در این بین هرچند تفاوتهایی نیز در مواضع تروئیکای اروپایی وجود داشت اما سیدمحمدعلی حسینی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه میگوید سه کشور اروپایی گرچه در تعاملات و مذاکرات گذشته با جمهوری اسلامی بعضا نقش پلیس خوب و بد را بازی میکردند اما در این مقطع زمانی ۱۲روزه جنگ تحمیلی رژیم صهیونی و پس از آن تاکنون بالاتفاق نقش پلیس بسیار بد را در قبال ملت ایران بازی کردهاند.
وی همچنین با اشاره به ادعای فرانسه مبنی بر توسعه دامنه مذاکره به سیستم دفاعی و موشکی؛ آن را پرگویی و زیادهطلبی هنگام ناکامی و بدعهدی دانست.
دیپلمات ارشد کشورمان مسیر دیپلماسی را بسته نمیداند اما در عین حال معتقد است مذاکره با زورگویی و تهدید و حمله نظامی و ترور ناسازگار است و سنخیتی ندارد طرف مقابل عقلانیت و انصاف را که از قواعد مذاکره است نابود و معدوم ساخته.
در ادامه، متن این گفتوگو را میخوانیم:
ارزیابی شما از مواضع و اقدامات اخیر سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در قبال جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی چیست؟ آیا این رویکردها را ادامه همان سیاست سنتی اروپا میدانید یا نشانهای از تغییر رویکرد است؟
مواضع این سه کشور اروپایی از آغاز جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه کشورمان بسیار جانبدارانهتر و گستاخانهتر از مواضع قبلی این کشورها در قبال جمهوری اسلامی بوده است. شما نگاهی به بیانیه ۱۷ ژوئن گروه G7 که هر سه کشور عضو آن هستند بیندازید. مشاهده میکنید درحالیکه رژیم صهیونیستی آغازگر جنگ بوده و ایران را مورد هجوم وحشیانه خود قرار داده و به تأسیسات هستهای تحت بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی حمله کرده و همچنین تعداد زیادی از فرماندهان نظامی، دانشمندان هستهای و مردم عادی را در منازل مسکونی خود مورد تهاجم و ترور قرار داده و به شهادت رسانده، با این وجود این سه کشور اروپایی در قالب بیانیه گروه G7 بر حق دفاع اسرائیل (مهاجم و آغازگر جنگ) از خود و حمایت از امنیت آن تأکید و بیشرمانه ایران را بهعنوان منبع اصلی تروریسم و بیثباتی در منطقه معرفی میکنند. بهنظر بنده این اقدام هماهنگ، رونمایی از بغض پنهان این حضرات نسبت به جمهوری اسلامی و در نتیجه روشن شدن بخش تا حدی خاکستری چهره سیاسی این کشورها در مقابل ملت ایران و افکار عمومی منطقه و دنیا بود.
مواضع کشورهای اروپایی در طول جنگ ۱۲روزه با یکدیگر تفاوتهایی داشت. علت این تفاوتها چیست؟ در حالی که آلمانیها صادرکننده بیشترین تسلیحات به رژیم صهیونیستی هستند فرانسویها بیشتر تلاش میکنند در زمینه دیپلماسی به صهیونیستها کمک کنند. آیا این تفاوت نقشها ناشی از یک تقسیم کار است یا ناشی از سیاستهای داخلی این کشورها و نوع ارتباط آنها با ایران و اسرائیل است؟
معتقدم این سه کشور گرچه در تعاملات و مذاکرات گذشته با جمهوری اسلامی بعضا نقش پلیس خوب و بد را بازی میکردند اما در مقطع زمانی ۱۲روزه جنگ تحمیلی و پس از آن تاکنون بالاتفاق نقش پلیس بسیار بد را در قبال ملت ایران بازی کردهاند.
آیا میتوان نشانهای از استقلال عمل اروپاییها در سیاستهای منطقهای اخیر مشاهده کرد؟ بهنظر میرسد اقدامات آنها در اثر فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
بنده هرچه تلاش کردم تا نشانهای از استقلال عمل کشورهای اروپایی مورد نظر در این قضیه اخیر بیابم موفق نشدم. آنچه بهطور واضح و بدون پردهپوشی از این کشورها مشاهده میشود حمایت همهجانبه سیاسی، لجستیکی، پدافندی و مشابه آن از رژیم منحوس و کودککش و متجاوز و جنایتکار صهیونیستی و همراهی یا تبعیت با/ از ایالات متحده آمریکا بوده است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی دست در دست هم این جنگ تحمیلی را رقم زدند. آیا اروپا هجوم به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران را محکوم نمود؟ آیا حمله به تأسیسات هستهای را که برخلاف تمامی قواعد شناختهشده بینالمللی است محکوم کرد؟ آیا ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان و مردم عادی در اماکن مسکونی را تقبیح و مذمت کرد؟ این کشورها در قبال این جنایت و تجاوز آشکار چه اقدامی کردند یا چه موضعی اتخاذ کردند که بتوان آن را نشانه استقلال عملیشان دانست؟ اگر باور یا جسارت لازم را نداشتند کاش حداقل بهخاطر اعتبار ملتهای خود سکوت میکردند.
طی روزهای اخیر تروئیکای اروپا در بیانیهای مشترک، مواضع ایران در قبال آژانس و رافائل گروسی را محکوم کرده و حمایت کامل خود از آژانس و مدیرکل در اجرای دستور کارشان را تکرار کردند و خواستار ادامه همکاری ایران با آژانس شدند. در چنین شرایطی آیا با توجه به قوانین بینالملل و اصول دیپلماسی، ادامه همکاری ایران با آژانس به شیوه گذشته منطقی است؟
بنابر دلایل مختلف و شواهد و قرائن متعدد، آقای گروسی بهشدت مورد سوال و متهم است که در بسترسازی این جنگ تحمیلی مشارکت داشته و در طول آن از بدیهیترین مسئولیتهای خود استنکاف ورزیده و از این طریق ضربهای تاریخی و مؤثر نیز به اعتبار و جایگاه آژانس وارد کرده است. تروئیکای اروپا هم که از گذشته طرف مذاکره و توافق هستهای با ایران بوده مانند آقای گروسی از اقدام مسئولانه خود در محکومیت تجاوز رژیم صهیونیستی در حمله به تأسیسات مسالمتآمیز هستهای و ترور دانشمندان هستهای سرباز زده و متأسفانه فضای ناسالمی را بهوجود آورده که موجب شد مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از ملت ایران همکاریهای ایران با آژانس را بهحالت تعلیق درآورد. بنابراین تا تغییر و اصلاح لازم در رویکرد کنونی آژانس رخ ندهد، همکاری با آژانس به شیوه گذشته قطعا منطقی بهنظر نمیرسد.
توصیه شما به دستگاه دیپلماسی در مواجهه با این رویکردها چیست؟ بعضیها با توجه به خیانتهای آمریکا و اروپا، با هرگونه مذاکره با غرب در این شرایط مخالفند و بعضی هم تأکید دارند که بستن مسیر دیپلماسی، بهانه به دست دشمنان میدهد. راه میانه از نظر شما چیست و مسیر گفتوگو و مناسبات دیپلماتیک ایران و اروپا و ایران و آمریکا را چگونه پیشبینی میکنید؟
جمهوری اسلامی ایران هیچگاه میز مذاکره را ترک نکرده و علیرغم بدعهدیها و رویکردهای غالبا ناصواب طرف غربی، روند مذاکراتی را بهشکل منطقی و سازنده و با حسن نیت دنبال کرده است. در رابطه با اروپاییها مذاکرات بیش از یکدهه مربوط به برنامه مسالمتآمیز هستهای نهایتا منجر به توافق برجام شد؛ توافقی که تنها طرف متعهد آن، جمهوری اسلامی ایران بود و اروپاییها هیچیک از تعهدات خود را اجرا نکردند. کشورهای سهگانه اروپایی طرف مذاکره برجام حتی پس از خروج آمریکا از این توافق، تعهدات یازدهگانهای را وعده دادند که متأسفانه این بار نیز به هیچیک از آنها عمل نکردند.
در مورد آمریکا وضعیت بهمراتب از این بدتر است. آقای ترامپ توافق هستهای برجام را زیر پاگذاشت. حتی حرمتی نسبت به سلف خود نگهنداشت، از برجام خارج شد، تحریمها را افزایش داد، دیگران را تشویق و تهدید به خروج از برجام یا عدم اجرای آن کرد. آقای ترامپ در دوره جدید ریاست جمهوری خود نیز با توهمات افزونتر اصرار بر انجام مذاکره کرد و نهایتا جمهوری اسلامی ایران مذاکره غیرمستقیم را با شرایطی پذیرفت. اکنون معلوم شد پیشنهاد مذاکره و اصرار بر آن یک فریب بزرگ بود. آمریکا در میانه مذاکرات به باند جنایتکار و رژیم سفاک صهیونیستی چراغ سبز حمله به ایران را نشان داد و جرائمی روی داد که از آن مطلع هستید. بنابراین آمریکا در شکست مذاکرات، تخریب روند مذاکراتی، فریبکاری و دروغپردازی در امر مذاکرات و تبدیل آن به یک جنگ تحمیلی، نقش مؤثر و تعیینکنندهای داشته و این سه کشور مدعی اروپایی در این مسیر کاملا با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همراهی کرده و حمایتهای بیدریغ و لازم را از این رژیم و علیه ملت ایران تدارک دیدند. اینها پس از ناکامی در دستیابی به اهداف نامشروع مورد نظر، اکنون مجددا بر انجام مذاکره تأکید میکنند و فریبکارانه از ایران میخواهند به میز مذاکره بازگردد. این در حالی است که آنها به اصل مذاکره و دیپلماسی خیانت کردهاند و از مذاکره ابزاری برای غافلگیری ایران و نهایتا تحمیل یک جنگ ویرانگر ساختهاند. بنابراین صحنه، کاملا شفاف و روشن است و طرف مسئول شکست مذاکرات نیز مشخص است.
بهنظر شما فضای بیاعتمادی محض کنونی که دستپخت آمریکا و کشورهای اروپایی است، مناسب برداشتن گامی نو برای آغاز یک گفتوگو و مذاکره جدید است و میتوان انتظار یک نتیجه حداقلی از چنین مذاکرهای داشت؟
مواضع اعلامی این روزهای دستاندرکاران آمریکا و این سه کشور اروپایی چنین روزنهای را نمینماید و بالعکس حکایت از آن دارد که آنها اهدافی را که از طریق جنگ نتوانستند بهدست آورند میخواهند از طریق مذاکره بهدست آورند.
کشورهای سهگانه که نسبت به توافقهای قبلی در موضوع هستهای دچار بیعملی و نقض عهد و پیمان شده بودند اکنون مدعی توسعه دامنه مذاکره به سیستم دفاعی و موشکی نیز هستند؛ پرگویی و زیادهطلبی هنگام ناکامی و بدعهدی!
جمهوری اسلامی ایران همانگونه که زیر بار جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی نرفته و نمیرود، نباید زیر بار مذاکره تحمیلی و نتایج از پیشتعیینشده آن توسط طرف غربی برود.
اعتقادی به بسته شدن مسیر دیپلماسی ندارم اما میگویم این مسیر برای دریافت نظرات و پیشنهادات طرفهای مختلف باید باز باشد. مذاکره قواعدی دارد و عقلانیت و انصاف و حرمت میطلبد. حداقل اعتماد، پیشنیاز آن است. اینها عناصری هستند که طرف مقابل آنها را نابود و معدوم ساخته. گفتوگو و مذاکره با زورگویی و تهدید و حمله نظامی و ترور ناسازگار است و سنخیتی ندارد؛ بهویژه در مقابل ملتی شریف و رشید و با مختصات تمدنی، فرهنگی و اعتقادی منحصربهفرد.
اگر طرف مقابل روی خرابههای موجود اقدام اصلاحی انجام ندهد، مذاکره همچنان امری بیمعنا و موجب خسارت و پشیمانی مجدد و مکرر است. زمزمههایی که درباره گسترش دامنه مذاکره به صنایع دفاعی و موشکی میشنویم، نتیجه قطعی کارآمدی و موفقیت این صنعت دفاعی است؛ صنعتی که مدافع ناموس ملی وطن عزیز و خط قرمز ما بوده و اکنون با خون شهیدانمان درخشانتر و مقدستر نیز شده است.
در جریان تحولات اخیر کاملا مشخص بود که آمریکاییها با استفاده از مذاکره در حال خریدن زمان برای آمادگی صهیونیستها برای حمله به ایران و غافلگیر کردن تهران بودند. آیا میتوان گفت اروپاییها نیز در گذشته و پس از خروج ترامپ از برجام با مذاکرات در حال ایفای همین نقش البته بهنوعی دیگر بودند و صرفا تلاش داشتند جمهوری اسلامی ایران را معطل کنند تا از سرعت پیشرفت برنامه هستهای کاسته شود.
روندی که طرف اروپایی پس از خروج آمریکا از برجام طی کرد عملا همراهی با آمریکا و عدم انجام حداقل تعهدات خود بوده است. خوشبختانه جمهوری اسلامی پس از یک دوره صبر و خویشتنداری روند رو به پیشرفت فعالیتهای مسالمتآمیز هستهای را دنبال نمود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: