شوخی با تاریخ در خانه ارواح

با عبور از اکران نوروزی و افزوده‌شدن فیلم‌های تازه به چرخه نمایش، تنوع ژانر و روایت در سینمای ایران اگرچه هنوز با استانداردهای حرفه‌ای فاصله دارد، اما بااین‌حال برای علاقه‌مندان سینما، گزینه‌های بیشتری نسبت به ماه‌های گذشته روی پرده دیده می‌شود. یکی از فیلم‌هایی که اکران خود را آغاز کرده، «خانه ارواح» به کارگردانی کیارش اسدی‌زاده است؛ فیلمی محصول سال ۱۳۹۹ که پس از چند سال توقف، بالاخره امسال مجوز اکران گرفته است. در نگاه نخست، این فیلم نیز همانند بسیاری از کمدی‌های معمول این سال‌ها به نظر می‌رسد، اما با ورود به فضای روایی آن، تلاش کارگردان برای مرزبندی با آثار هم‌ردیفش قابل تشخیص است. خانه ارواح با آن‌که بسیاری از مؤلفه‌های رایج در کمدی‌های این روزهای سینمای ایران را دارد، درعین‌حال سعی کرده با افزودن عناصر فانتزی، ارجاع به تاریخ، و ساختار داستانی منسجم، مسیری متفاوت را در پیش بگیرد.
با عبور از اکران نوروزی و افزوده‌شدن فیلم‌های تازه به چرخه نمایش، تنوع ژانر و روایت در سینمای ایران اگرچه هنوز با استانداردهای حرفه‌ای فاصله دارد، اما بااین‌حال برای علاقه‌مندان سینما، گزینه‌های بیشتری نسبت به ماه‌های گذشته روی پرده دیده می‌شود. یکی از فیلم‌هایی که اکران خود را آغاز کرده، «خانه ارواح» به کارگردانی کیارش اسدی‌زاده است؛ فیلمی محصول سال ۱۳۹۹ که پس از چند سال توقف، بالاخره امسال مجوز اکران گرفته است. در نگاه نخست، این فیلم نیز همانند بسیاری از کمدی‌های معمول این سال‌ها به نظر می‌رسد، اما با ورود به فضای روایی آن، تلاش کارگردان برای مرزبندی با آثار هم‌ردیفش قابل تشخیص است. خانه ارواح با آن‌که بسیاری از مؤلفه‌های رایج در کمدی‌های این روزهای سینمای ایران را دارد، درعین‌حال سعی کرده با افزودن عناصر فانتزی، ارجاع به تاریخ، و ساختار داستانی منسجم، مسیری متفاوت را در پیش بگیرد.
کد خبر: ۱۵۰۵۱۸۵
 
این فیلم که در دل موقعیتی تاریخی ــ فانتزی و با درونمایه‌ای نوستالژیک روایت می‌شود، داستان دو شخصیت ساده‌دل و فرصت‌طلب را دنبال می‌کند که وارد خانه‌ای متروکه و به‌ظاهر تسخیرشده می‌شوند. درعین‌حال، ارواحی که در روایت‌های جداگانه‌ای با گره‌هایی تاریخی معرفی می‌شوند، به قصه ساختار و عمق می‌بخشند. هرچند برخی کلیشه‌ها مانند حضور کاراکتر مذهبی سطحی‌سازی‌شده یا بهره‌گیری تکراری از چهره‌هایی چون پژمان جمشیدی در این فیلم نیز دیده می‌شود، اما روایت چندلایه، طراحی شخصیت‌های فرعی با ریشه‌های تاریخی و فضاسازی خاص فیلم، تلاش برای عبور از سطح معمول کمدی‌های گیشه‌ای را نشان می‌دهد. در شرایطی که ژانر کمدی در ایران با نوعی روزمرگی و فقدان خلاقیت مواجه است، خانه ارواح می‌کوشد در دل این وضعیت، رنگی از تمایز و تجربه تازه را وارد سینمای بدنه کند.
 
یک کمدی نوستالژیک دیگر
در سال‌های اخیر به‌خصوص بعد از فروشی که فیلم «فسیل» توانست به‌دست‌بیاورد عمده تولیدکنندگان فیلم‌های کمدی به سمت کمدی‌های نوستالژیک که در سال‌های اولیه پس از انقلاب و جنگ تحمیلی روایت می‌شد تمایل پیدا کردند. این کمدی‌ها که اکنون تعدادشان بسیار زیاد شده شباهت‌های بسیاری به یکدیگر دارند که حتی می‌توان آنها را از نظر مطالعات ژانری در یک دسته قرار داد و برای آنها نام «کمدی نوستالژیک» را انتخاب کرد. مانند آن‌سری از فیلم‌ها که در دسته اجتماعی قرار می‌گیرند و حتی در مواردی به آن زیرژانری تحت عنوان «فلاکت» نیز نسبت می‌دهند.
فیلم خانه ارواح هم در این زمینه فرق چندانی با دیگر کمدی‌ها ندارد؛ داستان دو شخصیت به نام‌های مرتضی شیردل و شاهرخ که در اوایل دوران انقلاب و جنگ زندگی می‌کنند و به‌صورت اتفاقی وارد خانه‌ای متروکه می‌شوند که توسط ارواح تسخیر شده است. وقتی آنها متوجه می‌شوند خانه صاحبی ندارد، به فکر کلاهبرداری می‌افتند. در این مسیر با شخصیت‌های مختلفی روبه‌رو می‌شوند: شخصیت مورخه امروز (نازنین بیاتی)،  دختر املاکی محل و نرگس (ستاره پسیانی)، دختری که در نقش خدمتکار ساده برای تمیزکاری وارد خانه می‌شود و ارواحی که فقط با حضور مرتضی و شاهرخ قابل رویت هستند. البته توجیه فیلم در چنین موقعیتی برای ورود به جهان فانتزی اثر قانع‌کننده نیست.
 
پشت پرده چه خبر است؟
دیگر شباهتی که در میان چنین فیلم‌هایی وجود دارد به شخصیت‌پردازی آنها برمی‌گردد. در اغلب این فیلم‌ها کاراکتری وجود دارد با ظاهری کاملا مذهبی که بخش عمده‌ای از شوخی‌های فیلم حول محور این شخصیت شکل می‌گیرد. 
این نوع از کاراکترپردازی که در سال‌های اخیر زیاد شده است و پژمان جمشیدی نیز رکورددار بازی در چنین نقش‌هایی است در فیلم خانه ارواح هم وجود دارد. شخصیت مرتضی شیردل که جمشیدی نقش او را برعهده دارد در معرفی خود می‌گوید زمانی که در جبهه بود پلاکش در آمبولانسی که مورد هدف قرار گرفت جاماند و به همین علت به خانواده‌اش گفتند شهید شده و چون پدرش در محل پز پسر شهیدش را می‌دهد، نمی‌تواند به خانه برگردد. در حالی که ما در طول فیلم رفتارهایی را از این شخصیت می‌بینیم که هیچ قرابتی با یک رزمنده ندارد.
با توجه به این‌که هیچ پیش‌زمینه‌ دیگری از این شخصیت در فیلم وجود ندارد به‌روشنی مشخص نیست چنین تصویری از رزمندگان دفاع‌مقدس (و نه صرفا کسی که ظاهری مذهبی دارد) با آگاهی انجام شده است یا در تدوین دوباره فیلم به بهانه ممیزی‌ چنین تصویری می‌بینیم، که در این‌صورت باز این سؤال پیش می‌آید جدول ممیزی‌ها شامل چه چیز‌هایی می‌شود و سلیقه تا چه اندازه حرف اول را می‌زند.
 
پای ثابت کمدی‌های ایرانی
و اما آخرین شباهت که فرقی ندارد حال‌وهوای فیلم چه باشد و فقط همین که فیلم برچسب کمدی بخورد کافی است تا آن را ببینیم، پژمان جمشیدی است. به‌طور‌کلی خانه ارواح با توجه به سال تولید آن یعنی ۱۳۹۹ از ترکیب بازیگری برنده‌ای برای گیشه بهره می‌گیرد. بازیگران اصلی آن هریک از کمدین‌های شناخته‌شده سینمای ایران هستند و در کنار آنها چهره‌های شناخته‌شده‌ای مانند رضا کیانیان، سروش صحت و نادر فلاح به‌عنوان بازیگران فرعی در فیلم حضور دارند که حضورشان گرچه کوتاه است اما برای پیشبرد داستان ضروری است که این مورد به نوع داستانگویی فیلم برمی‌گردد. اما درباره بازی‌های فیلم باید گفت اغلب بازیگرانی که در فیلم حضور دارند بازی قابل قبولی را ارائه می‌دهند؛ از کاظم سیاحی که یک‌بار دیگر نشان داد بازیگر توانمندی است که خود را می‌تواند با هر نقشی تطبیق دهد تا نازنین بیاتی که به‌خاطر ویژگی‌های کاراکترش بازی متفاوت و البته خوبی را از خود ارائه می‌کنند. بازیگران دیگر هم بنا به نقش کوتاه خود بازی قابل‌قبولی دارند. اما در این میان پژمان جمشیدی است که با حضور در هر فیلم مهر تاییدی بر نابازیگر بودن خود می‌زند. به‌عنوان‌مثال فیلم‌های دینامیت، خانه ارواح و آخرین فیلم وی آنتیک که هنوز به اکران نرسیده است را اگر در جشنواره فجر دیده‌ باشید با هم مقایسه کنید متوجه می‌شویم سه فیلم از سه سال متفاوت، با یک کاراکتر نه صرفا مشابه، که تکراری و با بازیگری که مدام خود را تکرار می‌کند، روبه‌رو هستیم. اینجاست که باید گفت پژمان جمشیدی باید در نقش‌هایی که می‌پذیرد محتاط‌‌تر عمل کند. از سوی دیگر باید دید در پس تکرار چنین کاراکتری در سینما چه معانی و حرف‌هایی نهفته است.
 
شوخی با تاریخ
تا اینجا از شباهت‌های فیلم خانه ارواح گفتیم؛ شباهت‌هایی که هر کدام به نوبه خود باعث می‌شوند تا از ارزش و کیفیت این فیلم کاسته شود. اما همان‌طور اول مطلب گفته شد این فیلم درعین‌حال سعی می‌کند که کاملا شبیه به دیگر آثار نباشد و برای این کار دست به دامان شیوه داستانگویی خود می‌شود. فیلم خانه ارواح برخلاف جریان معمول کمدی‌ها که داستان خاصی ندارند و صرفا با کنار هم قراردادن چند شوخی شکل می‌گیرند دارای داستان به‌نسبت خوبی است. این فیلم برای روایت خود از سه خرده‌داستان استفاده کرده است؛ سه‌خرده داستانی که هرکدام متعلق به شخصیتی خیالی در بستر تاریخ است.
 نخست مشیرالدوله کافی‌الرعایا (نادر فلاح) از رجل سیاسی تهران در دولت دکتر محمد مصدق که به او خیانت کرده است و بابت این خیانت روحش در عذاب است. دوم داداش‌بیگ (سروش صحت) رئیس نظمیه تهران که بابت اجرای دستور کشف حجاب عذاب می‌کشد و سومین شخص خواجه دل‌انگیز (رضا کیانیان) است که ادعا می‌کند دوره‌ای از تاریخ ایران را  که در آن همه چیز عالی بوده و هیچ مشکلی وجود نداشته است را از کتاب تاریخ پاک کرده است و شخصیت‌های اصلی داستان با حل ‌کردن مشکل هرکدام از این ارواح قطعه‌ای را به‌دست‌می‌آورند که یک قدم آنها را به سند عمارت نزدیک می‌کند.
 
تلاش برای رهایی
با وجود تمام شباهت‌هایی که میان خانه ارواح و دیگر کمدی‌های سال‌های اخیر وجود دارد، نمی‌توان از تلاش فیلم برای عبور از قواعد یکنواخت این ژانر چشم‌پوشی کرد. بهره‌گیری از چند خرده‌روایت تاریخی، واردکردن ارواحی با پس‌زمینه سیاسی ــ اجتماعی، و تلاش برای ایجاد کشمکش روایی، بخشی از اقداماتی است که این فیلم را از آثار کلیشه‌ای مشابه متمایز می‌سازد. بااین‌همه، این تمایز در برخی نقاط دچار ضعف‌هایی است که بیش از آن‌که به ساختار فیلمنامه بازگردد، از دل برداشت‌هایی سطحی و گاه ناپخته از شخصیت‌پردازی، و همچنین بازی‌های تکراری برخی از بازیگران نشأت می‌گیرد.
حضور پژمان جمشیدی به‌عنوان چهره تکراری کمدی‌های گیشه‌ای، بار دیگر این سؤال را مطرح می‌کند که تکرار مداوم یک تیپ رفتاری ــ شخصیتی در فیلم‌های مختلف، تا کجا می‌تواند برای مخاطب جذاب باقی بماند؟ از سوی دیگر، ناتوانی فیلم در ارائه تصویری باورپذیر از کاراکترهای مذهبی یا رزمنده‌نما، آن هم بدون پیش‌زمینه یا تحلیل، چالشی است که نه‌تنها این اثر، بلکه بسیاری از آثار مشابه را به ورطه سطحی‌نگری می‌کشاند. این ضعف، در کنار مباحثی چون سانسور و ممیزی، پرسش‌هایی را درباره سازوکار تولید و انتشار فیلم‌ها در ایران برمی‌انگیزد؛ این‌که آیا گزینش‌های سلیقه‌ای جای قواعد حرفه‌ای را گرفته‌اند؟
درنهایت، خانه ارواح را می‌توان تجربه‌ای دانست که میان دو قطب محافظه‌کاری در روایت و جسارت در ساختار نوسان می‌کند. فیلم نه آن‌قدر سنت‌شکن است که بتوان آن را در دسته آثار نوآورانه قرار داد، و نه آن‌قدر به کلیشه‌ها پایبند مانده که در ردیف کمدی‌های مصرفی محض بایستد. این توازن، اگرچه کاملا موفق نیست، اما نویددهنده رویکردی متفاوت در میان سینمای عامه‌پسند ایران است؛ رویکردی که اگر تقویت شود، شاید بتواند مسیری تازه در تولید کمدی‌های هوشمند، چندلایه و ماندگار بگشاید.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها