در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گذشته حمل و نقل و ارتباطات بسیار سخت و کند بود. در واقع محدودیتهای مختلف ارتباطی، اقتصادی و امنیتی مردم را برآن میداشت تا نیازهای مختلف خود را در همان محیطی که در آن ساکن بودند برطرف کنند و خیلی متکی به نواحی دیگر نباشند. شرایط جغرافیایی نیز، در این نبود ارتباط دخیل بود. به این معنا که کوهها و بیابانها، مردم نواحی مختلف را از هم جدا کرده و مانع از ارتباط آنها میشد. این نبود ارتباط مانع از تشکیل «حس مشترک» و «هویت مشترک» میشد. اما حکومتها برای اشاعه قدرتشان و همچنین مقاصد اقتصادی، تجاری و فرهنگی، ناگزیر از ارتباط با نواحی مختلف بودند و این ارتباط به وسیله «راه» میسر بود. بنابراین راه مهمترین وسیله ارتباطی گذشته نهچندان دور بود. اهمیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی «راهها» باعث میشد حکومتها اهتمام ویژهای به راهها داشته باشند و در حفظ و نگهداری آن بکوشند، «رباطها» و «کاروانسراها» در همین راستا احداث شدند. البته توضیح فوق به این معنا نیست که از اساس راه و «ایستگاه» توسط حکومتها ایجاد شده است بلکه حکومتها به این عناصر اهمــــیت و نظارت بیشتر و منسجـــــمتری مبذول داشتند.
راه و «رُباط» در یک رابطه دو سویه به شدت متأثر از شرایط سیاسی هستند و بر ثبات سیاسی تأثیر میگذارند. هرگاه حکومت منسجم و با ثباتی بر ایران حکم فرما بوده، راهها نیز از امنیت کافی برخوردار و رباط و کاروانسراهای متعدد و مستحکمی برای آنها احداث شده است. در پیش از اسلام، هخامنشیان و ساسانیان به بهترین نحو این مهم را انجام دادند، چاپارخانهها، رباط سلطان و رباط سنگی نطنز از جمله آثاری هستند که اهمیت راه و چگونگی امنیت آن را بازگو میکنند. در عصر اسلامی(تا پیش از دوره معاصر) سلجوقیان و صفویان بهترین راهها و کاروانسراها را ایجاد کردند. از میان آنها، «رباط ملک» و «رباط کرمانشاهان» بین یزد و کرمان، شایان توجه هستند. عکس این قضیه هم صادق بود. هر گاه که نظم سیاسی و انسجام اجتماعی کمرنگ میشد، امنیت راهها و پرداختن به کاروانسراها نیز رنگ میباخت. در فاصله بین ایلخانان مغول و استقرار حکومت صفوی در ایران که نزاع و جنگهای فراوانی واقع شد، از فعالیت ساختمانی کاروانسراها و راهها خبری نبود.
با توجه به مطالب فوق و اهمیت مقوله ارتباط در هویت بخشی به افراد یک جامعه، از جمله عناصری که در گذشته به بهترین نحو ارتباط را بین افراد مختلف ایجاد میکرد و باعث میشد آنها به اشتراکات همدیگر در ابعاد مختلف اجتماعی پی ببرند، کاروانسرا بود. مردمان هنگام استراحت در این مکان به تبادل اطلاعات با هم میپرداختند، و یکدیگر را از مشاهدات و رویدادهای محل خود آگاه میکردند. بنابراین در سرزمین ایران، بناهای کاروانی بیتردید نقش مؤثری در ایجاد یگانگی و اتحاد بین ایرانیان و همبستگی شهرها و ایالات ایران ایفا میکردند. کاروانسرای ایزدخواست نقش مهمی در پیوند مردمان اصفهان، شیراز، یزد و بختیاری داشت. در ادامه کاروانسراها وسعت و رونق بیشتری پیدا کرده و صرفا به جانپناهی در بیابان محدود نشدند، در حومه و درون شهرها نیز کاروانسراها احداث شدند و با تأسیس بازار، حمام و علافخانه در آنها، کارکردهای دیگری نیز برای آنها قایل شدند. در دوره اسلامی خاصه روزگار سلجوقیان و صفویان در برخی موارد این بناها را بنابر علل مذهبی در کنار مکانهای مقدس و مساجد و مدارس مذهبی هم میساختند. که چنین عملی در ایجاد پیوندهای فرهنگی بین مردم تأثیرگذار بود.ورود بازرگانان، تجار و سیاحان خارجی به ایران و اقامت آنها در کاروانسراها و شهرهای مختلف تأثیرات اجتماعی دوگانهای به همراه داشت. بیتردید یک جنبه این ارتباط تأثیرپذیری فرهنگی ایرانیان از آنها بود، چیزی که در دورههای بعد حتی در معماری کاروانسراها هم نمود یافت. اما وجه دیگر این رابطه، تقویت هویت ایرانی در مقابل «غیر» و «دیگری» است. به عبارت دیگر اگرچه هویت و فرهنگ انسان خارجی و دیگری برای ایرانیان جذاب و از آن روی که جدید بود تأثیرگذار شد، اما همین ملاحظه و مشاهده «خود» در مقابل دیگری بر تَشخص «هویت» انسان ایرانی میافزود. گو این که همواره میزان این تأثیر و تأثر در نوسان بود. بنابراین کاروانسراها به لحاظ ارتباطی و ایجاد هویت اجتماعی، دارای دو جنبه ایجابی و سلبی بودند. در بعد ایجابی، کاروانسراها باعث میشدند افراد اشتراکات و مشابهتهای فرهنگی و اجتماعی خود را دریابند و در جنبه سلبی، افراد با مشاهده دیگری و غیر خود را از دیگران متمایز میکردند.
محمود ذکاوت
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد