او همچنین از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان دکترای درجه یک هنر در نقاشی و هنرهای اسلامی دریافت کرده است، آقامیری سالها دردانشگاهها و هنرستانهای معتبر کشور از جمله هنرستان هنرهای تجسمی پسران به تدریس طراحی قالی، کاشی، تذهیب و مینیاتور پرداخته و در رویدادهای متعدد جهانی هم حضور داشته و مدال طلا دریافت کرده است. آقامیری تاکنون تصویرسازی و تذهیب نقاشی بیش از 40 عنوان از کتابهای تاریخی و ادبی و مذهبی را به عهده داشته است و بیش از 30 جلد قرآن را تذهیب و ترصیح کرده است. با این هنرمند که اکنون رئیس انجمن نگارگران نیز هست به آسیبشناسی نگارگری امروز نشستهایم.
نگارگری ما با داشتن پیشینه طولانی و درخشان قطعا امروز باید به فرازهای مطلوبی رسیده باشد. اگر ممکن است درباره مولفههای نگارگری معاصر توضیح دهید؟
نگارگری ما قطعا دارای هنرمندان ارزشمندی است که در طول سالها به مدد فعالیت و ممارست طولانی، رشد کردهاند و توانستهاند در این حیطه عملکردهای موفقیتآمیزی داشته باشند. با این حال صرف نظر از درخشانبودن این حیطه، نکتهای وجود دارد که مانند آسیبی در نگارگری امروز شده است و آن محدود ماندن هنرمندان در حوزه موضوعات تکراری است. درست است که نگارگری به لحاظ کمی در سالهای گذشته رشد خوبی داشته و امروز شاهد فعالیت گسترده هنرمندان زیادی در این زمینه هستیم، اما واقعیت این است که نگارگری در سالهای اخیر از منظر کیفی راضیکننده نبوده است. منظورم این است که نوآوری به آن شکلی که باید در اغلب کارها بویژه آثار نگارگران جوان مشاهده نمیشود.
به نظرتان یک دلیل به تکرار افتادن هنرمندان این وادی، محدودبودن موضوعات در نگارگری نیست؟
اتفاقا نگارگری با مضامین گستردهای مواجه است و هنرمندان میتوانند به فراخور ابتکار و نوآوریهایی که به خرج میدهند از این مضامین بخوبی در کار خود استفاده کنند، اما این ظرفیتها به کار گرفته نمیشود. در واقع، نگارگری با انبوهی از موضوعات حماسی، ادبی، اساطیری، طبیعت بیجان و حتی اجتماعی توام است که قطعا توجه به هر یک از این شاخهها میتواند هنرمند را برای خلق آثار بهتر به سرمنزل مقصود برساند. مسأله اینجاست که نقش مطالعه در شکلگیری یک اثر ناب هنری حائز اهمیت است و هنرمندی که میخواهد اثرش واجد چنین شرایطی باشد ضرورت دارد دامنه مطالعاتی خود را گسترش دهد. به عنوان مثال، هنرمندی که در حوزه نگارگری فعالیت میکند باید به مبانی تاریخ هنر، تاریخ عرفان، تاریخ ایران و... اشراف داشته باشد تا بتواند براساس این تسلط به ارائه اثری به دور از کلیشه و تکرار بپردازد. از اینها گذشته، موضوعات اجتماعی میتواند دستمایه خوبی برای خلق آثار هنرمندان این شاخه باشد، اما متاسفانه کمتر نسبت به این مقوله توجه نشان داده میشود. ضمن این که برخی نگارگران در زمینههایی که به آنها اشاره کردم به دلیل کمبود مطالعه، تسلط کافی ندارند. روی این اصل، هنگام خلق یک اثر باز هم به مضامین تکراری پناه میبرند. تا زمانی که از دایره تکرار بیرون نیاییم نمیتوانیم دستاوردهای مطلوبی داشته باشیم.
منظور شما از تکرار موضوعات به طور مشخص چه مضامینی است؟
به عنوان مثال، در حال حاضر در آثار اغلب هنرجویان میبینیم که به تصویرکردن چهره یک پیر یا فرشته بسنده میکنند و سعی میکنند با مرکزیت قرار دادن این موضوع و با تکیه بیشتر بر فرمگرایی، یک اثر تولید کنند، اما این موضوعات دیگر منسوخشده و برای مخاطب هم جذاب نیست. از این رو، همانطور که اشاره کردم باید مضامین تازهتری جایگزین آن شود. وقت آن رسیده که نگارگر برای خلق یک اثر از موضوعات اجتماعی و به طور کلی، قابل لمس الهام بگیرد تا بتواند صرفنظر از این که اثری به روز ارائه دهد، نظر مخاطبان این دوره را نیز به خود جلب کند، اما در این زمینه کمتر کار شده است و هنوز هم میبینیم هنرمندان میکوشند به تاثیر از کارهای نگارگران دورههای گذشته فعالیت کنند. در حالی که پرداختن به مسائل اجتماعی به معنی واقعی در نگارگری ما مغفول مانده است. دلیلش هم این است که در ذهن هنرمندان جوان این مطلب جا افتاده است که باید هنگام خلق یک اثر نگارگری، شعری از خیام یا حافظ را کار کنند. البته نمیگویم این کار نباید انجام شود، بلکه ارائه چنین تابلوهایی طبعا زیبایی خود را دارد، اما ضروری است در کنار چنین مضامینی به مسائل روز هم توجه شود. اصلا وظیفه هنرمند این است که آینه تمام نمای زمانه خود باشد. البته نکته دیگر درباره نگارگری معاصر این است که هنرمندان امروز بیش از تاکید بر محتوا بر فرم استوار هستند و بخشی از درخشش کارهایشان هم به دلیل همین فرمگرایی است. یعنی میبینید، یک هنرمند جوان از نظر ساختاری، رنگبندی، چرخشها و... در یک تابلوی مینیاتور خوب کار کرده است، اما درونمایه تکراری است و خلاقیت در آن به چشم نمیخورد که به نظرم باید این مسأله مورد تجدید نظر واقع شود. از اینها گذشته، هنر در کشور ما در شرایط کنونی از فضای کافی و مطلوب برخوردار نیست و به آن شکلی که شایسته است مورد حمایت واقع نمیشود یا دستکم درباره نگارگری این طور بوده است. مساله امرار معاش هنرمندان نکتهای است که تصور میکنم باید از سوی سیاستگذاران فرهنگی بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. در واقع، اگر هنرمند به لحاظ مادی و معنوی مورد حمایت واقع شود میتواند در خلق آثار ماندگار نقش بسزایی داشته باشد.
حالا که صحبت از حمایتهای دولتی شد بهتراست درباره انجمن نگارگران هم صحبت کنیم، شرایط انجمن اکنون به چه شکل است؟
به همان شکلی که بوده باقی است و با وجود وعدهها و قولهایی که در سالهای اخیر داده میشده، هیچ امکانات و تسهیلاتی به انجمن تخصیص نیافته است. هنوز هم از مشکلات مالی رنج میبریم و نمیتوانیم در پیشبرد برنامههایمان آنطور که میخواهیم مثمرثمر واقع شویم.
ضمن این که مکانی که اکنون انجمن نگارگران در آن مستقر است هم مسکونی است، در حالی که طبعا باید برای آن مکان دیگری در نظر گرفته شود.
در این زمینه هم سالهاست که درخواست دادهایم، اما کاری انجام نشده است. میتوان گفت، انجمن نگارگران در این شرایط و با وجود امکانات اندک و بیتوجهی در سایه قرار گرفته و تنها به عشق چند نفر از اعضا سرپا باقی مانده است. یعنی آنچه تا امروز انجمن را نگه داشته همین عشق و علاقه بوده است. ضمن این که تعداد زیادی از نگارگران به دلیل نبود امکانات، دلسرد شدهاند.
سوال بعدی من درباره ماهیت هنرنگارگری است. آثار مینیاتور نیز از دیرباز مانند دیوان حافظ درخانه اغلب ایرانیان وجود داشته و هنوز هم دارد.به نظر شما این علاقه و دلبستگی به نگارگری از کجا نشات میگیرد؟ ضمن این که شاید عدهای از مخاطبانی که به خرید یک اثر نگارگری میپردازند صد درصد در دریافت پیام هنرمند هم موفق نباشند، اما بازهم گرایش به خرید یک اثر مینیاتور از سوی مخاطبان همواره وجود داشته است.
به نظرم اصلیترین دلیلش این است که نگارگری از معدود شاخههایی است که زیربنای ایرانی دارد و از رهگذر داشتن چنین مولفهای توانسته قاطبه مردم را به خود جذب کند. ضمن این که سر و کار نگارگری بیشتر با ادبیات بوده و ادبیات نیز بویژه ادبیات کهن، همیشه نزد مردم با اقبال مواجه بوده است. از اینها گذشته، مردم همیشه به هنر سنتی دلبستگی دارند. در واقع، همه هنرها زیرساخت سنتی دارد. حتی آثاری که به شیوه مدرنیزه تصویر شدهاند، باز هم برگرفته از سنتها هستند.
آیا این درست است که در نگارگری ضرورت دارد در درجه نخست، جلوههای بصری و تصویری در تیررس توجه هنرمند واقع شود و درونمایه در درجه بعدی قرار گیرد؟
من با این مسأله همعقیده نیستم. چون اکنون نگارگرانی که محتوا را در اولویت فعالیت خود قرار میدهند کم نیستند. خود من نیز همواره به پیام در یک اثر هنری معتقد بودهام و سعی کردهام براین اساس کار کنم. یعنی علاوه براین که به جنبههای زیباییشناسی یک اثر توجه میکنم به درونیات آن هم اهمیت میدهم. سعی میکنم اثری ارائه دهم که فارغ از چشمنواز بودن، زمینه را برای کندوکاو و کشف و شهود در مخاطب فراهم کند.
با این تفاسیر، به نظر شما مولفه روایتگری یا جنبههای اکسپرسیو در حیطه نگارگری امروز چقدر به کارگرفته میشود؟
تا حدودی انجام شده است. چه بسا در دورههای گذشته بیشتر هم بوده است. به عنوان مثال در آثار پیشینیان این حوزه بیشتر دیده شده و آثار ارزشمند و ماندگاری همچون شاهنامه شاه طهماسبی، خمسه نظامی و گلستان سعدی در این دوره پدید آمدند که در قالب نفیس منتشر شدند و البته ناگفته نماند که از این آثار حمایت زیادی هم میشد.
برای تقویت چنین آثاری باید چه کرد؟
نقش ناشران در این زمینه مهم و تاثیرگذار است. آنها هستند که میتوانند با حمایت از این آثار به تقویت آن کمک کنند. اگر فضای استقبال از کتابهای ادبی فراهم شود یا قیمت کتابها به گونهای باشد که از قدرت خرید مردم خارج نباشد، طبعا این حوزه بیش از پیش مورد حمایت و توجه واقع میشود، اما خب! متاسفانه قیمت کتابهایی از این دست که غالبا به شکل نفیس هم منتشر میشوند گران است و مخاطب نمیتواند از عهده خرید این کتابها بربیاید.
به نظر شما اگر سیاستگذاران فرهنگی نسبت به این مقوله توجه بیشتری کنند و ناشران استقبال بهتری به چاپ این کتابها نشان دهند مخاطب امروز گرایشی به سمت خرید کتابهای نفیس دارد؟ این سوال را به این دلیل مطرح میکنم که در دنیای مدرن امروز، همه چیز با شتابزدگی صورت میگیرد و مخاطبان بیش از آن که تمایلی به خواندن آثار مطول داشته باشند کتابهای مینی مال را ترجیح میدهند.
من به این مسأله اعتقادی ندارم. زیرا فکر میکنم هر چقدر جامعه ما به سمت مدرنیزه و فناوری پیش برود باز هم کتاب کاغذی جایگاه خود را خواهد داشت و هرگز هم کهنه و منسوخ نمیشود. مخاطبان کتابخوانی که واقعا میخواهند دامنه مطالعات خود را در زمینه ادبیات کهن ارتقا دهند در هر شرایطی حاضرند به خرید و مطالعه این آثار بپردازند. فراموش نکنیم که اینترنت، دیجیتال و دیگر مواردی که به نوعی دستاورد دنیای مدرن امروز است تنها به درد کارهایی میخورند که در یک بازه زمانی کوتاهمدت بتواند مخاطبان را اقناع کند، اما کتاب همیشه در کتابخانه یک فرد، جایگاه تثبیتشدهای داشته و خواهد داشت. در واقع، تالیف یک اثر این امکان را به نسلهای بعدی میدهد تا آن را با دیگر آثاری که بعد از این کتاب پدید آمدهاند مورد مقایسه قرار دهند یا توانایی مولف را در نگارش این کتاب با دیگر آثاری که در آن زمان پدید آمدهاند، بسنجند.
آزاده صالحی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد