سربلند در آزمون انسجام ملی

در بحبوحه تنش‌های اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانی‌هایی از شکنندگی انسجام ملی که توسط فعالیت‌های قوم‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه در سال‌های گذشته دامن زده شده بود، وجود داشت. با این حال، واکنش یکپارچه ملت ایران باردیگر نشان داد که هویت ملی و تعلق به تمامیت ارضی، پیوندی عمیق‌تر از آن دارد که دشمنان داخلی و خارجی تصور می‌کنند.
در بحبوحه تنش‌های اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانی‌هایی از شکنندگی انسجام ملی که توسط فعالیت‌های قوم‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه در سال‌های گذشته دامن زده شده بود، وجود داشت. با این حال، واکنش یکپارچه ملت ایران باردیگر نشان داد که هویت ملی و تعلق به تمامیت ارضی، پیوندی عمیق‌تر از آن دارد که دشمنان داخلی و خارجی تصور می‌کنند.
کد خبر: ۱۵۱۰۶۲۲
نویسنده فتاح غلامی - گروه فرهنگ و هنر
 
کامروز خسروی، تاریخ‌پژوه و نویسنده، در تحلیلی از این رویداد، ضمن تأکید بر ریشه‌های غیرمردمی و خارجی این جریانات، معتقد است که ملت ایران از این آزمون تاریخی سربلند بیرون آمده و اکنون باید با کنار گذاشتن دوگانه‌های تصنعی و گرایش به اصول ملی، راه را برای یک «آشتی ملی» فراگیر و حرکت به سوی توسعه هموار ساخت.

باتوجه به تجربه تاریخی ایران، واکنش عمومی مردم در برابر تهاجمات خارجی چگونه بوده است و این واکنش چه پیامی برای دشمنان داخلی و خارجی دارد؟
در مواجهه با تهاجمات خارجی، تاریخ ایران همواره گویای این حقیقت بوده که مردم، فارغ ازهرگونه اختلاف، دربرابر متجاوز همدلانه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و از تمامیت ارضی کشور دفاع می‌کنند. اولویت اصلی برای آنان، ایران وهویت ایرانی است. این انسجام و هویت ملی نزد ایرانیان، بسیار مستحکم‌تر و استوارتر از آن چیزی است که دشمنان، چه در داخل و چه در خارج، تصور می‌کنند.
 
باوجوداین انسجام تاریخی،دردهه‌های اخیر شاهد فعالیت گروه‌هایی بوده‌ایم که به نظرمی‌رسد این یکپارچگی راهدف گرفته‌اند. این فعالیت‌ها چه بوده و آزمون اخیر یک تهاجم خارجی، چه چیزی را درمورد استحکام واقعی انسجام ملی نشان داد؟
متأسفانه در دو دهه اخیر، شاهد فعالیت‌های شوم گروه‌های تجزیه‌طلب، فدرالیست و قوم‌گرا در فضای عمومی بوده‌ایم. عدم برخورد مناسب فرهنگی و امنیتی با این جریانات، به آنها فرصت بروز و ظهور داده است. وقایعی مانند تنش‌های قومیتی در مسابقات فوتبال یا حوادث دیگر، نگرانی‌هایی را مبنی بر شکنندگی انسجام ملی در برابر یک حمله خارجی ایجاد کرده بود. با این حال تهاجم اخیر به کشور همچون آزمونی سخت بود که ملت ایران خوشبختانه از آن سربلند بیرون آمد و نشان داد که پیوندهای ملی بسیار قوی‌تر از تصورات پیشین است.
 
ریشه‌ها و حامیان اصلی این جریانات تجزیه‌طلب و قومی کجا هستند؟ آیا این حرکت‌ها پایگاه مردمی دارند یا از منابع دیگری هدایت می‌شوند؟
باید توجه داشت که جریانات قومی و تجزیه‌طلب، ریشه‌ مردمی ندارند وهرگز نداشته‌اند. این تحرکات غالبا توسط عده‌ای با تمایلات خاص، با هدف امتیازگیری از حکومت مرکزی، هدایت می‌شود و نه ازسوی مردم کوچه و خیابان. از سوی دیگر، این جریان‌ها بی‌تردید از جانب دشمنان خارجی نیز تغذیه می‌شوند؛ برای مثال جریان پان‌ترکیسم از سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان(باکو) حمایت می‌شود که خود به عنوان دست راست و نیروی نیابتی اسرائیل عمل می‌کند. همکاری گسترده باکو با اسرائیل در حملات اخیر به ایران، امری محرز وآشکار است.همچنین گروه‌هایی مانند پژاک،کومله ودموکرات نیز برنامه‌ریزی و سازماندهی خود را ازجانب اسرائیل و آمریکا دریافت می‌کنند. با این وجود، این جریانات بستر مناسبی در جامعه ما ندارند.
 
با توجه به سربلندی ملت در این آزمون، آیا می‌توان خطر را کاملا رفع‌شده دانست؟ چه نگرانی‌هایی،  همچنان وجود دارد؟
البته این موفقیت نباید ما را دچار غفلت کند. خباثت‌ها و شیطنت‌های بازیگرانی چون اسرائیل و باکو همچنان پابرجاست. نگران‌کننده‌تر آن‌که زمزمه‌هایی از گرایش به نوعی فدرالیسم عملی و ناگفته به گوش می‌رسد. به نظر می‌رسد تلاش احتمالی برای اعطای اختیارات گسترده به استانداران با روح قانون اساسی که بر یکپارچگی ایران تأکید دارد، در تضاد است. این رویکرد که سنگ منطقه‌گرایی را به سینه می‌زند و به نظر می‌رسد به هویت ملی، زبان فارسی و ساختار یکپارچه سیاسی کشور وفاداری چندانی ندارد، مشکل را عمیق‌تر می‌کند. بنابراین ریشه‌ بسیاری از این مشکلات را بیش از آن‌که در میان مردم جست‌وجو کنیم، باید در میان برخی  مسئولان بیابیم.
 
آیا تاریخ معاصر ایران نمونه‌های مشخصی ازدخالت بیگانگان در ایجاد غائله‌های قومی و تجزیه‌طلبانه را به ما نشان می‌دهد؟
نگاهی به تاریخ گذشته نیز صحت این تحلیل را تأیید می‌کند. در وقایع جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه‌وری و جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد، این حرکت‌ها تماما توسط نیروهای شوروی و با اهداف مشخصی مانند کسب امتیاز نفت شمال، سازماندهی شده بودند. گزارش‌های کنسولگری‌های انگلستان و آمریکا در آن زمان صراحتا بیان می‌کند که مردم تبریز هیچ‌گونه گرایش مرکزگریز یا ضدایرانی نداشته و به‌شدت به دولت و ملت ایران وابستگی داشته‌اند. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز، جریانات تجزیه‌طلب در کردستان و خوزستان با حمایت مستقیم بیگانگانی چون صدام حسین، اسرائیل و شوروی فعالیت می‌کردند. در طول ۲۰۰ سال اخیر، هر بخشی که از ایران جدا شده، مانند مناطق قفقاز یا هرات، در نتیجه‌ جنگ‌های تحمیلی و تحریک مستقیم قدرت‌های استعماری همچون روسیه و انگلستان بوده است؛ نه به خواست داوطلبانه مردم آن مناطق.
 
درنهایت، پس از این آزمون موفق، چه درسی را باید آموخت و چه مسیری را برای تقویت آینده کشور درپیش گرفت؟
امروز نیز این انسجام ملی پابرجاست. ملت ایران از این امتحان سربلند بیرون آمد و باید از تناقض تصنعی میان هویت اسلامی و هویت ایرانی دست کشید. این دو هویت در هم تنیده‌اند و تاریخ ما یک کل یگانه است. همان‌گونه که صفویه ضمن احیای تشیع، ایرانیت، زبان فارسی و تاریخ پیش از اسلام را نیز زنده کرد، امروز نیز باید این دو بال هویتی را در کنار هم حفظ کنیم. تضعیف هر یک از این دو بخش، به هویت ملی ما لطمه می‌زند.  هرکس که قلبش برای ایران می‌تپد و صادقانه برای این مردم و این سرزمین تلاش می‌کند، ایرانی است. باید به جوانان هوشمند و پرانرژی خود، باوجود سبک‌های زندگی متفاوت‌شان، میدان دهیم تا در سایه‌ نام ایران و هویت ملی، به حل مشکلات عدیده جامعه کمک کرده و کشور را به سمت توسعه رهنمون شوند.  امید است که این درس‌های بزرگ به‌درستی آموخته شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها