سیاست روز: وزیر با مسئولیت - حمایت حمایت
وزیر راه: با خودم شرط کرده ام که دروغ نگویم.
با توجه به این اظهارنظر کدام یک از اظهار نظرهای زیر صحیح نیست؟
الف) مسکن مهر از همان اول طرح غلطی بود.
ب) تا آخر از طرح مسکن مهر حمایت میکنم.
ج) نباید مسکن مهر را به انبار آدمها تبدیل کنیم.
د) کسانی که طرح مسکن مهر را دادند اما مردم و هم دولت را گرفتار کردند.
جمله زیر از کیست؟
نمی شود که تصور کنیم یک شهر ۵۰۰ هزار نفری را طی سه سال "قلفتی" درست میکنیم.
الف) نگار محمدی هشت ساله از قزوین
ب) شهاب جاسمی هفت ساله از اهواز
ج) پارسینا شرقی شش ساله از هشتپر طوالش
د) یک فرد شصت و خردهای ساله از تهران
با شنیدن جمله زیر چه عبارتی زودتر به ذهن آدم میرسد؟
ما بحران برف را با اعلام سازمان هواشناسی پیش بینی کرده بودیم.
الف) چشم نخوری ایشالا
ب) خسته نباشی دلاور
ج) بارکا... دارد
د) تو رو که دارم غم ندارم
شرق: از پهلوان علیرضا رضایی عذر میخواهم
چند روز پیش یادداشتی نوشتم با تیتر «یک گزارش زننده از کشتی» و در آن یادداشت سعی کردم پشت «علیرضا رضایی» کشتیگیر باسابقه را به خاک بمالم، چون در خبرها آمده بود به گوش خبرنگاری سیلی زده است. آن روز از یکی، دو منبع خبر را چک کردم و همه جریان سیلی را تایید کردند. اما بعد از انتشار یادداشت یکی، دوتا از دوستان خبرنگار حاضر در صحنه گفتند واکنش رضایی بعد از بارها خویشتنداری و سکوت در برابر ناسزاهای شخصی به نام «م. ج» بوده که وسط ورزشگاه رضایی را به باد فحش گرفته بوده است.
حالا ممکن است شما بگویید رضایی نباید واکنش نشان میداده. به نظر ما هم جایی که او هست، نیازمند خویشتنداری بیشتری است و قضیه سیلیزدن به یک خبرنگار را نمیشود توجیه کرد. اما راستش یکی به ما بگوید بالای چشممان ابرو است، افسردگی میگیریم و توی فیسبوک بلاکش میکنیم. حالا شما تصور کن یکی چهارساعت به آدم ناسزا بگوید، ممکن نیست از کوره در برویم؟ البته ما باشیم از همان اول در میرویم تا کار به کوره نکشد.
رضایی هم که قرار نبوده رکورد «گینس» را درباره «بیشتر زمان فحش شنفتن» بشکند پس دلش شکسته. با این اوصاف من نمیتوانم تقصیر را گردن خبرگزاریها بیندازم، چون بهنظرم توسط «م.ج» شانتاژ و مهندسی انتشار خبر صورت گرفته تا خود را مظلوم و واقعیت را معکوس نشان دهد.
برای همین بهصورت رسمی از شما عذرخواهی میکنم علیرضا رضایی. من را حلال کنید. هرگز از نوشتن هیچ یادداشتی نه درباره شخصیتهای سیاسی، نه ارگانها و نهادها، اینطور پشیمان نشدهام.
من حتی از طرف «پوریای ولی» که همکار شما بوده از شما عذر میخواهم. اصلا اجازه بدهید دوتایی برویم روی تشک، شما با دوبنده مشکی، من با شلوارک و «تیشرت»، بعد من وسط تشک مینشینم، شما بیا فتیله من را بپیچ. یکخم من را دو خم کن.
افلاک من را پیشرو کن. ضربه من را فنی کن. پشت من را به خاک بمال. البته علیرضا جان، من از تشک بیایم بیرون، همهجا میگویم زدم. شما هم بگو «زده. آره، جون تو. خوبیت نداره.»
کیهان : جدول (گفت و شنود)
گفت: در شرایط تحریم اقتصادی و نیاز کشور به صرفهجویی، این همه تیمهای فوتبال که شرکتها و کارخانجات دولتی تشکیل دادهاند برای چیست؟ و چه ضرورتی دارد؟!
گفت: در شرایط تحریم اقتصادی و نیاز کشور به صرفهجویی، این همه تیمهای فوتبال که شرکتها و کارخانجات دولتی تشکیل دادهاند برای چیست؟ و چه ضرورتی دارد؟!
گفتم: چه ضرورتی بالاتر و بااهمیتتر از این که پول بیزبان بیتالمال را از حلقوم ملت بیرون میکشند و برای این تیمها و بازیکنان آن هزینه میکنند؟!
گفت: تازه تیمهای دیگری در سایر رشتههای ورزشی هم تشکیل دادهاند.
گفتم: غیر از تیم ملی، بقیه تیمها باید از کیسه خودشان هزینه کنند، نه از جیب مردم!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یک نگاه به جدول تیمهای لیگ برتر بینداز! معلوم نیست جدول لیگ برتره یا جدول مندلیف!... آلومینیوم، فولاد، مس، ذوبآهن و...! جدول کارخانجات ماشینسازی و شهرداریها و... که بماند!
قدس : مش غضنفر و جلیقه ضدگلوله
چَنروز جولوتَرا داشتُم با پیکانِ خوسُرُم از تو صدمتری رَد مِرفتُم که ناسَن یَک پِجو هَمچی از چِفتُم با یَک سرعتِ خیطّی رَد رَفت ...
که شُمالِش ماشین رِ گیریفتُ فرمون از دستُم وِل رَفتُ نِزدیک بود بُخورُم به ماشینایِ دِگه. مویَم کِلَّم رِ از پنجره ماشین کِردُم بیرونُ یَکدوتا فُشِ نامَقبول به رارَندَش دادُم. تا ایره گفتُم او یَرِگه که عَقِب نشسته بود شیشَش رِ توخ توخ کِردُ تفنگِش رِ دَراوُردُ یَکچَنتا تیر وِل داد. اولِش فِکِرکِردُم بِرِیکه بِزِشا فُش دادُم بِزِم تیر زدن، بِرِیهَمی مُخواستُم دَر بُرُم ولی دیدُم پُشبَندِش یَک ماشین پولیس آجیرکِشون دُنبالسَرِ او پِجویِ بودُ اویَم بِزِشا تیر مِزَد. ایبود که به راهُم ادامه دادُم تا بیبینُم آخِرِش چیکار مِره.
یَک خُردو جولوتَر او پِجوییه یَک تیر وِل داد که خوردِگ به ای پولیسِ ولی بِرِیکه اَزی جِلیزقه هایِ ضدگولوله بَرِش بود هیچکاریش نِرَفتُ واز این پولیسِ یَک تیر وِل داد طِرفِ او پِجوییه که خوردِگ بِزِشُ سولاخِش کِرد. آخِر سَرَم رارَندهِ که دید رِفیقِش تیر خورده نِگَر داشتُ پولیسایَم گیریفتَنِشا. بعدَم مَلوم رَفت ای پِجوییا هَمونا بودَن که چَنتا بانک رِ به مِشَد خالی کِرده بودَن.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چیکار مِرفت اگِر هَمّه پولیساما تو ماموریتاشا جِلیزقه ضدگولوله مِداشتن تا ایقذَر اَزی مامورایِ پولیس که تو دَرگیریا شهید رِفتن، الان عینِ ای مامورِ، زنده یُ سالِم چِفتِ خانوادَشا مُبودَن.
حمایت : گزینه های داخل کشوی میز!
راستش را بخواهید این روز ها به هر طرف که نگاه می کنیم صحبت از گزینه های روی میز است. از حامد زمانی خواننده عزیز و انقلابی گرفته تا مردم کوچه و خیابان از دانش آموز و استاد گرفته تا زن و مرد، بزرگ و کوچک، پیر و جوان و ... که همه و همه گزینه های روی میز را همنوا با حامد زمانی زمزمه می کنند.
البته یک عده هم در ینگه دینا که از قضا خودشان را کدخدای دهکده جهانی و نخود هر آبگوشت می دانند، از گزینه های پوسیده و نخ نمای روی میز شان صحبت می کنند. البته فعلاً که به جز هارت و پورت و یا به عبارتی قمپز در کردن( شلیک توپ با تیر های مشقی که در دوره عثمانی ها مد بود) و تحریم های ناجوانمردانه و ناعادلانه، ما که چیز دیگری ندیدیم! اصلاً ما بالاخره نفهمیدیم این بندگان خدا نفهم هستند، یا خودشان را به نفهمی زده اند که قدرت ایران و ایرانی جماعت را دست کم گرفته اند.
به قول سردار فدوی فرمانده نیروی دریائی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «وقتی ناو هواپیمابرتان را با 5 هزار خدمه در حال غرق شدن در خلیج فارس دیدید، آن وقت به قدرت سپاه پی می برید.» به نقل از جراید
علی ای حال با اینکه ملت همیشه در صحنه پاسخ شفاف و روشن خود را روز 22 بهمن به دولتمردان آمریکا داد ولی دلیل نمی شود ما در این رابطه سکوت کنیم. فلذا با عنایت تجارب ارزشمندمان در حل موضوعات و مناقشات مختلف داخلی و بین المللی، چند پیشنهاد برای دولتمردان آمریکا داریم. هر چند اینان پر رو تر و نفهم تر از این هستند که عمق و مفهوم پیام ما را درک کنند، چرا که اگر نبودند در طول این 35 سال یک چیزهایی دستگیرشان می شد.
بنده معتقدم حالا که در طول این سی سال گزینه های روی میز شما شامل کودتا، تحریم، تهدید، ترور بزرگان و دانشمندان، شلیک به هواپیمای مسافر بری، ترساندن سایر کشور ها حتی در مورد آب خوردن با ایران سر یک میز، راه اندازی پروژه اسلام هراسی، جنگ تحمیلی، جنگ نرم، جنگ سرد، جنگ ولرم و .... جواب نداد، یک نگاهی هم به گزینه های داخل کشوی میز بیاندازید جای دوری نمی رود:
الف) نوشتن غلط کردم نامه: اگر ملا بنویسی، کاتبی، کسی دور و برتان هست از ایشان بخواهید چند خط عذر خواهی در قالب «غلط کردم نامه» خطاب به مردم ایران اصلاً خطاب به مردم کل دنیا بنویسد و از همه بابت این چند قرن خونخواری، شرارت، جنگ افروزی و وحشی بازی عذر خواهی کنید.
ب) اقرار به قدرت و اقتدار ایران: بیش از سه دهه است محاسبات شما در مورد ایران اشتباه از آب در می آید. در این مدت اگر به دسته بیل آب داده بودید، میوه می داد. ما نمی دانیم شما هم از سنگ پا استفاده می کنید یا خیر ولی در کشور ما در این مواقع به طرف می گویند رو که نیست سنگ پای یکی از شهر های مرکزی ایران است! به نظر دیگر وقت آن رسیده اقتدار کشور و مردم ما را به رسمیت بشمارید و برای مردم ما احترام قائل شوید.
پ) چال کردن میز: در خاتمه نیز توصیه می کنیم قبل از این که جهنم دیگری مثل ویتام و عراق و افغانستان برای خودتان بسازید و لقمه دیگری در گلویتان گیر کند، گزینه های روی این میز کذایی تان را برای همیشه چال کنید. از ما گفتن بود...
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد