این اقدامات، درچارچوب روایت این رسانهها، بهعنوان«تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقهای» وحتی «عامل تشدید تنشهای جهانی» توصیف شدهاند اما بررسی دقیقتر این گزارشها آشکار میکند هدف اصلی، نه تحلیل عینی نظامی، بلکه مهندسی ادراک عمومی برای توجیه فشارهای سیاسی و نظامی علیه ایران است.
در واقع، این موج رسانهای بخشی از یک استراتژی فریبآمیز است که بازدارندگی مشروع ایران را بهعنوان «جاهطلبی تهاجمی» جلوه میدهد، در حالی که تهدیدات واقعی علیه امنیت ملی ایران را نادیده میگیرد. در ادامه فارغ از این مسأله که افزایش قدرت مشروع نظامی از جمله حقوق اساسی کشورهاست به بررسی ریشههای این فریب رسانهای، دکترین دفاعی ایران و تناقضهای آشکار در روایت غربی میپردازیم.
پاسخ به تهدید، نه آغاز تنش
در ماههای اخیر تهدیدات علیه ایران به طور سیستماتیک افزایش یافته است. از ترورهای هدفمند دانشمندان و مقامات نظامی (مانند ترور اخیر فرماندهان ارشد در جنگ ۱۲ روزه) و تهدیدهای آشکار مقامات آمریکایی و اسرائیلی مبنی بر تکرار استفاده از «گزینه نظامی» علیه ایران، همه و همه گواه این مسأله است که کشورمان باید در برابر تجاوزگریهای احتمالی دشمن آمادگی حداکثری داشته باشد. در چنین بستری، تقویت توان دفاعی ایران نه یک انتخاب تهاجمی، بلکه یک ضرورت بازدارنده است. دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، بر پایه اصل «پیشگیری از جنگ از طریق بازدارندگی مؤثر» استوار است. این دکترین، که ریشه در تجربیات تاریخی مانند جنگ تحمیلی هشتساله عراق علیه ایران (۱۳۶۷-۱۳۵۹) دارد و در طول جنگ ۱۲روزه نیز اثبات شده است، تأکید میکند دشمن زمانی از اقدام نظامی منصرف میشود که هزینه آن را غیرقابل تحمل بداند. ارتقای ظرفیتهای موشکی – از جمله تولید انبوه موشکهای دقیق با بردهای متنوع و قابلیت شلیک همزمان – دقیقا در این چارچوب قرار میگیرد.
این اقدامات، با تمرکز بر فناوریهای بومی و یکپارچگی سامانههای پرتاب، پاسخ مستقیمی به تهدیدات دوربردی است که از سوی رژیمصهیونیستی (با بیش از ۲۰۰ کلاهک هستهای اعلامنشده) و پایگاههای آمریکایی در منطقه صادر میشود. از منظر نظامی، پیشرفتهای ایران ماهیتی کاملا دفاعی دارد: موشکهای ایران فاقد قابلیت حمل سلاح هستهای است و تمرکز آنها بر اهداف استراتژیک مانند پایگاههای نظامی و مراکز فرماندهی است، نه جمعیتهای غیرنظامی؛ هر چند سرزمینهای اشغالی اکنون تحت سیطره کسانی است که همه یک نظامی بالقوه هستند و اطلاق نام شهروند غیرنظامی برای آنها قابل قبول نیست. دکترین نظامی رژیم صهیونی به نام «حملات پیشگیرانه» بر پایه تجاوز بنا شده است.
رسانههای غربی و مهندسی ادراک
بررسی گزارش اخیر رسانههای غربی نشاندهنده الگویی تکراری است. این رسانهها تمرکز بر اعداد و ارقام گزینشی برای ایجاد وحشت، بدون ارائه زمینه یا مقایسه عادلانه را در دستور کار قرار دادهاند. برای نمونه نیوزویک در گزارشی با تیتر «جاهطلبی موشکی ایران: تهدیدی برای خاورمیانه» ادعا میکند که ایران به سمت تولید هزاران موشک در سال حرکت کرده و این امر «تعادل قدرت را برهم میزند» اما این گزارش هیچ اشارهای به زرادخانه موشکی اسرائیل یا ناوگان هوایی آمریکا در منطقه نمیکند.
نیویورکتایمز با استناد به تصاویر ماهوارهای از «آمادگی ایران برای شلیک همزمان ۲۰۰۰ موشک» سخن میگوید و آن را «غیرقابل پیشبینی» مینامد. این در حالی است که همان رسانه، در گزارشهای مشابه درباره مانورهای موشکی اسرائیل از عباراتی مانند «تقویت دفاع مشروع» استفاده میکند.
چتمهاوس (اندیشکده بریتانیایی) در گزارشی، پیشرفتهای ایران را به «عامل بیثباتی» نسبت میدهد و پیشنهاد میکند تحریمهای بیشتر تنها راه مقابله است. این رویکرد، بخشی از یک کمپین هماهنگ است که هدف آن تهدیدزایی از ایران و تغییر دادن جای جلاد و شهید در افکار عمومی است.
این فریب رسانهای، با سکوت معنادار درباره تجاوزات اسرائیل به سراسر منطقه از غزه و لبنان تا یمن و ایران و قطر تکمیل میشود. رژیم صهیونیستی که عضو پیمان منع اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) نیست و زرادخانه هستهای خود را پنهان میکند، از انتقاد مصون مانده است. این دوگانگی، نه تنها نقض اصول حرفهای رسانهای است، بلکه بخشی از استراتژی «مدیریت ادراک» برای توجیه سیاستهای ضدایرانی غرب به شمار میرود.
بازدارندگی ایرانی؛ عقلانیت در برابر تهدید
دکترین دفاعی ایران در دهه اخیر، به صورت منسجم در چند محور کلیدی بازتعریف شده است که هر کدام بر پایه عقلانیت استراتژیک و فناوری بومی استوار هستند. توان موشکی دقیق و متنوع برای بازدارندگی دوربرد که شامل موشکهایی مانند فاتح، ذوالفقار، خرمشهر و... است امکان پاسخ لایهای به تهدیدات را فراهم میکنند. این تنوع، دشمن را در محاسبات هزینه-فایده دچار سردرگمی میکند. علاوه بر این یکپارچگی دفاعی میان نیروهای مسلح و صنایع بومی نیز قابل تأمل است. این یکپارچگی، بدون وابستگی به واردات خارجی، پایداری بازدارندگی را تضمین میکند. این محورها نشان میدهد ارتقای موشکی ایران نشانه گرایش به جنگ نیست، بلکه سرمایهگذاری در صلح از طریق بیشینهسازی قدرت برای بازدارندگی است.
حق طبیعی دفاع؛ مبانی حقوقی و تجربیات تاریخی
مطابق ماده ۵۱ منشور ملل متحد، هر کشوری حق دفاع مشروع از خود در برابر تجاوز را دارد. ایران، با استناد به این اصل، توان دفاعی خود را گسترش داده است. تجربیات تلخ – از جنگ تحمیلی ۸ ساله (با حمایت غرب از صدام) تا جنگ ۱۲ روزه و ترور شهید سلیمانی (۱۳۹۸) و حملات سایبری استاکسنت و... ثابت کرده وعدههای امنیتی بینالمللی (مانند قطعنامه ۵۹۸) ناکافی و بازدارندگی ملی، تنها تضمین واقعی است.
بازدارندگی ایران، عامل ثبات منطقهای
در حالی که رسانههای غربی توان دفاعی ایران را عامل بیثباتی جلوه میدهند، واقعیت میدانی خلاف آن را اثبات میکند. بازدارندگی ایران تاکنون مانع گسترش جنگهای گسترده در خاورمیانه شده است. ایران نه آغازگر تنش بوده و نه به دنبال آن است اما در جهانی پر از تهدید، صلح پایدار فقط با پشتوانه قدرت ملی محقق میشود. فریب رسانهای غرب نمیتواند این حقیقت را پنهان کند: ایران سپر دفاع منطقه است، نه تهدید آن.