خراسان:حالا کی یف از آن کیست؟!
«حالا کی یف از آن کیست؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن مِیخوانید؛دولت اوکراین بالاخره عقب نشست. شامگاه دیشب رئیس جمهور اوکراین خونریزی ها در این کشور را پایان داد و با برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل دولت ائتلافی با حضور مخالفان و اصلاح قانون اساسی براساس نسخه سال 2004 موافقت کرد. این توافق با میانجی گری 3 وزیر خارجه اروپایی به نتیجه رسید و متن آن را وزرای خارجه 3 کشور اروپایی فرانسه، آلمان و لهستان نیز امضا کرده اند. "ولادیمیر لوکین" فرستاده ویژه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز اگرچه در نشست دیشب حضور داشت و از امضای آن جلوگیری نکرد، اما آن را امضا هم نکرد. ساعتی پس از امضای این توافق پارلمان اوکراین به آزادی یولیا تیموشنکو، نخست وزیر سابق اوکراین و نماد انقلاب نارنجی این کشور رای داد. به نظر می رسد اروپایی ها سستی چند ماه گذشته شان در پرونده اوکراین را جبران کرده اند. آن ها بدون این که مانند پوتین وعده کمک 15 میلیارد دلاری دهند، دولت اوکراین را مجبور کرده اند خواسته آن ها را بپذیرد. حالا احتمالا اروپایی ها پاسخ های جالبی برای خانم ویکتوریا نولاند، معاون وزیر خارجه آمریکا دارند که به آن ها به خاطر سستی پیشین شان فحش ناموسی داده بود. از این به بعد مخالفان دولت اندک اندک میدان استقلال را تخلیه می کنند و خود را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آماده میکنند. قانون اساسی نیز به وضعیت سال 2004 باز میگردد و براساس آرمان های انقلاب نارنجی پیشین اوکراین، از اختیارات رئیس جمهور کاسته می شود و به اختیارات پارلمان افزوده خواهد شد. نظام سیاسی این کشور نیز به حالت نظام پارلمانی تغییر می کند.
دعوا در اوکراین بر سر چیست؟
خونریزی ها در روزهای گذشته کی یف، پایتخت اوکراین بدترین خشونت ها از زمان استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوروی بوده است. روسیه و غرب امسال بار دیگر تمام قد در برابر یکدیگر ایستادند. روس ها از نفوذ و ثروت شان برای حفظ اوکراین هزینه کردند. اتحادیه اروپا و دولت آمریکا نیز از شبکه های مردمی، رسانه ها و لابی های با نفوذشان مایه گذاشتند. حالا دیگر تلاش های 3 لابی ثبت شده اوکراینی در کنگره آمریکا به نام های پودستا (Podesta Group Inc)، شرکت روابط مردمی مرکوری (Mercury Public Relation Firm) و شرکت حقوقی ویلی رین (Wiley Rein Law Firm) هم به ثمر رسیده است و رئیس جمهور ویکتور یانکوویچ به خواسته های غرب تن داده است. با این حال جدال خونین غرب و روسیه که در روزهای گذشته به صورت نیابتی در میدان استقلال کی یف جریان داشت، فقط به خاطر جایگاه صنعتی اوکراین و منابع سرمایه ای این کشور نبوده است. اوکراین برای روسیه کلید توسعه اتحادیه اوراسیا و تقابل با اتحادیه اروپا است. این کشور برای اروپایی ها نیز کلید توسعه اتحادیه اروپا به سمت همسایه های شرقی این اتحادیه است. اتحادیه اروپا حالا دیگر از تقابل با روسیه در شرق اروپا نمی هراسد و پس از اوکراین تلاش می کند پیمان تجارت بین کشورهای اروپای شرقی را با یک به یک آن ها امضا کند. پیمانی که این کشورها را بیش از پیش از روسیه دور می کند و بر مدار منافع و سیاستهای اروپایی تنظیم می کند.
آیا اوکراین به دامن اروپا افتاده است؟
با این حال نباید از یاد ببریم که هنوز ماجرای اوکراین به پایان نرسیده است. رئیس جمهور این کشور با عقب نشینی در برابر مخالفان در عمل اثبات کرده است که حاضر نیست جدال را به قیمت بیش از پیش ریخته شدن خون مردم کشورش ادامه بدهد. به علاوه این که هیچ پیشگویی نمی تواند نتیجه انتخابات ریاست جمهوری جدید را پیش بینی کند. به هر حال اوکراین در رقابت بین روسیه-اتحادیه اروپا یک کشور دو پارچه است. مناطق شرقی این کشور فرهنگ و زبان شان روسی است و مناطق غربی این کشور به فرهنگ اروپایی تمایل دارند. 4 سال پیش نیز در سال 2010 ویکتور یانکوویچ، رئیس جمهور فعلی با کسب 48/۷۶ درصد آرا، خانم یولیا تیموشنکو که به قهرمان انقلاب نارنجی شهرت داشت را شکست داد و برنده انتخابات ریاست جمهوری اوکراین شد. در دور دوم انتخابات که با شرکت تیموشنکو و یانکوویچ برگزار شد، اختلاف آرای یانکوویچ و تیموشنکو کمتر از ۶۰۰ هزار رای بود. در آن زمان ناظران بین المللی و اتحادیه اروپا این انتخابات را به شدت مورد تحسین قرار دادند و آن را شفاف و صادقانه خواندند. بنابراین باید منتظر بمانیم. اوکراین متاعی نیست که روس ها به سادگی از آن گذر کنند. مناقشه بر سر اوکراین از سال 2004 تاکنون در سال 2014 حداقل 10 ساله شده است. بنابراین دور از ذهن نیست که حداقل 10 سال دیگر نیز به نوع دیگری جدال ادامه یابد. ولادیمیر لوکین، فرستاده ویژه ولادیمیر پوتین به کی یف نیز تاکید کرده است که طرف روسی رایزنی ها در اوکراین را ادامه می دهد و البته برای همکاری با دولت جدید در این کشور نیز آماده است.
دنائت سیاسی: روسیه ، اروپا 1-1 برابر
از سال 2009 که روس ها در اوج سرمای زمستان به مدت 2 هفته صادرات گاز به اوکراین را متوقف کردند، همه این رفتار را شاخص سیاست خارجی کرملین در نظر گرفتند. جدیتی که برای پیشبرد اهداف یک کشور دنائت سیاسی را مجاز می شمارد و سرد و بی روح هرگونه امتیاز دادنی را رد می کند. با این حال باید توجه کنیم که در خشونت های امسال اوکراین، اتحادیه اروپا رفتار قبلی روس ها را جبران کرد. کمیسیون اروپا، پارلمان اروپا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا در روزهای گذشته دست به دست هم شورش های خیابانی در کی یف و دیگر شهرهای اوکراین را هدایت کردند. آن ها حاکمیت قانون در این کشور را قربانی نزدیک شدن دولت اوکراین به اتحادیه اروپا کردند. شبکه سی.ان.ان خشونت های این روزهای اوکراین را ادامه انقلاب نارنجی سال 2004 توصیف کرده است. تا چند روز دیگر دولت کنونی اوکراین از قدرت ساقط می شود و یک دولت ائتلافی جای آن را می گیرد. این چنین اتحادیه اروپایی که داعیه دموکراسی دارد، یک دولت قانونی که در انتخاباتی با نظارت همین اتحادیه بر سر کار آمده بود را با شورش های خونین خیابانی از قدرت کنار می زند.
کیهان:رهبری و راهبرد...
«رهبری و راهبرد...»عنوان یادداشت میهمان روزنامه کیهان به قلم سید محمد جوادی است که در آن میخوانید؛چند روز پیش سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی از جانب رهبر معظم انقلاب به روسای قوای سهگانه و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، از آن جا که مطابق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی نظام از وظایف رهبری است، این موضوع امر بدیع و تازهای به حساب نمیآید، لیکن آنچه که سیاستهای اخیر را شایسته دقت و عنایت مضاعفی میکند، مضمون و محتوای این سیاستهاست که بایستی بیش از پیش مدنظر مردم و به ویژه مسئولین قرار گیرد.
«اقتصاد مقاومتی» عبارتی - و اکنون دیگر گفتمانی - است که نخستینبار رهبری معظم انقلاب خود شخصا مبدع آن بوده و آن را وارد ادبیات سیاسی - اقتصادی کشور نمودهاند، و بسان ترجیعبندی خصوصا در یک سال اخیر آن را مکرر بیان فرموده و به تبیین و تشریح مولفههای خاص آن پرداختهاند. سیاستهایی که با راهبرد «حفظ دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانوناساسی و سند چشمانداز بیست ساله» تدوین و ابلاغ شدهاند، و علاوه بر آرمانهای متعالی، اهدافی اقتصادی نظیر غلبه بر مشکلات اقتصادی موجود و واداشتن دشمنی که با «تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایی کرده» به شکست و عقبنشینی با تکیه بر «الگوی اقتصاد بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی»، و عینیت بخشیدن «اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالتبنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو» را نیز مدنظر دارد.
ایشان همواره به مثابه دیدهبانی حکیم و نکتهسنج و سکانداری شایسته و توانمند کشتی عظیم انقلاب را راهبری کرده و آن را از طوفانهای صعب و متعددی که طی بیش از دو دهه گذشته بر سر راه این انقلاب الهی وجود داشته به سلامت عبور دادهاند، و با رصد هوشمندانه و دقیق و همهجانبه و به موقع شرایط و اوضاع کشور، و لحاظ آرمانها و اهداف والای انقلاب، و همچنین درک عمیق از فرصتها و چالشهای پیش روی نظام، به تبیین نیازها و ضرورتها و اولویتهای نظام پرداخته و در راستای به حداقل رساندن آسیبها و تهدیدها، و نیز بهرهگیری حداکثری از امکانات و فرصتها نسخه شفابخش پیچیده و رهنمودهایی اساسی ارائه فرمودهاند.
کمتر کسی است در این کشور که حداقل درکی از یکی از حوزههای دانش و فناوری داشته باشد و نقش بیبدیل سکاندار انقلاب را در رقم خوردن جایگاه فعلی کشور در حوزه علم و فناوری انکار نماید. اهتمام جدی ایشان به پیشرفتهای فزاینده در حوزههای استراتژیک علمی و حمایت قاطعانه از محققان و دانشمندان این عرصهها، و تأکید مکرر ایشان بر تداوم پرشتاب این مسیر تا حصول خودکفایی کامل در این عرصهها، برای کمتر منصفی جای تردید باقی گذاشته است. حمایت تمام قد ایشان از دستیابی به فناوری راهبردی هستهای تا عالیترین سطوح آن و تأکید مجدّانه بر احقاق کلیه حقوق ملت در این عرصه، تنها یک نمونه از عنایات تعیینکننده ایشان در حصول این دستاورد علمی است که به سبب بحثهای خاص پیرامون موضوع هستهای بیش از سایر حوزهها مورد توجه عموم قرار گرفته، و گرنه چتر حمایتهای قاطعانه و دلسوزانه ایشان در همه حوزههای علمی و به ویژه فناوریهای نوین و دانشهای بنیادین گسترده و فراگیر است، که بازنمایی نقش ایشان در حصول این موفقیتهای چشمگیر در ساحتهای مختلف علوم، به عهده رسانهها میباشد. و نه تنها علوم، که عرصههای گوناگون فرهنگ نیز مشمول توجهات خاص ایشان بوده است.
در سالهای اخیر، اما به موازات چنین عنایت اصیلی به پیشرفتهای علمی و فرهنگی، موضوع تعیینکننده دیگری نیز در دایره توجهات ایشان قرار گرفته و بخش زیادی از دغدغهها و رهنمودهای ایشان را به خود اختصاص داده است؛ اقتصاد و جایگاه تعیینکننده آن در حیات بشری البته هرگز در نظام اسلامی و منظومه فکری رهبرانش مغفول واقع نشده، چه این که مکتب انسانساز اسلام هم در این حوزه سکوت نکرده و نسبت به آن بیتفاوت نبوده است، و صرفنظر از آیات متعددی در کلامالله که ناظر به این موضوع میباشد، بخش معظمی از دستورات و احکام فقهی نیز در ربط و نسبت با اقتصاد و مفاهیم همبسته با آن سامان یافته است. لیکن سرّ توجه ویژهتر مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر به این حوزه راهبردی، علاوه بر ضرورتهای عام که در همه زمانها و برای تمام حکومتها و نظامهای سیاسی صادق است، ارتباط وثیقی است که این موضوع با تحقق آرمانهای کلان نظام پیدا کرده، و نقش کلیدیای است که اقتصاد در نحوه مواجهه نظام سلطه با نظام اسلامی بازی میکند. در واقع پس از ناکامیهای متعدد دشمنان قسمخورده انقلاب در جبهههای نظامی و علمی، و سرخوردگی آنان از کارآمدی حربههایی نظیر تهدید و حمله نظامی، ترورهای کور، تحریمهای اقتصادی، بهرهگیری از پتانسیل اپوزیسیون مزدور درون نظام به ویژه در آشوبها و ناآرامیهایی نظیر دو فتنه 78 در کوی دانشگاه و فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88، تحریمهای گسترده علمی و... آنان به این جمعبندی رسیدند که تنها روزنهای که میتوان از طریق آن نظام اسلامی را با چالش مواجه کرد، حوزه اقتصاد و معیشت شهروندان است، از این رو با تمرکز بر این خاکریز اساسی درصدد برآمدند که ناکامیهای گذشته را جبران، و اهداف خویش را در این جبهه دنبال نمایند، که مزاحمتها و شرارتهای سالهای اخیر از آن جملهاند. با وجود این، تحرکات و نیات شوم نظام سلطه از نگاه ژرف دیدهبان انقلاب دور نماند و پیش از آن که به سرانجام مطلوبی برسد با هشدارهای به موقع ایشان خنثی، و تا حد زیادی با ناکامی روبرو شد. از اینروست که شاهدیم رهبر فرزانه انقلاب در ادامه سنت حسنهای که خود پایهگذار آن بودهاند و برای هر سال به اقتضای ضرورتها و اولویتهای اصیلی که میبایست مورد توجه بیشتری قرار بگیرد شعارهای خاصی تعیین کردهاند، در سالهای اخیر شعارهای ایشان معطوف به ضرورتها و اولویتهای اقتصادی بوده، تا اهمیت این مباحث هم برای مردم و هم برای مسئولین بیشتر بازنمایی شده و عزم ملی و اراده یکپارچهای آن مفهوم خاص را تحقق بخشد، این البته به تصریح خود ایشان اصلا به این معنی نیست که این شعارها در سالها و زمانهای بعد دیگر در دستور کار نباشد، لیکن به منظور آن است که در آن سال خاص اهتمام ویژهای نسبت به آن صورت گیرد، ورنه همه این مفاهیم حلقههای یک زنجیر واحد را میمانند که ربط و نسبت دوجانبه و چندجانبهشان آنها را در منظومه مذکور معنیدار میسازد.
ژرفاندیشی مقام معظم رهبری و تشخیص دقیق ایشان در تعیین ضرورتها و انتخاب حکیمانه راهبردها، همواره در نظر خبرگان حوزههای مختلف علوم شگفتیآفرین و تحسینکننده بوده، ضمن این که پیشتازی ایشان را در این عرصهها مبرهن ساخته است؛ توضیح آن که اغلب در خصوص مفاهیمی که ایشان مطرح ساختهاند، هنوز بسیاری از مسئولین و حتی اساتید و متخصصان آن حوزه در تبیین و کالبدشکافی اولیات آن مانده و بعضا از الفبای آن فراتر نرفتهاند، که ایشان عنوان دیگری را برجسته ساخته و حتی گاه تبیین و تفسیر آن را نیز به انجام رساندهاند. بارزترین نمونه آن هم سرعت کند سیاستگذاری پیرامون آن مفاهیم در نهادهای سیاستگذار، و کندتر از آن اجرایی و عملیاتی نمودن آنها در سالهای اخیر بوده است، به نحوی که حتی در برخی مواقع سیاستگذاریها تقریبا تا نزدیکیهای سال بعد به طول انجامیده البته این به هیچ عنوان به معنی انتظار شتابزدگی در تدوین سیاستگذاریهای کلان نیست، همچنانی که نمیتوان منکر اطاله بیش از حد زمان این امر در واقعیت موجود شد! چرا که گاهی به نظر میرسد با پایان یافتن سالهای موسوم به آن عناوین و مفاهیم، فرآیندهای فوق نیز تا حدود زیادی متوقف و به فراموشی سپرده شده، و احیانا امکانات و توجهات معطوف مفهوم جدیدی شده که رهبری در سال جدید مطرح کردهاند!
واقعیت آن است که علیرغم توجه ویژه و تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر این مفاهیم و اولویتها، ضرورتهای آن، چنانکه بایسته و شایسته است از سوی برخی مسئولین مورد عنایت واقع نشده، و اگر هم بوده لااقل اهتمامی جدی و درخور اهمیت آن صورت نگرفته، گواه آن هم ضعفها و کاستیهایی است که همچنان در این عرصهها شاهد آن میباشیم. متأسفانه این ضرورتها و اولویتها در منظر برخی صرفا در حد یک شعار تبلیغاتی تقلیل یافته، و از این رو بیشترین کاری هم که در خصوص آن صورت گرفته، در همان حد تبلیغات باقی مانده و از آن فراتر نرفته است؛ مثلا تعداد بنرها و پارچهنوشتهها و همایشهای عمدتا بیحاصلی که در سال «اصلاح الگوی مصرف» برای یادآوری عنوان سال تهیه شد، به روشنی حاکی از آن بود که پیام اصلی این عبارت تا چه اندازه مغفول واقع شده، یا توجه به «تولید ملی» که گویی با اتمام سال 91 دیگر موضوعیتی ندارد و اگر مثلا در سال گذشته محدودیتهایی برای تبلیغ و استفاده از کالاهای خارجی اعمال میشد، این محدودیتها با پایان یافتن سال موسوم به «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، دیگر چندان محلی از اعراب ندارد!
تأسفآورتر آن که برخی چنین میپندارند که این راهبردها و اسناد بالادستیای که مبنای آنها میباشد - نظیر سیاستهای کلی اصل 44، بحث تولید علم، سند چشمانداز، و...- صرفا بیان انتظارات و ایدهآلهای نظام است که شکلی دستوری و آمرانه به خود گرفته است، حال آن که تدوین چنین سیاستهایی مبتنی بر یک پشتوانه عظیم معرفتی و مطالعاتی بوده و عملیاتی و کاربردی بودن آن مورد وثوق کارشناسان خبره و متخصصان فن میباشد، حتی گزینش واژهها برای متن مکتوب آنها نیز با دقتنظر و وسواس خاصی صورت پذیرفته است. و اگر تاکنون پیشرفت محسوسی در این حوزه حاصل نشده، نه به سبب انتزاعی بودن یا احیانا بلندپروازانه بودن سیاستهای مذکور، که به جهت نبود عزم و مجاهدتی در حد و اندازه این برنامهها میباشد.
پس چنین دقتی از سوی عالیترین شخصیت نظام اقتضای آن دارد که مسئولین و عموم مردم هم توجه جدیتر و عمیقتری به افقهای ترسیم شده از جانب رهبری عالیمقام نظام داشته باشند، و از فاصله زیادی که در پیگیری این آرمانها بین ایشان و رهبری نظام است کاسته، و با افزودن بر سرعت گامهای خویش همگام و همسو با رهبری در این مسیر طی طریق نمایند، که تنها چنین عنایتی سبب حصول نتایج مورد نظر این استراتژیها خواهد شد.
جمهوری اسلامی:پیروزی نهائی در انتظار توافق هستهای
«پیروزی نهائی در انتظار توافق هستهای»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛موفقیت هیأت ایرانی مذاکره کننده با گروه 1+5 در گفتگوهای سه روزه وین، گام مثبت دیگری از تلاشهای دولت برای حل موضوع هستهای در چارچوب منافع ملی است.
با اینکه در این دور از مذاکرات فقط تعیین دستور کار و محورهای مذاکرات جامع و نهائی مورد نظر بود، با اینحال این گفتگوها با پیچیدگی همراه بود. این پیچیدگی را زیاده خواهی بعضی از اعضاء گروه 1+5 به ویژه آمریکا به وجود آورد. آنها خواستار گنجاندن موضوعات دیگری همچون حقوق بشر و فعالیتهای موشکی ایران در دستور کار مذاکرات بودند ولی هیأت ایرانی حاضر نشد غیر از موضوع هستهای چیز دیگری در دستور کار گنجانده شود. درست به همین دلیل است که باید این مرحله از مذاکرات به عنوان یک موفقیت و یک گام مثبت دیگر در کارنامه هیأت ایرانی ثبت شود.
درباره اصرار آمریکا به گنجاندن موضوعاتی از قبیل حقوق بشر و فعالیتهای موشکی در دستور کار مذاکرات ایران و 1+5 دو نکته را باید مورد توجه قرار داد.
اول آنکه اصولاً موضوع هستهای یک مقوله مستقل است و لزومی ندارد در کنار سایر موضوعات که هیچ ارتباطی با آن ندارند مورد مذاکره قرار گیرد. آنچه از ابتدا مورد مناقشه میان ایران و گروه 1+5 بود فعالیت هستهای ایران از یکطرف و تحریمهائی که به همین دلیل علیه ایران وضع شد از طرف دیگر بود. اینکه این تحریمها ظالمانه و غیرقانونی بود، خود میتواند موضوع بحث مفصلی باشد که البته با موضوع هستهای کاملاً مرتبط است، اما اکنون سخن بر سر اینست که طرفین از ابتدا توافق کردند محورهای مذاکرات فیمابین، روشن شدن چگونگی فعالیتهای هستهای ایران به عنوان کاری که طرف ایرانی انجام میدهد و کاهش و لغو تحریمها به عنوان کاری که طرف مقابل انجام میدهد باشند.به همین دلیل، افزودن هر موضوع دیگری به این دستور کار، خلاف توافق اصلی است و قابل قبول نمیباشد.
دوم آنکه هر یک از اعضاء گروه 1+5 به ویژه آمریکا اگر میخواهند درباره حقوق بشر و فعالیتهای موشکی با ایران مذاکره کنند، این موضوعات را میتوان جداگانه و در منظر عام و پیشگاه افکار عمومی مردم جهان به بحث گذاشت بدون آنکه با موضوع هستهای مخلوط شود. البته موضوع هستهای نیز اگر قرار باشد عادلانه و براساس قوانین بینالمللی و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد بحث قرار گیرد در این موضوع هم آمریکا و سایر قدرتهای زیاده خواه در پیشگاه ملتها محکومند. زیرا آنها اولاً زرادخانههای اتمی در اختیار دارند و از نابود ساختن سلاحهای کشتار جمعی خود امتناع میکنند و ثانیاً از رژیم صهیونیستی که هیچیک از مقررات آژانس بینالمللی انرِژی اتمی را رعایت نمیکند و صدها کلاهک اتمی در اختیار دارد حمایت میکنند. قطعاً اگر همین موضوعات در منظر عام مورد بحث قرار گیرند، آمریکا و سایر قدرتهای زیاده خواه در پیشگاه افکار عمومی جهان محکوم خواهند شد.
در موضوعاتی از قبیل حقوق بشر و فعالیتهای موشکی نیز آمریکا و سایر قدرتهای جهانی دچار مشکلات زیادی هستند. اگر داشتن موشک جرم است و این جرم با هرچه پیشرفتهتر بودن موشکها بیشتر است، آمریکا درصدر فهرست مجرمان قراردارد. این چه منطق غلطی است که گفته میشود قدرتهای جهانی حق دارند پیشرفتهترین موشکها و سایر سلاحها را در اختیار داشته باشند ولی کشورهای دیگر از چنین حقی برخوردار نیستند؟! در سایه چنین منطق غلطی است که مسابقات جنون آمیز تسلیحاتی میان قدرتهای جهانی ادامه مییابد، حق وتو برای چند کشور معدود وجود دارد و دولت آمریکا علیرغم گذشت 70 سال از جنایت بزرگ بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، هنوز محاکمه نشده است.
قتل عام مردم هیروشیما و ناکازاکی و جنایاتی که ارتش آمریکا در ویتنام مرتکب شد، از بزرگترین مصادیق اقدامات ضد حقوقی بشری هستند که دولت آمریکا مرتکب شده است. در سالهای اخیر، رسوائی زندان گوانتانامو، زندانهای مخفی آمریکا در کشورهای اروپائی، زندان ابوغریب در عراق، زندان بگرام در افغانستان و جنایاتی که به دستور دولتمردان آمریکائی در این زندانها صورت گرفت، فهرست بلندی از اقدامات ضد حقوق بشری آمریکا محسوب میشوند. رسوائی بزرگ شنود مکالمات مردم و حتی مسئولین دولتی و رؤسای کشورهای اروپائی و سایر قارهها، دخالتهای دولت آمریکا در افغانستان که حتی فریاد رئیسجمهور مورد نظر خود آمریکا در این کشور را به آسمان بلند کرده و محدودیتهای فراوانی که دولت آمریکا برای مردم خود آمریکا پدید آورده، از آشکارترین موارد نقض حقوق بشر توسط مسئولان کاخ سفید هستند. با وجود چنین اسناد محکم و روشنی دولتمردان آمریکائی حق ندارند خود را حامی حقوق بشر جا بزنند و دیگران را در این زمینه زیر سؤال ببرند. واقعیت اینست که دولتمردان آمریکائی نه تنها صلاحیت اظهارنظر درباره حقوق بشر را ندارند، بلکه قبل از همه، خود باید به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محاکمه شوند.
بدین ترتیب، کاملاً طبیعی است که هیأت ایرانی علاوه بر مستقل بودن موضوع مذاکرات خود با 1+5 به دلایل دیگر نیز اجازه ندهد موضوعاتی از قبیل حقوق بشر و فعالیتهای موشکی در دستور کار این مذاکرات گنجانده شوند. صلابت هیأت مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات وین، ستودنی است و ملت ایران قدردان این موفقیت است و آن را برای ادامه این مسیر، راهگشا میداند.
نکته بسیار مهم اینست که هیأت ایرانی باید این واقعیت را نیز مورد توجه قرار دهد که میتواند از تجربه موفق مذاکرات با 1+5 سرنوشت مثبتی برای توافق ژنو رقم بزند. ملت ایران، چیزی بیش از حق قانونی خود مطالبه نکرده و نخواهد کرد و احقاق آنچه قانون برای این ملت در نظر گرفته، کاری است که هیأت ایرانی مذاکره کننده با توجه به کارنامه مثبتی که تا اینجا به دست آورده، میتواند از عهده آن برآید. مسئولان آمریکائی هر چند در چند ماه گذشته مرتکب بداخلاقیهائی شدهاند ولی همه چیز حکایت از این واقعیت دارد که آنها چیزی بیش از طبلهای تو خالی نیستند و بازی را خواهند باخت و پیروزی نهائی از آن ملت ایران است.
رسالت:در تکریم یک انقلابی بزرگ
«در تکریم یک انقلابی بزرگ»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛
ای عاشقان، ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
لقمان حکیم به فرزندش نصیحت می فرمود که دو چیز را هرگز فراموش نکن؛ 1- خدا 2- مرگ
مرگ عزیزان بویژه آنان که مردان بزرگ و تاریخ ساز کشورند بهانهای است برای اندیشیدن به قبر و قیامت و نیز عظمت خدا و اسرار مرگ که آغاز حیاتی نو است.
همین چهارشنبه گذشته بودکه برای ملاقات حاج ابوالفضل حاجی حیدری به بیمارستان رفتم . او را در حالی یافتم که نفسهای آخر زندگی خود را مزه مزه می کرد و بستگانش در اطراف او زیرلب زیارت عاشورا و آیات کتاب خدا را زمزمه می کردند .
رفتم به کوی خواجه و گفتم که "خواجه کو؟"
گفتند:" خواجه عاشق است و کوبه کو"
گفتم :" فریضه دارم آخر نشان دهید"
من دوستدار خواجه ام آخر، نیم عدو
گفتند:" خواجه عاشق آن باغبان شده است
او را به باغها جو، یا برکنار جو"
حاج ابوالفضل که بود؟ نقش او در تاریخ مبارزات ملت ایران چه بود و ربط او به نهضت امام خمینی(ره) چیست؟
در بهمن43 وقتی صدای غرش تپانچهای گلوی منصور نخست وزیر خائن شاه را در میدان بهارستان درید آوازه جوانان موتلفه اسلامی در سپهر سیاست ایران پیچید و برق آن گلولهها نوری بودکه ظلمت سیاه ترین دوران دیکتاتوری شاه را روشنی بخشید.
بعدها که مردم از طریق جراید آن روز محاکمات را پیگیری می کردند بعد از محمد بخارایی جوان 19 ساله ای که عامل اصلی اعدام انقلابی منصور بود با چهره جوانی آشنا شدند که ابوالفضل حاجی حیدری معرفی شد.
او آن هنگام 25 ساله بودو پس از بخارایی دومین جوان این جماعت انقلابی بود . او آخرین نفری بود که از این جمع دستگیر و پس از محاکمه به حبس ابد محکوم شد. او از 13 یا 14 سالگی مبارزه را شروع کرده بودو از همان هنگام با حبیب الله عسکراولادی و شهید حاج مهدی عراقی در امر مبارزات همپیاله بود.
او از عناصر اصلی و موسس حزب موتلفه اسلامی در دهه 40 بود اما از همان ابتدا ساکت و بی ادعا و پرعمل ! او یک چریک به معنای واقعی بود و تا آخر عمر هم به رسم چریکی وفادار بود.
او همچون ماه به هنگام طلوع خورشید حاضر نمی شد، او همیشه در همه صحنه ها "حاضر" بود اما "ظهور" نداشت و چون یک قمر در کهکشانها و منظومه های خدمت به انقلاب و مردم در حرکت و گردش بود و همین او را دوست داشتنی می کرد.
من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
آنچه تاریخ از خدمات او به یاد دارد این است که او از اصلی ترین عناصر سازماندهی تظاهرات 15 خرداد در کنار بزرگان موتلفه اسلامی بود . او در جریان اعدام انقلابی منصور از مسئولان تهیه سلاح و شناسایی سوژه که عمدتا روی سه عنصر " شاه"، "علم" و "منصور" متمرکزبود، میباشد.
امام (ره) هنگامی که می خواست نطق تاریخی علیه کاپیتولاسیون را انجام دهد دنبال متن اصلی مصوبه مجلس بود و تا مصوبه را به دست نیاورد این کار بزرگ را انجام نداد. حاج ابوالفضل مامور بود این مصوبه را به دست آورد و به دست امام برساند و همین کار را در آن شرایط سنگین و خفقان امنیتی به خوبی انجام داد.
او در هنگامه شکنجه و سختی روزگار در حبس که 13 سال طول کشید ، در کشف ، افشاء و خنثی سازی منافقین از عناصر اصلی و موثر بود و در این راه مرارتها کشید و هیچ گاه نشاط خود را در این مبارزه از دست نداد.
او در جریان پیروزی انقلاب از عناصر اصلی سازماندهی راهپیمایی های بزرگ و نیز شکل گیری کمیته استقبال از امام (ره) و بعدها در جریان مدیریت مدرسه علوی و رفاه در روزهای نخستین انقلاب بود.
او از عناصر تعیین کننده شکل گیری کمیته امداد و ارائه خدمات بی نظیر به محرومان و حلقه وصل کمیته امداد با نهضت امام خمینی(ره) بود.
حضورش در صندوقهای قرض الحسنه و خیریه ها در سطح مدیریت عالی و در حد نمایندگی امام و رهبری از او یک چهره خدوم آن هم بی سرو صدا و بی تظاهر می ساخت. او با رندی و هوشمندی و مخفی کاری همیشه باپرده پوشی جلوی خودنمایی ها را می گرفت و به این امر فوقالعاده حساس بود.
اودر جریان شناسی انقلاب و شناخت خطوط نفاق، کفرو الحاد واقعا استاد بود. در شناخت افراد به خطا نمی رفت . او مسئول گزینش حزب موتلفه اسلامی و نیز عضو هیئت موسس و عضو شورای مرکزی بود. هوشمندی او در انجام وظایفش باعث شد حزب از خطر نفوذ منافقین و اغیار در امان بماند او کم حرف و پرعمل، صبور و مقاوم بود. در جلسات حزب کمتر حرف می زد اما وقتی نظری می داد پخته، عمیق و راهگشا بود.پاییز و زمستان امسال روزهای سختی برای انقلابیون اولیه نهضت امام خمینی بود. استاد حبیب الله عسکراولادی و استاد اکبر پرورش در همین روزها رخ در نقاب خاک کشیدند و اکنون ابوالفضل حاجی حیدری یار صدیق امام و رهبری ویاور محرومان بی سرو صدا راهی دیار ابدی شد و خبر آن چون آواری از غم و اندوه بر دلسوزان و انقلابیون فرود آمد.پیکر آن مرحوم دیروز در میان غم و اندوه یارانش در دل خاک در کنار شهدای هفتم تیر آرام گرفت و سفر ابدی خود را آغاز کرد. لذا بازبان دل می گوییم؛
ای فصل با باران ما ، برریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
ای چشم ابر، این اشکها می ریز همچون مشکها
زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما
بربند لب همچون صدف ، مستی ! میا در پیش صف!
تا باز آیند این طرف از غیب هشیاران ما
روزنامه رسالت درگذشت این انقلابی بزرگ و چریک پیر انقلاب را به امام زمان (عج) و نایب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنهای و نیز شیفتگان خدمت به مردم و انقلابیون اولیه نهضت امام خمینی (ره) تسلیت می گوید.
سیاست روز:قصاص غیر انسانی نیست
«قصاص غیر انسانی نیست»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛با نشر افکار و عقایدی خارج از دیدگاهها، منویات، قوانین و چارچوبهایی که به نوعی خط قرمز اسلام، نظام و انقلاب محسوب میشود چگونه باید برخورد کرد؟
گذشت سالها و تغییر برخی شرایط آیا باعث میشود که با اینگونه افکار و عقاید سلبی برخورد کرد یا ایجابی؟ تساهل کرد یا تسامح؟
تساهل و تسامح محدود و مقیّد، امکان دارد. امّا آیا میتوان تساهل مطلق و بدون حد و مرز در مبانی دینی ، فقهی و شرعی داشت یا نه؟
برخی از احکام و قوانین اسلامی، شرایطی دارند که نمیتوان از آن گذشت، مگر بر اساس شرایطی که در خود آن احکام دیده شده است. مانند قصاص.
قصاص به صراحت در قرآن کریم آمده و بر آن تأکید هم شده است. قصاص به عنوان یکی از قوانین جزای اسلامی هم اکنون در جمهوری اسلامی ایران پیاده میشود تا بتواند از حق فردی که کشته شده یا عضوی از بدن او صدمه دیده دفاع کند.
این حکم الهی باعث میشود تا دو جنبه مهم مورد توجه قرار گیرد. نخست به سزای عمل رسیدن فردی است که قتل نفس کرده و سپس عفو و بخششی است که ولی دم میتواند از این حق خود نیز بهره ببرد.
هر دو این اصول که در قصاص وجود دارد، ارزشی اسلامی، الهی و انسانی است که بسیاری از جوامع از جمله جوامع غربی از آن بیبهره هستند.
اینگونه احکام اگر به صورت درست به عنوان قوانین مترقی اسلامی به مردم جهان معرفی شود، قطعا مورد پذیرش دیگر جوامع بشری هم قرار خواهد گرفت.
اکنون به خاطر برخی تبلیغات منفی که درباره احکام اسلام در خارج به عنوان مسائل حقوق بشر و به تبع آن از سوی برخی عوامل وابسته در داخل، فضایی ایجاد شده که قصد دارد تا چنین احکام و قوانینی را به چالش بکشد. چنین فضای رسانهای در زمان دولت اصلاحات با شدت بیشتری وجود داشت اما آگاهی، روشنگریها و برخوردهای قانونی که در آن زمان صورت گرفت باعث شد تا پروژههای ضد اسلامی برخی عوامل خود باخته که یا از سرآگاهی دست به این کارها میزنند یا از سر ناآگاهی که البته تفاوتی در ماهیت موضوع ندارد. هر دو این رفتارها هدفش تضعیف اسلام و خدشه وارد کردن به مبانی اسلامی است.
همراهی روزنامهها و افرادی که درباره برخی مسائل از جمله قصاص مینویسند و سخن میگویند در شرایط قصاص قرار بگیرند آنگاه از غیر انسانی بودن آن سخن بگویند! آنگاه میتوان متوجه شد که این افراد تا چه اندازه به اعتقاد خود پایبند هستند هر چند، آنهایی که در باره چنین مسائلی در جامعه شک و تردید ایجاد میکنند، اعتقادی به چنین احکامی هم ندارند و نمیتوان توقع داشت که نسبت به آن متوجه و درک متقابل داشته باشند.
لذا هدف اینگونه مواضع و اظهارنظرها، چیزی جز ایجاد چالش و تنش، انداختن شک و تردید به دل افکار عمومی، همراهی با صداهایی که از آن سوی آب شنیده میشود و خوش خدمتی به اربابانشان نیست؛ و گر نه درباره همین قصاص میتوان به همراه تأیید این حکم الهی به وجه دیگر آن یعنی بخشش پرداخت. که همین موضوع در ادامه حکم الهی اشاره شده است. اما میبینیم که تنها به اجرای حکم قصاص پراخته میشود. حکمی که این حق را به ولی دم داده است تا هم بتواند قصاص کند هم بتواند ببخشد.
موضوع مهم دیگری که باید به آن پرداخت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. این وزارتخانه به عنوان بخشی از وظایف خود متولی روزنامهها و رسانههای کشور است. او تشخیص میدهد که به چه افراد و گروههایی مجوز انتشار روزنامه بدهد یا ندهد.
درباره صدور مجوز به افرادی که سابقه روشنی در حوزه مطبوعات دارند.
خط فکری آنها از سال ۷۶ تا ۸۴ روشن میکند که در پی چه مقاصد و اهدافی هستند. آنها در روزنامههایی که در آن سالها منتشر کردند بسیاری از واضحات، منویات، اصول و قوانین انقلاب و اسلام را زیر سوال بردند و حتی زیر پا گذاشتند و باعث بسیاری از مشکلات و گرفتاریها چه در آن زمان و چه پس از آن شدند.
همانها پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ دوباره پا به عرصه گذاشتهاند بدون این که از کرده خود پشیمان شده باشند یا متنبه!
یکی دیگر از نمونههای بارز و شاهد آن چندی پیش بود که در روزنامه بهار اتفاق افتاد. این روزنامه اصلاح طلب در روزی چون عید غدیر مقالهای را در روزنامه خود به چاپ رساند که در آن ولایت امیر مؤمنان علی (ع) زیر سوال برده شد.
در آن زمان هم از سوی مسئولان روزنامه اعلام شد که این مقاله قرار بود اصلاح شود اما به خاطر مسائل فنی نشد. اکنون نیز از سوی مسئولان روزنامه آسمان همان دلیل و بهانه آورده میشود که بخش غیر انسانی خواندن قصاص توسط مدیریت حذف شده بود اما به دلایل فنی در چاپ اعمال شد.
این دلایل و بهانهها غیر قابل با ور و غیر منطقی است. چنین چیزی امکان ندارد. حساسیتی که در جامعه نسبت به چنین مواردی وجود دارد باعث میشود که افرادی که در رسانهها فعال هستند بیش از مردم عادی به آن حساسیت داشته باشند و حتی در گزارشها و یادداشتهای خود باید از چنین مواردی صیانت کنند نه این که دست به تضعیف و تخریب آن بزنند و آن را غیر انسانی بدانند. غیر انسانی دانستن قوانین الهی در حکومت اسلامی از یک سو تعدی به حقوق خصوصی مردم جامعه اسلامی است.
قصاص حق الناس است که پروردگار به انسان داده است. حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حکمت الهی رابطه ای نزدیک و لاینفک دارد، اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حق الناس یکی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبر اکرم و ائمه معصومین است. حکم قصاص نیز یکی از موارد مهم و اساسی برای برقراری عدل و عدالت اجتماعی است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی که یکی از صفاتش عادل بودن است و دینی که یکی از اصولش عدل است چگونه ممکن است حقوق انسانها برایش کم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود بطوری که خداوند ممکن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت که حق الناس، حق الله هم هست، زیرا هیچ کس جز خدا اصالتا و ذاتا حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حکم و حق الهی است.
فردی که در روزنامه آسمان احکام قصاص را رد کرده و آن را غیر انسانی دانسته است از اعضای جبهه ملی است که این گروهک در خردادماه سال ۶۰ بیانیهای علیه لایحه اسلامی قصاص صادر کرد و ضمن «غیرانسانی» خواندن این حکم اسلامی، هواداران خود را به شورش علیه این لایحه دعوت کرد.
در همان زمان امام خمینی (ره) در واکنش به مخالفت جبهه ملی با لایحه اسلامی قصاص تأکید کردند: اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است.
امام خمینی (ره) تأکید کردند: من میخواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهه ملی» که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جز انگیزهای که برای راهپیمایی قرار دادهاند، لایحه قصاص است، یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند، تعبیر این بود که لایحه غیرانسانی ملت مسلمان را دعوت میکنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند؟ شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی میکنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم.
افراد این چنینی، خوب میدانند که قوانین غیرانسانی و غیر اخلاقی هم اکنون در کشورهای مترقی! غربی وجود دارد نمیتوانند اینگونه به تضعیف آن بپردازند. اگر خود را خیلی دلسوز و منتقد میدانید یا خیلی وطن پرست میپندارید، در قوانین قضایی، جزایی و حقوق اجتماعی کشورهای مدعی حقوق بشر کمی جست وجو کنید قطعا و یقیناً مواردی پیدا خواهید کرد که بتوانید آنها را نقد کنید.
تهران امروز:زیادهخواهی در روند مذاکرات
«زیادهخواهی در روند مذاکرات»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حجت کاظمی است که در آن میخوانید؛
مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1 در وین در حالی به پایان رسید که اخبار حاکی از پیشرفتهای قابل ملاحظه در بحثها پیرامون گام نهایی مذاکرات است.همزمان با این مذاکرات آژانس انرژی اتمی نیز در گزارشی برهمکاری کامل ایران با این نهاد بینالمللی صحه گذاشته است.همزمانی این رویدادها نشانهای قاطع بر مثبت بودن مذاکرات جاری است که طرفین انتظار دارند طی مدتی حداکثر یکساله به حل نهایی پرونده هستهای ایران منجر شود.
اما در این میان علاوه بر تفسیرهای یکسویه از توافق ژنو؛ آنچه باعث ایجاد نگرانیهایی جدی درخصوص روند آتی مذاکرات شده است؛ طرح مجموعهای از بحثهای زیادهخواهانه از سوی آمریکایی هاست که تردیدها درخصوص هدف نهایی آن کشور از مناقشه هستهای را افزایش داده است.نقطه شروع این مباحث سخنان وندی شرمن در یکی از جلسات استماع کنگره بود که وی در پاسخ به نماینده ای؛ عنوان کرد که ایران در گام نهایی مذاکرات باید به سوالات درخصوص برنامه موشکی خود پاسخ دهد.مدتی بعد این موضعگیری از سوی سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا نیز مورد تاکید قرار گرفت.
برنارت میهن ادعا کرد که بندهایی از توافق ژنو؛ ایران را متعهد به پاسخگویی درخصوص موشکهای خود میکند.ادامه این روند طرح موضوعات زیادهخواهانه در ذیل مباحث حقوق بشری دنبال شد.در این چارچوب وندی شرمن در مصاحبهای با یکی از رسانههای فارسی زبان عنوان کرده است که حقوق بشر یکی از نگرانیهای اصلی آمریکاست و این کشور«در موقع مناسب» این موضوعات را مطرح خواهد کرد.
موضوع وابسته به این مباحث فراتر از بحثهای هسته ای؛بحث حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه است که آمریکاییها آن را تحت عنوان «حمایت از تروریسم»دستهبندی میکنند. عدهای معتقدند که طرح چنین موضوعاتی از سوی آمریکاییها از اهمیت چندانی برخوردار نیست و این بحثها از کارکرد واقعی چندانی در مسیر واقعی مذاکرات برخوردارنیست.این گروه چنین مباحثی را حداکثر با هدف تحت فشار قرار دادن ایران در موضوع اصلی یعنی بحث هستهای میدانند.گروهی دیگر معتقدند که طرح چنین مباحثی نه یک اقدام غیرقابل انتظار ومتعجب کننده بلکه امری کاملا قابل انتظار بوده است که پیشتر نیز در مواجهه آمریکا با کشورهای متعارض با آن کشور تجربه شده است.
این گروه از تحلیلگران برای مستند کردن تحلیل خود؛ تجربه تحریمهای اعمال شده بر حکومت عراق بعد از ماجرای جنگ دوم خلیجفارس را یادآوری میکنند.هدف اولیه تحریمها؛ مجبورکردن دولت عراق برای پاسخگویی و رفع تردیدها درخصوص سلاحهای شیمیایی و میکروبی آن کشور عنوان شده بود.
اما بعد از چند سال بازرسی؛ناگهان مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا عنوان کرد که تحریمها و محدودیتها علیه دولت عراق حتی در صورت رفع تردیدها درخصوص برنامههای آن دولت نیز رفع نخواهد شد.به عبارت دیگر تحریمها به یکباره تغییر موضوع داده و به موضوعاتی خارج از هدف اولیه آنها گره زده شدند.
در همین زمینه رهبر معظم انقلاب از سالها قبل با یادآوری تجربه مذاکرات عراق و لیبی با کشورهای غربی؛ عنوان کردهاند که موضوع هستهای برای آمریکاییها تنها بهانهای است برای دنبال کردن یک دشمنی دیرینه که برآمده از تعارضهای هویتی بین دو طرف است.مذاکرات یکسال آینده آزمونی دوباره بر آن خواهد بود که آیا غرب واقعا نگران پرونده هستهای ایران است یا آنکه این موضوع را ذیل راهبرد کلان مقابله با ایران دنبال میکند.اما درسی که میتوان از تجربه کشورهایی چون عراق آموخت آن است که مذاکرهکنندگان ما باید با هوشیاری فراوان درخصوص راهبرد زیادهخواهانه طرف مقابل وارد مذاکرات آتی شوند.
گرچه رئیسجمهور و وزیر امور خارجه چندین بار در واکنش به اظهارنظرهای طرف آمریکایی بر این موضوع تاکید کردهاند که ایران طرح موضوعات نامربوط در مذاکرات را نخواهد پذیرفت؛ ولی بهتر است که در مقطعی که دستور کار مذاکرات آتی در حال ترسیم و قالببندی است؛ این نکته در مذاکرات مورد تاکید قرار گرفته و مستند گردد که طرح موضوعات خارج از بحث هستهای از سوی طرفین؛ به منزله اقدامی غیرسازنده تلقی خواهد شد که حل چالش هستهای را دچار مشکل میکند. مستند شدن این بحث که دارای حامیانی موثر در کشورهای 5+1 نیز هست؛ میتواند مانعی جدی در مقابل زیادهخواهی طرف آمریکایی در مراحل بعدی مذاکرات باشد و شانس موفقیت در مذاکرات را افزایش دهد.
جوان:فهرست بلندی که باید شکسته شود
«فهرست بلندی که باید شکسته شود»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم عباس حاجی نجاری است که در آن میخوانید؛اولین دور مذاکرات جامع ایران با گروه 1+5 در شرایطی به پایان رسید که پس از آن طرفین مذاکره کننده همانند گذشته دیدگاههای متفاوتی را نسبت به آن مطرح کردند.
خانم اشتون مسئول هماهنگی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این زمینه میگوید: سه روز مذاکره بسیار سازنده داشتیم که طی آن همه موضوعاتی را که لازم است برای رسیدن به راهکارهای جامع و توافق نهایی پاسخ دهیم شناسایی کردیم، اما هنوز کار زیادی باقی مانده است. کارمان آسان نخواهد بود. آقای محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران این مذاکرات را قدری بهتر از آنچه پیشبینی میشد ارزیابی کرد و سخنگوی وزارت خارجه امریکا باز هم از ضرورت برچیدن سخن به میان آورد ولی تأکید کرد که وندی شرمن برای هماهنگی با متحدان امریکا در مورد روند مذاکرات با عربستان و رژیم صهیونیستی... به منطقه سفر خواهد کرد و این در حالی است که بیسیسی از وین گزارش میدهد که ایران با فهرست بلندی از خواستههای قدرتها روبهروست که مسئله موشکهای بالستیک ایران و تأسیسات فردو از جمله آنهاست.
روند مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 و تحولات بعد از آن را در دو بخش متفاوت میتوان مورد بررسی قرار داد. قبل از امضای توافقنامه در سوم آذرماه، امریکاییها مطرح میکردند که اگر نسبت به فعالیت هستهای ایران اطمینان پیدا کنیم، پرونده ایران به حالت عادی برمیگردد، اما اکنون بهرغم گزارش اخیر آژانس که از سلامت فعالیتهای کنونی هستهای ایران حکایت دارد، آنها از فهرست بلند مطالباتی سخن میگویند که طی سالهای آینده (حتی تا 20 سال) ایران به آن باید پاسخ دهد که نشان از اراده آنها برای فرسایشی کردن مذاکرات و البته اهداف اصلی آنها در ورای مذاکرات دارد.
مقام معظم رهبری هفته گذشته در دیدار مردم تبریز با ایشان، ضمن تبیین چرایی موافقت نظام اسلامی با آغاز مذاکرات، دلایل بدبینی خود نسبت به نتیجه آن را تشریح نمودند و یادآور شدند: تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هستهای با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل میشود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره در خصوص موضوع هستهای، گفتم مخالفتی ندارم، اما همان موقع هم تأکید کردم که خوشبین نیستم. نشانههای خوشبین نبودن اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم اظهارات سخیف و توهینآمیز سناتورها و مقامات امریکایی بر ضد ایران است.
پس از انجام توافق اولیه لحن مقامات امریکایی متأثر از برداشت غلط از فضای داخلی ایران که آن هم بعضاً ناشی از لابی کسانی بود که تلاش داشتند با بزک کردن چهره امریکا زشتیها و خیانتهای گذشته سردمداران این کشور علیه مردم ایران را تطهیر و توجیه کنند و موضع ایران را موضعی ضعیف جلوه دهند، رفتار امریکاییها نسبت به قبل از توافق تغییر کرد که به نمونههایی از آن در سه ماه اخیر اشاره میشود.
1- القای بازنده بودن ایران در روند مذاکرات و پیروزی طرف امریکایی؛
2- القای اینکه نتیجه انتخابات ایران محصول فشارها و تحریمهای امریکا بود؛
3- تأکید بر اینکه هدف اصلی امریکا حذف تمامی فعالیتهای هستهای ایران و حتی بر چیدن پیچ و مهرههای آن است؛
4- عدم شناسایی حق غنیسازی ایران و تنها پذیرش چند سانتریفیوژ نسل اول برای نمونه آزمایشگاهی و ضرورت تعطیلی مراکز فردو، اراک و. . .
5- تحقیر مردم ایران، با ادعای اینکه دولت ایران با دریافت قسط اول توانست به فقرا آذوقه دهد (اشاره به سبد کالای دولت و نحوه توزیع آن)؛
6- تلاش برای تعمیم مذاکرات به موضوعات دیگر نظیر، موشکهای بالستیک ایران، حمایت ایران از مقاومت در منطقه و موضوع حقوق بشر در ایران و. . .
7- تلاش برای اثرگذاری بر فرآیندهای داخلی ایران و حمایت علنی از یک جریان یا مداخله در امور داخلی با تأکید بر ضرورت رفع حصر سران فتنه یا حتی اعتراض به حضور وزیر خارجه ایران بر سر مزار شهید عماد مغنیه؛
8- تشدید فشار بر سایر اعضای گروه 1+5 برای جلوگیری از همکاری آنها با ایران و شکست سد تحریم.
9- بهرهگیری از عنصر تهدید نظامی با هدف تأثیرگذاری بر نظام تصمیمسازی ایران و تسهیل تسلیم.
اما اکنون و با گذشت سه ماه از امضای توافقنامه و به رغم تلاش تیم مذاکرهکننده هستهای ایران برای اثبات صداقت ایران در مذاکرات و صلحآمیز بودن روند فعالیتهای هستهای که گزارش اخیر آژانس هم مصداق بارز آن است، طرح مطالبات غیرقانونی امریکاییها سبب شده است که نیات درونی آنها و غیرقابل اعتماد بودن امریکا نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای سایر ملل جهان نیز آشکار شده و ثابت شده است که آنها جز به فرسایشی کردن مذاکرات و تبدیل آن به عرصه تغییر و فروپاشی ایران نمیاندیشند.
این روند نشان میدهد که دولت ایران از این پس باید با اتکا به حمایت رهبری و پیام «استقامت» و «وحدت» مردم ایران در راهپیمایی 22بهمن مسیر آینده را هوشمندانهتر و با صلابتتر دنبال کند.
ضرورت استیفای حقوق هستهای ایران، عدم تعمیم مذاکرات به دیگر عرصهها، ترسیم نقشه راه مناسب برای جلوگیری از تحقق راهبرد دشمن برای فرسایشی کردن روند مذاکرات و زمانبندی برای پایان تحریمها و لغو قطعنامههای ظالمانه علیه ایران باید محور اصلی کار دستگاه دیپلماسی کشور باشد و این محقق نخواهد شد جز با اعتماد و باور به ظرفیتهای درونزای ملت ایران. مقام معظم رهبری در دیدار مردم تبریز بر این نکته تأکید کردند که تا وقتی چشم ما به دست دیگران یا به کاهش تحریمها یا اظهارات مقامات امریکایی دوخته شده باشد به جایی نخواهیم رسید. من اصرار دارم که مسئولان به نیروی داخلی تکیه و به مردم اعتماد کنند تا این سرچشمه فیاض و تمام نشدنی در داخل، خروشان و فروزان و جوشان شود. اگر این کار انجام شود، قطعاً همه درهای بسته باز خواهد شد و در پایان فرمودند که به توفیق الهی، اهداف امریکا و استکبار جهانی نسبت به ملت ایران و نظام اسلامی شکست خواهد خورد و این ملت پیروزی خود را در مقابل چشم بدخواهان جشن خواهد گرفت.
حمایت:نگاه مسکو به بغداد
«نگاه مسکو به بغداد»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است که در آن میخوانید؛سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در سفری کمسابقه راهی عراق شد. این سفر در حالی صورت گرفت که از سال 2003 یعنی زمان ورود نیروهای آمریکایی به عراق عملا از حضور روسیه در عراق کاسته شد بویژه اینکه آمریکاییها با نابودسازی ساختار نظامی عراق سعی کردند ارتشی با تسلیحات آمریکایی ایجاد کنند. با توجه به این اوضاع،سفر لاوروف به عراق را می توان گامی مهم از سوی مسکو برای بازگشت به عراق دانست. گامهای دیگر این رویکرد را میتوان سفر مقامات عراقی از جمله سفر چندی پیش نوری المالکی، نخستوزیر عراق به روسیه دانست.
بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که رویکرد روسیه به عراق بیش از هر چیز در چارچوب اهداف اقتصادی از جمله مشارکت در بازسازی این کشور، فروش تسلیحات و حضور در طرحهای نفتی عراق است؛ حوزههایی که بسیاری از کشورها از جمله کشورهای غربی نیز برای حضور در آنها تحرکات گستردهای دارند. در کنار این موضوعها تحولات منطقهای از جمله مبارزه عراق با تروریسم و نقش این کشور در تحولات سوریه از دلایل سفر لاوروف به عراق بهشمار میرود. عراق اکنون از یک سو بهطورمستقیم با گروههای تروریستی در جنگ است و از سوی دیگر با حمایت از سوریه به مقابله با تفرقهافکنیها و توطئههای کشورهای غربی، عربستان و صهیونیستها میپردازد.
در اوضاع کنونی که روابط میان روسیه و غرب و حتی مسکو با عربستان و صهیونیستها بر سر تحولات سوریه و البته اوکراین با چالش مواجه شده است، سفر لاوروف به عراق را میتوان نوعی اعلام حمایت از کشوری دانست که با غرب ، عربستان و صهیونیستها در چالش است. به عبارتی دیگر مسکو با رویکرد به عراق سعی دارد تا برگ دیگری از پاسخگویی به تهدیدات غرب را اجرایی سازد.
غربیها با استفاده از گروههای تروریستی به دنبال نابودسازی عراق و بهرهگیری از آن علیه سوریه و در نهایت روسیه هستند. بر این اساس نیز مسکو با اعلام حمایتهای قاطع از دولت عراق و نیز همراهی با این کشور در مبارزه با تروریسم و حمایت از سوریه به دنبال پاسخگویی به تهدیدات غرب است.در مجموع سفر لاوروف به عراق در کنار مسایل اقتصادی دارای اهداف نظامی و امنیتی گستردهای است که بیتاثیر از تحولات منطقه و رقابتهای گسترده میان غرب و روسیه نیست.
مسکو تلاش میکند تا مانع از آن شود که غرب بتواند از عراق برای تهدید منافع روسیه در منطقه بهره گیرد و از سوی دیگر با همگرایی با عراق و تهدید گسترده منافع غرب به نوعی پاسخ دخالتها و تحرکات منفی غرب در اوکراین را نیز میدهد.
آفرینش:تهدیدات خاموش درکمین جوانان
«تهدیدات خاموش درکمین جوانان»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛بر اساس مطالعات وریشه یابی بحران های اجتماعی در کشورهای بزرگ جهان، مواد مخدر در دهه آینده در زمره یکی از سه تهدید بزرگ پیشروی جامعه بشری ارزیابی شده است.
در حال حاضر ایران نیز در دام این بلای خانمان سوز گرفتار شده است. بر اساس آمار های مختلف جمعیت مصرف کننده مواد مخدردر کشور از یک و نیم میلیون نفر تا هفت میلیون نفر متغیر است(از معتادین به مواد مخدر تا کسانی که تفننی مصرف می کنند). اگر نخواهیم آمارهایی را که کشورمان را به عنوان اولین مصرف کننده مواد مخدر درجهان معرفی می کند بپذیریم، باید قبول کنیم که دومین کشور مصرف کننده مواد مخدر در جهانیم و این جای تامل و تاسف دارد.
بعضی میگویند که میزان اعتیاد به این دلیل بالاست که مصرف مشروبات الکلی در ایران ممنوع است. اما براساس نظربسیاری از پزشکان و مشاوران ترک اعتیاد اکثریت غالب از کسانی که مواد مخدر مصرف میکنند، هرگز به مشروبات الکلی علاقه ای ندارند و به دنبال مصرف آن نبوده و نیستند.
دلیل اصلی تا حد بسیار زیادی به وضعیت بد اقتصادی و نرخ بالای بیکاری بستگی دارد که قشر جوان مملکت ما امروزبا آن رو به روست. اشتغال و وضعیت بد اقتصادی دو مولفه تحریک کننده اعتیاد کشورهستند. بیکاری در جامعه امروز معضلی است که جوان ما را سرخورده می کند. وقتی جوان با مشاهده زندگی پر زرق و برق طبقه ای خاص در جامعه و مقایسه وضعیت خود با آنها دچار یاس و نا امیدی نسبت به آینده می شود دیگر برایش مهم نیست تا از چه راهی می تواند خود را به آن ایده آل برساند.
مسلما با نبود فضای لازم برای اشتغال و عدم فراهم سازی فضای کسب کار از سوی مسولین برای جمعیت جوان کشور نمی توان انتظار داشت که آمار فروش و مصرف مواد مخدر دربین جوانان کاهش یابد.
البته قیمت ارزان مواد مخدر هم دخیل است، که آن هم بازمی گردد به روی آوردن بسیاری از افراد برای تولید، قاچاق و فروش مواد مخدر جهت کسب درآمد بیشتر و بهبود وضعیت اقتصادیشان. اینکه یک جوان بخواهد از بیکاری رهایی یابد و درآمد مناسبی کسب کند، بهترین انگیزه برای روی آوردن به تولید و فروش مواد مخدر است. لذا هرچه تولید بیشتر شود مصرف کننده هم افزایش می یابد!
در طول یک دهه گذشته به ویژه چند سال اخیر هر ساله با رشد دو برابری کشفیات مواد مخدر و همچنین مصرف دوبرابری آن روبرو بودهایم و عدم وجود قانون نیز موجب سوء استفاده شده و کشور ما که واردکننده مواد مخدر صنعتی بوده به تولیدکننده این مواد تبدیل شده است. مواد مخدرصنعتی که تا چند سال پیش با قیمتی حدود 100 میلیون تومان برای هرکیلو وارد می شد، امروز تنها با قیمتی کمتراز 8 میلیون تومان وبسیار پایین تراز آن در داخل کشورتولید میشود!.
این گونه می شود که نزدیک به 45 درصد زندانیان کشور به جرم مواد مخدر بازداشت شدهاند و 45 درصد هم به جرم سرقت در زندانها به سر میبرند نکته قابل توجه این است که از مجموع زندانیان کشور 70 درصد گرفتار اعتیاد هستند که خود نشان میدهد گروه قابل توجهی از این اشخاص به منظور تامین مواد مورد نیاز خود دست به سرقت میزنند.
مشاهده می کنیم که اعتیاد، وضعیت اقتصادی، امنیت اجتماعی و اشتغال، همانند حلقه های به هم پیوسته هستند که اعتیاد و اشتغال دو سر این زنجیر محسوب می شوند.
لذا تا وضعیت اشتغال و شرایط اقتصادی به عنوان اصلی ترین معضل و دغدغه جامعه تلقی گردد، باید منتظر افزایش نرخ اعتیاد، قاچاق و فروش مواد مخدر، سرقت و بسیاری دیگر از معضلات اجتماعی در کشور باشیم.
ابتکار:باز هم سهل انگاری، باز هم ذوق زدگی عده ای!
«باز هم سهل انگاری، باز هم ذوق زدگی عده ای!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم به قلم محمدعلی وکیلی
محمدعلی وکیلی
کار رسانه ای کردن به بند بازی شبیه است: برای طی مسافت باید با تکیه بر اهرم، تمرکزحواس، مهارت و حرفه ای گری مسیر را طی نمود. دیگران در اتوبان بدون مانع حرکت میکنند، ولی اهالی رسانه باید از روی طناب گذر کنند.
حرکت به این روال با خطر بسیار همراه است. یک اشاره کافی است تا بند باز سقوط کند و جانش گرفته شود. البته این خود دلیل بر اهمیت کار رسانه است. رسالت آگاهی بخشی و تعمیق اندیشه در بخشهای مختلف جامعه کارویژه اصلی هر رسانه است. این کارویژه چنان خطیر و پر مخاطره است که به بند بازی تعبیر و تشبیه میشود. اگر به هر دلیلی بی دقتی صورت پذیرد، سقوط حتمی است و سرانجامش به محاق رفتن! روز پنج شنبه با خبر شدیم که روزنامه آسمان در هفتمین روز انتشار خود، به دلیل درج مطلبی خلاف مبانی دینی جامعه، به محاق توقیف گرفتار آمد. این اتفاق همچون اتفاقات مشابه در دوره کوتاه دولت امید و تدبیر، اسباب تاسف شده است. این سرنوشت برای روزنامه آسمان که از تحریریه ای حرفه ای و نام آشنای برخوردار بود، بیشتر موجب تعجب و تاسف شد به همین مناسبت به چند نکته اشاره میشود؛
1-سرعت و آشفتگی شروع کار نمیتواند دلیل بی دقتی صورت گرفته باشد. دوستان آسمان بار اولی نیست که گرفتار تیغ حساسیتهای عمومی میشوند. پس این چنین در کمند بی دقتی و سهل انگاری گرفتار آمدن و بهانه به دست رقیبان دادن غیر پذیرفتنی است.
2-خطای بهار که عمرش را زود هنگام خزان کرد و سرنوشت امروز آسمان نشان میدهدکه برخی دوستان هنوز در فضای دهه 70 سیر میکنند و به حساسیتهای دهه 90 توجه ندارند. شیب کارشان را نه با اقتضا و واقعیتهای دهه 90 که همچنان منطبق بر دهه 70 تنظیم کرده اند. این نشان میدهد که واقعیتهای صحنه نادیده انگاشته شده است. طبیعی است که انجام وظیفه با چنین بر آورد و تحلیلی به نهایت مشکل خواهد بود.
3-گفته شده که عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود، ولی گویا برخی دوستان ترک عادت برایشان سخت و ناممکن است.
4-اشتباه روزنامه آسمان غیر قابل توجیه و از یک تیم حرفه ای با محوریت شخصیتی همچون قوچانی دور از انتظار بود. ولی ذوق زدگی رسانههای اصولگرا بیشتر موجب بهت و حیرت است.
5-این روزنامه طی یک گزارش در یکی از صفحات میانی خود که چندان مورد توجه مخاطب نیست دچار سهو و خطا شده است و پاراگرافی را که میبایست حذف کند، نکرده است. حال با بازتاب گسترده به همراه تحلیل و گفت وگو و انتخاب تیترهای حساسیت بر انگیز از طرف رسانههای جناح رقیب روبرو شده است. این نشان میدهد عده ای در کمین مچ گیری و بهانه گیری هستند. کاری که خلاف اخلاق حرفه ای و دور از جوانمردی است. آنها با این کار خود هیجان را به جایی میرسانند که امکان داوری منصفانه را از جامعه سلب میکنند.
با ذوق زدگی گاف یک رسانه را به جنجالی نمایشی بدل میکنند و بر آن نام توطئه میگذارند؛ در پس آن به دنبال دستهای نامرئی میگردند و اراده سیستمی را در آن دخیل میپندارند. این بازی سخیف تنها به منظور دو قطبی کردن کاذب جامعه صورت میپذیرد. میخواهند دل متدینان را خالی کنند. خود را مدافع و پاسدار ارزشها و رقیب را در نقطه مقابل قلمداد نمایند. با این ترفند به دنبال انتقام سیاسی هستند و از این طریق در پی ناکام گذاشتن دولت و مشروعیت زدایی از عملکرد هایش و البته آبرو خریدن برای خود میباشند. اما این جماعت گویا نمیدانند که کاسبی کردن آبرو در بازار مکاره آبروریزی و حیثیت زدایی از آدمها، گره بر باد زدن و آب در هاون کوبیدن است.
به هر روی دوستان و همکاران کمی باید به حساسیت و اهمیت رسالت خویش و خطرات شغل خطیر خود واقف شوند و مواظب شاخکهای حساس باشند،تا به این شکل گرفتارِ اتهامِ بازی با مقدسات نشوند. در آخر هم اینکه توقیف روزنامه راه برخورد نیست. توقیف یک مجازات جمعی است. در حالی است که در تمام صنوف و مشاغل مسئولیت قضایی متوجه فرد مقصر است. اگر تقصیری انجام گرفته، که در این مورد خاص چنین بوده، میبایست مدیر مسئول و مسئول مطلب پاسخگو باشند. به امید روزی که در این سرزمین نه خبری از توقیف به گوش برسد و نه شاهد هنجار شکنی و قانون ستیزی اهالی رسانه باشیم.
شرق:مذاکرات و تهدیدهای مشترک
«مذاکرات و تهدیدهای مشترک»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فریدون مجلسی است که در آن میخوانید؛در هفته گذشته دور جدید مذاکرات ایران با 1+5 در مسیر رفع تحریمهای ایران در دو جبهه در سطح مذاکرهکنندگان ارشد و دیگری در جبهه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سطح کارشناسان آغاز شد.
البته اتفاقات اوکراین بر این دور از مذاکرات سایه افکند و خانم اشتون ناچار شد در پایان مذاکرات خودش را با شتاب به بروکسل برساند. مذاکرات با آژانس با روند سیاسی مذاکرات 1+5 مرتبط است. یعنی پذیرش و تایید قدمهای فنی برداشتهشده از سوی ایران، برای برداشتن قدم بعدی بستگی به گزارش مثبت کارشناسان آژانس دارد. خوشبختانه ظریف و اشتون و تیمهای مذاکرهکننده در این دوره نیز گامهایی به جلو برداشتند. اما باید توجه داشت که سیاست هویج و چماق آمریکایی مصرف داخلی هم دارد و گاهی رییسجمهورشان ناچار میشود برای آرام نگاهداشتن جناح افراطی داخلی خودشان از هویج و چماق برای آنها استفاده کند و فقط ترکش برخی سخنها موجب ناراحتی در این طرف میشود!
با این همه، به نظر میرسد -یعنی امید میرود- دیپلماتها و کارشناسان کاری به این کارها نداشته باشند و ماموریت خودشان را انجام دهند! شرایط و نیاز دوجانبه به عقلانیت و اعتدال در این دنیای بیعقلانیت و بیاعتدالی به حدی است که امید میرود منطق دیپلماتیک فایق آید و مذاکراتی که میتواند رنگ ارتباطات بینالمللی را در این منطقه به سود ایران تغییر دهد دچار وقفه و اتلاف وقت و انرژی نشود. در کنار این مذاکرات واقعیتهای دیگری موجب نگرانی غرب است که از قضا نگرانی ایران را نیز برانگیخته است! خصوصا ماجراجوییها و بیتابیهای عربستان و حمایتهایش از تروریسم فجیع و کشتارهای روزانه با ماشینهای انفجاری در عراق و پاکستان و اقدام اخیر گروگانگرفتن سربازان ایرانی و انفجارهای بیروت... فرصت دیگری فراهم کرده است تا به قضیه از بعد تازهای به سود هر دو طرف مذاکرات در پیشگیری از تروریسم سلفی نگاه شود که اکنون بر پاکستان و بمبش نیز استیلا یافته است.
ایران اکنون بالقوه -بیش از همیشه- میتواند از توانمندیهای تکنوکراتیک خودش برای توسعه اقتصادی استفاده کند و توسعه اقتصادی، خودش بهترین تضمینکننده صلح است. هیچ کشوری نمیخواهد موتور روشن اقتصاد خودش را خاموش کند اما اگر موتوری خاموش شد، نمیتوان انتظار عقلانیت و مسالمت داشت. این اتفاقات تروریستی همزمان با مذاکرات هستهای ایران میتواند نگرانیها را از آشوب بیشتر در منطقه نشان دهند؛ نگرانی مشترک و مشابهی که قدمهای سریع غرب را در سوریه نیز کند کرد. تروریسم تکفیری، خطر و چماقی است که نیاز به سازش محترمانه را تشدید و امید موفقیت مذاکرات ایران و ششقدرت جهانی را بیشتر میکند.
مردم سالاری:نقش وزارت خارجه در تحقق اقتصاد مقاومتی
«نقش وزارت خارجه در تحقق اقتصاد مقاومتی»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم ایرج ندیمی است که در آن میخوانید؛ مقام معظمرهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» را ابلاغ کرده و تاکید کردند که اقتصاد مقاومتی خواهد توانست الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد. در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی تاکید شده است. برای جذب مشارکت مردمی و فعالان اقتصادی در کشور قوای کشور دارای وظایفی هستند. وظیفه مجلس اصلاح و بازبینی قوانین است به گونه ای که این قوانین بانگاه اقتصاد درون نگر هماهنگ شود. در واقع اقتصاد کشور با موانعی مثل بروکراسی یا تامین منابع پولی و بانکی و نگاههای متفاوت مراجع نظارتی روبرو است که باید قوانین جدید این مشکلات را برطرف کند. قوه مجریه نیز باید قوانین را بخوبی اجرا کرده و قوه قضاییه نیز با نظارت دقیق، این حلقه را کامل کند. ضمن اینکه در راستای اجرای اقتصاد مقاومتی توقع این است که موانع و بروکراسی از بین برود و دستگاههای نظام تعهدات خود را اجرایی کنند.
همچنین در این سیاستها بر شفافسازی اقتصاد و سالمسازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیتها و زمینههای فسادزا در حوزههای پولی، تجاری، ارزی تاکید شده است.در واقع شفافسازی یکی از عوامل موثر در رشد هر اقتصادی است و به کارآفرینی و سرمایهگذاری کمک میکند. در حال حاضر برخی سرمایهگذاران به دلیل نبود شفافسازی تمایلی به سرمایهگذاری نداشته و برخی هم به همین دلیل تمایلی به ارائه صورتحسابهای خود ندارند.
در اجرای موفقیتآمیز اقتصاد مقاومتی، دیپلماسی نیز نقش موثری دارد. وزارت خارجه در این راستا باید با پیگیری دیپلماسی اقتصادی، تعاملات اقتصادی بیشتری با کشورهای منطقه برقرار کند. زیرا توسعه دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای امکان افزایش تجارت خارجی را برای کشور فراهم کرده و از این بایت فرصتهای جدیدی را در راستای رشد اقتصادی و اجرای اقتصاد مقاومتی ایجاد میکند.
باید به این نکته توجه کنیم که امروز اقتصاد دنیا یکپارچه و بهم پیوسته است و به طور مثال افزایش یا کاهش تولید انرژی از سوی ایران میتواند در دنیا تاثیر گذاشته و تعادل تجارت و اقتصاد را برهم بزند. اکنون غرب از رشد اقتصادی شرق آسیا نگران است زیرا این منطقه از نبود غرب در بازار ایران بهرهزیادی برده و توانسته است جایگاه مناسبی برای خود در بازار ایران فراهم کند. غرب از این بابت ضرر زیادی دیده است بنابراین ایران میتواند از این فرصت استفاده کند وبا ایجاد فرصت برای سرمایه گذاران شرقی و با چرخش به سمت شرق،اثرات تحریمها را بر غرب افزایش دهد. البته در این بین ایران هم ضرر میکند اما ضرر غرب از ایران بیشتر خواهد بود.در پایان میتوان گفت اقتصاد مقاومتی نوعی جنگ خاموش است که باید در این جنگ به حربههای دشمن آگاهی پیدا کرده و به گونهای عمل کنیم که اثرات توطئه دشمن متوجه خود آنها شود.
دنیای اقتصاد:شکنندگی اقتصاد و لزوم احتیاط در تصمیمگیری
«شکنندگی اقتصاد و لزوم احتیاط در تصمیمگیری»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر سید مهدی برکچیان است که در آن میخوانید؛دولت یازدهم در حالی شروع به کار کرد که اقتصاد ملی در وضعیت کمسابقهای از بیثباتی و ناامیدی نسبت به آینده به سر میبرد. تورم بالای ۴۰ درصد در شرایط کسری لجامگسیخته بودجه دولت، تلاطمات شدید ارزی در بستر کاهش شدید درآمدهای ارزی کشور، محدود شدن راههای داد و ستد با دنیا در فضای تنش روزافزون در روابط بینالمللی و این همه، در کنار تصمیمات خلقالساعهای که شوکهای مداوم به اقتصاد وارد میکرد، چشمانداز ناامیدکنندهای را برای فعالان اقتصادی ترسیم کرده بود. نرخ رشد منفی ۴۴ درصدی سرمایهگذاری در بخش صنعت در سال ۱۳۹۱ به خوبی نشان میدهد که در آن زمان، فعالان اقتصادی چه برآوردی از آینده داشتهاند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم، روزنههای امید در اقتصاد ایران نمایان شد. خوشبینی مردم نسبت به انضباط مالی و پولی دولت باعث کاهش تورم انتظاری و نیز کاهش نرخ تورم شد. همچنین امید به بهبود کیفیت سیاستگذاریها، به رونق بازار بورس و از سکه افتادن بازار ارز و طلا منجر شد. همه اینها در کنار تنشزدایی از روابط بینالمللی، فضایی نویدبخش را برای خروج اقتصاد ملی از گرداب رکود تورمی ایجاد کرده است، اما بهرغم همه این بهبودها، اقتصاد ایران همچنان در وضعیت شکنندهای به سر میبرد. هنوز تحریمهای نفتی و بانکی دست نخورده باقی ماندهاند؛ بنابراین جریان ورود ارز به کشور دچار اختلال است؛ بهرغم روند نزولی، تورم هنوز در رقم کمنظیر 35 درصدی در حال نوسان است؛ اقتصاد در شرایط رکودی است و مشخص نیست که دقیقا چه زمانی به نرخهای رشد مثبت دست پیدا خواهیم کرد و در نهایت اینکه، اگرچه امید به موفقیت مذاکرات هستهای قابل توجه است، ولی هیچ تضمینی برای آن نیست.
خلاصه سخن آنکه، اگرچه حماسه ملی انتخابات ریاستجمهوری و روی کار آمدن دولت جدید توانسته شدت بحران را کاهش دهد، اما هنوز در چگونگی نگاه فعالان اقتصادی نسبت به آینده نااطمینانیهای جدی وجود دارد. چنین شرایطی، اقتضائات ویژهای را در نحوه تصمیمگیریهای اقتصادی ایجاب میکند. هر تصمیم یا حتی هر سخنی میتواند شرایط را به سرعت ملتهب کند. به هر حال بیمار اتاق سیسییو مراقبتهای متفاوتی را میطلبد و حتی نحوه گفتوگو با این بیمار نیز مستلزم آداب خاصی است. تجربه قیمتگذاری خوراک گاز پتروشیمیها از سوی مجلس در روزهای گذشته شاهدی بر این مدعا است. تردیدی نیست که ذخایر هیدروکربنی، ثروتی ملی و بین نسلی هستند و دولت باید این منابع را با بیشترین قیمت ممکن به فروش برساند و از این جهت، البته نیت نمایندگان محترم مدافع این مصوبه قابل دفاع و ستایش است، اما با عنایت به آنچه در ابتدای نوشتار اشاره شد اینگونه تصمیمات میتواند اثرات منفی قابلتوجهی بر اقتصاد کشور وارد سازد. در این ارتباط به چند نکته اشاره میکنم:
1- جهش ناگهانی و دور از انتظار نرخ خوراک پتروشیمیها، ضمن در نظر گرفتن سقف سود برای این صنعت، باعث کاهش سود انتظاری این صنعت و کاهش ارزش سهام شرکتهای پتروشیمی در بازار سرمایه شده و به روشنی اثر منفی خود بر کل بازار سرمایه را نشان داده است. چنین تصمیماتی، از آنجا که به طور مستقیم بر رونق بازار بورس اثر منفی میگذارند، بر روند ایجاد ثبات در سطح اقتصاد کلان اثر منفی خواهند گذاشت و احتمال سرازیر شدن نقدینگی به بازار طلا و ارز و ایجاد تنش و بیثباتی در این بازارها و به تبع آن، کل اقتصاد را افزایش خواهند داد.
2- در اینجا به این موضوع نمیپردازم که آیا اصولا شأن مجلس، ورود به بحث قیمتگذاری کالا و خدمات است یا اینکه بهتر میبود مجلس اینگونه امور را که از جنس تصمیمات اجرایی است به دولت واگذار میکرد، بلکه مایلم بر این امر تاکید کنم که ثبات اقتصادی در گرو اعتماد فعالان اقتصادی به قول و فعل سیاستگذاران است. اینکه پیشنهادی به این اهمیت و با این سطح از تاثیرگذاری، بهرغم مخالفت دولت و کمیسیون تلفیق، در صحن علنی مجلس به تصویب میرسد و سرنوشت سرمایهگذاری حجم وسیعی از مردم را تحتتاثیر قرار میدهد، انعکاس مناسبی در اقتصاد نخواهد داشت. بهویژه، در شرایطی که رئیسجمهور با پیشنهاد قیمتهای ترجیحی خوراک پتروشیمیها به اجلاس داووس سفر کرده و قصد جذب سرمایهگذاریهای خارجی به این بخش را داشته است. این تصمیمات، ضمن نمایش ناهماهنگی در مجموعه تصمیمسازان حاکمیت، اعتماد مردم را نسبت به قولهای دولتمردان کاهش داده و ریسک سرمایهگذاری را افزایش خواهد داد. از این منظر، چنین تصمیماتی اثرات مخربی را بر روند جذب سرمایههای داخلی و خارجی در اقتصاد ملی و رشد اقتصادی برجای خواهد گذاشت.
3- نکته شایان توجه دیگر اینکه، مجلس نرخ خوراک گاز را بین چهار تا پنج برابر افزایش داده است. همانگونه که افزایش شوکآور قیمت حاملهای انرژی در اجرای مرحله دوم هدفمندی به درستی مورد انتقاد نمایندگان محترم بوده و البته بر اساس همین دلایل، دولت نیز سیاست خود را بر مبنای تدریجی بودن افزایش قیمت حاملها طراحی کرده، افزایش شوکآور قیمت خوراک گاز نیز بهطور مشابهی محل سوال و ایراد است.
4- در حال حاضر، مجموعه عوامل داخلی و خارجی، سرمایهگذاری و تولید را در اقتصاد ایران، به امری پرمخاطره تبدیل کردهاند. در شرایط رکود پردامنه کنونی و ارزیابی منفی فعالان اقتصادی نسبت به آینده، دولت باید از همه ابزارهای در دست خود برای حمایت و تشویق تولید استفاده کند؛ بنابراین به جای اینکه به موضوع تخفیف نرخ خوراک پتروشیمی صرفا از منظر اعطای رانت نگاه شود، باید آن را به عنوان یک مشوق برای جذب سرمایههای داخلی و خارجی به سمت صنعتی دید که مزیت نسبی کشور ما محسوب میشود. این صنعت با توان صادراتی و ارزآوری مطلوب خود میتواند به تحرک اقتصاد ملی کمک شایانی کند. خلاصه آنکه، پیشنهاد نرخ ۱۵ و سپس 13 سنت برای خوراک پتروشیمیها، حتی اگر فرصت اجرا شدن پیدا نکند، از طریق القای بیثباتی در سیاستگذاریهای اقتصادی و ناهماهنگی در مجموعه تصمیمسازان، اثر منفی خود را بر ارزیابی آحاد اقتصادی در مورد شرایط کسبوکار گذارده و تاثیر خود را بر کاهش ارزش بازار سرمایه نشان داده است. در صورتی که این تصمیم در عمل نیز محقق شود، از طریق کاهش سودآوری یکی از ارکان بازار سهام ایران، باعث کاهش رونق بازار سرمایه خواهد شد و احتمال تحریک بازارهای موازی از جمله طلا و ارز را افزایش خواهد داد. تعیین قیمت نهایی خوراک گاز پتروشیمیها بحثی فنی و پیچیده است و نیازمند مطالعات گستردهای است؛ اگرچه کسی از قیمت فعلی خوراک گاز دفاع نمیکند، اما هر قیمت بهینهای که برای خوراک گاز در نظر گرفته شود لازم است که قیمتهای فعلی خوراک در یک برنامه چند ساله و بهصورت تدریجی به قیمت نهایی نزدیک شود. در عین حال که افزایشهای شدیدتر قیمت خوراک گاز را میتوان به شرایط رونق و ثبات اقتصادی در سالهای آینده موکول کرد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد