براساس ماده ۲ و ۳ قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، وزارت بهداشت موظف است خدمات پیشگیری، درمان و توانبخشی ازجمله فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی و ... را بهصورت رایگان یا با یارانه دولتی برای این افراد فراهم کند؛ قانونی که با گذشت نزدیک به هشت سال از تصویب آن، هنوز بهدرستی اجرا نمیشود.
حسین نحوینژاد،معاون پیشین توانبخشیسازمانبهزیستی دراینباره به جامجممیگوید:«متاسفانه بیمههابیشتردرمان، جراحی و بیمارستانمحور هستند و بر ابعاد پیشگیری وتوانبخشی،بهخصوص برای افراد دارای معلولیت، سرمایهگذاری نمیکنند.»
به نظر او قانون در تمام این سالها معطل مانده، این در حالی است که اگر به مرحله اجرا دربیاید، بسیاری از مشکلات مربوط به سلامت افراددارای معلولیت بهواسطه تستهای غربالگری،فیزیوتراپی، کاردردمانی، گفتاردرمانی و...حل خواهد شد. کارشناسان معتقدند بیشتر مسائل درمانی و بهداشتی، به شکل بسیار محدودی تحت پوشش بیمه قرار دارند. برای نمونه تعداد جلسات فیزیوتراپی که بیمه آن را پرداخت میکند، بسیار کمتر از نیازهای فرد دارای معلولیت است. آقای صادقزاده یکی از افراد دارای معلولیت است و در گفتوگو با جامجم توضیح میدهد که بیشتر از۳۰ سال است با معلولیت ناشی از فلج اطفال زندگی میکند اما آنچه پس از همه این سالها، بیش از هر چیزی آزارش میدهد، این است که ساختار حمایتی برای رفع مشکلات افرادی مانند او اقدامی جدی انجام نمیدهند: «بیمهها، چه پایه و چه تکمیلی، هزینههای وسایل کمکتوانبخشی مرا پوشش نمیدهند. عصا، ویلچر یا هر کمکی که زندگی من را قابل تحمل میکند، همیشه هزینهای سنگین بر دوش خانواده بوده است.
افراد دارای معلولیت، همیشه در یک دوراهی وحشتناک گیر کردهاند؛ اینکه یا حرکت خانواده به سمت فقر را بپذیرند یا از حق خود برای داشتن ابزارهای اولیه یک زندگی عادی یا درمان، دست بکشند.» تجربه نشان داده که افراد دارای معلولیت جسمی یا حرکتی، بهویژه کسانی که فلج هستند یا تحرک محدود دارند، اگر بهصورت منظم تحت ویزیت، مراقبت و فیزیوتراپی خانگی نباشند، بهسادگی ممکن است دچار زخم بستر شوند؛ موضوعی که نحوینژاد هم آن را تایید میکند و ادامه میدهد: «وقتی زخم بستر ایجاد شد، دیگر جراحی فایده ندارد. در حالی که بیمه هزینههای مربوط به ویزیت پزشک، درمانها و مراقبتها را تحت پوشش قرار نمیدهد ولی جراحی را میپذیرد.» بیشتر فعالان حقوق افراد دارای معلولیت از این گلایه دارند که خدماتی مانند ویزیت پرستاری در منزل، فیزیوتراپی و کاردرمانی خانگی، مراقبت دورهای از پوست و زخمها و ... در اغلب موارد زیر پوشش بیمه پایه نیستند.
در حال حاضر، اگر یک فرد دارای معلولیت یا سالمند نیاز به مراقبت شبانهروزی در منزل داشته باشد، روند معمول چنین است که خانواده باید از جیب خود هزینه پرستار یا مراقب را بپردازد و در خوشبینانهترین حالت، یارانه بسیار محدودی برای چند ساعت خدمات در هفته به آنها تعلق میگیرد، مشاور رئیس سازمان بهزیستی کشور در اینباره میگوید: «چنین وضعیتی باعث میشود، معلولیت یا سالخوردگی، خانوادهها را وارد چرخه فقر کند.» این در حالی است که قانون حمایت از حقوق معلولان، بهروشنی در مواد ۳ و ۴ تأکید کرده که دولت موظف است خدمات توانبخشی، حمایتی و مراقبت در منزل را بهصورت مستمر و بیمهای فراهم کند.
امکانات محدود درمان
امایکی دیگر ازچالشهایی که افراد دارای معلولیت درزمینه درمان وسلامتشان باآن مواجه هستند،کمبودامکانات توانبخشی است. چنانکه در بیشتر بیمارستانهای عمومی وحتی آموزشی کشور، بخش توانبخشی وجود نداردیابسیار کوچک و محدود است؛ موضوعی که نحوینژاد هم آن را تایید و عنوان میکند: «در برخی بیمارستانهای خصوصی، میبینیم که بخشی به اسم فیزیوتراپی وجود دارد که تحت عنوان توانبخشی فعالیت میکند، درحالیکه نام آن را نمیتوان توانبخشی گذاشت!»
در چنین شرایطی، نبود خدمات توانبخشی در بیمارستانها یعنی برای کاهش آسیب عملکردی افراد دارای معلولیت مانند حرکت، گفتار، استقلال شخصی و ... مداخله انجام نمیشود. او ادامه میدهد: «بسیاری از خدمات در بیمارستانهای کشور ما، بهشدت متکی به درآمدزایی و سودآوری است درحالیکه خدمات توانبخشی، بهویژه خدمات خانگی و فیزیوتراپی طولانیمدت است و درآمدزایی اندکی دارد.» این درحالیاست که در کشورهایی که به حقوق افراد دارای معلولیت احترام گذاشته میشود، بخش ویژهای تحت عنوان «توانبخشی در مراکز درمانی»وجود دارد.
ابزاری که نیست
فارغ از محیطهای توانبخشی، نبود ابزارهای لازم و مورد نیاز نیز برای افراد دارای معلولیت تبدیل به معضلی بزرگ برای آنها شده است. یکی از آنها دراینباره به جامجم میگوید: «گاهی اوقات مجبور میشوم خودم وسایل کمکی را تعمیر کنم چراکه نمیتوانم روی خدمات درمانی و بازپرداخت هزینه حساب کنم. با دانش محدودی که دارم، کاری کردهام که این وسیله برای مدتی سرپا بماند و بتوانم از آن استفاده کنم.» در ادامه او به تفاوت وسایل مورد نیاز جامعه معلولین در کشور و خارج اشاره میکند و میافزاید: «افراد دارای معلولیت میپرسند چرا شرایط برای واردات و استفاده از وسایل کمک توانبخشی برایشان فراهم نمیشود؟» این درحالیاست که تمرکز مراکز کمکتوانبخشی در کلانشهرها نیز یکی دیگر از مشکلات افراد دارای معلولیت است به همین دلیل بیشتر آنها برای نیازهای ابتداییشان باید به کلانشهرهایی مانند تهران سفر کنند. اطلاعات کم و ناآگاهی افراد خانواده در رسیدگی و مراقبت از فرد معلول هم از دیگر مسائلی است که مورد توجه مسئولان قرار نگرفته و این بیتوجهی سبب افزایش استرس و فرسودگی عاطفی آنها میشود.
مشاور رئیس سازمان بهزیستی دراینباره توضیح میدهد: «بررسیها نشان میدهد حدود ۸۰درصد کسانی که دچار معلولیت میشوند یا کسانی که با معلولیت به دنیا میآیند، اگر خدمت مناسب بگیرند، وابسته نخواهد شد و نیاز به مراقبت ۲۴ساعته نخواهند داشت.» آنطور که او توضیح میدهد این باور درست نیست که افراد دارای معلولیت باید همه خدمات و نیازهایشان را صرفا از سازمان بهزیستی دریافت کنند، چراکه بهزیستی نهاد درمانی نیست. درواقع وزارت بهداشت مسئول درمان و بهداشت افراد دارای معلولیت است.