چون اولا در دوران معاصر افراد تیزهوش تراز اول کمتر سراغ اینگونه مطالعات رفته و اگر هم احیانا رفتهاند تا این حد توفیق نداشتهاند، مثلا استقبال از آثار لئوپالد وایس که او نیز متفکر و نویسنده برجستهای بود و همچون لینگز مسلمان شد و محمد اسد نام گرفت و سالهای زیادی را در حجاز گذراند و به علاوه کتابهای متعدد دیگر، ترجمه و شرحی مفصل از قرآن کریم (به زبان انگلیسی) از خود به جا گذاشته است، هرگز به پای آنچه در مورد آثار آقای لینگز اتفاق افتاد، نرسیده است.
لینگز دوست قدیمی هممسلکی داشت ـ یک آمریکایی مسلمان عارف مسلک که سالها در مدینه زیسته بود و قبل از آن که حکومت عربستان مکانهای نامدار و حائز اهمیت در تاریخ اسلام را یکی پس از دیگری تخریب کند، در یک مطالعه شخصی، آنها را فهرست و خصوصیات آنها را ضبط کرده بود ـ و لینگز پیش از نوشتن کتاب سیره پیامبر همراه این رفیق مسلمان خود به این مکانها سفر کرد.
به این ترتیب وقتی او در کتابهایش درباره این مکانها مینوشت از آنها تصویر و نسبت به آنها بصیرت داشت و میتوانست دادههای تاریخی روایی را با واقعیاتی که خودش درباره آن مکانها دیده بود، مقابله کند و سازگاری آنها را با یکدیگر بسنجد و لحاظ کند.
جالب است بدانیم که او، سالها پیش از آن که بسیاری از ما به دنیا بیاییم، دوبار حج بجا آورده بود: یکبار حوالی سال ۱۳۲۵ شمسی و یکبار هم حوالی سال ۱۳۵۶. هنگامی که در بدو ورود به خاک عربستان از او مدرکی خواسته بودند که ثابت کند مسلمان است، شهادتین را گفته بود و وقتی از او پرسیده بودند چه مدرک دیگری دارد، به آنها گفته بود: «شما چه مدرکی برای اثبات اسلامتان دارید؟» و آنها بدون سوال و جواب بیشتر به او اجازه ورود دادند.
با توجه به اینکه لینگز از سنتگرایان است و بنابراین ادیان الهی را در طول یکدیگر و دارای منشأ قدسی واحد میبیند، این نگرش در معرفی کعبه و نیز حضرت ابراهیم(ع) نمود پیدا کرده است.
او ادیان را در طول یکدیگر و دارای منشأ قدسی واحد میبیند. وی در اوایل کتاب تصریح میکند «مکه بدون شک شهر ابراهیم است» و البته دلایل و توضیحات فراوانی برای آن دارد.
او در جایی در یک نامه که بلافاصله پس از انجام طوافهایش در اولین سفر حج خود (بیش از 60 سال پیش) برای دوستش نوشته، میگوید:مسلما تنها به خاطر زیارت حج در اسلام نیست که این دین «دین فطری» نامیده میشود، اما با این حال، حج یک جلوه بسیار آشکار و رسا از محتوا و مدلول این دو کلمه است، زیرا حج فقط یک سفر در مکان به مرکزی که آدمی همیشه در نماز رو به سوی آن داشته نیست، بلکه در زمان نیز سفری است به دوران پیش از رسالتهای محمد، عیسی و موسی. آگاهی از این «پسروی» در زمان برای بسیاری از ما با نوعی احساس بازگشت به کودکی تشدید میشد...
تصدیق ادراک از خودبیخودکننده حضور خدا توسط زائران است که آنها را به تحیتگفتن وامیدارد: لبیک الّلهمّ لبیک (در خدمتت آمادهام ای خدا، در خدمتت اینجا). این تحیت در عربستانِ پیش از اسلام، تحیتی بسیار عجیب و باستانی است که هیچ جای دیگر به کار نمیرود، ولی در اینجا حتی میتواند جایگزین تحیت کاملا مشخّصه اسلامی، سلامٌ علیک شود و آدمی بشدت احساس میکند مکه شهر ابراهیم است.
از آن گذشته، برخلاف دیگر ارکان دین اسلام، مناسک حج در صدر اسلام بنیان نهاده نشدند. درست است که قرآن آنها را تائید میکند، اما بنیان آنها را ابراهیم نهاد و آنها حتی برای او نیز به مثابه بازگشت به گذشته بودند.
به این ترتیب بازگشت به ابراهیم تازه نقطه شروع زیارت حج است؛ نقطهای که، چنان که خواهیم دید، از آنجا سفر به گذشتههای باز هم دورتر آغاز میشود.
سعید تهرانینسب - جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد