطب ایرانی قابل لمس خواهد بود؟ 
من در این کتاب دیده‌های خود را روایت کردم. البته به ذکر دیده‌ها بسنده نکردم، چون این دیده‌ها در تاریخ این مردم و اجتماع، معانی بسیاری دارد، به‌خصوص وقتی که آن را در تاریخ می‌بینیم. مثلا در لبنان هویت ملی خیلی محلی از اعراب ندارد. شما وقتی با یک کرد یا بلوچ حرف می‌زنید، می‌بینید که آن‌فرد خودش را ایرانی می‌داند و به مظاهری مثل پرچم، تمامیت ارضی و خاک و مفهوم هویت ملی‌اش قداست بسیاری می‌دهد. مخاطب ایرانی چون در این فضا زندگی کرده این معانی برایش قابل فهم است و این‌ها را به‌عنوان یک واقعیت مسلم برای همه کشورها پذیرفته است اما در لبنان اصلا چنین‌چیزی وجود ندارد‌. مثلا پرچم در لبنان آن‌قدر قداست ندارد و به‌عنوان یک امر دست دوم مطرح است. آنجا شعار طایفه بر هرچیزی مقدم است. در مورد سوریه و عراق هم این‌گونه است. شدت و ضعف دارد اما لبنان منتهای ماکسیمم این داستان است. متأسفانه این فضا با هویت ملی نسبتی ندارد و مخاطب ایرانی این را نمی‌فهمد. 

 به‌نظر شما علت این‌که برخی تصور می‌کنند حزب‌الله دچار ضعف شده چیست؟
حزب‌الله از هم نپاشیده است. فعلا براساس اقتضائاتی باید تصمیم بگیرد، حرکت کند و کنش سیاسی، نظامی و میدانی داشته باشد. این فضا، با فضایی که در ایران تصور می‌شود تفاوت‌های جدی دارد. 
 
قبل ازسفر به لبنان چه شناختی ازوضعیت فرهنگ،جامعه ومردم لبنان داشتید؟این تناقض‌ها مانع روایت اصلی شما نشد؟ 
من قبل از رفتن به لبنان در‌خصوص این کشور مطالعات بسیاری داشتم. موضوع اصلی این است که در لبنان، مثل ایران هویت ملی وجود خارجی ندارد. یک روزنامه‌نگار لبنانی جمله‌ای راجع به لبنان دارد که می‌گوید: «هیچ تعریف قالبی‌ای درباره هیچ‌چیز در این کشور وجود ندارد.» این‌که منفعت ما لبنانی‌ها چیست؟ نزدیکی به عربستان، ایران یا فرانسه؟ جوابی برای این سؤال ندارند، چون یک تعریف قالبی از منفعت ندارند. یا در پاسخ به این سؤال که با اسرائیل چه کنیم، تعریف قالبی ندارند؛ درنتیجه پاسخی هم ندارند. اصلا دوست و دشمن کیست؟ باز هم تعریفی قالبی آنجا وجود ندارد و این چیزی است که برای مخاطب ایرانی اصلا هضم نمی‌شود و آن را درک نمی‌کنند. وقتی صدام به خوزستان حمله می‌کند، از ملی‌گرا و مذهبی و... برای دفاع از کشور به جبهه می‌روند. از شمالی‌ترین استان‌های کشور به جنوبی‌ترین نقطه کشور می‌روند و می‌جنگند. چون به درک مشخصی از هویت ملی رسیده‌اند اما در لبنان اصلا این‌گونه نیست. در چنین بافتی، صحبت از مقاومت و فهم این‌که حزب‌الله چه تصمیم و چه کنشی باید بروز بدهد، وضعیت متفاوتی از ایران و نگاه ایرانی شکل می‌دهد. ممکن است خیلی از اقتضائات آنها مانند تنوعات طایفه‌ای و قومی برای ما قابل درک نباشد. 

تحلیل شما از از تفاوت هایی که میان مفهوم مقاومت در ذهن مردم ایران و لبنان وجود دارد، چیست؟ 
شما وقتی درباره مردم ایران صحبت می‌کنید، درباره کسانی صحبت می‌کنید که از سال ۶۷ تاکنون، حدود ۳۷ سال صدای گلوله نشنیده‌اند. این وضعیت در مقایسه با مردمی که زیر رگبار گلوله زندگی می‌کنند، فضای متفاوتی خلق می‌کند. ما در جامعه ایران با بحران امنیتی جدی مواجه نیستیم. وقتی در لبنان و ضاحیه زندگی می‌کنی، یک پیش‌فرض حتمی داری که سوپری محل هم می‌تواند عامل و مخبر اسرائیل باشد. آنها با این پیش‌فرض بزرگ می‌شوند. یک پهپاد از روی هوا، یک موتور‌سوار را ترور می‌کند و بعد مشخص می‌شود فردی بوده که مسئولیتی در حزب‌الله داشته است. جامعه ما از این موضوع درکی ندارد چون در شرایط سیاسی و امنیتی دیگری زندگی می‌کند. اولین تجربیات خفیف ما از این موضوع بعد از ۳۷ سال پایان جنگ به ماجرای تیراندازی در مجلس و حرم امام‌(ره) و بمب‌گذاری در سالگرد حاج قاسم برمی‌گردد. این جامعه با جامعه‌ای که زیر گلوله زندگی می‌کند و در سایه جنگ است، تفاوت دارد. زندگی در این کشور باعث تغییر کنش‌های جمعی و فردی مردم می‌شود. حزب‌الله در جریان جنگ سوریه مقداری از سایه خارج شد، وگرنه مردم این کشور در این شرایط زندگی می‌کنند. 

برای نوشتن کتاب «دوازده صفر  ‌سه» دچار خودسانسوری یا محدودیت هم شدید؟
اسم‌هایی که از افراد حزب الله در کتاب ذکر‌شده، به‌دلیل وضعیت خاص آنها مستعار هستند، ولی خودسانسوری نبوده است. حزب‌الله در مدتی که در لبنان بودیم هرگونه حمایتی از ما کرد. برخی مناطق ۴-۳روز بود که از اشغال ارتش اسرائیل آزاد شده بود و حتی هنوز پاکسازی نظامی نشده بودند، با این حال با حمایت حزب‌الله به آن مناطق هم رفتیم. 

کمبودی در کتاب حس می‌کنید که در تجدید چاپ اصلاح شود؟
مایل بودم از زمان پایان کتاب تا تحویل به ناشر، فرصتی داشته باشم که چندنفر این کتاب را بخوانند و از آنها بازخوردهای اولیه بگیرم و با توجه به نقدهایی که به سمتم می‌آید، اصلاحاتی را انجام دهم اما چون انگیزه این بود که کتاب به نمایشگاه بین‌المللی برسد این فرصت از من گرفته شد. اگر فاصله زمانی مناسب وجود داشت از متن هم کمی دور می‌شدم و بهتر می‌توانستم بخش‌هایی که نیاز به پرداخت بیشتری دارد را تشخیص بدهم و اصلاح کنم. در هر حال باید در انتشار اولیه بازخوردها را ببینیم. کتاب به‌تازگی به نمایشگاه کتاب رسیده است. در این چند روز کسانی که کتاب را مطالعه کردند، به تعداد انگشتان دست می‌رسد اما بازخورد مثبتی داشتند. حداقل باید شش ماه بگذرد تا بازخورد واقعی مخاطبان کتاب به دستم برسد تا اگر برای چاپ بعدی امکان ویراستاری متن باشد، ترتیب اثر دهم. 

قبل از سفر به لبنان ذهنیت خاصی نسبت به این کشور داشتید که بعد از سفر این ذهنیت به‌کلی به هم ریخته باشد؟ 
ذهنیتم برگرفته از مطالعه کتاب و تاریخ بود و وقتی به لبنان رفتم ذهنیتم کامل‌تر شد. چون ۷ یا ۶ سال در این فضا پژوهش می‌کردم، ذهنیت واقعی داشتم و بعد از حضورم مطالعاتم کامل‌تر شد. اگر کسی بدون مطالعه برود قطعا برایش متناقض خواهد بود، چون رسانه‌ها قاب کوچکی از آنجا ارائه می‌کنند. بخش‌هایی از جریانات ضد‌ایرانی در لبنان وجود دارد که مشغول به فعالیت هستند. این جریانات تصور می‌کنند با تضعیف حزب‌الله صدای آنها بلندتر شده است. این بخشی از واقعیت لبنان است که نوشتم. مثلا نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور لبنان در مراسم تشییع سید‌حسن نصرالله حضور نداشتند و مفصل در این‌باره توضیح دادم. یا وقتی که رئیس پارلمان ایران برای مراسم تشییع به لبنان می‌رود، رئیس‌جمهور لبنان شروع به متلک‌گویی و طعنه‌زنی سیاسی می‌کند، چون برآمده از جریان‌های سیاسی مخالف ایران است. این بخشی از واقعیات جامعه لبنان است. من موظف بودم این را به جامعه ایرانی بگویم. این همان‌چیزی است که در رسانه‌ها گفته نمی‌شود. قطعا این مسائل برای افرادی که پیش‌فرض آنها صرفا بر مبنای تصویر رسانه‌ شکل گرفته، در مراحل اولیه قابل هضم نیست.
newsQrCode
برچسب ها: ادبیات کتاب جنگ
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها