پیروزی در سایه مقاومت

هنگامی که یک قدرت بزرگ جهانی با یک قدرت منطقه‌ای دچار تنش می‌شود و مانند تقابل فعال ایران و آمریکا، این تنش به طور فرسایشی چند دهه ادامه می‌یابد، آن‌گاه تنش‌زدایی قواعد خاص خود را می‌یابد.
کد خبر: ۶۱۹۳۶۸
پیروزی در سایه مقاومت

ـ‌ شیوه نخست که شناختی و ذهنی است(cognitive Approach)، رد و بدل شدن علائم لفظی به منظور بازسازی تصورات خصمانه‌ای است که به صورت انباشتی در ذهن و نظام باورهای تصمیم‌گیران سیاسی طرفین شکل گرفته است.

این شیوه در یک محیط عملیاتی باثبات بتدریج پاسخ می‌دهد؛ اما کوچک‌ترین بحران در روابط دو کشور باعث تخریب فضای مثبت روانی می‌شود.

ـ‌ شیوه دوم برداشتن گام‌های کوچک عملی و اعتمادساز از سوی طرفین است. (Practic Approach) کشور الف گام کوچکی برمی‌دارد و در انتظار گام کوچک طرف مقابل می‌ماند. اگر پاسخ آمد، این گام‌ها ادامه می‌یابند تا در بلندمدت و بتدریج اعتمادزایی شود و اگر پاسخ متقابل نیامد، هزینه زیادی بر کشوری که گام نخست را برداشته، تحمیل نمی‌شود. رد و بدل شدن این گام‌های کوچک نیز نیازمند ثبات ساختاری است.

بسیاری از تنش‌های شوروی و آمریکا در مناطق مختلف با این شیوه حل می‌شد و این در شرایطی بود که توازن قدرت میان دو قطب برقرار بود و ثبات ساختاری وجود داشت.

ـ‌ شیوه سوم برداشتن گام بلند از سوی یکی از طرف‌های درگیر است؛ چیزی که از آن در ادبیات دیپلماتیک با عنوان costly signal یاد می‌شود.

گام بلند برداشتن، بسیار پرریسک است چون اگر با پاسخ متقابل مواجه نشود، هزینه سنگینی بر کشوری وارد می‌شود که این گام را برداشته است.

براساس نظریه‌های موجود در روابط بین‌الملل، به طور منطقی این گام را باید قدرت بزرگ بردارد، چرا که در صورت پاسخ نگرفتن از طرف مقابل، توان پرداخت هزینه آن را دارد. گام بزرگ در محیط‌های متلاطم و در شرایطی که قدرت بزرگ از بی‌ثباتی سیستمیک خسته و درمانده شده است، کارایی بالایی دارد.

سیاست پایانی آمریکا در ویتنام، ماجرای مک‌فارلین در جنگ ایران و عراق دو نمونه آشنا هستند که آمریکا در آنها گام بزرگ برداشت و هزینه گام‌هایش را نیز پرداخت کرد.

تنش سی‌وپنج ساله انقلاب اسلامی با نظام تبعیض‌آمیز سرمایه‌داری و به طور موضوعی، تقابل برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران با آمریکا نیز تقابل فعالی است که در محیط متلاطم خاورمیانه و در شرایطی که مسائل ایران و آمریکا به صورت انباشتی، دیوار بی‌اعتمادی میان دو کشور را بسیار بلند کرده است، نیازمند گام بلند از سوی ایران یا آمریکاست و بر اساس منطق قدرت در روابط بین‌الملل، گام نخست و بلند را باید آمریکا بردارد و سپس ایران پاسخ دهد.

منطق جمهوری اسلامی ایران در 35 سال گذشته نیز بر اساس همین نکته قابل فهم است. امام می‌فرمود آمریکا باید آدم شود و رهبری معظم انقلاب بر تغییر رفتار آمریکا برای آغاز تنش‌زدایی تاکید داشتند.

تغییر رفتار یعنی برداشتن گام بلند اعتماد ساز توسط آمریکا. به نظر می‌رسد تثبیت قدرت جمهوری اسلامی ایران و نقش ممتاز ایران در ثبات منطقه‌ای از یک طرف و چشم‌انداز ساختار قدرت بین‌الملل در دهه‌های آینده، دولتمردان آمریکا را به این نتیجه رسانده است که گام بلند اعتمادساز را برای تنش‌زدایی با ایران بردارند، زیرا به جمهوری اسلامی ایران برای ثبات خاورمیانه در آینده نیاز دارند.

براساس پیش‌بینی روندهای جهانی تا سال 2050، مؤلفه‌های قدرت عمدتا در حوزه اقتصادی و تکنولوژیک تعریف خواهد شد و منطقه آسیای شرقی با محوریت چین، هماورد و رقیب جدی آمریکا خواهد بود.

در صورتی که آمریکا بتواند وابستگی خود را به نفت خاورمیانه کاهش دهد (که روند پیش‌بینی شده در حوزه انرژی، کاهش وابستگی را به نفت و گاز خاورمیانه نشان می‌دهد see world trend 2050 ) آنگاه ثبات خاورمیانه و نقش ثبات‌ساز ایران، ترکیه و عربستان در این منطقه برای آمریکا اهمیت حیاتی خواهد داشت. این ثبات منطقه‌ای برای ایران نیز از گذشته‌های دور خواسته‌ای استراتژیک بوده و هست.

تنش هسته‌ای ایران در لایه‌های زیرین خود، تقابل یک قدرت جهانی یعنی آمریکا با یک قدرت منطقه‌ای یعنی ایران بود.

مقامات آمریکایی به دلیل تردید خود در مورد ماهیت برنامه هسته‌ای ایران، امتیاز بزرگی برای فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای به ایران دادند.

آنها امتیاز تاریخی خود به ایران را در قالب هراس از ایران اتمی توجیه کردند. نقل است که حاکمی که کمتر به املاک خود سر می‌زد، دهقانی را از پرداخت سهم سالیانه به خود معاف کرد به شرطی که فرزندان دهقان، نظم املاک او را به هم نزنند. دهقان با خرسندی رفت و سپس به حاکم گفته شد که دهقان اساسا فرزندی ندارد.

در موافقت‌نامه ژنو که با هوشمندی و زیرکی تیم مذاکره‌کننده با هدایت دکتر ظریف و با حمایت‌های هوشمندانه مقام معظم رهبری حاصل شد، دستاوردهای علمی کشور حفظ شد، حقوق هسته‌ای به رسمیت شناخته شد، هیچ مرکز هسته‌ای تعطیل یا تعلیق نشد، اقدامات اطمینان‌ساز به صورت متوازن و متقابل از دو طرف طراحی شد، ساختار برنامه هسته‌ای کشور پا برجا ماند، شیرینی مقاومت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران چشیده شد، الگویی از مقاومت دیپلماتیک برای کشورهای مستقل ترسیم شد و ... ولی ساختار تحریم‌ها به سمت تزلزل و خدشه رفت و افق لغو کامل تحریم‌های بین‌المللی، یکجانبه و چندجانبه در آینده کم و بیش یکساله ترسیم شد.

بدخواهان ملت ایران، با همه هزینه‌هایی که کردند، ره به جایی نبردند، امید ملی بیش از گذشته تقویت شد، اجماع جهانی درباره تحریم علیه ایران فرو ریخت و چنان که در آینده خواهیم دید ظرفیت‌های جدید برای پیشرفت ایران در حوزه‌های مختلف آزاد می‌شود.

وقتی به تاریخ سیاسی ایران نگاه می‌کنیم که در گذشته قدرت‌های بزرگ در خاک ایران می‌نشستند و در غیاب دولتمردان ایرانی برای سرنوشت کشورمان تصمیم می‌گرفتند، (مانند قراردادهای 1907، 1915، 1919 و کنفرانس تهران 1945 میان آمریکا، انگلیس و شوروی و...) آنگاه مقتضی است قدرت سیاسی جمهوری اسلامی را تائید کنیم که شش قدرت بزرگ را در مذاکراتی طولانی به میدان می‌آورد و آنها را با امضای موافقت‌نامه ژنو، وادار به پذیرش قدرت ایران و نقش مهم ایران در خاورمیانه می‌کند. با نگاهی به آینده و ترسیم سناریوهای محتمل ناشی از شکست مذاکرات و تامل بر آنچه به‌دست آمد، جمهوری اسلامی ایران دستاوردی فرارونده در این موافقت به دست آورد و طرف غربی نیز در تلاطمات خاورمیانه منتفع خواهد شد.

دکتر سید محمد حسینی - استاد روابط بین‌الملل دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها