وقتی یارانه متولی گردش چرخ زندگی می‌شود

خانواده بجنوردی در آرزوی یک سقف

در حاشیه شهر بجنورد خانواده‌ای شش نفره در اتاقکی کاهگلی و نیمه خرابه زندگی می‌کنند، خانواده‌ای که تاکنون دست به دامن دستگاه‌ها و نهادهای مختلفی شده‌ اما هنوز نتوانسته‌اند برای خود سرپناهی مناسب بیابند و تنها با یارانه ماهیانه 250 هزارتومان روزگار می‌گذرانند.
کد خبر: ۶۳۳۲۳۸
خانواده بجنوردی در آرزوی یک سقف

کمی آن سوتر از خانه گرم و دلنشینی که همراه خانواده خود در آن زندگی می‌کنیم، در همین حواشی شهر بجنورد، اتاقکی کاه گلی با دیوارها و سقفی شکسته و لرزان وجود دارد که تمام سهم خانواده شش نفره و تهی‌دست بجنوردی از فضای 15 متری آن، چند متری برای نشستن و استراحت است.

یک گوشه این اتاقک برای پخت و پز و در گوشه‌ای دیگر فضای نامناسبی برای استحمام و در قسمتی چند دست رختخواب دیده می‌شود؛ اتاقکی که نه یارای دوام در برابر برف و باران دارد و نه از گاز و گرمای مطبوع در آن خبری است.

پدر، کارگر، مادر، خانه‌دار، سه پسر و تنها دختر خانواده دانش آموز راهنمایی و دبیرستان‌اند؛ این که چگونه در این فضا درس می‌خوانند و چگونه شب را به صبح می‌رسانند، خدا می‌‌داند و بس.

این اتاقک هم چند سال پیش با تلاش یکی از اعضای شورای اسلامی شهر بجنورد به این خانواده داده شد، البته پس از آن که زندگی این خانواده در چادر، آن هم درست در کنار ساختمان‌های نوساز بجنورد در یکی از رسانه‌های استان منتشر شد و خیران به کمک آنها شتافتند.

آری این خانواده سال‌ها ناگزیر از زندگی در چادری مستعمل در چهار فصل سال آن هم درست در کنار ساختمان‌هایی زیبا و بلند و خانواده‌هایی که اگر نگوییم مرفه، حداقل افرادی هستند که دستشان به دهانشان می‌رسد بود.

اما چادرنشینی با پیدا شدن این اتاق در حاشیه شمالی شهر بجنورد خاتمه یافت، پدر و مادر به همراه سه پسر و تک دختر خود به این اتاقک گلی 15 متری پناه بردند به این امید که بتوانند آن را بسازند و سرپناهی امن برای خویش کنند.

اما این بار هم گویا زندگی نمی‌خواست روی خوش خود را به آنها نشان دهد چرا که اتاقک مزبور به واسطه قرار گرفتن در زیر کابل‌های فشار قوی برق، امکان گازکشی و برق کشی نداشت با این توجیه گازکشی و برق کشی به اتاقک این خانواده منع قانونی دارد و مشکلاتی را در پی خواهد داشت.

بعدها با تلاش رسانه‌های استان یک رشته سیم معمولی در حدی که اتاقک محقر این خانواده را روشن کند، به آنجا کشیده شد اما مشکل گاز همچنان لاینحل باقی ماند.

اکنون حدود سه سال است که این خانواده شش نفره در اتاق مورد نظر زندگی می‌کنند، البته اگر بشود اسم آن را زندگی گذاشت؛ چرا که تصور کنید در اتاقی کاه گلی با دیوارهای ترک خورده و سقفی چوبی که با کوچکترین بارندگی از همه جای آن آب چکه می‌کند، در حالی که نه از گاز شهری خبری هست و نه از آب لوله کشی، یک خانواده شش نفره چگونه باید روز را به شب و شب را به صبح برسانند؟

گوشه‌ای از این اتاق به حمام خانواده تبدیل شده است، گوشه‌ای آشپزخانه و قسمتی هم به رختخواب‌های مندرسی اختصاص داده شده که چکه‌های آب برف و باران از سقف، آنها را به طرز عجیبی مستعمل نشان می‌دهد.

چوب قسمتی از سقف شکسته و چنین می نماید که هر لحظه امکان فروریختن دارد، بیرون اتاق نیز وضع نامناسبی دارد، وسایل مستعمل و غیرقابل استفاده‌ای که مشخص است نهایت لطف افرادی نشسته در جای گرم و نرم بوده اند؛ در گوشه و کنار ریخته شده و بارانی که دو شب پیش باریده آنها را حسابی در گل و خاک فرود برده است.

گردش چرخ زندگی با یارانه؟

مادر خانواده می‌گوید همسرش بیکار است و از طرف دیگر به واسطه بیماری توان کار کردن ندارد. خودش هم هر وقت کاری پیش بیاید کمر همت می‌بندد و می‌رود اما هر روز که نظافت منازل مردم نیست و برای زنی پاشکسته مگر چقدر کار برای انجام دادن و پول درآوردن وجود دارد.

وی می‌گوید: زندگی در زیر کابل‌های فشار قوی برق سبب سردردهای عجیبی برای اعضای خانواده شده و وقتی هم که به همت خیری به پزشک مراجعه کرده‌اند، اثرات زندگی در این محل علت سردردهای آنها اعلام شده است.

این مادر اظهار می‌کند: زندگی ما از یارانه دریافتی می‌چرخد اما یارانه 250 هزار تومانی برای خانواده‌ای شش نفره آن هم در این روزگار سخت، حتی پول نان خالی نیز نمی‌شود.

او می‌افزاید: برای کمک گرفتن به دستگاه‌های مختلفی رفته از بخشداری بجنورد گرفته تا کمیته امداد خراسان شمالی و بنیاد مسکن، حداقل برای این که سرپناهی گیر او و فرزندانش بیاید.

می‌گوید: بزرگترین مشکل ما نداشتن خانه است و گرنه خودم با کار کردن در منزل مردم خرج بچه هایم را در می آورم که حداقل از گرسنگی نمیرند.

این مادر اظهار می‌کند: در این نزدیکی خانه‌ای پیدا کرده‌ایم و صاحب آن از سر دلسوزی رضایت داده که با چهار میلیون تومان رهن و ماهانه پنجاه هزار تومان اجاره،  در آنجا ساکن شویم.

او می‌گوید: نمی‌توانیم چهار میلیون تومان هزینه رهن خانه مذکور را فراهم کنیم. برای تهیه این مبلغ به بخشداری بجنورد و کمیته امداد استان هم رفته‌ایم و در نهایت آنها پذیرفته‌اند که سه میلیون تومان برای رهن این منزل به صاحبخانه بدهند اما گفته‌اند باید یک میلیون تومان دیگر را خودمان فراهم کنیم.

این مادر می گوید: چاره ای نداریم روی‌مان نمی‌شود به صورت‌ معصوم بچه‌های‌مان نگاه کنیم.

پسر خانواده که تازه وارد دبیرستان شده از مدرسه بر می‌گردد دوربین و ما را می‌بیند که داریم با پدر و مادرش صحبت می‌کنیم، مادرش از او می‌خواهد که پیش ما بیاید و حرف بزند اما نوجوان شرم‌زده راهش را کج می‌کند و طوری راه می‌رود که دوربین فیلم او را نگیرد، او جرمی نکرده که شرمنده باشد تنها فقر او را در این شرایط قرار داده، شرایط بغرنجی که غرور جوانی نورسته را خرد می کند و باعث می شود نتواند در بین دیگرانی که او را می شناسند سر بلند کند.

بدتر از او خواهرش، دختر خانواده است، فقر و نداری عجیب بر رفتار و برخورد آنها تاثیر گذاشته است، آنچنان اعتماد به نفس خود را از دست داده اند که حاضر نیستند حتی برای توضیح شرایط نامناسب خود نیز قدمی بردارند.

پدر خانواده هم از درد و بیماری خود می‌گوید که امانش را بریده و اجازه نمی‌دهد حتی به صورت کارگر روزمزد در جایی مشغول شود، او می‌گوید: آب باریکه یارانه‌ها شده تنها منبع درآمد ما. افراد و مسئولان زیادی وعده‌های مختلفی برای سر و سامان دادن به زندگی ما داده اند اما پای عمل که رسیده همه پا پس کشیده اند.

او می افزاید: هر جا که ناله کرده‌ایم کمتر کسی گوش شنوایی برای دردهای ما داشته. برای فراهم کردن هزینه رهن خانه‌ای مناسب به هر دری زده‌ایم. از دست به دامن شدن افراد مختلف و شنیدن وعده های سر خرمنی که هیچ کدام هم عملی نشده است خسته شده‌ایم.

مادر خانواده هم می‌گوید: اگر کاری پیدا شود، برای تامین معاش فرزندانم به صورت روز مزد کار می‌کنم؛ اما چه می‌شود خرید با این دستمزد اندک؛ و چه می‌توان کرد با این یارانه‌های ناچیز؟!

حالا این پدر و مادر از خیران و مسئولان استمداد می‌کنند که حداقل خانه‌ای مناسب برای فرزندان آنها فراهم کنند، می‌گویند چشم امیدشان اول به خدا و سپس به مردم و مسئولان است، می‌گویند اگر چهار میلیون تومان رهن خانه تامین شود باری بزرگ از روی دوش آنها برداشته شده و اندکی شادمانی به میان این خانواده مستمند می‌آید، شادمانی از این که دیگر مجبور نمی‌شوند به خاطر چکه سقف اتاق تا صبح چمباتمه زده و لحظه ای پلک بر هم نگذارند.(مهر)

newsQrCode
برچسب ها: خیران
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
ناصر
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
۰
۰
با سلام
از مسئولین جام جام میخواهیم شماره حسابی را جهت كمك به این خانواده در اختیار خوانندگان قرار دهند تا شاید فرجی برای این خانواده حاصل گردد.

نیازمندی ها