خنده‌ای با طعم تلخ کنایه

وقتی نام مهران احمدی به‌میان می‌آید، ذهن مخاطب ایرانی ناخودآگاه به‌سمت نقش‌های خاطره‌انگیز و ماندگار او در آثاری چون «پایتخت»، «هزارپا» و... می‌رود؛ کاراکترهایی که هر‌یک به‌نوعی نبض جامعه را در‌دست داشتند اما احمدی در سال‌های اخیر نشان داده که نبوغ او صرفا به عرصه بازیگری محدود نمی‌شود. او در‌مقام کارگردان هم خود را به‌عنوان فیلمسازی دغدغه‌مند و هوشمند ثابت کرده که جهان‌بینی و نگرانی‌های اجتماعی‌اش را بر فروش صرف مقدم می‌شمارد.
وقتی نام مهران احمدی به‌میان می‌آید، ذهن مخاطب ایرانی ناخودآگاه به‌سمت نقش‌های خاطره‌انگیز و ماندگار او در آثاری چون «پایتخت»، «هزارپا» و... می‌رود؛ کاراکترهایی که هر‌یک به‌نوعی نبض جامعه را در‌دست داشتند اما احمدی در سال‌های اخیر نشان داده که نبوغ او صرفا به عرصه بازیگری محدود نمی‌شود. او در‌مقام کارگردان هم خود را به‌عنوان فیلمسازی دغدغه‌مند و هوشمند ثابت کرده که جهان‌بینی و نگرانی‌های اجتماعی‌اش را بر فروش صرف مقدم می‌شمارد.
کد خبر: ۱۵۲۷۷۰۴
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
همین دیدگاه باعث شده سه اثر او در مقام کارگردان، یعنی «مصادره»، «سگ‌بند» و حالا «آقای زالو»، فاصله‌ای معنادار و قابل تامل با کمدی‌های مرسوم و سطحی‌نگر سینمای ایران داشته باشند. احمدی پس از دو تجربه موفق قبلی، بار دیگر با «آقای زالو» به پرده نقره‌ای بازگشته است‌؛ فیلمی که در لایه‌های زیرین خود، بسیار جدی‌تر، تلخ‌تر و گزنده‌تر از هر کمدی دیگری است که تاکنون دیده‌اید. 
 
فراتر از کمدی‌های فسیلی
در چند سال اخیر، سینمای کمدی ایران شاهد ظهور و تثبیت یک زیرژانر پرطرفدار بوده است: فیلم‌هایی که داستان خود را در دهه‌های شصت وهفتاد، به‌ویژه سال‌های اولیه پس ازانقلاب و دوران جنگ، روایت می‌کنند. این روند که پس از موفقیت چشمگیر و بی‌سابقه فیلم «فسیل» شدت بیشتری گرفته، حالا آن‌چنان فراگیر شده که می‌توان با تسامح از آن با عنوان «کمدی‌های فسیلی» یاد کرد. این آثار، با تکیه بر نوستالژی جمعی یک نسل، فضای خاص آن دوران، محدودیت‌های اجتماعی، تقابل سنت و مدرنیته و تضادهای فرهنگی را دستمایه‌ای برای خلق موقعیت‌های کمیک قرار می‌دهند.  در نگاه اول، جدیدترین ساخته مهران احمدی نیز در همین دسته جای می‌گیرد. «آقای زالو» قسمت عمده‌ای از داستان خود را در سال‌های اولیه جنگ روایت می‌کند و سپس با یک پرش زمانی به دوران معاصر می‌آید اما تفاوت بنیادین فیلم احمدی با دیگر‌آثار این جریان در همین نقطه آشکار می‌شود. «آقای زالو» اگرچه ظاهرا شباهت‌هایی با کمدی‌های فسیلی دارد اما از نوستالژی به‌عنوان یک ابزار سطحی برای خنداندن مخاطب استفاده نمی‌کند. احمدی نمی‌خواهد پس از تمام‌شدن شوخی‌هایش، فیلم را به پایان برساند. در عوض، او از این بستر تاریخی به‌عنوان یک «نقطه عزیمت» استفاده می‌کند‌؛ نقطه‌ای برای ریشه‌یابی پدیده‌هایی که امروز گریبانگیر جامعه شده‌اند. او با به‌تصویر‌کشیدن آن فضا، مخاطب را به تماشای چیزی دعوت می‌کند که شاید در شرایط عادی و در ژانری غیر از کمدی، رغبتی به دیدن و تحمل تلخی آن نداشته باشد: داستان شکل‌گیری یک زالو در بستر تاریخ معاصر.  
 
فیلم پرستاره
«آقای زالو» قصه جوانی سرخوش و بی‌قید در دهه شصت به‌نام منوچهر جنت‌مکان (با بازی امین حیایی) است که تمام دغدغه‌اش تمرین رقص «بریک» برای عروسی خواهر دوست صمیمی‌اش، جمشید ( با بازی هادی کاظمی) است، در همان شب به‌جرم حمل مشروبات الکلی توسط نیروهای کمیته بازداشت می‌شود اما یک اتفاق، سرنوشت او را برای همیشه تغییر می‌دهد. برادرش برای فرار از رفتن به جبهه، شناسنامه‌های‌شان را جابه‌جا می‌کند و منوچهر در اسناد و مدارک به‌عنوان فردی که چند‌سال در جبهه بوده، ثبت می‌شود.  این جابه‌جایی هویتی، آینده‌ای کاملا متفاوت را برای او رقم می‌زند و باعث می‌شود پس از آزادی، جامعه و اطرافیان به‌اشتباه او را رزمنده‌ای بشناسند که از جبهه بازگشته است. همین هویت جعلی، زندگی او را تغییر می‌دهد. منوچهر داماد یکی از مقامات پاکدست و با‌نفوذ به نام حاج‌آقا پاکدست (با بازی مهران مدیری) می‌شود و از جوانی که اوج برنامه‌ریزی‌اش انتخاب نوع رقص بود، به کیف‌کش و سپس مهره اصلی یکی از باندهای قدرت و ثروت تبدیل می‌گردد‌؛ فردی که از قبل تحریم‌ها و رانت‌ها، به ثروتی افسانه‌ای دست می‌یابد. فیلم با پایانی تکان‌دهنده و معنادار، این چرخه را به نقطه‌ای درخشان می‌رساند که بهتر است مخاطب، خود آن را بر پرده سینما تجربه کند.  بدون شک یکی از نقاط قوت این فیلم تیم بازیگران آن است‌؛ احمدی علاوه بر این‌که برای نقش‌های اصلی خود بازیگرانی همچون امین حیایی، هادی کاظمی، مهران مدیری را انتخاب کرده، برای نقش‌های کوتاه فیلمش هم بازیگرانی را به‌کار گرفته که هریک سابقه‌ای درخشان در عرصه بازیگری داشته‌اند: از ژاله صامتی در نقش فرمانده پایگاه خواهران تا مونا فرجاد در نقش همسر منوچهر. همچنین باید از خود مهران احمدی هم نام برد: نقش او، علیرغم کوتاهی، ارجاع مهمی در پس‌پشت خود دارد که درباره‌اش حرف‌ها می‌توان زد. 
 
تیپ‌سازی در‌خدمت کنایه
با وجود تیم بازیگری درخشان، فیلم در لایه شخصیت‌پردازی کلاسیک با ضعف‌هایی روبروست. بسیاری از کاراکترها، بیش از آنکه شخصیت‌هایی چندبعدی و پیچیده باشند، به تیپ‌های آشنا نزدیک می‌شوند؛ به‌همین علت، برخی بازی‌ها در نگاه اول ممکن است تکراری به‌نظر برسند. با‌این‌حال، احمدی این ضعف را به نقطه‌قوت تبدیل کرده. او در روند خلق کاراکتر اصلی خود، منوچهر، با قلاب‌کردن او به شخصیت‌ها و موقعیت‌های حقیقی و آشنا، ضعف در شخصیت‌پردازی روانشناختی را جبران می‌کند. در واقع، هسته اصلی داستان فیلم که یک کمدی انتقادی-سیاسی با چاشنی کنایه است، دقیقا در همین ارجاعات هوشمندانه به برخی واقعیت‌ها شکل می‌گیرد.  برای درک بهتر این موضوع، به چند سکانس کلیدی فیلم بازمی‌گردیم‌؛ اولین مورد، سکانس افتتاحیه فیلم است که منوچهر سوار بر موتور وارد خانه دوستش می‌شود که در‌حال آماده‌شدن برای عروسی است و همراه با جمشید، رقص بریک خود را تمرین می‌کند. اینجاست که رقص بریک و لباس شخصیت منوچهر، ترکیبی را ایجاد می‌کند که ناخودآگاه یکی ازکلیپ‌های پربازدید دراینستاگرام را تداعی می‌کند و مخاطب با همین سکانس می‌تواند درباره ابعاد پنهان شخصیت منوچهر گمانه‌زنی کند.دومین ارجاع مهم احمدی به میانسالی منوچهر بازمی‌گردد. او دیگر آن جوان سرخوش نیست و در قامت داماد حاج‌آقا پاکدست، به یک چهره شناخته‌شده و ظاهرا موجه تبدیل شده است. فیلم با یک فلش‌فوروارد به آینده، منوچهر وجمشید را پس ازشرکت در انتخابات نشان می‌دهد. آنها در‌مقابل دوربین عکاسان، انگشت جوهری خود را به‌شکلی خاص به نمایش می‌گذارند. این ژست عکاسی، ناخودآگاه مخاطب را به‌یاد یکی از تصاویر مشهور و بحث‌برانگیز انتخاباتی از یک چهره سیاسی واقعی می‌اندازد. این ارجاع، ریاکاری و تظاهر در شخصیت منوچهر را به اوج می‌رساند‌؛ کسی که با هویتی جعلی و با سوءاستفاده از ارزش‌ها، اکنون خود را در جایگاه یک شهروند متعهد و الگو به نمایش می‌گذارد. 
 
یک پاسخ سینمایی
اما سومین و کلیدی‌ترین ارجاع فیلم، نه به واقعیت بیرونی، که به تاریخ خود سینمای ایران است‌؛ ارجاعی که بیش از هرچیز به یک «تضمین شاعرانه» یا یک «پاسخ سینمایی» می‌ماند. در بخشی از داستان، منوچهر با یک تماس ناشناس متوجه می‌شود برادری که سال‌ها به‌عنوان مفقودالاثر از او یاد می‌شد، در تمام این‌مدت در یکی از آسایشگاه‌های جانبازان اعصاب‌و‌روان زندگی می‌کرده است. او پس از یک حادثه، سرانجام لب گشوده و نام منوچهر را بر زبان آورده است. در آسایشگاه، منوچهر با دوست صمیمی برادرش مواجه می‌شود‌؛ جانبازی که خود مهران احمدی نقش او را بازی می‌کند. این جانباز که برای گذران زندگی مسافرکشی می‌کند، همچنان دل در گروی آرمان‌های گذشته و دوستان همرزمش دارد و برای کمک به آنها حاضر است دست به هر‌کاری بزند.  یک لحظه صبر کنید‌! این کاراکتر برای‌تان آشنا نیست؟ جانبازی که برای نجات دوستش حاضر به فداکاری است؟ بله، مهران احمدی با خلق کاراکتری که شباهت انکارناپذیری به «حاج‌کاظم» فیلم «آژانس شیشه‌ای» (اثر ستوده‌شده ابراهیم حاتمی‌کیا) دارد، در‌حال برقراری یک دیالوگ بینامتنی ژرف با یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای پس‌از‌انقلاب است. او سعی دارد به فریادهای حاج‌کاظم که در آژانس هواپیمایی طنین‌انداز شد، پاسخی امروزی بدهد و آرمان‌های او را با واقعیت دنیای امروز هماهنگ کند.  اگر روزی حاج‌کاظم در آژانس هواپیمایی که نمادی از جامعه آن‌روز ایران بود، بیانیه می‌خواند و مردم را به فراموش‌کردن جنگ متهم می‌کرد و سعی در بیدار‌کردن مردم داشت، احمدی در فیلم خود می‌گوید آن فریادها خطاب به مردم نیست، بلکه مخاطب آن باید مسئولانی باشند که جانفشانی جوانان این مرز‌و‌بوم را فراموش کرده‌اند و از آنها برای خود نردبان ترقی ساخته‌اند. 

کمدی به‌مثابه نیشتر
شالوده اصلی و عصاره حرفی را که مهران احمدی می‌خواهد در «آقای زالو» بزند، نه درشخصیت پرزرق‌و‌برق منوچهر، که باید در کاراکتر همین جانباز جست‌و‌جو‌ کرد و در پایانی که برای او در نظر گرفته. «آقای زالو» اگرچه در ژانر کمدی دسته‌بندی می‌شود اما از بسیاری از فیلم‌هایی که ادعای دغدغه‌مندی و بیان حرف‌های بزرگ را دارند، جدی‌تر و عمیق‌تر است. از همین منظر می‌توان آن را یک کمدی استاندارد و موفق دانست‌؛ فیلمی که برای رسیدن به زمان استاندارد اکران، زمان خود راباشوخی‌های فله‌ای پرنکرده، بلکه پشت هرکدام از اکت‌ها، دیالوگ‌ها وموقعیت‌های کمیکش،کنایه‌ای تلخ و نقدی گزنده نهفته است که برای مخاطبی که فیلم راباعینکی فراتر ازسرگرمی صرف می‌بیند، کاملا قابل درک است. «آقای زالو» اثبات می‌کند که کمدی می‌تواند یک نیشترجراحی باشد‌؛ ابزاری قدرتمند برای شکافتن دمل‌های چرکین جامعه و نمایش ریشه‌های فسادوریاکاری. این فیلم، گامی رو‌به‌جلو درکارنامه مهران احمدی و اثری قابل تامل درسینمای ایران است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
میراث ناملموس گنجینه هویت ملی

«جام‌جم» در گفت‌وگو با رئیس مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس آسیای غربی و مرکزی یونسکو بررسی کرد

میراث ناملموس گنجینه هویت ملی

نیازمندی ها