مدال مفاخر هنرهای تجسمی از ششمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر، مدال طلای نمایشگاه جهانی الجزایر، مدال طلا و لوح تقدیر نفر اول مسابقات هنری دبیرستانهای کشور در سه دوره متوالی، کاندیدای جایزه صلح نوبل و... برخی از عناوین افتخارات این هنرمند دراین سالها بوده است. با او درباره تازهترین فعالیتهای انجمن نگارگران به گفتوگو نشستهایم.
باوجود آنکه سال به سال بر تعداد هنرمندان عرصه نگارگری افزوده میشود اما گویی این حیطه، درسالهای اخیر و در مقایسه با دیگر شاخههای تجسمی در نوعی سکوت و سکون قرارگرفته است.
ما سال گذشته دو نمایشگاه گروهی نگارگری درسالن فرهنگستان هنر وگالری خانه فرهنگوهنر «گویا» برگزار کردیم. امسال هم با شروع سال ۱۴۰۴ ایده برگزاری دو نمایشگاه را ارائه دادیم که یکی ازاینها همان دوسالانه نگارگری با همکاری مرکزهنرهای تجسمی بود و دیگری نمایشگاهی مشتمل برآثار نگارگری دوره سلجوقی تا امروز و دوره معاصر. باوجود آنکه چندین ماه از سال جدید گذشته است، هنوز برای برگزاری این دو نمایشگاه جواب قطعی به ما داده نشده است. بااینحال، معتقدم نگارگری آهسته و پیوسته به مسیر خودادامه میدهد وکارخود را میکند.بهخصوص آنطورکه درجریان هستم، به نسبت گذشته، تعداد کلاسهای آموزش نگارگری توسط استادان فن بیشتر شده وجوانان مشتاق زیادی هم در شاخههای مختلف نگارگری مشغول فعالیت هستند.
بهنظر شما کمبود بودجه باعث شده تا نمایشگاههایی که اشاره کردید، مشمول پروسه طولانی و زمانبر برگزاری شوند؟
واقعا نمیدانم، ولی این را میدانم که ضرورت دارد از پتانسیل گسترده این هنر بهره بگیریم و هر سه ماه یک بار، گالریها و موزههای معتبر را به نمایشگاههایی ازاین دست اختصاص دهیم. طبعا سکوتی که امروز ازاین منظر در نگارگری وجود دارد بهنفع این هنر نیست. برعکس، تصورمیکنم برگزاری نمایشگاه بهمثابه یک مبارزه هم هست. باید درنظر داشته باشیم که دشمن همیشه برای تضعیف ما ازروشهای معمول استفاده نمیکند، بلکه گاه، با به حاشیه راندن فرهنگ اصیلمان و جایگزینکردن فرهنگ خودش ما را هدف قرارمیدهد. ازاینها گذشته، برپایی رویدادهای هنری همیشه منجربه الفت میان هنرمندان و اقشار مختلف مردم نیز میشود و طبعا نباید چنین فرصتهایی را از دست داد.
برخی از هنرمندان به این مسأله اشاره میکنند که امروز چینیها و پاکستانیها، نهتنها در بهروزکردن نگارگری و اصولا هنرهای اصیل و سنتی خود پیشتاز هستند که در معرفی این هنرها به مجامع بینالمللی هم موفق بودهاند، درحالیکه ما که ازاین منظر داعیهدار هستیم و هنرمان از تاریخچه طولانی و درخشانی برخورداراست عملا ازاین منظر عقب ماندهایم. نظر شما دراینباره چیست؟
همینطوراست، اصلیترین دلیل این موضوع هم به نظرم کمکاری برخی از مدیران دراین سالها بوده است که خلاقیت چندانی دراین زمینه نشان ندادهاند. اگرچه رایزنان فرهنگی میتوانند در معرفی و شناخت هنرهای اصیل ما به جهان نقش بسزایی داشته باشند. یا سازمان فرهنگوارتباطات که درسالهای گذشته دراین زمینه، کارهای خوبی انجام داد و از رهگذر برگزاری نمایشگاههای متعدد در کشورهای مختلف، مخاطبان خارجی را با هنر ایرانی آشنا کرده بود. خاطرم هست، چندین سال پیش که در نمایشگاهی در چین شرکت کردم، به این نکته برخوردم که نگارگری ما چقدر مورداستقبال چینیها قرارگرفته است. وقتی درانجمن نقاشان پکن حضور یافتم، خبرنگاری از من پرسید: شباهتهای نقاشی ایرانی و چینی چیست و این دو حوزه چقدر تحت تأثیر یکدیگر قراردارند؟ من در پاسخ به این مسأله اشاره کردم که نقاشی ایران بهواسطه دارا بودن مولفهها و ظرافتهایش، تنها مختص خودش است و به هنر هیچ کدام از کشورها شباهت ندارد. خاصیت هنر ایرانی آمیختگی با اندیشه، فلسفه، زیباییشناسی، انسان، مسائل ادبی، اخلاقی و... است و همین عناصر، آن را از هنر دیگر کشورها متمایز ساخته است.
درحالحاضر چقدر از مضامین روز در نگارگری بهره گرفته میشود، این سؤال را ازاین جهت مطرح میکنم که همانطور که تصور برخی افراد از سفال، هنوز به ظروف کاربردی محدود میشود، درباره نگارگری هم یک تلقی نادرست وجود دارد که نگارگری به معنی تصویرکردن گلوبلبل و همان نقشونگارهایی است که درآثار پیشینیان وجود داشته است. بااین اوصاف، نگارگری امروز ما چقدر بهلحاظ مضامین جهش داشته است؟
آنچه اشاره میکنید کاملا درست است. خود من هم همیشه براین باور بوده و به شاگردانم یادآور شدهام که تکرار کارهای هنرمندان دورههای قبل کار درستی نیست و هنرمند باید فرزند زمانه خودش باشد، البته مشروط بهآنکه به ریشههایمان هم وفادار باشیم. کمااینکه وقتی نگارگر به خلق اثر میپردازد، متناسب با امروز، تم کار خود را انتخاب کرده و فضا، پوشش و البسه پرسوناژها و... را متناسب با روز ارائه دهد، تا وقتی پنجاه سال بعد، آیندگان به این آثار نگاه میکنند متوجه شوند این کارها متعلق به چه بازه زمانی بوده است. خوشبختانه دراین سالها هنرمندان نسل سوم وچهارم نگارگری، از زاویه دیدهای نوتری برای خلق آثار تازه بهره میگیرند. حتی برخی از هنرمندان به شیوه سوررئال کارمیکنند و فضاهایی را به وجود میآورند که درنوع خود تحسینبرانگیز است و کارشان جلوه بینالمللی پیدا میکند. همه اینها نشان از آن دارد که هنرمندان امروز، بهخوبی ضرورت بهکارگیری مضامین بهروز در نگارگری را دریافتهاند.
اگرممکن است کمی هم درباره بیینال نگارگری صحبت کنیم و اینکه واقعا چرا برگزاری این رویداد درسالهای اخیر با افتوخیز مواجه شده است؟
اول ازهمه این نکته را بگویم که اسم فرنگی دوسالانه، «بیینال» است. درواقع بیینال اصطلاح کشاورزان فرانسوی بوده که بذری را میکاشتند و بعد از دوسال میخواستند نتیجه و محصول را برداشت کنند. برگزاری جشنوارههای هنری هم که ما به این شکل انجام میدهیم و نام دوسالانه یا بیینال برآن میگذاریم، ازاین جهت است که هردوسال یک بار ببینیم هنرمندان و علاقهمندان در حیطههای مختلف هنری چقدر فعالیت کردهاند. متأسفانه چرخه برگزاری دوسالانه نگارگری کند است و همین مسأله باعث میشود تا نظم و استمرار دراین زمینه وجود نداشته باشد. تصورم براین است که چگونگی تأمین بودجه در برگزاری این رویداد دخیل است. چون هنرمند بهتنهایی توانایی برگزاری دوسالانه را ندارد، بهویژه این که در شرایط کنونی، هزینه برگزاری یک دوسالانه از چاپ بروشور و پوستر گرفته تا خرید آثار هنرمندان، اهدای جوایز به برگزیدگان و... درکمترین حالت، بین هفتصد میلیون تا یک میلیارد تومان تخمین زده میشود.
شما هنرمندی بودهاید که دراین سالها، نگارگری دیوان شاعران مختلف کهن را به عهده داشتهاید؛ آیا امروز هم چنینکاری در دست دارید؟
حقیقتا نگارگری کتاب درسالهای اخیر برای هنرمند اصلا بهصرفه نیست، ضمن اینکه ناشران هم بهدلیل هزینههای سرسامآور چاپ و کاغذ، نسبت به این مقوله بیرغبت هستند. بنابراین اغلب اوقاتم صرف آموزش به هنرجویانم میشود و در ساعتهای باقیمانده هم روی تکمیل آثار نیمهتمامی که موضوعات آن باب دل خودم است، متمرکز هستم.
درباره انجمن نگارگران سالهاست ریاست انجمن بهعهده شماست و حتی دفتر کار خود را مکان فعالیتهای انجمن قراردادهاید؛ بااینحال آیا درنظر دارید که هنرمند دیگری جایگزینی این تصدی را بهعهده بگیرد؟
بارها گفتهام که اگر کسی میتواند بااین شرایط، ریاست انجمن را قبول کند به دیده منت میپذیرم و دوشادوش او کارخواهم کرد اما واقعیت این است که تاامروز بودجهای به انجمن تخصیص داده نشده است. حتی برگزاری نمایشگاههای سالانه انجمن هم بدون کمک دولت و متکی به تلاشهای شخصی خود اعضا برگزار میشود. الان دو سه هنرمند پیشکسوت مانند استاد جمالپور و استاد مهرگان هستند اما به دلیل کهولت سن نمیتوانند ریاست انجمن را عهدهدار شوند. خود من درسال ۱۳۶۷در نمایشگاه جهانی، دربین هنرمندان شش کشور، برنده مدال طلا شدم و در سال ۱۹۸۰ نیز کاندید جایزه صلح نوبل شدم که البته بهدلایل سیاسی، جایزه به سفیر سوئد رسید. علاوه برآن، پانزده سال پیش، از طرف مرکز فرهنگ و هنر جهانی دفتر کره جنوبی، مقام «استاد جهانی نقاشی» را دریافت کردم و بسیاری موارد دیگر. ولی هیچکس اهمیت چندانی به این مسائل نداد. درحالی که حداقل کار دراین زمینه این بود که بهدلیل این خدمات، تسهیلاتی برای من و دیگر هنرمندان درنظر بگیرند. من هنرمندی بودهام که همیشه مملکتم را دوست داشته و در مسیر احیای ارزشهای فرهنگی، تاریخی و معنوی قدم برداشتهام. درسالهای اخیر تابلوی ظهر عاشورا را ساختم که امروز در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود؛ این اثر را با عشق کار کردهام و دارای فضای عرفانی است. از بین هنرمندان پرسابقه نگارگر فقط ما چندنفر باقی ماندهایم، امیدوارم هنر نگارگری بیش از پیش مورد حمایت و توجه واقع شود.