یعنی اگر رزمندهای قصد انجام عملیات داشته باشد، با اطمینان خاطر از پشتیبانی گروه پزشکی، پیشروی میکند؛ چرا که هم سلامت جسم و هم وضعیت روانی او توسط تیم درمان بررسی میشود. بنابراین، در کنار نیروهای خطمقدم، جامعه پزشکی نیز در نزدیکترین نقاط به جبهه حضور دارد. برای همین هم در دوران جنگ تحمیلی، بیمارستانهای صحرایی متعددی در مناطق مرزی احداث شد. در مواجهه با فجایع و رخدادهایی از این دست، مهمترین اقدام، فراخوان عمومی است. علاوه بر نیروهایی که به صورت رسمی مسئول حمایت از مناطق جنگی و پشتیبانی نیروهای مسلح هستند، افراد دیگری نیز داوطلبانه و با فراخوان نظام سلامت که معمولا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است در مناطق مورد نیاز حضور پیدا میکنند. این فراخوانها به صورت سازمانیافته و منظم انجام میشود تا جامعه پزشکی بتواند در نقاط آسیبدیده مستقر شود. البته این اقدامات مختص مناطقی است که مستقیما دچار فاجعه شدهاند مانند مناطق موشکبارانشده یا درگیر جنگ. در کنار آن، در مراکز شهری و بیمارستانهای موجود نیز فضای متفاوتی حاکم میشود؛ بهگونهای که درصدی از بخشهای ویژه مانند ICU ،CCU و همچنین بخشی از تختهای بیمارستانی، بهطور منظم به مجروحان و آسیبدیدگان اختصاص داده میشود. از سوی دیگر، تنظیم شیفتها و برنامهریزی برای حضور مداوم پزشکان و اعضای کادر درمان اعم از پزشک، پرستار، پیراپزشک، ماما، فیزیوتراپ، رواندرمانگر و سایر رشتهها بهگونهای انجام میشود که در تمامی بیمارستانها، از اکثر رشتههای اصلی، نیروهای مقیم حضور داشته باشند. اینها بدیهیات و ابتداییترین کارهایی بود که انجام شد. بههرحال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه غافلگیرکننده آغاز شد و هیچگونه پیشزمینهای برای آن وجود نداشت. بلافاصله پس از شکلگیری فضای جنگی و التهاب در کشور، با هماهنگی وزارت بهداشت و سایر دستگاههای ذیربط، در حوزه نیروی انسانی اتفاقی خارقالعاده رخ داد، بهطوریکه علاوه بر همکارانی که در شیفت بودند و وظیفه خدمترسانی داشتند، تعداد زیادی از همکاران خارج از شیفت نیز داوطلبانه حضور پیدا کردند و یک همبستگی و همدلی کامل میان نیروها شکل گرفت. در نتیجه، در هیچیک از بیمارستانهای دولتی، خصوصی و مراکز درمانی بهویژه در مناطق جنگی، کمبودی احساس نمیشد. نکته بعدی، فعالیت بیمارستانهای معین بود؛ بهطوری که در صورت نیاز به ارجاع بیماران، این انتقال در کمترین زمان ممکن و با بهترین کیفیت انجام میشد. درخصوص تجهیزات و دارو، اگرچه در برخی مناطق کمبودهایی وجود داشت اما این تجربه نشان داد که با همکاری بهتر، پیشبینی و برنامهریزی مناسبتر و تخصیص منابع هدفمند، میتوان برای شرایط بحرانی مانند جنگ، سیل، زلزله یا سایر بحرانهای آسیبزا، آمادگی کامل داشت. از سوی دیگر، بار روانی جنگ نیز بسیار سنگین بود. حتی مناطقی که مستقیما درگیر جنگ نبودند مانند برخی استانهای جنوبی و مرکزی، تحت تأثیر تنشهای روانی ناشی از فضای جنگی قرار گرفتند و همین امر موجب افزایش مراجعات بیماران به بیمارستانها شد.همکاران ما در بخشهای مختلف، بهویژه در حوزه روانپزشکی، به درمان بیماران دچارتنشهای عصبی و روانی پرداختند.رسیدگی به مادران باردار،کودکان ونوزادان نیز که از آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند، با همکاری وزارت بهداشت و بیمارستانها، طبق پروتکلهای ویژه در مکانهای امن انجام شد. تمام این اقدامات در طول این مدت انجام شد و همچنان ادامه دارد. بیماران در بخشهای مختلف بستری هستند؛ چه آنهایی که مجروح شدند و چه آنهایی که آسیبهای روانی دیدند و باید نگرانیهایشان برطرف شود. خوشبختانه، جامعه پزشکی کشور در وضعیت توانمندی قرار دارد؛ هم از نظر تعداد نیروها در سطح کشور، هم از نظر شرایط مناسب ارجاع بیماران. بههر حال ما در این جنگ، با سه عامل مهم مواجه بودیم؛ نیروی انسانی، تجهیزات و دارو و منابع تخصیص. برخی بیمارستانها آسیب دیدند و مجبور به تخلیه یا کاهش پذیرش بیماران شدند. بخشی از بیمارستانها نیز از نظر درآمدی آسیب دیدند که طبیعتا باید توسط دولت جبران شود اما در چنین شرایطی، نیاز به ذخیرهگاه یا آمادگاه مرکزی وجود دارد تا بتوانیم دارو و تجهیزات پزشکی مورد نیاز را توزیع کنیم؛ بهویژه برای بیمارانی که به جراحی یا تجهیزات خاص نیاز دارند. در برخی موارد، کمبودهایی وجود داشت که با سرعت مرتفع شد. در نهایت، نیروی انسانی مهمترین نقطه قوت بود؛ آنها در تمام تخصصها و زمینهها، پای کار بودند و حضور فعال داشتند. اگرچه در برخی بیمارستانها، از نظر تجهیزات و امکاناتی مانند تخت بیمارستانی با کمبودهایی مواجه شدیم اما همه آنها بهسرعت جبران شد.