این اثر میتواند به زخمی عمیق تبدیل شود که کهنه میشود، ولی بهبود نمییابد. متاسفانه برخی ناهنجاریهای رفتاری در جامعه نیز گریبان این قربانیان را میگیرد و این متخصص علوم رفتاری درباره آنها میگوید: در اغلب جوامع با شدت و ضعف نسبی، طلاق والدین حتی پس از گذشت سالهای متمادی بردوش فرزندانشان سنگینی میکند.
گاه این موضوع در حد یک رسوایی بالا میرود و بر زندگی اجتماعی و مراودات جمعی فرزندان در مدرسه و محل سکونت یا میان دوستان و اقوام تاثیر مخرب میگذارد. آنان ممکن است مسخره شوند یا در برابر هر واکنشی ـ حتی اگر جنبه دفاعی داشته باشد ـ تحقیر شدن به دلیل طلاق والدین را پیشروی خود ببینند.
شرایط بدتر هنگامی واقع میشود که والدین از شخصیت کودکانه یا تمایلات عاطفی فرزندشان برای تحقیر طرف مقابل سوءاستفاده کنند.
ممکن است والدین یا یکی از آنان بخواهد به شیوههای مختلف به فرزندش بقبولاند طلاق آنان به دلیل رذایل اخلاقی طرف مقابل بوده است یا فرزند را وسیلهای برای فحاشی یا کنایه زدن به طرف مقابل تبدیل کند.
بهداشت طلاق بر این موضوع تاکید میکند که والدین پس از طلاق باید حداقل در حضور فرزند به شخصیت طرف مقابل احترام بگذارند و تصور منفی و نفرتباری درباره یکی از والدین برای وی نسازند.
تخریب شخصیت یکی از والدین یا هر دوی آنان برای فرزندی که در دوره کودکی یا نوجوانی قرار دارد در حقیقت تحقیر شخصیت وی است و بذر نفرت را در وجود فرزند طلاق میکارد.
در طلاق والدین، اغلب فرزندان هیچ نقشی ندارند و تنها یک قربانی هستند که پیش و پس از طلاق آسیب میبینند. حال اگر والدین نتوانند ضربه روحی ناشی از طلاق را هضم کنند و کینهها را به فراموشی بسپارند در حقیقت آینده فرزندانشان را هم تباه میکنند.
ممکن است والدین پس از طلاق، زندگی جدید و موفقی در پیش گیرند و حتی با دیگری ازدواج کنند، ولی فرزندان باید همیشه تاوان اشتباههای آنان را بپردازند.
اینجاست که پذیرفتن طلاق نیز در عین تلخی اصولی دارد و نباید آن را با عصیان و بیاخلاقی محض درباره همه چیز و همهکس اشتباه گرفت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد