تاکسی‌های ون گوگ

آدم یا چیزی وارد نمی‌کند، یا اگر هم وارد می‌کند، درستش را وارد می‌کند. روی سخن با جمیع واردکنندگان عزیزی است که برای حل مشکلات حمل و نقل مردم، و نه فقط گردش چرخ زندگی خودشان، به وارد کردن خودروهایی عمومی با ظرفیت بالا اقدام می‌کنند که تعداد افراد بیشتری در آن جا شوند. جا دارد همین جا ـ ندیده و نشناخته ـ از همه‌شان کمال تشکر را داشته باشم.
کد خبر: ۶۰۷۵۲۳
تاکسی‌های ون گوگ

خودروهای عمومی، خاصیتشان این است که عموم مردم هنگام سوار شدن در آنها، در حق واردکننده‌اش زیرلب یا حداقل توی دلشان، دعا می‌کنند که الهی خدا خیرشان دهد با این خودرو وارد کردنشان.

یکی از این خودروهای عمومی معروف، خودرو‌هایی به نام «ون» است که به نظر نگارنده، نامش از نقاش معروف هلندی، «ون گوگ» گرفته شده که احتمالا هنگام سوار شدن در این نوع خودرو، یک گوشش کنده شده و معروف‌تر شده است.

منتها نه که شرکت سازنده‌اش نمی‌خواسته این قضیه لو برود و توی سر مالش بخورد همچین در سطح جهانی چو انداخته که این نقاش پسادریافتگر شهیر، به علت مشکلات زندگی و قطع شدن یارانه‌اش، در یک اقدام خودجوش(و بلکه خودگوش!) خودش گوش خودش را درسته کنده است.

اصل ماجرا: در جراید نوشته بودند که مصرف بالای سوخت، کمبود قطعات و سختی‌های سوار و پیاده شدن، ون‌ها را از چشم مسافران و رانندگان تاکسی انداخته است.

کسانی که ون سوار حرفه‌ای هستند، یقیناً با این دو معضل اساسی همراه ون‌ها آشنایی دارند و حاضرند شهادت دهند که راست می‌گوییم و نمی‌خواهیم توی سر مال بزنیم:

1ـ چانه‌زنی غیرسیاسی مسافران به هنگام سوار شدن، که چه کسی کجا بنشیند. چه کسی ردیف جلو و چه کسی ردیف‌های وسط و عقب بنشیند. زیرا اگر کسی خواسته باشد زودتر پیاده شود و از قضا خدای نکرده در ردیف آخر نشسته باشد، باید موقع پیاده شدنش، جمیع مسافران ردیف‌های جلو پیاده و مجددا سوار شوند.

2ـ کوتاه بودن سقف ون‌ها باعث شده که مدام، راننده‌های زحمتکش به مسافران عزیز بگویند که: «مواظب سرتان باشید!»؛ و البته گاهی هم یک « لطفا» در اولش می‌گذارند که خالی از لطف نباشد.

بسته پیشنهادی: عده‌ای خودروی عمومی ون را وارد کرده‌اند و حالا کاری است که شده، باز هم زحمتش به گردن امثال ما می‌افتد که باید با راهکارهای خودمان، اقدام به رفع مشکل یا حداقل تقلیل آن کنیم. پس این بزرگواری را در قالب ارائه چند پیشنهاد، از خود نشان می‌دهیم:

1ـ برداشتن صندلی: تمامی صندلی‌های داخل ون‌ها را در یک حرکت ضربتی بردارند و با فرش و پشتی جایگزین کنند. طرح ژنریک که فقط مختص دارو نیست. الانه این ون‌ها هم نیاز به دارو و درمان دارد تا مشکلشان دست از سر کچل ما بردارد. به عوض نشستن روی صندلی‌هایی که پای آدم، لا‌به‌لای آنها گیر می‌کند و کافی است کمی قدبلند باشی تا با فشار جمعیت و کمک آنها، تمام پایت داخل صندلی جا شود. در حالی که اگر صندلی‌ها از بیخ کنده شود (بلاتشبیه مثل گوش ون گوگ)، ملت راحت و زیبا و جادار می‌توانند داخل ون بنشینند و قشنگ تکیه دهند. تازه، این حالت، صمیمیت بیشتری هم به دنبال می‌آورد. حتی سر زمستان می‌توانند کرسی هم بگذارند. وای خدای من... چقدر رمانتیک!

2ـ برداشتن سقف: چون سقف ون‌ها کوتاه است و عموم ملت با گردن کج سوار می‌شوند که این خیلی بد است. نمی‌شود از ملت خواست که با گردن کج و قد خمیده سوار شوند و این طوری هم توجیه ادبی کنیم که: «بلندی از آن یافت کاو پست شد»؛ آخر این مطلب چه ربطی به کوتاهی ما در وارد کردن این ون‌های مساله‌دار دارد؟... علی ای‌حال، دو کار می‌توانیم انجام دهیم. یا سقف ون را برداریم، به جایش نایلون یا برزنت بزنیم؛ یا این‌که فقط مسافران قدکوتاه را سوار کنیم. یک کسی دم در بایستد و سایز آنها را اندازه بگیرد. خب، قطعا راه‌حل اول بهتراست. دومی باعث زحمت مردم می‌شود.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها