جام جم:پیامهای یک حماسه
«پیامهای یک حماسه»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که ر آن میخوانید؛87 روز پیش یعنی اول فروردین سال ۹۲، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، امسال را سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نام نهادند و از همان زمان «مشارکت گسترده مردم و برگزاری انتخاباتی توأم با آرامش، سالم و همراه با امنیت» به عنوان راهبرد نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش دنبال شد.
رهبر انقلاب در چهاردهم خرداد، رای مردم در انتخابات را صرف نظر از نامزد منتخب، رای به نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف کردند و راه را بر هرگونه سوءاستفاده از آرا و مشارکت مردم بستند.
پیام های حضور حماسه گونه مردم در ۲۴ خرداد را در دو بخش می توان برشمرد؛ نخست اصل مشارکت و حضور مردم و دوم نامزد منتخب. این نوشتار فعلا به پیام های بخش نخست می پردازد.
همراهی مردم با اصل نظام و حمایت و پشتیبانی از کلیت نظام، پیام اول و برجسته این مشارکت گسترده است. مردمی که نظام خود را قبول نداشته باشند به دعوت رهبر آن پای صندوق های رای حضور پیدا نمی کنند و با مشارکت نکردن خود نارضایتی شان از اصل نظام را اعلام می دارند.
دومین پیام مهم حضور و مشارکت مردم، ابراز اعتماد به فرآیند انتخابات بود. سال ۸۸، دشمنان با فتنه ای طراحی شده تلاش کردند با بی اعتماد کردن مردم به صندوق های رای، آنان را از مسیر قانونی خارج و به اقدامات آشوب طلبانه و غیرقانونی که امنیت کشور را به مخاطره می اندازدو نظام را رو در روی مردم جلوه می دهد، منحرف کنند.
برای رفع آن ذهنیت و زدودن غبار بی اعتمادی از چشم مردم، تلاش های زیادی شد و به ثمر نشستن این تلاش ها نیازمند تائیدی از سوی خود مردم بود.
هر چند مردم در انتخابات مجلس نهم یک بار دیگر اعتماد دوباره خود را به اثبات رساندند، اما انتخابات ریاست جمهوری اهمیت و ابعاد ویژه ای داشت؛ خصوصا این که القای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری از قبل طراحی شده بود، لذا مشارکت بالای مردم در انتخابات ۲۴ خرداد به جهانیان نشان داد، مردم همواره و کماکان به فرآیند انتخابات در ایران اعتماد دارند و تلاش دشمن در این باره نتیجه بخش نبوده است.
اگر به تلاش های ماه ها و بویژه هفته ها و روزهای اخیر از سوی دشمنان توجه کنیم که همه همت شان ناامید کردن مردم از حضور بود، اهمیت این پیام بیشتر روشن می شود.
پیام سوم ۲۴ خرداد، بی ثمر بودن تحریم ها در ناامید کردن مردم و دلسرد کردن آنها از همراهی شان با نظام بود.
از همان ابتدایی که غرب به سردمداری آمریکا، تحریم های بی سابقه را علیه ایران به کار بستند، هدفشان تاثیرگذاری بر زندگی مردم بود تا آنها را یا به شورش و اعتراض علیه نظام وادارند یا حداقل از ادامه همراهی دلسردشان کنند. آنچه جمعه گذشته مردم به نمایش گذاشتند بی ثمر بودن این تلاش دشمن هم بود.
چهارمین پیام حضور گسترده مردم خصوصا در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اعتقاد مردم به نقش و تاثیرگذاری خودشان در تعیین سرنوشتشان است، نکته ای که در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با این عبارات آمده است: «حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید... با توجه به این جهت، قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم گیری های سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد اجتماع فراهم می سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد و ارتقا و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود.»
و خلاصه این که پیام ۲۴ خرداد، «نه» به دشمنان و ترفندهای آنان و «آری» به نقش خود، استقلال ایران، فاصله گرفتن از ضعف ها و اشکالات موجود، حرکت به سوی ایرانی قوی تر، پیشرفته تر و اقتدار و سربلندی نظام جمهوری اسلامی است.
خراسان:نتایج و پیام های مهم حماسه سیاسی مردم ایران
«نتایج و پیام های مهم حماسه سیاسی مردم ایران»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان پناه است که در آن میخوانید؛سرانجام 24 خرداد و انتخابات دولت یازدهم هم به پایان رسید. انتخاباتی که نسبت به دوره های پیشین، مقدمات، خبرها و فضاسازی درباره آن بسیار زودتر آغاز شده بود. حتی رسانه های بیگانه نیز زودتر از دیگر انتخابات فضاسازی علیه این دوره را آغاز کرده بودند که شاید بتوان دلایل این زمینه سازی های زودهنگام را عمدتا در 2 موضوع خلاصه کرد: 1- شرایط سیاسی و اقتصادی خاص کشور، 2- حوادث و اتفاقات پس از انتخابات سال 88.
با این حال هیچکدام از این شرایط نتوانست در قامت همیشه استوار مردم هوشیار ایران خمیدگی ایجاد کند و این ملت هوشیار باردیگر نشان داد همانگونه که مقابل موشک ها و گلوله های صدام ایستاد می تواند مقابل فشارها و تحریم های اقتصادی آمریکا و هم پیمانانش هم بایستد. هم پیمانانی که تا شب انتخابات هم دست از تهدید برنداشتند تا نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگرقدس، بازهم به کشورمان اتهام بزند و ما را تهدید کند. این حضور حماسی مردم به خصوص در شرایط حساس کنونی از چند جنبه داخلی و بین المللی حائز اهمیت و حاوی پیام های مهمی است:
1- حضور گسترده مردم پای صندوق های رای و برجای گذاشتن حدنصاب 72.7 درصدی مشارکت سیاسی در سرنوشت کشور نشان داد که ملت ایران از هرگرایش و جریان سیاسی، حتی آن تعداد هموطنانی که در خارج از کشور زندگی می کنند، به سازوکار برگزاری انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران اعتماد کامل دارند و این طور نیست که فتنه سال 88 توانسته باشد این اعتماد را از آن ها بگیرد. براین اساس باید بر این نکته تاکید کرد که حماسه سیاسی ایرانیان علاوه بر همه آثاری که می توان برایش برشمرد، توانست برای همیشه بر ادعاها و اتهامات بی پایه و اساسی که از سال 88 به بعد درباره انتخابات از طرف دشمنان و بدخواهان ایران اسلامی مطرح می شد، خط بطلان بکشد و مهم تر این که ملت ایران خود را پای صندوق های رای «اثبات کرد.»
مهم تر این که نباید فراموش کنیم در انتخابات روزجمعه، همه کسانی که به این کشور علاقه دارند آمده بودند، حتی آن هایی که ممکن است بنا به دلایلی به نظام هم انتقاداتی داشته باشند. چه این که رهبر انقلاب تنها 2 روز مانده به انتخابات تاکید کرده بودند: «...ممکن است بعضی ها - حالا به هر دلیلی - نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آن ها هم باید بیایند پای صندوق رأی. همه باید بیایند پای صندوق های رأی، حضور خودشان را اثبات کنند.»
2- مردم ایران با رای دادن و مشارکت سیاسی خود ثابت کردند که راه بیان نظرات و انتقادات در یک نظام مردم سالار و آزاد، تکیه بر فرهنگ مشارکت سیاسی و روی آوردن به صندوق های رای است. سازوکاری که اعتماد و اتکا به آن می تواند پر تلاطم ترین امواج علیه امنیت انقلاب و نظام اسلامی را بگیرد و از تهدیدها، فرصتی برای «نوشدن» و «حرکت به جلو» بسازد. اگرچه بلوغ سیاسی مردم ایران، طی 35 سال گذشته بارها و بارها به رخ دشمنان کشیده شده است اما به نظر می رسد، حماسه روز جمعه پس از همه تهدیدها و تحریم های سال های اخیر، بازهم نشان داد که حضور مردم و پشتیبانی آنان از نظام اسلامی و مبتنی بر مردم سالاری که 35 سال پیش پایه ریزی کرده اند و برایش خون داده اند، امری تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه حضوری اعتقادی و کاملا حساب شده و هوشیارانه است.
3- در شرایطی که منطقه در آتش اختلاف افکنی های آمریکا و متحدانش می سوزد و اخیرا کشوری مانند ترکیه نیز درگیر اتفاقاتی شده و طرح ریزی آمریکا و متحدانش، به خصوص اسرائیل، برای تهدیدات جدید علیه جمهوری اسلامی ایران تمامی ندارد، حضور گسترده و قاطع مردم پای صندوق های رای نشان داد که به این راحتی نمی توان برای ملت هوشیار و همیشه در صحنه ایران، سناریوهای غربی طراحی کرد. ایران یکی از معدود کشورهایی است که با وجود آنکه انتخابات در آن اجباری نیست اما میزان مشارکت سیاسی در آن بیش از 70 درصد است و این نعمت را باید همیشه شکر گزار باشیم. نعمتی که البته روزگاری که لازم بود، خون جوانان ایران نثارش شد و حالا هم برگه های رای این امنیت و اقتدار را تضمین و پشتیبانی می کند، بازهم مردم در صحنه حاضرند. حضوری که قطعا به اقتدار هرچه بیشتر ایران در معادلات بین المللی و به خصوص خاورمیانه خواهد انجامید.
4- هرچند مردم ایران بارها و بارها مشارکت غیرانتخاباتی خود در سرنوشت سیاسی نظام اسلامی را در راهپیمایی ها و سایر عرصه های سیاسی به منصه ظهور رسانده اند اما در شرایطی که خود آمریکایی ها تاکید دارند به تحریم های «فلج کننده» روی آورده اند، حضور 72.7 درصدی مردم پای صندوق های رای در روز جمعه نشان داد که با گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بازهم هرجا احساس کنند به حضور آن ها نیاز است، محکم و استوار می ایستند ، به دعوت رهبر انقلاب برای خلق حماسه لبیک می گویند و از کشور و نظام اسلامی دفاع می کنند. این حضور البته پیام آشکاری برای دشمنان انقلاب و نظام اسلامی خواهد داشت که همواره بر ایران فشار آورده اند به این امید که دیگر این بار ملت ایران در سرنوشت سیاسی خود مشارکت نکند.
5- مهم ترین نکته ای که درباره انتخابات روز جمعه نباید ازیاد ببریم این است که روز حماسه سیاسی مردم در سال 92 به پایان رسید و حالا ملت سرافراز ایران چشم انتظار رئیس جمهور منتخب است تا آستین همت را بالا بزند و مشکلات این مردم عزیز را حل کند. مشکلاتی که البته نتیجه سوء مدیریت برخی مسئولان اجرایی و نیز تحریم ها بود و کار را به جایی رساند که طمع دشمنان را بیش از پیش کرده بود. منتخب مردم از امروز به بعد، باید تنها دغدغه خود را حل مشکلات مردم قرار دهد. حالا دیگر رقابت ها به پایان رسیده است و مردم، بخوانید صاحبان واقعی انقلاب، چه آن هایی که به رئیس جمهور منتخب رای داده اند و چه آن هایی که به او رای نداده اند و با همه اعتقاد خود پای اهداف انقلاب ایستاده اند، امروز با مشکلات و فشارهای کمر شکنی دست و پنجه نرم می کنند که باید مدیریت اجرایی کشور آن ها را حل کند. مردم، دیگر نه شعار می خواهند نه وعده، بلکه می خواهند رئیس جمهورشان با تکیه بر حماسه سیاسی آنان، برایشان مقدمات حماسه اقتصادی را فراهم کند. حماسه اقتصادی که پیش از هر چیز باید 2 محور مهم داشته باشد: 1- کنترل بازار و مدیریت قیمت هایی که رها و یله شده است ونیز نظارت بر بازار ارز، 2- حمایت ویژه از تولید به عنوان بخشی که اگر رونق بگیرد رونق و توسعه اقتصادی کشور و ساماندهی اقتصاد ایران را با خود به همراه خواهد داشت. رئیس جمهور منتخب و محترم مردم ایران، این مردم همیشه لایق بهترین ها بوده و هستند. این روزها همین مردم عزیز و دوست داشتنی ایران، کسی را می خواهند که سنگ ها را از پیش پایشان بردارد؛ مردم این دفعه بار را به دوش آقای روحانی انداخته اند.
کیهان:سناریوی ناکام دشمن
«سناریوی ناکام دشمن»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهانه به قلم حسام الدین برومند است که در آن میخوانید؛1- درباره انتخابات 24خرداد و حضور پرشور مردم گفتنیهای زیادی هست اما آنچه که بیش از همه عیان و نمایان است سردرگمی اتاقهای فکر دشمن است که اکنون نمیدانند چگونه تحلیلهای قبلی خود را توجیه نمایند و چطور آن سناریوها را ترمیم کنند. خط هجمه به انتخابات ایران از مدتها پیش به صحنه آمد تا با پمپاژ دروغها و تهمتها از یکسو و فشارها و تحریمها و تهدیدها از سوی دیگر، چالش در مشارکت را کلید بزنند اما اکنون ناکامی آنها برملا شده و محرز گشته که از توطئهها و کارشکنیها بر ضد انتخابات ایران طرفی نبستهاند.
دو سال است که شدیدترین تحریمها را علیه ملت بزرگ ایران تصویب و اعمال کردهاند تا به اصطلاح پس از سال 90 و 91، بر انتخابات 24خرداد 92 تأثیر بگذارند، چگونه؟ با این هدف- بخوانید آرزو- که مردم دچار یأس و ناامیدی بشوند و حضوری کمرنگ در انتخابات داشته باشند.
اکنون خطای در تحلیل مراکز و اتاقهای فکر دشمن مشخص شده است و آن اینکه عمق اعتماد و باور مردم به نظام جمهوری اسلامی را در برآوردها و ارزیابیهای به اصطلاح استراتژیکشان ندیده بودند و یا اگر لحاظ کرده بودند با واقعیتها فاصلهای پرناشدنی داشته است.
اگر تحریمها و فشارها با هدف خط نفوذ در انتخابات ایران پیگیری شده که به اذعان مقامات و رسانههای آمریکایی اینچنین بوده است و در نهایت کاهش در مشارکت را نشانه رفته بودند پس چرا مشارکت حداکثری و کمنظیر بوده است؟
بنابر این اولین پیام انتخابات 24خرداد، ناکارآمدی تحریمها و فشارها بوده است و اینکه حریف باید درس بگیرد که با ملت بزرگ ایران به زبان تهدید و فشار و زور سخن نگوید.
این ملت اکنون به کنگره، کاخسفید، جامعه اطلاعاتی آمریکا و اتاقهای فکر و فرمان قدرتهای غربی یک پیام روشن داد؛ «در برابر اراده و یکپارچگی ایران اسلامی، هیچ گزینهای روی میز ندارید».
آیا بیخاصیتی تحریمها حتی تحریمهای موسوم به اول ژوئیه با ادعای فلجکنندگی ملت ایران برملا نشده است؟
2- پیام دیگر انتخابات 24خرداد، حقانیت و صداقت نظام جمهوری اسلامی است که اکنون در ابعاد بینالمللی پیش روی افکار عمومی مردم دنیا قرار دارد.
دشمن با پروپاگاندای رسانهای از چندین ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری با طرح «انتخابات آزاد» تلاش کرد تا القاء نماید انتخابات در ایران آزاد نیست و در ادامه دروغ بزرگ «مهندسی شدن انتخابات»! را در گستره رسانهای و مجازی پمپاژ کرد تا به موازات پیگیری چالش در مشارکت، -با ابزار تحریمها- به اصطلاح چالش در مشروعیت انتخابات را نیز دنبال نماید.
به عنوان نمونه در آستانه انتخابات 24 خرداد، رادیو فردا بار دیگر بر این ادعای پوچ و واهی تاکید کرد که امکان تقلب در انتخابات ایران وجود دارد و یا گاردین خط تحریم انتخابات از سوی مردم را کلید زد و دهها و صدها نمونه دیگر...
حتی مقامات رسمی آمریکا بیمحابا به صحنه آمدند و با بیان اینکه انتخابات ایران را زیر نظر گرفتهایم ادعا کردند انتخابات ایران آزاد نیست!
جان کری وزیر خارجه آمریکا گستاخانه و خصمانه در جریان فرآیند انتخابات کشورمان گفت؛ «آزادی انتخابات ایران را قبول نداریم». یا وزیرخارجه کانادا که کشورش به دنبالهروی آمریکاییها معروف گشته میگوید؛ «انتخابات ریاستجمهوری در ایران فریب و دغلکاری است»!
اینها نمونههایی از حجم انبوه و تحرکات و توطئههایی است که دشمن تلاش کرد تا از دالان انتخابات ریاستجمهوری ایران به اهداف و اغراض شوم خودش برسد ولی ناکام ماند و پس از آن است که بسیاری از رسانههای غربی ناچار شدند به حقیقت حضور پرشور مردم ایران اذعان نمایند.
از جمله رویترز به صراحت و بدون توجیه و یا حاشیهبافی دیروز نوشت؛ «مردم ایران برنده انتخابات بودند.»
3- اندیشکده آمریکایی «شورای روابط خارجی» در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در کشورمان گزارشی را منتشر کرد که اکنون قابل اعتناست.
این اندیشکده در گزارش خود با هدف به اصطلاح تبیین و تحلیل فضای انتخابات در ایران مصاحبهای را با «ری تکیه» عضو ارشد «شورای روابط خارجی» انجام میدهد.
گفتنی است «ری تکیه» در سالهای اخیر بر موضوع ایران تمرکز داشته و معمولا آنچه از او به بیرون درز پیدا کرده است نشانه تلاشها و تکاپو برای ارایه نسخهای در مواجهه راهبردی با جمهوری اسلامی است.
سخنان «ری تکیه» در فاصله کوتاه باقیمانده به انتخابات 24 خرداد بر این ادعا استوار است که پیروز نهایی انتخابات ریاستجمهوری در ایران از جناح محافظهکار [اصولگرا] است و جالب اینجاست که تصریح میکند شانس [آقای] حسن روحانی برای پیروزی در انتخابات بسیار کم است.
خب، سؤال این است که این تحلیلها که بلافاصله از سوی رسانههای غربی انعکاس و بازتاب مییابد و در فضای رسانهای و مجازی پمپاژ میشود با چه هدفی بوده است؟
آیا غیر از این است که در ادامه تلاش ناکام در فتنه سال 88 میخواهند کماکان سلامت انتخابات در ایران را زیر سؤال ببرند؟
البته به زعم خودشان میپندارند یک بازی برد-برد را شروع کردهاند و اگر از صندوقهای رای، شخصی با پیشبینی آنها درآمد دست پیش بگیرند که «دیدید، گفتیم» و بلافاصله این توهم را القاء کنند که؛ «تقلب شده است»! و اگر خلاف پیشبینی آنها بود، آن رای را به اصطلاح یک رای اعتراضی جا بزنند.
این در حالی است که در گرداب تفکر متناقضی درباره ایران گرفتار شدهاند. از یک سو میگویند انتخابات آزاد نیست ولی بعد معلوم میشود که انتخابات ایران آزادترین انتخابات در سطح جهانی و بینالمللی است و همه سلایق سیاسی در آن حضور یافتهاند. یا میگویند انتخابات مهندسی شده و حتی میگویند کی رای میآورد و چه کسی رای نمیآورد و بعد کاملا خلاف آن به وقوع میپیوندد.
بنابراین طبیعی است که برای رها شدن از بنبست تناقضات و فرار از ادعاهایی که شکل و شمایل خزعبلات را دارد بخواهند رای آحاد ملت ایران را تفسیر به رای کنند. اما اشتباه استراتژیک دشمن در شناخت رفتار ملت ایران به یک رویه تاریخی تبدیل شده است.
اکنون 34 سال است که از نظام جمهوری اسلامی میگذرد و هنوز اتاقهای فکر و مراکز راهبردی حریف نفهمیده که مردم ایران پیش از انتخاب هر نامزدی در هر انتخاباتی به «نظام» رای میدهند و به فراخوان رهبری لبیک میگویند. پیشبینی غلط دشمن از مشارکت بالای مردم در انتخابات و همچنین پیشبینی غلط او از نتیجه انتخابات برای آن است که در تحلیل ملت ایران دچار یک فقر ذاتی و تاریخی است. به قول فارین پالیسی باید بپذیرند که «نمیتوانیم ایران را تحلیل کنیم».
و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از ابتدای امسال که سال 92 را سال «حماسه سیاسی» نام نهادند تاکید کردند که مردم با حضور در انتخابات این حماسه بزرگ سیاسی را خلق خواهند کرد و پیش از انتخابات 24 خرداد حکیمانه خاطرنشان نمودند که؛ «هر رایی که مردم به یکی از هشت کاندیدای محترم بدهند، در درجه اول، رای به جمهوری اسلامی و رای اعتماد به ساز و کار انتخابات است».
بنابراین با شکست سناریوهای دشمن و نقش بر آب شدن نقشههایی که یکی پس از دیگری برای نفوذ در انتخابات ایران تدارک دیده بود از هماکنون بر اسب خیال خواهد تاخت تا شاید راه فراری بیابد.
جمهوری اسلامی:دست رد بر سینه افراطیون
«دست رد بر سینه افراطیون»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛انتخاب دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری، برای ایران یک رویداد مهم است. این رویداد را که در مرتبه بعد از اصل حضور حماسی مردم پای صندوقهای رأی باید دومین واقعه مهم سال جاری دانست، از چند نظر میتوان مورد توجه قرار داد.
1- مهمترین نکته اینست که آری گفتن اکثریت مردم ایران به دکتر حسن روحانی آری گفتن به اعتدال و نه گفتن به تفکر افراطی است. مردم ایران با آراء قاطع خود به کسی که با شعار "اعتدال" به صحنه آمد و در تمام سخنرانیهای خود در دوران تبلیغات انتخاباتی با قاطعیت، تفکر افراطی را مردود دانست و اعلام کرد به این تفکر خطرناک پایان خواهد داد، این پیام را با رساترین بیان به گوش همه رساندند که از جریان افراطی منزجر و خواهان حاکمیت جریان اعتدال درکشور هستند.
اعتدال، به معنای کنار آمدن با جریان سلطه و چشم پوشی از حق ملت ایران نیست. حرف اصلی جریان اعتدال اینست که حق ملت را با تکیه بر منطق میتوان گرفت و در هیچ زمینهای زیربار حرف زور جریان سلطه نباید رفت. جریان سلطه را میتوان با برخورد قانونی و منطقی و با تکیه بر مقررات بینالمللی منزوی کرد و درصورتی که تمکین نکند با ایستادگی باید دست رد بر سینه تمام زیاده خواهان زد. این، منطق اعتدال است که در داخل نیز بسیار کاربرد دارد و جامعه افراطی زده ما بشدت نیازمند آنست.
پیروزی جریان اعتدال را هرگز نباید به معنای طرد دیگران دانست. چنین برخوردی با ماهیت اعتدال در تضاد است. جریان اعتدال، قائل به جذب است نه طرد. حتی افراطیون را باید با نصیحت و ارشاد به مسیر اعتدال برگرداند. دولت اعتدال، دولت وحدت ملی و فراجناحی است که از تمام نیروهای شایسته و کاردان از کلیه سلایق سیاسی استفاده خواهد کرد. این روش، میتواند جامعه را به جایگاهی که شایسته نظام جمهوری اسلامی است برگرداند و راه را برای حل مشکلات هموار نماید. رأی قاطع به جریان اعتدال، نشان داد که مردم ایران از عملکردهای افراطی در تمام زمینهها خسته شدهاند و مزاج جامعه، چنین جریانی را نمیپذیرد.
2- علاوه بر آراء متعلق به دکتر حسن روحانی، حتی آراء بعضی نامزدهائی که با جریان افراطی هیچ نسبتی ندارند را نیز باید نوعی گرایش مردم به اعتدال تفسیر کرد. دقت در تعداد آراء و نامزدها و تفکیک آنها از همدیگر، این واقعیت را به روشنی نشان میدهد که سهم نامزد مورد حمایت جریان افراطی درصد ناچیزی از آراء مردم است و این واقعیت نیز تأکید مهمی بر عدم مقبولیت این جریان نزد ملت ایران میباشد.
3- نقش رهبر معظم انقلاب در سالم برگزار شدن انتخابات ریاست جمهوری و احساس آزادی مردم برای رأی دادن، نیز بسیار ستودنی است. ایشان از آغاز سال جدید تاکنون، چند بار بر این نکته که فقط یک رأی دارند و کسی از رأی ایشان مطلع نیست تأکید کردند و با این اقدام مهم، مانع سوءاستفادههای فرصتطلبان شدند. ایشان حتی در حین انداختن رأی خود به صندوق آراء نیز با صراحت اعلام کردند حتی خانواده و فرزندان من نیز خبر ندارند به چه کسی رأی دادهام. این موضع روشن و قاطع، نقش بسزائی در شفاف برگزار شدن انتخابات ایفا کرد و به همین جهت باید روش صحیح و دقیق ایشان را ستود.
4- تردیدی وجود ندارد که حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی از دکتر حسن روحانی در جلب مردم به صندوقهای رأی و سوق داده شدن آراء به دکتر روحانی تأثیر زیادی داشت. آیتالله هاشمی رفسنجانی اکنون نماد اعتدال در کشور است و اقبال پرشور مردم از ثبت نام ایشان برای شرکت در رقابت انتخابات ریاست جمهوری، این واقعیت را به روشنی نشان داد. مردم هر چند از حذف آقای هاشمی رفسنجانی از این رقابت مغموم شده بودند، اما برخورد کریمانه ایشان با این ماجرا و دعوت مردم به حضور در انتخابات و حمایتی که از دکتر حسن روحانی به عمل آورد در گرم شدن تنور انتخابات بسیار مؤثر بود و در خلق حماسهای که مردم آفریدند نقش عمدهای ایفا کرد.
این، درس بزرگی برای افراطیون است که هر چه در 8 سال گذشته به آقای هاشمی رفسنجانی حمله کردند بر محبوبیت ایشان افزوده شد بطوری که طبق برآورد خود آنها اگر ایشان در نامزدی ریاست جمهوری باقی میماند بیش از 30 میلیون رأی میآورد.
5- برخلاف انحصارطلبان و خشونت گرایان، جریان اعتدالی برای رقبای سیاسی خود جایگاه و حق اظهارنظر و فعالیت قائل است. کشور، ملک شخصی هیچکس و هیچ جریانی نیست. آحاد مردم، گروهها، جناحها و سلیقهها حق دارند در چارچوب قانون، اخلاق و شرع به فعالیت بپردازند، اظهارنظر کنند و نقش ایفا نمایند. مردم ایران به دلیل اینکه از تفکر انحصارگرایانه و بسته نگهداشتن جامعه خسته شده بودند، از میان شش نامزد متنوع به کسی رأی دادند که مخالفت خود را آشکارا با انحصار و خشونت و افراط فریاد زد و به مردم قول داد به چنین وضعیتی پایان خواهد داد. این، لازمه جریان اعتدال است و مردم نیز همین انتظار را از رئیسجمهور جدید دارند. پیروزی جریان اعتدال به معنای شکست اصولگرائی نیست بلکه به معنای شکست کسانی است که از اصولگرائی سوءاستفاده کردند. این پیروزی، در واقع پیروزی جناح مستقل است.
آرزوی همه مردم اینست که صاحبان قلم و زبانهای تندی که 8 سال تمام هرچه خواستند علیه دیگران نوشتند و گفتند و بداخلاقیها را به اوج رساندند، اکنون به تجدیدنظر در روشهای خود روی آورند. مردم کریم ایران، قطعاً این افراد و جریانها را اگر در تفکر خود تجدیدنظر کنند، خواهند بخشید و آنها در دریای بیکران ملت جای مناسب خود را خواهند داشت.
6- انتخابات 24 خرداد نشان داد برخلاف تبلیغات منفی و گمانه زنیهای نادرستی که درباره روحانیت وجود داشته و دارد، مردم ایران به روحانیت علاقمند هستند و در گزینشها حساب افراد خدوم و صادق را از دیگران جدا میکنند. انتخاب دکتر حسن روحانی، در عین حال که گرایش مردم به روحانیت را نشان داد، این پیام را نیز برای آن دسته از روحانیون که با افراطیون همراهی کردند داشت که شأن روحانیت باید حفظ شود و افراد روحانی نباید به افراط و تفریط کشیده شوند. ایکاش جایگاه رفیع جامعه مدرسین نیز برای تبلیغات انتخابات هزینه نمیشد. نامزدها همه محترمند اما جایگاه روحانیت نباید برای هیچکس خرج شود.
7- گرایش عمومی در این انتخابات، این واقعیت را نیز به اثبات رساند که مردم ایران با ولخرجیهای تبلیغاتی میانهای ندارند و ریخت و پاشها جواب نمیدهد. متأسفانه بعضی از نامزدها با هزینه بیت المال و پولهای باد آورده ولخرجیهائی در تبلیغات انتخاباتی کردند که بهیچوجه با الزامات نظام جمهوری اسلامی متناسب نبود. مردم نیز نسبت به این امور حساسیت دارند و دیدیم که در پای صندوقهای رأی پاسخ لازم را به این قبیل افراد دادند.
در اینجا لازم است درباره شخص دکتر حسن روحانی این نکته را یادآور شویم که او به ولایت فقیه عمیقاً معتقد است و قطعاً در چارچوب قانون اساسی و سیاستهای رهبری به انجام وظیفه خواهد پرداخت و برخلاف بعضی مسئولان فعلی از ایجاد تنش خودداری خواهد کرد. او شرایط حساس کشور را به درستی درک میکند و ضمن احترام به بزرگان و استفاده از مدیران با تجربه و نیروهای کاردان، برای حل مشکلات داخلی و خارجی تلاش خواهد کرد. با اینحال، میدانیم که قدرت، عوارضی نیز دارد و لذا خود را موظف میدانیم در مواقع مقتضی از باب "النصیحة لائمة المسلمین" نکات لازم را به رئیسجمهور منتخب گوشزد نمائیم.
خدایا، به مردم ایران سعادت دنیا و آخرت و به رئیسجمهور منتخب توفیق خدمت به این مردم و ترویج معالم دین برمبنای معارف قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام عنایت فرما.
رسالت:طرح استمرار و استحکام سازماندهی نیروهای اصولگرا
«طرح استمرار و استحکام سازماندهی نیروهای اصولگرا»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجیحیدری است که در آن میخوانید؛اولین واکنش قابل تصور به شرایط فعلی، جستجوی مقصر است، ولی، نه... ولی نه... در این میدان، همه طرفهای اشتقاق، حرفهایی برای گفتن و شنیدن دارند، ولی... ولی، باید دنبال اقداماتی بود که در چهارچوب یک "دید مثبت رو به آینده"، گامی رو به جلو تلقی شود. و برای اتخاذ "دید مثبت رو به آینده"، باید احصاء واقعبینانهای از نقاط قوت و موازنه آن با نقاط ضعف داشت.
اصولگرایان، نقاط قوتی دارند که میتوانند با استفاده از آن، به نحو پایدار و مناسبی دور هم جمع شوند، نیروی خود را جمع کنند، خلأ فعالیت منظم حزبی را ترمیم نمایند، و سیاستهای خود را در راستای پیام رأی امروز جامعه بروز برسانند.
این سخن، احتیاج به تأمل و حزم و تأنی بیشتری دارد، ولی تصور من این است که پیام رأی امروز، بویژه، خواست کاهش فشار اقتصادی بر زندگی روزمره بوده است. این خواست، تقریباً نیمی از جمعیت را به یک چرخش سیاسی کامل متقاعد کرده است.
اصولگرایان، در قیاس با گذشته، جدا جدا، توش و توان سازمانی نیرومندتری یافتهاند، که البته فیالحال متحد نیستند، ولی روندهای جاافتادهای دارند که میتوانند دوباره دور هم جمع شوند، و واسطه چنین جمع آمدنی، میتواند شبکه اجتماعی گستردهای باشد که در جریان رقابتهای انتخاباتی اخیر فراهم آمدند.
در ارزیابی توان این شبکه اجتماعی، نباید گمراه نتیجه انتخابات شد. واقع آن است که عظمت فشار اقتصادی وارد بر اقشار متوسط و فرودست، پس از موج نخست تحریمها، آن قدر عظیم بود که همین مقدار سی و پنج درصدی آراء که در سبد اصولگرایان ریخته شد، شاهکار این شبکه اجتماعی بوده است.
من در جریان این رقابتهای انتخاباتی، جوانان پرشور، خلاق، نیرومند، هدفمند، معتقد، مؤمن، پرتوان، و حکیمی را دیدم که اگر توسط بزرگان اصولگرا، و خصوصاً سه کاندیدای محترمی که در کانون تمرکز فعالیت آنان بودند، از هماکنون، و قبل از آن که پراکنده شوند، سازمان یابند، نه تنها میتوانند چهار سال آینده، ورق را برگردانند، بلکه میتوانند طی همین چهار سال، به مجموعه حکومت و همچنین، دولت منتخب رقیب هم از طریق نقادی سازنده، خدمات ارجمندی صورت دهند.
از میان آنها، چهرههای گرانقدری برخواهند خاست که نیروهای نابغه و خلاق شاکله سیاسی آینده کشور در انتخابات آینده خواهند بود.
این چهرههای گرانقدر میتوانند در متن فعالیتهای سیاسی دورهای با موضوعی "سیاست زندگی" فعال شوند، و هر شش ماه یک بار موضوعی را در دفاع از مواضع اصولگرایی پیش ببرند.
در سایه چنین فعالیتهایی، علاوه بر آن که میتوانند مواضع دولت آینده را تنظیم و تعدیل کنند، خود نیز سازمان مییابند، روابطشان تحکیم مییابد و برای انتخابات بعد، با دست پر برخواهند گشت.
کلید پیشبرد انتخابات بعد، بیگمان ارائه راهحلهای کارآمد برای حل مسائل جامعه در عمق زندگی روزمره خواهد بود، و این جز با ممارست و همراهی و سازماندهی و مهارت در کار تشکیلاتی به دست نمیآید. دستمایههای اولیه چنین اقدامی، هماکنون در سطح قابل قبولی میان جوانان اصولگرا فراهم است.
سیاست روز:اعاده حیثیت!
«اعاده حیثیت!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم حسن اختری است که ر آن میخوانید؛حضور قریب سی و شش میلیون ایرانی در پای صندوقهای رای، یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رکورد جدیدی را در عالم دموکراسی ـ حکومتهای مردمی ـ به ثبت رساند. در شرایطی که حداکثر میزان مشارکت در کشورهایی که خود را مهد «دموکراسی» میدانند در حال مطلوب و ایدهآل به پنجاه درصد و یا کمی بیشتر میرسد، مشارکت بیش از هفتاد درصدی مردم در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به واقع خلق حماسه سیاسی در ایران اسلامی بود که در شعار سال جدید توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نامگذاری شده بود. مشارکت سی و شش میلیونی ، سرمایه اجتماعی عظیم و انرژی متراکمی را در اختیار نظام جمهوری اسلامی قرار میدهد که اگر به درستی مدیریت و هدایت گردد به راستی میتواند عمده مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور را یکی پس از دیگری مرتفع و برطرف نموده و حماسه اقتصادی را رقم بزند.
چنین توانمندی و بلکه بیشتر از آن یکبار دیگر نیز در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست به وجود آمد که متاسفانه با بیتدبیری و جفای «نامزد برنده» و خیانتی که برخی «نامزدهای بازنده» با هدایت دستهای بیگانه صورت گرفت، فرصتهای به دست آمده به راحتی از دست رفت. چهره نظام مظلوم جمهوری اسلامی در زیر گرد و غبار فتنهای که دشمنان انقلاب اسلامی طراحی کرده و عوامل داخلی به مرحله اجرا گذاشته بودند قرار گرفت. اما از آنجایی که خورشید حقیقت همیشه در پس ابر تیرگیها پنهان نخواهد ماند. بنابراین یکی از دستاوردهای مشترک این دوره از انتخابات زدودن غبار از چهره نورانی «حکومت مردم سالاری دینی در ایران بود! اگر نتیجه انتخابات به غیر از آنچه که رخ داد میبود این رفع اتهام و اعاده حیثیت به این زیبایی و مستدل صورت نگرفته بود. رهبری معظم انقلاب اسلامی در کنار روشنگری و آگاهی بخشی و بصیرت افزایی در آحاد جامعه چهار سال خار درچشم و استخوان در گلو صبر کرد که گذر زمان حقانیت و بیگناهی جمهوری اسلامی را به اثبات برساند که در طول عمر بعد از انقلاب و در جریان برگزاری انتخابات در کشور هرگز تقلبی در کارنبوده و خیانتی در امانت مردم صورت نگرفته است.
به راستی کدام استدلال منطقی و عقلانی بهرسائی و زیبایی میتوانست، چنین حکم برائتی را از اتهام وارده، برای نظام جمهوری اسلامی در افکار عمومی دنیا و ایران به نمایش بگذارد. به یقین پیروز واقعی این دوره از انتخابات نیز به غیر از ملت سرافراز ایران، کس دیگر نمیتواند باشد که مقتدرانه این امانت ـ خدمتگزاری ـ را برای چهار سال بر دوش کسانی قرار داد که با شعار «تدبیر و امید» پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشته بودند.
رسم مردانگی و مروت و شرط عقل نیز ایجاب میکند که در مقابل ملت بزرگ ایران و امانتی که در قامت «ریاست جمهوری» تحویل میگیرند، وفای به عهد داشته باشند و به آنچه که وعده دادهاند به درستی عمل کنند.
علاوه بر آن تجربه انحصارگرایی و تکروی دو دوره حاکمیت اصلاحطلبان و دو دوره حکومت شبه اصولگرایان را در پیش رو دارند و همان طور که در برنامهها و مناظرههای خود اعلام داشتهاند روشی معتدل و مبتنی بر عقلانیت در اداره قوه مجریه و هماهنگی با سایر قوا تحت زعامت رهبری معظم انقلاب اسلامی در پیش بگیرند.
خوشبختانه با شناختی که از شخصیت منتخب اکثریت ملت ایران در دست است انتظاری به غیر از آن نیز نمیرود.
برای دوستان اصولگرا هم در عمل باید ثابت شده باشد آنچه را که در وحدت کلمه به دست آورده بودند تنها در سایه وحدت و یکپارچگی میتوانستند حراست و حفاظت کنند نه در تفرقه و تشتت آرا .حکایتی است که میگوید: روزی هیزم شکنی، طناب خود را روی زمین پهن کرد تا هیزمهای جمعآوری شدهاش را با آن ببندد که چون طناب کوتاه بود نرسید! لذا هیزمها را برداشت این بار طنابش را دولا کرد؟!!
آیا هیچ آدم عاقلی طنابی که برای بستن بار «یک لا» به زور میرسد را «دولا» میکند؟ چه رسد به اینکه اصولگرایان در این دوره از انتخابات برای برداشتن بار انقلاب از روی زمین طناب خودشان را «چهار لا» کردند؟!
آفرینش:ادای دین به مردم فراموش نشود
«ادای دین به مردم فراموش نشود»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛این بارهم مردم در تحقق حماسه سیاسی وارد میدان شدند و با مشارکت خود باردیگر دین خود را به انقلاب و کشورشان ادا کردند. بحث انتخابات و مشارکت سیاسی بهانه ای شد تا موضوعی را مطرح کنیم که خواسته دل و زبان تمام مردم جامعه می باشد. شاید این شائبه برای برخی به وجود آید که این سطور به بهانه تخریب و یا سیاه نمایی گفتار و کردار مسولان تلقی گردد. اما به واقع که این چنین نیست و تنها خواسته ای مشروع است که مطرح کردن آن نه تنها مشکل ساز نیست بلکه حرف دلی از روی صداقت، میان مردم و خدمتگزاران کشورشان است.
درچند سال گذشته مشکلات اقتصادی فشار مضائفی بر مردم وارد کرده است که بخشی از آن به خاطر تحریمهای خارجی و بخشی از آن به سبب عملکرد و مدیریت بعضا ناصحیح مسولان ونهادهای تحت امرشان بوده است. آنچه مهم است اینکه سنگینی بار تمام این معضلات به دوش مردم خصوصاً اقشار متوسط و ضعیف که از ابتدا همراه و همیار انقلاب بوده اند،نهاده شده است.
حرف ما و مردم این است که رییس جمهور آینده، نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر،...و مسولان درتمامی رده های کشوری و لشکری، مردم را تنها برای زمان مشارکت ها همچون انتخابات و راهپیمایی ها مورد توجه قرارندهند و بعد از این نیز گوش به خواسته ها و مشکلات مردم بدهند. مردم اثبات کرده اند که در هیچ مقطعی انقلاب و نظام را تنها نگذاشته و همواره حامی و پشتیابان کشور بوده اند.
لذا به دور از اخلاق و معرفت است که پس از انتخاباتها و راهپیمایی های مختلف، بار دیگر مردم به حال خود رها شوند. مسلما این رویه موجب ریزش و ایجاد بی اعتمادی خواهد شد . این امر درست است که مردم برای تجدید پیمان با انقلاب و رهبری، حضوری حداکثری در تمامی مناسبتهای سیاسی و ارزشی دارند، اما مشارکت مردمی در هر جامعه ای بیانگر خواسته ها و توقعات مردم از مسولان آن جامعه نیزهست. مردم توقع دارند مشارکت حداکثری آنها همانطور که موجب افزایش مشروعیت نظام و قدرت استقلال مسولان میگردد، همچنین باعث بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه نیز گردد.
دراین انتخابات نیز مردم باردیگر با حضور خود سنگر ایرا ن و انقلاب را در مقابل خصومتها و فشارهای خارجی مستحکم کردند، اما رییس جمهور منتخب دریاد داشته باشد که حضور مردم صرفا به خاطر شخص وی و گرایش سیاسی خاصی نبوده، بلکه مردم با رائیشان خواسته های خود را از کاندیدای مورد نظر مطرح کرده اند. خدای ناکرده این طور نباشد که پس از انتخاب شدن ریس جمهور و نمایندگان شورای شهر، مشکلات و دغدغههای مردم به حاشیه رفته و رقابت و کشمکشهای سیاسی جایگزین آن شود.امیدواریم دولت آینده و اعضای شورای شهر این مهم را فراموش نکنند که حضورشان در مقام فعلی صرفا توسط مردم و صرفا برای رفع مشکلات شهر و کشور بوده است.
حمایت:پیامهای حضور پرشور در انتخابات
«پیامهای حضور پرشور در انتخابات»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛مردم روز جمعه با حضور گسترده و پرشور در تعیین سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی خود، پرونده یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را به بهترین وجه ممکن بستند.به این ترتیب، رقابتهای انتخاباتی پایان یافت و بار مسئولیت اجرایی کشور بر دوش یکی دیگر از خادمان شناخته شده و امتحان پس داده ملت قرار گرفت تا طی چهار سال آینده قدمهای موثری برای رفع مشکلات مردم بردارد و وضع عمومی کشور را بهبود بخشد. دستاورد حضور شور آفرین مردم، از جهات مختلف قابل تحلیل است که به طور قطع طی روزهای آتی کارشناسان و متخصصان مختلف به بررسی آن خواهند پرداخت. یادداشت امروز مروری کوتاه بر یکی از زوایای دستاورد حضور اخیر ملت ایران دارد : زاویه تاثیر انتخابات اخیر بر تجدید حیات آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ایران.
گفتنیهای بسیار دیگر به خصوص از منظر حقوقی را ان شالله در روزهای آتی مطرح خواهیم کرد. همه کسانی که با انقلاب اسلامی و آرمانهای آن آشنا هستند حتما به خاطر دارند که بیش از سه دهه قبل مردم ایران برای رهایی از چه چیزهایی انقلاب کردند و در ذهن و فکر آنان رسیدن به چه آرمانهایی وجود داشت؟ یادآوری آن موارد سلبی و ایجابی برای نسل امروز بسیار مهم است.
طرح یکایک آن موارد در این نوشتار موجز ممکن نیست ولی از باب اشاره یادآوری میشود که مردم ایران با نثار هزاران شهید انقلاب کردند و هزاران سختی را به جان خریدند تا نظام سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران مستقل باشد نه این که نوکر دیگران و در اختیار منافع قدرتهای زورگو باشد. مردم انقلاب کردند تا کارگزاران حکومت همانند مردم عادی زندگی کنند نه این که درگیر زندگیهای اشرافی و فسادهای مختلف باشند. مردم انقلاب کردند تا همه امور کشور بر اساس قانون اداره شود و قانون نیز تجلی خواست و اراده مردم باشد نه خواست حاکمان.
مردم انقلاب کردند تا اعتقادات آنان به خصوص پایبندی به آموزههای الهی در سطح اداره امور جامعه مجری باشد نه این که مدلهای تقلیدی از غرب یا تجویزی قدرتهای زورگو مبنای عمل قرار گیرد.مردم انقلاب کردند تا تبعیض و ستمگری از بین برود و همه مردم طعم عدالت را در حوزههای مختلف سیاسی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و قضایی بچشند. مردم انقلاب کردند تا امنیت فردی و اجتماعی آنان پاس داشته شود و هیچ صاحب قدرتی نتواند به آنان زور بگوید یا حرف خود را جای حرف مردم بنشاند. مردم انقلاب کردند تا وضع معیشتی آنان بهتر شود و همه بتوانند از حداقل مناسب زندگی شرافتمندانه برخوردار شوند.
مردم انقلاب کردند تا در سطح ملی و جهانی مروّج حمایت از مظلومان و محرومان باشیم نه این که در خدمت قدرتمندان و زورگویان باشیم و در قبال نقض حق دیگران ناراحت نشویم و اقدامی نکنیم.این مطالبات بر حق و دهها مطالبه مشابه دیگر ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تدبیر و دور اندیشی حضرت امام (ره) در قانون اساسی جمهوری اسلامی به نحو زیبا در قالب احکام حقوقی منعکس شد. هر فردی چه حقوقدان باشد یا نباشد وقتی قانون اساسی را باز کند و مثلا اصل سوم را مطالعه کند با این واقعیت روبه رو میشود که تعهدات بسیار سنگین سلبی و ایجابی بر دوش مسئولان جمهوری اسلامی و حاکمان آن قرار گرفته است. علاوه بر این ، بسیاری از حقهای مردم به صورت خاص موضوع احکام حقوقی در اصول جداگانه قانون اساسی قرار گفتهاند تا بعدها در گذر زمان و دوری از حال و هوای زمان پیروزی انقلاب، آرمانهای متعالی ملت کمرنگ نشوند.
پس از گذر چند دهه از پیروزی انقلاب، خوشبختانه به همت مسئولان صدیق و زحمتکش و تلاش عموم اقشار جامعه و صبوری و پایمردی آنان در حوزه های مختلف، آرمانهای متعددی از مطالبات انقلاب اسلامی سال 57 تحقق یافته است ولی این واقعیت تلخ را نیز نمیتوان نادیده گرفت که در برخی زمینهها هنوز مردم در انتظار تحقق آرمانهای انقلاب خود هستند و از وضع موجود گلایهمندیهای به حقی دارند و این گلایهها طی سالهای اخیر شدت بیشتری نیز یافته و تاثیر ملموستری بر زندگی روزانه مردم کرده است. انتخابات زمان مناسبی بود تا عموم مردم بتوانند صدای خود را در شکل رساتر از سایر شکلهای بیان ابراز دارند و برخی عزیزان خواب گرفته را از خواب بیخیالی نسبت به وضع مردم یا خواب سرگرم شدن به میز و صندلی ریاست خود یا دل گرم بودن به برخی رانتهای در اختیار و استمرار آنها بیدار سازند و به آنان اعلام کنند که ما خود از آرمانهای انقلاب خود به بهترین وجه صیانت می کنیم و نیاز به هیچ قیّم داخلی یا خارجی نداریم. چند سال قبل رهبر معظم انقلاب در سخنرانی در یکی از دانشگاهها تصریح کردند که اگر انقلاب اسلامی از آن محتواهای زیبای آرمانهای خود فاصله بگیرد و فقط شکل و فرم جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، ارزش چندانی نخواهد داشت و مثل دندان فاسدی است که ظاهر دندان را دارد ولی با کوچکترین فشار شکسته می شود و آسیب رسان است.
اهمیت این هشدار در این بود که همواره باید جوهره انقلاب اسلامی را زنده و پر نشاط نگاه داشت و اجازه نداد که آن آرمانها کمرنگ شود یا مخاطبان به این نتیجه برسند که آن آرمانها پاسخگوی نیازهای امروزی حیات آنان نیست یا آن آرمانها فقط در شعار و ادعا و طرح سخنهای زیباست نه این که در عمل مبنای کار قرار گیرد. انقلاب اسلامی آرمانهایی را مطرح کرد که برای تحقق عدالت در سراسر جهان مناسب است. آرمانهای انقلاب اسلامی به منظور مقدمه سازی ظهور منجی عالم بشریت است. بنابراین هر حرکتی را که تازگی و زیبایی آن آرمانها را جلوهگر سازد باید مغتنم دانست و به استقبال آن رفت.
بر این اساس، باید به مردم شریف ایران دست مریزاد و خدا قوت گفت. تا شما بیدارید انقلاب مسیر تعالی خود را با قوت ادامه خواهد داد.
امید است بلافاصله با شروع کار رییس جمهور منتخب و دولت جدید، حرکت شبانه روزی برای پاسخگویی به مطالبات ملت شریف ایران و تحقق آرمانهای متعالی انقلاب در حوزههای مختلف صورت گیرد. ان شاء الله.
قانون:همه با هم پیروز شدیم
«همه با هم پیروز شدیم»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم قاسم خرمی است که در آن میخوانید؛ایران متحول شد . ما حق داریم خوشحال باشیم .حکومت و مردم و حتی منتقدین و موافقان همزمان به یک خط رسیده اند. خط پیروزی. شاید این تنها انتخاباتی است که بازنده ندارد.
1-به گمان من پیروز نخست این انتخابات رهبری نظام است که با نامگذاری امسال به نام حماسه سیاسی چنین فضای امید بخشی را فراهم کردند و با تاکید بر لزوم رعایت قانون و صیانت از آرای عمومی مسیر هرگونه سوء استفاده و بدخواهی را مسدود کردند .سخنان اخیر ایشان با این مضمون که علاقهمندان به کشور حتی مخالفان نظام هم باید در انتخابات شرکت کنند ضربه نهایی را به جبهه تحریمکنندگان انتخابات وارد کرد و موج عظیم مشارکت عمومی را سبب شد.
2- پیروز بعدی این عرصه، دستگاههای اجرایی و نظارتی انتخابات است که با برگزاری مسئولانه و بیطرفانه انتخاباتی در استانداردهای مقبول توانستند اعتماد ملی را باز ستانند . سلامت انتخابات لزوما به نتیجه آن منوط نمی شود. گاه اقداماتی به ظاهر کوچک مثل قطع نشدن پیامکها، برقرار بودن اینترنت، صدور بهنگام کارت ناظران کاندیداها،تمام نشدن تعرفه های رای گیری ، باز بودن درمحوطه رایگیری تا پایان زمان قانونی و نیز نحوه اعلام نتایج می تواند نشانه های اولیه برگزاری یک انتخابات سالم باشد. این ها گواهی می داد که اراده و ابزار لازم برای برگزاری انتخابات سالم فراهم است .
3- اما محور همه این پیروزی ها مردم بودند که به رغم همه موانع روانی و تبلیغات دلسردکننده برخی رسانه های خارجی توانستند چنین رویداد کم نظیری را خلق کنند . رای 24 خرداد سوای نتایج آن تحمیل اراده ملی بود . مردم به خوبی تشخیص دادند که مطلوبترین و حتی کم هزینه ترین مسیر برای انتقال خواسته های فردی و جمعی هنوز هم صندوق های رای است . بعد از این، همه خواهند پذیرفت که سعادت ملی آنهم در چنین زمانه پرخطری می تواند در تعامل مستمر مردم و حکومت نیز حاصل شود.
4- اصلاح طلب ها و اعتدال گراها با رفتارهای عقلانی و اجماع و اتحادی استراتژیک و بهنگام نتیجه انتخابات را به نفع خود رقم زدند . در یک کلام باید گفت آقایان هاشمی، خاتمی، روحانی و از همه مهمتر شخص دکتر عارف نقشهای تاریخی ایفاکردند که قبل از آن قادر به ایفای آن نبودند. آنها پیروز درایت و تدبیر خود شدند فراموش نکنیم که موفقیت امروز، نتیجه تفکر ائتلاف و اتحاد است، تفکری که می توانست حتی در سال 84 نیز موثر افتاد و از این همه هزینه و خسارات ملی و میهنی پیشگیری کند.
5- و در نهایت جنبش دموکراسی خواهی ایران است که می تواند مدعی شود پیروز دیگر این انتخابات است . این انتخابات هرچه بود دوقطبی نبود . مردم با انگیزه های احساسی و ایدئولوژیک به پای صندوقهای رای نرفته بودند. خوشبختانه مردم ایران نه به جناح چپ و راست بلکه به اعتدال و میانه روی رای دادند . اکنون همه گروهها به درستی دریافته اند که چه میزان از رای وخواست عمومی را نمایندگی می کنند . پذیرش این واقعیت از سوی دیگر کاندیداها می تواند مسیر تازه ای را پیش روی جامعه ایران قرار دهد .
در هرصورت اکنون با پیروزی روحانی، کشور در موقعیت تازه ای قرارگرفته است . به اعتقاد من حسن روحانی قادر است نقطه پیوند اکثر جریان های سیاسی با هم و نیز نقطه تحکیم وتقویت پیوند بیشترمیان حکومت و مردم باشد . اگر جریان های درونی نظام واقعا به دنبال بهانه ای برای اتحاد و انسجام و رفع کدورت ها و دلخوری ها بودند یقینا زمانی بهتر از اکنون پیدا نخواهند کرد .
وطن امروز:گفته بودیم رقیب در صحنه است
«گفته بودیم رقیب در صحنه است»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛این یادداشت در تاریخ 8 خرداد در «وطنامروز» چاپ شد و در آن روز عدهای از دوستان آن را به تمسخر گرفتند.
یک: اگر آن ۱۳ میلیون رای موسوی، به بهانه عدماحراز صلاحیت هاشمی، با صندوق آرا قهر نکنند، اگر لایههای رقیقتر آرای خاکستری، متاثر از تبحر روحانی در فن بیان، به ایشان مایل شوند، اگر عارف، زرنگی کند و به نفع حسن روحانی کنار برود، اگر آقایان هاشمی و خاتمی و سیدحسن خمینی و موسویخوئینیها و... ذرهای تدبیر کنند و در حمایت از شیخ دیپلمات، متحد و یکدل و یکپارچه وارد صحنه شوند، اگر حسن روحانی مثل دوشنبهشب، باز هم طریقه سخن و سخنوری را به این همه نامزد اصولگرا یاد دهد و اگر اصولگرایان محترم، باز هم در این روند بیعقل و رویه بیمنطق، به نفع یک نامزد کنار نروند، پیشبینی من یکی، باخت جریان اصولگراست، چرا که خدا کی و کجا چک سفید داده به جریان اصولگرایی؟!... نوشتم؛ «پیشبینی»، این اما بیش از «پیشبینی»، «هشدار» من است به جریان اصولگرایی.
دو: حالا باز عدهای از «دوگانه مقاومت-سازش» حرف بزنند! حالا باز عدهای بگویند؛ اصلاحطلبان که نیستند، هاشمی که نیست، خاتمی که نیست، پس حزباللهیها بزنند توی سر و کله همدیگر، بلکه «اصلح» را پیدا کنند! حالا باز دوستان بازی کنند با کلمه اصلح و صالح و اصلح فلان و صالح بهمان! حالا باز با تندترین شیوه ممکن، خالصسازی کنند! حالا باز به ریش متن «رقیب در صحنه است» بخندند! حالا باز هتاکی و اهانت بخوانند ۲ کلمه حرف حساب «خیانت در جبهه خودی» را! حالا باز با وجود شیخ غرای دیپلمات، بعضی دوستان نازکخیال، علیالدوام چماق بزنند بر فرق قالیباف! حالا باز حسن روحانی را ول کنند و علیه شهردار تهران، هرآنچه ناسزا بلدند، ردیف کنند! حالا باز خود فتنه را رها کنند و گیر بدهند به آنکه «ساکت فتنه» میخوانندش! حالا باز برای این حقیر کمترین کامنت بگذارید که «فلانی! چقدر از قالیباف پول گرفتهای برای نوشتههای اخیرت؟!»
سه: باز هم تاکید میکنم که این وجیزه، «هشدار» است، نه «پیشبینی». من واقعا در عجبم از عقل جماعت اصولگرا! این همه نامزد برای چیست؟! این همه تفرق آرا سودش چیست؟! مگر نمیبینید رقیب را؟! انتخابات را به آن دیگر اصولگرا ببازید بهتر است یا به حسن روحانی؟!
چهار: اول از ائتلاف مورد علاقه خودم شروع کنم، یعنی «ائتلاف سهگانه». آقایان! مگر قرار نبود فقط یکی از شما ۳ نفر در صحنه بمانید؟! پس چه شد؟! مگر پای دین و شرف و قسم و آیه و تقوا و ایمان و غیرت خود را به میان نیاورده بودید که براساس نظرسنجی و نظر جامعتین، فقط یکی از شما در صحنه میماند؟! پس چه شد؟!
پنج: در میان این همه نامزد اصولگرا فقط یکی، در کنار آرای تودهها - اعم از حزباللهی و محروم- رای به نسبت محسوسی از اقشار خاکستری را نیز دارد؛ باقر قالیباف. قالیباف به سبب رضایت مردم از دوران مدیریتش بر نیروی انتظامی و شهرداری تهران، این اقبال را دارد که رای خوب و بالایی داشته باشد. فیالحال نیز در همه نظرسنجیها اول است. حال، باید تحسین کرد بصیرت بعضی دوستان مومن و حزباللهی را که هیچ کاری با حسن روحانی ندارند اما مرتب «شیطان اکبر» میخوانند شهردار تهران را. و طوری علیه حاج باقر جو دادهاند که هیچ مومن و حزباللهی دیگری جرات نکند بگوید؛ رای من قالیباف است!! و اگر بگوید، لابد اهانت کرده به ... !! آیا رواست ما هم بیتقوایی پیشه کنیم و منتقدان قالیباف را هتاکان آیتالله مهدوی بخوانیم؟! آیا ما نمیتوانیم منتقدان بیانصاف قالیباف را هتاکان ابرمرد بارها به شهادت رسیده، سردار اعلای مقاومت، حاجقاسم سلیمانی بخوانیم؟! آیا برای ما مقدور نیست که با رای و نظر شهید حی و زنده یعنی حاجقاسم سلیمانی، کاسبی کنیم؟! ایضا با تعاریف بیمثال و بینمونه رهبر از ایشان؟! آیا هر که به هر دلیلی نمیخواهد به نامزد شما رای دهد، مستوجب شماتت و تازیانه بیرحم شماست؟! آیا فقط شما مومن و حزباللهی هستید و دیگران، جملگی جیرهخوار و مرفه بیدرد و رانتی و… هستند؟! آیا ممکن نیست یکی با حجت شرعی و عقلی، به نامزدی غیر از نامزد شما برسد؟! شما دروغ میگویید که با علامه مصباح بیعت کردهاید! علامه خود در بیعت رهبر انقلاب است! شما با اخلاقیات احمدینژادی، با نگاه صفر و صدی و سیاه و سفیدی بیعت کردهاید! شما
با حب و بغض شخصیتان بیعت کردهاید!
آقایان اصولگرا! به نفع هیچیک از خودهایتان کنار نروید. کفر است! شرک است! یک انقلاب اسلامی است و یک شما!! رقیب هم که در صحنه نیست!! راحت باشید... .
تهران امروز:حلال ترین رای !
«حلال ترین رای !»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حسین قربانزاده است که در آن میخوانید؛در مراسم افتتاح بزرگراه امام علی (ع) آقای دکتر لاریجانی وقتی از آقای قالیباف نام برد به شوخی علت عدم حضور ایشان را در این مراسم جمع آوری چند رای حلال ذکر کرد. حالا که نتیجه انتخابات معلوم شده آن مزاح بیشتر به واقعیت مبدل شده است. قالیباف فقط شش میلیون رای آورد اما حقیقت آن است که او خالصترین و پاکترین اقبال مردمی را بهدست آورد. ابتدا باید یادآوری کرد که در مجموعه صداوسیما که الحمدلله کاملا عدالت بهصورت دقیق رعایت شد. از سوی دیگر رای قالیباف بهدلیل جریان مدعی اصولگرایی نبود که اتفاقا بیشترین ضربات را از همین دسته خورد.
چنانکه گروههای سنتی اصولگرا که از نامزد دیگری حمایت کردند. گروههای دیگر اصولگرا که نام ایشان را حتی در رده سوم هم نیاوردند. گروههای مرجع مختلف دینی هم ایضا. دوستان ائتلاف هم که به پیمان خود وفادار نماندند یا انصراف ندادند یا انصراف خود را بهدلیل حمایت از ایشان اعلام نکردند.
گروه پایداری هم که بیشترین حملات را در گذشته دور و نزدیک به سمت قالیباف نشانه رفته بود. دولت هم که از سالها پیش نذر تخریب قالیباف داشت. اصلاح طلبان هم که آتش توپخانه خود را بهویژه در ماههای گذشته به روی ایشان متمرکز کرده بودند. تکلیف ضد انقلاب هم که روشن بود؛ صدای آمریکا چندین بار مستند تخریبی علیه او پخش کرد و بی بی سی فارسی و دیگر شبکههای فارسی زبان ضد انقلاب هم که چیزی کم نگذاشتند و در تخریب چهره او از یکدیگر سبقت میگرفتند. حالا شما خواننده گرامی که مخاطب این همه تخریب بودید، قاعدتا باید با خودتان بگویید این قالیباف چه کرده که همه به او میتازند؟
رای قالیباف فقط رای به کارنامه موفق مدیریتی او بود، آن هم برای کسانی که تحت تاثیر انتشار تخریبهای گوناگون قرار نگرفته بودند. قالیباف دست روی زانوی خود گذاشت و بلند شد و حالا سربلند است که بدون حمایتهای خاص و به رغم تخریبهای گوناگون، جایگاه دوم را بدست آورد.
راستی حالا کجایند آنان که به قالیباف برچسب ساکت فتنه و تکنوکرات و ... میزدند؟ کجایند آنان که فرزند برومند شلمچه و فاو و اروند را به غربزدگی و دوری از ارزشها متهم میکردند؟
قالیباف در این انتخابات از یکسو به سکوت در فتنه متهم شد و از سوی دیگر برای امضای نامه فرماندهان به آقای خاتمی در سال 76 مورد پرسش قرار گرفت. او از یکسو بهخاطر حضور هشتسالهاش در عرصه نبرد حق علیه باطل و صحنه جهاد «سرهنگ» خطاب شد و از سوی دیگر بهخاطر عرضه مدیریتی و کارآمدی در شهرداری برچسب «تکنوکرات» به او زدند.
اما یک نکته با برادر جلیلی!
آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دوآتشهتان به تکلیفتان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعا به تکلیفتان عمل کردید که انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یک رفراندوم هستهای تبدیل کردید؟!
به تکلیفتان عمل کردید که باعث شدید از این پس برداشت همنشین خارجی شما این بشود که ایده مقاومت و کوتاه نیامدن از حق هستهای فقط از سوی چهارمیلیون و اندی ایرانی حمایت میشود؟!
برادر گرامی! گفته بودی که پشت خیمههای دشمن هستیم و نباید از این ده ضربه شمشیر عقب بکشیم. اما نگفته بودی که مصداق قرآن سر نیزه در این شباهت سازی چیست؟ حداقل شش سال است که رهبری عناوین سالها را به اولویت اقتصاد و اداره معیشت مردم اختصاص داده اند و فرموده اند که مبارزه با آمریکا یعنی کار کار و کار! بله برادر، قرآن سر نیزه در پشت خیمههای دشمن آن بود که فراموش کنیم باید با کارآمدی و همت جهادی سرافکندگی درونی را به سربلندی تبدیل کنیم تا عزت مدارانه مقابل دشمن بایستیم و باید از مدیر ولایی، جهادی با کارنامه و تجربه موفق مدیریتی و کارآمد حمایت کنیم تا بتوانیم آن ده ضربه شمشیر آخر را به هدف بزنیم.
آقای جلیلی! پاس گل آقای روحانی را شما زحمت کشیدید.
برادر عزیز! باید بدانیم که تکلیف همیشه به فعل نیست که برخی اوقات به ترک فعل است.
تابناک:رای حلال هدف و وسیله
«رای حلال هدف و وسیله»عنوان سرمقاله روزنامه تابناک به قلم رضا لیاقتورز است که در آن میخوانید؛بازهم حماسهای دیگر آفریده شد و ایرانیان سراسر جهان، پیامی از جنس همبستگی و احساس مسئولیت در قبال جامعه خود را به جهان مخابره کردند. بیشک آنان که در بیستوچهارم خرداد پای صندوقهای رای رفتند، بیشاز هرچیز بلوغ سیاسی خود را به تصویر کشیدند تا روشن شود که آینده میهن، از هرچیز واجبتر است و این برای آنها که در روز گرم خرداد ماهی در داخل کشور، ایستادن در صف حوزههای شلوغ اخذ رای را به استراحت ترجیح دادند، همان قدر صاحب اهمیت است که برای ایرانیان خارجنشین؛ خصوصا که آنها نیز در روزی غیرتعطیل مجبور بودند کار و برنامه خود را بهگونهای تنظیم کنند که بتوانند ساعتی را برای رسیدن به صندوقهای رای در نظر بگیرند. به واقع آنچه از آرای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال 92 پیداست که خواستهها، تمایلات و اولویتهای مردم به چه صورت است و گفتمان مورد نظر آنها برای آینده پیشروی جامعه در دهه پیشرفت و عدالت چیست.
یکیاز مهمترین رهآوردهای این انتخابات برای مسئولان، درک این مهم است که سیاست امروز جامعه ما، بیشاز هرچیز تشنه صداقت است و اخلاقمداری. عرصه سیاسی ما، سیاستمدارانی میخواهد که برای کسب رای بیشتر به سراغ تهمتزنی نروند و برای غلبه بر رقیب خود از داستانهایی نگویند که خود بر کذب بودن آن آگاهند. کارزار انتخابات، عرصه رقابت است و در رقابت نیز طبیعی است که مهمترین هدف، رسیدن به مقصد و پیروزی باشد.
رسیدن به مقصد اما هدف است و راههای رسیدن به آن، وسیله. حال اما آیا «هدف، وسیله را توجیه میکند»؟ نقل است که در ایام مبارزات مردمی ایران و در آستانه به ثمر نشستن انقلاب شکوهمند اسلامی، برخی از یاران نزد شهید بزرگوار بهشتی رفتند و از او درباره دادن نسبتی نادرست به شاه پرسیدند که در پاسخ از آن «راست قامت جاودانه تاریخ» شنیدند «از پلکان حرام نمیتوان به بام حلال رسید.» عبارتی که در نخستین روزهای مبارزات انتخاباتی سال 92 مطرح شد، کسب رای حلال بود و مراد از آن عدم استفاده از اموال بیتالمال در مسیر رایآوری بود. این مقوله که از آغازین روزهای انقلاب نیز مورد تاکید موکد رهبر کبیر انقلاب بوده است، قطعا مقولهای مهم است و تشکیک در آن بههیچوجه جایز نیست اما نباید از نظر دور داشت که تنها شرط لازم و کافی برای رسیدن به رای حلال، صرفا عدم استفاده از اموال عمومی نیست.
به عبارت دیگر، پرهیز از تهمت و افترا به سایرین نیز مسئلهای حائز توجه است و نباید از نظر دور داشته شود. رسم ناخرسندی که در انتخابات سال 88 و سال 92 مواردی از آن دیده شد، سوءاستفاده کاندیداها از تریبون زنده صداوسیما یا حضور در جمع مردم بود. بهگونهای که گاه اتهامی به فرد غایبی زده میشد که امکان پاسخگویی در آن تریبون و آن جمع برایش مقدور نبود و نتیجه این راستنمایی دروغها، میتوانست نهایتا چند رای را به حساب آقای کاندیدا واریز کند؛ حال آنکه این چند رای از پلکان حرام آمده و از وسیلهای نامبارک برای رسیدن به هدف استفاده شده بود. سیاست و رویکردی که در این جشنواره بزرگ جمهوریت به آزمون گذارده شد، گفتمان کاندیداها بود و قطعا شمار اعتمادکنندگان به آن دیدگاه نیز میتواند پیامی معنادار دربرداشته باشد.
دکتر محسن رضایی که روزگاری نامش با حماسهآفرینیهای عرصه جبهه و جهاد گره خورده بود و اینک به نام سیاستمداری اقتصاددان شناخته میشود، برای خرداد 92 گفتمان رای حلال را برگزید و از اینرو بود که در مبارزات انتخاباتی خود نه در پی تخریب دیگران بود و نه فکر ریختن لعاب راستنمایی بر پیکر دروغ را در سر پروراند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در رسانه ملی و سخنرانیهایش با نگاه به آینده از ضرورتها و اولویتها گفت و برنامههایش را تحلیل کرد؛ او از کاستیهای موجود سخن راند و ملزومات این روزهای جامعه را در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکافت آن هم بدون اتهام زدن به شخصی و گروهی. بالغ بر 4میلیون نفری که او را از میان 6 کاندیدای حاضر در عرصه رقابت انتخاب کردند نیز قطعا مشی او را پسندیدند که پلکان حرام را برای رسیدن به بام حلال برنگزید و در پیشگاه مردم، کلام پیر جماران را از خاطر نبرد که عالم محضر خداست و در محضر خدا نیز معصیت جایز نیست.
شرق:آشتی ملی
«آشتی ملی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم داوود محمدی است که در آن میخوانید؛انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری پس از فرازونشیبهای نفسگیر به ایستگاه 24 خرداد رسید و دکتر حسن روحانی بهعنوان منتخب مردم، ریاست قوهمجریه را کسب کرد که باید به ایشان بابت موفقیت در کسب اعتماد اکثریت ملت تبریک گفت.
همچنین از سایر نامزدها که از دور رقابت باز ماندند تقدیر کرد. اما نکته مهمتر از رتبه نامزدها، آمار خیرهکننده رایدهندگان است زیرا مطابق آمار رسمی اعلامشده، در این دوره از انتخابات36میلیون ایرانی پای صندوقهای رای رفتند و رقم مشارکت72/2 درصدی را به ثبت رساندند که فراتر از پیشبینی بسیاری از کارشناسان و ناظران بود. شکلگیری این موفقیت چشمگیر که تبعات داخلی و جهانی آن در آینده نهچندان دور ظاهر خواهد شد، مرهون همافزایی عوامل متعددی است. نخستین عامل را باید هوشیاری و بلوغ سیاسی مردم ایران دانست که با حضور پرشمار انتخاباتی اثبات کردند راهحل اختلافنظرهای سیاسی را همچنان در صندوقهای رای جستوجو میکنند و در اوج تشتت آرا پیرامون مناسبترین فرد برای سکانداری امور اجرایی کشور، بهجای رویآوردن به تنشها و مجادلات بیپایان سیاسی و کاربرد ابزارهای غیرسیاسی، در چارچوب قواعد مردمسالاری، رای دادند تا با قاعده طلایی «اراده اکثریت» رییسجمهور چهار سال آینده را برگزینند.
دومین متغیر، مدیریت عالی کشور است که در مسیر بسترسازی خلق «حماسه سیاسی» گام برداشتند و اعتماد مردم به سلامت انتخابات و امانتداری مسوولان را جلب کردند. سومین عامل، رویکرد فعالان سیاسی صحنه رقابتهاست که موجب شد تا در عین رقابت سنگین، قواعد اخلاقی حاکم بر یک رقابت سیاسی قانونمند و اخلاقگرا را مراعات کنند. در این میان، باید از تلاش خستگیناپذیر و برنامهدار راهبران «تغییرخواهی» - شامل اصلاحطلبان با پرچمداری خاتمی و نیز هاشمی و هوادارانش - و نیز روحانی و عارف نیز به نیکی یاد کرد که با وجود ناملایمات، نهتنها عرصه کارزار را ترک نکردند بلکه با پایمردی و درسآموزی از تجارب ادوار پیشین انتخابات، تاکتیکهای کارساز متناسب با شرایط روز را تدوین و اجرایی کردند و در نهایت، مزد کوشش خود را از ملت دریافت کردند.
مرور اجزای پازل انتخاباتی 24 خرداد، ناظران را به دستاورد سترگتری رهنمون میکند و چشمانداز روشنی از «آشتی ملی» را برای آنان ترسیم میکند. واقعیت آن است که پس از سالها تلاطم سیاسی آمیخته به تنش که آسیبهای جدی در حوزه داخلی، دیپلماسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر جای گذاشت، قاطبه دلبستگان ایران به این جمعبندی رسیدهاند که برای حفظ منافع ملی باید از زیادهخواهیهای غیرمنطقی، پرهیز، و قواعد رقابت را بر مبنای اصول قانونی استوار ساخت و تکلیف تفاوت و تعارض دیدگاهها را به سازوکارهای قانونی پیشبینیشده سپرد.
البته باید تاکید کرد آنچه جمعه در تاریخ سیاسی ایران ثبت شد، گام «لازم» اما «ناکافی» برای نهادینهکردن آشتی ملی است. زیرا بیتردید، معدودی که بیتوجه به الزامات منافع ملی، سود خویش را در دامنزدن به تنش و ناهمگرایی میدانند، خواهند کوشید تا با برجستهسازی تفاوت دیدگاهها و کشاندن فعالان سیاسی به جاده «تقابل»، نان خود را از تنور سوزان «منازعات» تندروانه بیرون آورند. از این منظر، رخداد تاریخی 24 خرداد، نیازمند اقدامات و گامهای تکمیلی است که از همین امروز باید در دستور کار مردم، مسوولان و فعالان سیاسی قرار گیرد تا رقابت قاعدهمند دیروز، بهمثابه الگویی ارزشمند، به ستاره راهنمای رقابتهای سیاسی آتی تبدیل شود. همه برای رسیدن به رویکرد مدبرانه در 24 خرداد، هزینه سنگینی را متقبل شدهاند و درایت حکم میکند در پاسداشت این «نقطه عطف» تاریخی و تقویت روزافزون آن از هیچ اقدام ضروریای کوتاهی نشود.
مردم سالاری:پیامهای انتخاب دکتر حسن روحانی
«پیامهای انتخاب دکتر حسن روحانی»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است که در آن میخوانید؛ نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که با حضور گسترده مردم همراه بود حاوی پیامهای مهمی است که توجه به آن میتواند، هم تحلیلی از آنچه در هشت سال گذشته در کشور رخ داده در اختیار ما قرار دهد و هم چشماندازی برای سالهای آینده ترسیم کند.
1-رای به دکتر حسن روحانی نشاندهنده عدم تمایل مردم به تداوم وضعیت کنونی و تمایل عمومی به کنار رفتن افراطگرایان است. روحانی کاندیدایی بود که بیشاز دیگران صبغه اعتدالگرایی داشت و به همین دلیل رای مردم به او، نشاندهنده رای به ثبات و تعادل است چراکه آنچه مردم در هشت سال گذشته با آن مواجه بوده اند حاصل دوری از تعادل و میل به افراط گرایی بود.
2-رای به دکتر حسن روحانی نه تنها رای به نفی افراطیون و اقتدارگرایان بود، بلکه «نه» بزرگ به اصولگرایانی بود که طی هشت سال گذشته بخشی از قدرت را در اختیار داشتند یا اینکه با تایید یا سکوت به حمایت از دولت اصولگرا پرداخته بودند. مردم در عمل اثبات کردند که به شیوه مدیریت اصولگرایان انتقاد جدی دارند و علیرغم حضور کاندیداهای اصولگرایی که طی سالهای اخیر از کلیه امکانات رسانهای و... استفاده میکردند، به فردی رای دادند که طی هشت سال اخیر– به غیر از تبلیغات انتخاباتی امسال و یک برنامه تلویزیونی در اواخر سال گذشته- نه تنها از حضور در برنامههای تلویزیونی محروم بود بلکه در برنامههای تلویزیونی متعدد، عملکرد او در شورایعالی امنیت ملی زیر سوال برده شد. مردم بار دیگر نشان دادند که به مدیریت و مشی اصولگرایی انتقاد جدی دارند و هر چقدر رسانههای آنها برای حمایت از اصولگرایان بیشتر تلاش کنند و اصلاحطلبان و اعتدالگرایان را به حاشیه ببرند مردم بیشتر به اصلاحطلبان تمایل نشان میدهند.
3-رای به دکتر حسن روحانی، یک «بله» قاطع به اصلاحطلبان بود چراکه با کنارهگیری محمدرضا عارف و پس از حمایت هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی از روحانی، او کاندیدای تمامی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری بود و مردم نشان دادند که به مشی اصلاحطلبی بیشتر تمایل دارند و تجربه تلخ هشت سال گذشته به آنها نشان داده که بهترین رویکرد برای اداره کشور، اصلاحطلبی و اعتدالگرایی است. از سوی دیگر اصلاحطلبان با اجماع بر روی کاندیدای واحد و عدم تکرار اشتباه سال 84، بلوغ سیاسی خود را در تصمیمگیری نشان دادند تا با بهره گیری از تمامی پتانسیلهای خود، کشور را به مسیر اصلی بازگردانند.
4- رای به دکتر حسن روحانی، به حدی قاطع بود که اصولگرایان حتی در صورت اجماع بر روی کاندیدایی واحد نیز شانسی برای پیروزی نداشتند چراکه مجموع آرای چهار کاندیدای اصولگرا نیز به آرای حسن روحانی نمیرسد و این یعنی پنهان کردن شکست اصولگرایان در پشت نقاب تعدد کاندیدا. طی روزهای پایانی هفته گذشته روزنامه کیهان به عنوان حامی ائتلاف اصولگرایان، سعی داشت اینگونه القا کند که در صورت ائتلاف اصولگرایان، آنها میتوانند امیدی به پیروزی در انتخابات داشته باشند. اما واقعیت امر که پس از شمارش آرا مشخص شد این است که وضعیت در اردوگاه اصولگرایان به گونه ای وخیم است که آنها هیچ شانسی نه برای ائتلاف و نه برای پیروزی در صورت ائتلاف در انتخابات نداشتند. کما اینکه در صورت رسیدن انتخابات به مرحله دوم، به دلیل اختلافات جدی اصولگرایان، به طور حتم بخشی از آرای آنها پشت کاندیدای نهایی قرار نمیگرفت و اجماع هم مشکلی از مشکلات فراوان آنها حل نمیکرد.
5-رای به دکتر حسن روحانی، رای به دو حامی مهم او یعنی اکبرهاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی بود؛ دو سیاستمدار اعتدال گرایی که یکی در انتخابات امسال احراز صلاحیت نشد و دیگری به دلیل فشارهای وارده، حتی نتوانست در انتخابات ثبت نام کند. این دو از روحانی حمایت کردند و روحانی هم در سخنرانیهای مهم خود بر مشورت با این دو و حمایت آنها از خود تاکید کرد. این درحالیست کههاشمی و خاتمی طی چهار سال گذشته توسط اقتدارگرایان به حاشیه رانده شدند. خاتمی بارها در رسانه ملی مورد تعرض قرار گرفت و حتی یکبار هم اجازه پاسخگویی به او داده نشد وهاشمی رفسنجانی نیز صرفا در موقعیتهای خاصی همچون راهپیمایی 22 بهمن، آن هم در حد کوتاه و گذرا مورد توجه قرار گرفت. اما رفتار مردم در قبال حسن روحانی نشان داد که مردم همچنان به مشی اصلاحطلبانه و معتدل خاتمی و هاشمی اعتقاد دارند و پنهان بودن این دو از دیدهها موجب فراموشی آنها نشده است.
6-در انتخابات 24 خرداد رای روستاها و شهرهای کوچک نیز به سمت روحانی گرایش داشت و این یعنی بر خلاف آنچه انتظار میرفت و برخی تصور میکردند، نه تنها یارانهها کمکی به این قشر از مردم نکرده بلکه مشکلات اقتصادی و بیثباتی در سیاستگذاریها زندگی آنها را به شدت تحت تاثیر قرار داده و آنها نیز درک دقیقی از اوضاع کشور دارند و برای تغییر شرایط مصمم هستند.
7-رای به دکتر حسن روحانی، نشانهای از اهمیت و نقش آرای خاموش در انتخابات ریاستجمهوری است. به صحنه آمدن آرای خاموش همواره در هر انتخاباتی تعیینکننده بوده و در انتخابات 24 خرداد نیز زمینه به میدان آمدن آرای خاموش فراهم شد. حمایت خاتمی و هاشمی از یکسو، حمایت احزاب اصلاحطلب فعال در عرصه انتخابات از سوی دیگر، وقتی با کنارهگیری محمدرضا عارف همراه شد، این امید را به مردم بازگرداند که در صورت حضور در انتخابات، میتوانند سرنوشت انتخابات را به سود خود تغییر دهند. آرای خاموش، نقش خود را در عرصه تعیین سرنوشت به خوبی ایفا کردند و امید خود را به تغییر در قالب دولت تدبیر و امید نشان دادند. اما مهم این است که صاحبان آرای خاموش در صحنه بمانند و دولت آینده نیز قدر این آرای خاموش را بداند و تعامل بین دولت و مردم تعمیق گردد.
8-انتخابات 24 خرداد 92، نشانه حاکمیت تعقل و خرد در تصمیمگیری مردم و دوری آنها از احساس است. دیگر نه خبری از شور و هیجان مشابه انتخابات 88 بود و نه شرایط احساسی آن زمان. مردم بدون هیجان و با تعقل و تدبیر رای دادند تا نشان دهند دوره تدبیر رسیده است و بدون احساس و هیجان نیز میتوان تصمیمات مهمی را رقم زد.
9-پیام مهم انتخابات ریاستجمهوری، تمایل مردم به تغییر شیوه مذاکرات هستهای بود؛ روندی که نه تنها کاندیداهای اصلاحطلب، بلکه برخی اصولگرایان هم منتقد آن بودند. مقاومت، تناقضی با تنشزدایی ندارد، اما کاندیدایی که در شورایعالی امنیت ملی با عملکرد خود نتوانست سایه تحریمها را از سر ایران دور کند و همچنان بر مقاومت در مقابل جریانی که نامش را «جریان تردید» گذاشته بود تاکید میکرد، در این انتخابات با پاسخ منفی مردم مواجه شد و رای پایینی کسب کرد. من تاکیدی ندارم که این انتخابات، یک رفراندوم هستهای بود، اما معتقدم مردم عملکرد هستهای دبیران اسبق و فعلی شورایعالی امنیت ملی– روحانی و جلیلی- را مقایسه کردند و به روند تعادل و تعامل در دیپلماسی مذاکرات هستهای رای دادند، نه روند کنونی که حاصلش تاکنون بنبست و افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ضدکشور بوده است.
10- پیام دیگر انتخابات روز جمعه، نفی عوام گرایی و اقدامات پوپولیستی بود که با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در جامعه شدت گرفت و در آستانه انتخابات 88 به اوج خود رسید اما آثار ناگوار و تبعات منفی آن نشان داد که این اقدامات نمیتواند آثار دراز مدت داشته باشد. مردم به جای آنکه به کاندیداهایی رای دهند که وعده افزایش یارانهها را سر داده بودند، به کاندیدایی رای دادند که نه تنها وعده افزایش یارانه را نداد بلکه بیش از هر مساله ای بر ثبات اقتصادی تاکید کرد که آثار کوتاه مدت و ملموسی برای مردم ندارد.
اما مهمترین پیام انتخاب حسن روحانی، در بازار دیروز تهران خود را نشان داد. قیمت دلار و سکه در بازار کاهش یافت تا نخستین نشانه عملی از حاکمیت عقلانیت و تدبیر و ثبات، آشکار شود. ایران امروز بیشاز هر زمان دیگری به ثبات و آرامش نیاز دارد و این نیازی است که مردم نیز به خوبی آن را درک کردهاند و این نیاز را در آرای خود نشان دادند. در هشت سال گذشته، کشور در حوزههای مختلف با مشکلات فراوانی مواجه شد و رفع آثار آن بسیار زمان بر و دشوار است. اما با تدبیر و اعتدال، میتوان این آثار منفی را به تدریج از بین برد و این امر مستلزم تلاش فراوانی است. حال که مردم با رای خود مسیر حرکت را روشن کردهاند میتوان در سایه تدبیر، کشور را در مسیر بهتری قرار داد تا آینده بهتری برای مردم ترسیم شود.
بهار:ترمیم احساس شکست
«ترمیم احساس شکست»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم علیاصغر سیدآبادی است که در آن میخوانید؛شکست یک احساس نیرومند است که حتی میتواند با واقعیت بیرونی رابطه چندانی نداشته باشد. زیستن با احساس شکست، نهتنها دشوار که گاهی مصیبتبار است. از درون این احساس، احساسهای منفی دیگری سر بر میآورد. تحقیر، سرخوردگی، انفعال و خشونت بخشی از محصولهای احساس شکست هستند. جامعهای که این احساسها در آن بزرگ شوند، با آسیبهای بسیار روبهرو خواهد شد که فروپاشی اخلاقی بخشی از آن است.
ما شکست را تجربه کردهایم. ما با این احساس در درونمان جنگیدهایم، بعضی از ما به آنها تن دادهایم، تحقیر شدهایم، به سرخوردگی تن دادهایم و بسیاری از ما در برابر این احساس ایستادهایم. از امید مایه گرفتهایم تا در برابر احساس شکست بایستیم. زیستن با تجربه شکست و همزمان با بذر امید در دلهایمان، در سالهای پیاپی، ما را آبدیده کرده است. به جای اینکه تحقیرمان کند، به خشونت و سرخوردگی وادارمان کند، بسیاری از ما را خردگراتر و معتدلتر کرده است. یاد گرفتهایم که نباید تجربه شکست را بر دیگران تحمیل کنیم. یاد گرفتهایم که تحقیر آدمها حتی اگر در برابر ما بوده باشند، برای همه ما زیانبار است. یاد گرفتهایم که پیروزی ما در شکست دیگران نیست. ما وقتی پیروزیم که رقیبان ما نیز در آن سهمی داشته باشند.
ما در این هشت ساله در فضایی زندگی میکردیم که رسانههای بسیاری - چه در درون ایران و چه بیرون- بذر نفرت میکاشتند. بخشی از جامعه را نسبت به بخشی دیگر بدبین میکردند. با دوقطبیکردن جامعه و ساختن دوگانههای تقلبی مردم را از هم متنفر میکردند. روستایی را در برابر شهری قرار میدادند. جنوبشهری را در برابر شمالشهری قرار میدادند. مذهبی را در برابر غیرمذهبی قرار میدادند. اصولگرا را در برابر اصلاحطلب قرار میدادند و با قطبیکردن جامعه، در دلها بذر نفرت میکاشتند.
اکنون دورانی تمام شده است. شاید در عرصه سیاست، چیزی تغییر نکند. شاید در عرصه اقتصاد تغییرکردن دشوار باشد، اما بدون تردید با پیروزی دیروز احساس شکست چندینساله ما تمام میشود. دوران شکست تمام شده است. درست است که هنوز مطالبات بسیاری داریم، اما از پیروزی دیروزمان دریافتیم که احساس شکست را میتوان ترمیم کرد. دریافتیم که میتوان با بذر امید در دلها، نگذاشت احساس شکست به تحقیر و سرخوردگی و بیعملی و خشونت بینجامد. ما چند سال بردباری کردیم. تن به یأس ندادیم. شکست و امید را در کنار هم تجربه کردیم و اکنون میوه امید در دسترس همگان است. حالا نوبت ماست، نوبت ماست تا مواظب باشیم، آنچه بر ما در این سالها رفت، بر زندگی دیگران تحمیل نشود.
مواظب باشیم تا رقیبان ما، احساس شکست نکنند یا دستکم احساس شکستشان چنان عمیق و بزرگ نباشد که بر جان و روان جامعه تاثیر بگذارد. حالا نوبت ماست تا نشان دهیم، پیروزی اصلاحطلبی در شکست دیگران نیست. پیروزی اصلاحطلبی، پیروزی همگان است و امیدواریم که نتیجهاش در زندگی روزمرهمان خود را نشان بدهد. این پیروزی، احساس شکست ما را ترمیم کرد. حالا نوبت ترمیم احساس شکست رقیبان دیروزمان است.
ابتکار:فصلهایی از کتاب 24 خرداد برای خواندن و به کار بستن
«فصلهایی از کتاب 24 خرداد برای خواندن و به کار بستن»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن میخوانید؛خرداد اگر چه ماهی موثر و مهم در تاریخ معاصر ایران است،اما در دل خود روزهایی دارد که هر کدام به مثابه کتابی پر از فصلهای خواندنی است. 24 خرداد 92 نیز از همین منظر قابل ارزیابی است. این روز که پس از اسلاف خود مانند «15خرداد42»،«14خرداد68»،«2خرداد76» و« 22 خرداد 88» نام خود را در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسانده است، در دل خود فصلهای خواندنی دارد که هم به درد آموختن میخورد و هم به کار بستن.بانگاهی به متن این روز مهم و نتایج به دست آمده در پایان آن، میتوان درسهایی را استخراج کرد و به افراد و گروههایی در فضای سیاسی ایران توصیه کرد:
دکتر حسن روحانی
دکتر حسن روحانی که تا یک ماه پیش چهره ای سیاسی در متن نظام جمهوری اسلامی ایران بود در پایان روز 24 خرداد 92 به رئیس جمهوری منتخب بدل شد که جهانیان چشم دوخته به انتخابات ایران، در پی شناخت او به آرشیوهای دیپلماتیک خود سرک میکشیدند. در داخل نیز او به چهره ای شگفتی ساز تبدیل شد که همتایان سیاسی خود را پشت سر گذاشت و طرف اعتماد ملتی قرار گرفت که کلید تغییر فضای سیاسی را در دستان وی میدیدند. درسهای این روز اگر تنها یک مخاطب داشته باشد به اعتقاد نگارنده حسن روحانی است. این روحانی میان سال ایرانی که سمتهای مختلفی را در نظام جمهوری اسلامی تجربه کرده است با حرکت ناگهانی ملت به راس هرم قدرت اجرایی کشور صعود کرد.وی که در این سالها «عنوان شیخ دیپلمات» را یدک میکشید در ظرف چند هفته آینده در ساختمان ریاست جمهوری ایران مستقر خواهد شد تا آنچه که به آن وعده داده بود، را عملی کند. اما او باید در کنار درسهایی که از تاریخ معاصر میگیرد فصل به فصل کتاب24 خرداد 92 را بخواند. در بخشی از این کتاب میتوان دید که او نامزدی در شمار نامزدهای ریاست جمهوری است که تا یک هفته پیش کمتر کسی میتوانست این اقبال گسترده مردمی به او را پیش بینی کند. او باید بداند که بخشی از این مردم به سخنان صریح و انتقادی اش دل بسته و به او رای دادند. او باید از کتاب تحولات این روزهای ایران بخواند که دو تفکر «اصلاح» و«اعتدال» به عنوان نماینده دو دولت پیش از احمدی نژاد پشت سر او قرار گرفته و او را در هیات یک رئیس جمهور به مردم ایران و جهان معرفی کرده است. مردم اگر چه از او اصلاح طلبی خاتمی را میخواهند اما بدون تردید در کشاکشهای سیاسی،خردورزی و اعتدال هاشمی به کار او و مردم دل بسته به او، نیزخواهد آمد.
نظام سیاسی
بدون تردید اتفاقات روز 24 خرداد یک مشابه خود در چهار سال پیش را داشته است که از جهت کسب اعتماد مردمی گوی سبقت را از آن ربوده است و آن درسی است که بدون تردید مخاطب آن نظام سیاسی کشوراست. نگاهی به اتفاقات قبل وبعد از22خرداد 88 و مقایسه آن با حوادث حول و حوش 24 خرداد92، نشان میدهد که نظام سیاسی کشور اگرچه درس بزرگی از آن گرفته، اما هنوز هم میتواندبیاموزد وبه کار بندد. مراقبتهایی که در قبل از انتخابات خرداد 92 چه از سوی نهادهای نظارتی و چه عوامل اجرایی به عمل آمده تا کنون توانسته است اعتماد مردم را جلب کند. موضوعی که پس از برگزاری انتخابات 88 تا کنون محقق نشده وهنوز بقایای آن در مناسبات سیاسی مردم و حکومت دیده میشود.
اصولگرایان
اصولگرایان در هشت سال گذشته اگر چه به عنوان یک جناح سیاسی وارد میدان شده و توانسته بودند به شکل بی سابقه ای قوای اصلی کشور و مراجع مهم آن را در اختیار بگیرند اما کم کم و به خصوص با اخراج کامل رقیب اصلاح طلب از میدان سیاست به خصوص پس از حوادث انتخابات 88 امر به گونه ای بر آنان مشتبه شد که فکر میکردند معادل و مصداق بارز نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. همان که در سال 57 پس از سالها مبارزه اقشار مختلف مردم به بار نشست. این گروه اما در پایان روز 24 خرداد در زیر عنوان«شکست خورده» تعریف شده اند( بی آن که بار تحقیری از این عنوان مورد نظر باشد). این جناح با سابقه و متمول( از نظر مادی ومعنوی) نتوانست با کاهش نامزدهای خود به تعداد کمتر از 4 نفر از تقسم آرای سنتی خود جلوگیری کند و نتیجه آن شد که یک مستقل با حمایت رقیب اصلاح طلب آنها را شکست داد.این جناح در کنار درسهایی که میتواند برای بازیابی خود بگیرد، قادر است نکتههای تازه ای از این کتاب جدید،استخراج کرده و به کار بندد.آنان اکنون در قامت یک شکست خورده میتوانند آن چه را سالها تحت عنوان «اخلاق شکست» از آن یاد میکردند و از رقیب اصلاح طلب انتظار داشتند، را در فضای کنونی به کار بندند. اخلاق شکست هم تنها در تبریک گفتن به رقیب پیروز خلاصه نمیشود، بلکه در پذیرفتن مشی و سلوک آنان( که از فیلتر اعتماد عمومی ملت گذشته است) میباشد.اصولگرایان در چند سال گذشته همواره پیام تبریک علی اکبرناطق نوری به سید محمد خاتمی، پس از شکست در برابر وی را به حساب اخلاق مداری خود در عرصه سیاسی کشور گذاشته اند. صرف نظر از آن که این موضوع یک، انتخاب شخصی از سوی آن «شیخ اعتدال گرا» بوده که البته تا کنون نیز ادامه داشته است. این در حالی است که بسیاری از اصوگرایان در همه سالهای حکومت داری رقیب اصلاح طلب خود، هرچه در توان داشتند، برای ناکارآمد کردن ماشین اجرایی آنان به کار بستند و حتی در این سالها بخشی از اقدامات تخریب گرانه خود را روانه جایگاه آن شیخ اخلاق گرا نیز، کرده ند.
آنان میتوانند با نگاهی به فصول این کتاب تاریخی، به این نکته پی ببرند که علیرغم تبلیغات گسترده خیابانی و رسانه ای در سراسر کشور، در هشت سال گذشته، نتوانسته اند مردم را قانع به ادامه حکومت داری خود کنند. پس چه بهتر که در برابر اراده ای که روز24 خرداد را وارد تاریخ معاصر ایران کرده، سرتعظیم فرود آورند. این جناح باسابقه نمیتواند تنها به «حماسه» بودن این روز ببالد و حضور پرشور مردم را ارج نهد، بی آن که به انتخاب مردم در این حماسه توجهی نشان دهد. چرا که این چهره ریاکارانه از نظر همین مردم پنهان نمیماند و در روز رای خواستن از آنان، بلای جان شان خواهد شد.اگر عاقل باشند وزیرک، میتوانند از همین روز نه چندان خوشایند، فرصتهایی از اخلاق مداری، قانونگرایی و مردم داری برای خود وجناح سیاسی خود، خلق کنند.
رسانههای ملی
رسانههایی که از بودجه این مردم ارتزاق میکنند، نیز میتوانند دانش آموزان خوبی در مکتب این روزتاریخی باشند. آنان از این پس با یک سلیقه سیاسی صرف روبه رو نیستند که میتوان به راحتی ان را به بیگانگان منتسب کرد و هر حرکت متفاوت آن را خیانت به نظام اعلام کرد. خروجی روز24 خرداد انتخاب مردمی بوده است که با همه تبلیغات منفی 16سال اخیر این رسانه ها،از سوی آنان پذیرفته شده و به عنوان مشی اداره کشور انتخاب شده است.
اصلاح طلبان
تردیدی نیست که جناح باسابقه اصلاح طلب که این روزها پیوندی تاریخی با « اعتدال» پیداکرده، پیروز معرکه این روز تاریخی بوده است، اما این دلیل نمیشود که تنها پیروزی خود را از این عرصه مهم برداشت کند. آنان هنوز درسهای بسیاری در متن این روز و حوادث پیش از آن میتوانند بیاموزند و به کار گیرند.آنان بخشی از پیروزی خود را مدیون اعتدالی هستند که توانسته در ترکیب با اصلاح طلبی اعتماد مردم ایران را به خود جلب کند. پس باید آن را به عنوان روشی موازی در کنار اصلاح طلبی به کار گیرند. اعتدال مهم ترین اهرمی است که تا سالهای سال میتواند به کار سیاست وزری و جلب اعتماد مردم خسته از تندرویها بیاید.اهرمی که اگر از دست بیفتد میتواند در دستان رقیب نیز قرار بگیرد و جادو کند.
دنیای اقتصاد: مارپیچ عامل تورم نیست
«مارپیچ عامل تورم نیست»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم پویا جبل عاملی است که در آن میخوانید؛ گفته میشود که نرخ بهره بالاتر، هزینه استفاده از سرمایه را به عنوان نهادهای از تولید افزایش میدهد و این به معنای افزایش قیمت تمام شده کالا و در نتیجه تورم است. از سوی دیگر بنگاهها استدلال میآورند که افزایش دستمزدها به معنای هزینه بیشتر و افزایش قیمت تمام شده کالا است و آنها نیز برای آن که از حداقل سود خود محافظت کنند، قیمت بیشتری برای کالاها و خدمات خود طلب میکنند. آیا میتوان این گزاره را به خودی خود به معنای تورم بیشتر دانست؟
شاید درک این مساله خیلی ساده باشد که وقتی هزینه تولید برای تمامی بنگاهها بیشتر شود، خود به خود سطح عمومی قیمتها در کل اقتصاد افزایش یابد. این همان بحث «مارپیچ قیمت-دستمزد» است که به اعتقاد برخی یکی از عوامل ایجادکننده تورم است. موضوع وقتی از منظر نظریهپردازان این تئوری بغرنج تر میشود که بازارها به صورت رقابت کامل نیز نباشند و از همین روی چون قدرت قیمت گذاری وجود دارد، موجب میشود تا مارپیچ خود را به شکل آشکارتری نشان دهد. آیا بهراستی این مارپیچ عامل تورم در اقتصاد ایران است؟ آیا برای جلوگیری از تحقق آن باید زنجیره را از یک جا قطع کرد و مثلا حقوق نیروی کار را افزایش نداد؟
اما توجه به یک نکته مهم است. عواملی که از کانال هزینه موجب افزایش تورم میشوند، عواملی هستند که در کوتاهمدت رخ میدهد و اگر نقدینگی افزایش نیافته باشد این عوامل نمیتوانند بر تورم موثر باشند. اگر هزینه کل بنگاهها افزایش یابد و قیمت تمام شده کالاها بیشتر شود، تنها در صورتی این افزایش تداوم خواهد یافت، که نقدینگی وجود داشته باشد که این قیمت تمام شده را پوشش دهد وگرنه در سطح قیمتی جدید، کمبود تقاضا وجود داشته و در نتیجه قیمت کاهش مییابد. به عبارت دیگر، این نقدینگی است که عامل کلیدی تورم است، نه عوامل هزینهای. اگر نقدینگی افزایش نیافته باشد، شاید با افزایش هزینه نیروی کار، یک بنگاه قیمت خود را افزایش دهد و بنگاههای دیگر نیز چنین کنند، اما اگر به ازای این افزایش، نقدینگی در اقتصاد ایجاد نشده باشد، تورم افزایش نمییابد.
به این شکل اگرچه مطلبی که نظریهپردازان مارپیچ قیمت- دستمزد میگویند برای بسیاری ملموس است اما بدون افزایش نقدینگی این مارپیچ کار نخواهد کرد. البته در همین جا باید به نکته ظریف دیگری نیز اشاره کرد و آن این است که به یک طریق این عوامل دخیل در مارپیچ میتواند موجب تورم شود و آن زمانی است که بر نقدینگی تاثیر گذارد. چطور؟ بر فرض اگر میزان افزایش حقوق کارکنان دولت بیش از درآمد آنان باشد و دولت برای پرداخت آن مجبور به استقراض از بانک مرکزی شود، پایه پولی و نقدینگی افزایش یافته و در نتیجه تورم افزون میشود؛ یا فرض بگیرید فلان صنعتی را که به دلیل افزایش هزینههایش، از شورای پول و اعتبار طلب خط اعتباری کند. بنابراین مارپیچ وقتی از کانال نقدینگی بر اقتصاد تاثیر گذارد، اثرش تورمزا خواهد بود. در شرایط فعلی، اگرچه از منظر راقم افزایش دستمزدها نیز میتواند بر نقدینگی اثر گذارد، اما عوامل عدیده دیگری هستند که کوهی از نقدینگی را بر اقتصادی با رشد منفی آوار کردهاند و در این ستون، پیش از این در مورد آنها سخن گفتهایم.
بنابراین سیاستگذار به جای تمرکز بر عوامل هزینهای در ایجاد تورم مانند افزایش حقوق و دستمزد، باید بیش از همه از اقداماتی بر حذر باشد که موجبات رشد نقدینگی را فراهم میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد