کاروانسرا در ایران

کاروانسرا پل ارتباطی نسل‌ها

از ازمنه کهن تا روزگار پهلوی اول، کاروانسراها نقش مهمی در سیر زندگی ایرانیان و روابط و تعامل اجتماعات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، آیینی، اعتقادی و... داشته‌اند.هنگامی که تنها وسیله رفت و آمد پای پیاده یا استفاده از چهارپا بود، طی‌کردن مسیرهای طولانی و صعب‌العبور برای خرد و کلان به وجود منازلی وابسته بود که در مسیر راه‌های ارتباطی قرار داشت که این منازل پل ارتباطی با منزلی دیگر تا رسیدن به نقطه هدف بود. این منازل امکانات ناچیزی داشتند که در مواردی توسط افراد و مسافران یا کاروان‌هایی که از شهری به شهری و از دیاری به دیار دیگر می‌رفتند فراهم می‌شد و رونق این کاروانسراها بستگی به میزان تردد مسافران و کاروان‌ها داشته چه کاروانسرایی که پر تردد می‌بود بالطبع دارای امکانات بیشتر و بهتری نسبت به کاروانسرای مشابه با تردد مسافران کمتر می‌داشت. اما شکل و ساختار کاروانسراها از جهت ساختمان، به شکل پیش آمده و در چهار جهت و سمت دارای در برای ورود و خروج کاروانیان بوده که با در ورود و خروج کالاها و چهارپایان تفاوت داشت و در وسط ساختمان آن اکثرا گنبدی وجود داشت که بهترین نقطه بنای کاروانسرا محسوب شده و این گنبد دارای بادگیرهایی بود که در مواقع گرم سال موجب خنکی و محلی برای فرار از گرمای تابستان و پناهگاهی برای کاروانیان جهت رستن از گرمای شدید بوده است.
کد خبر: ۶۵۵۴۸۷
کاروانسرا پل ارتباطی نسل‌ها

کاروانسراها از بیرون مکعبی شکل بوده که دو یا سه پا بلندتر از زمین ساخته شده است تا شتران و دیگر حیوانات بتوانند داخل شوند، در خارج بنا در سراسر طول دیوارها پلکانی ساخته‌اند که در عین حال آخور حیوانات نیز بود، برای داخل شدن به ساختمان باید از این پلکان بالا رفت در هر یک از اضلاع چهارگانه ساختمان هفت، هشت گنبد قرار گرفته بود که از هر چهار در اصلی بدان وارد می‌شدند. تالار، عمومی است و همه می‌توانند برای خنک شدن و استراحت از آن استفاده کنند.1

در گذشته بهترین شیوه مسافــرت و حمل مال‌التجاره و در کــــــل نقل و انتقال از نقطه‌ای به نقطه دیگر، همراهی با کاروانیان بود، چون در میان کاروانیان از هر طایفه و سن و سال وجود داشت لذا کاروانسراها در بین راه و حتی داخل شهر بهترین و مناسب‌ترین موقعیت برای تجدید قوای مسافران و آمادگی ایشان برای طی منزل بعدی را فراهم می‌آورد تا مسافر خستــه آبی به صورت زده و وضویی ساخته و به مسائل شخصی بپردازد.

کاروانسراها بهترین پناهگاه شبانه و حتی روزانه برای امنیت کاروانیان محسوب می‌شد، چنانچه به رسم کاروانیان و برنامه‌ریزی کاروانسالاران که هدایت کاروان‌های بزرگ یا کوچک را بر عهده داشتند باید تا شب نشده و تا غروب خورشید خود را به منزل بعدی که لاجرم کاروانسرایی بین منزلی می‌بوده برسانند تا از حمله احتمالی دزدان و راهزنان و حیوانات درنده در امان بوده و مال و جان به عبث نبازند.

همچنین کاروانسراهای شهری در داخل شهرها در مواقعی نیز انبار مایحتاج عمومی محسوب شده و گهگاه مکانی برای مبادله و عرضه کالاها و بده بستان‌های تجاری بازرگانان و بازاریان بوده و حـــتی فضایی برای کسب و کار در روزگاران گذشته محسوب می‌شد.

در این مکان‌ها مبادلات فرهنگی و اطلاعات و آگاهی‌های روزمره میان نقاط مختلف کشور انجام می‌گرفت چنانچه در برخورد چند کاروان در کاروانسرایی اخبار مختلف مابین کاروانیان مبادله می‌شد، مانند عزل و نصب وزیر یا اسیری یا فوت فلان تاجر یا داروغه یا کم و زیاد شدن قیمت یک یا چند کالا و....

در کل توان گفت کاروانسراها پل ارتباطی مابین جوامع و اجتماعات گوناگون موجود در کشور و در میان توده مردم بودند که البته امرا و حکام نیز از این اخبار توسط ماموران خود آگاه می‌شدند. همچنین در شب‌های طولانی در همین کاروانسراها توسط سالخوردگان، علما و فضلا به رسم دیرین ایرانیان قصه‌ها و داستان‌هایی نقل می‌شده که علاوه بر گذراندن وقت و سرگرمی دارای مضامین حکمی و پندهای اخلاقی و ایضا گوشزدهایی برای مسافرین جوان یا ناوارد داشته که این امر سینه به سینه از زمان‌هایی قبل تا به گذشته نه‌چندان دور ساری و جاری بوده است

کاروانسراها در مواقعی نیز چاپارخانه‌های منازل محسوب می‌شدند چنانچه در این مکان‌ها ماموران دولتی و حتی اشخاص عادی و متمکن می‌توانستند اسبان خود را تعویض نموده یا اسبان و مرکبان جدید به جای مرکبان بیمار و سقط شده فراهم نمایند.

این مکان موقعیتی را فراهم می‌نمود تا بیماران در راه مانده و غریب در این امکنه تا بهبودی تام سکنی گزیده و گهگاهی نیز پزشکانی در صورت امکان بر بالین مرضا حاضر و به مداوا می‌پرداختند.

چون ساختار کاروانسراها طوری بوده که یا در نزدیکی رودخانه یا دارای چاه آب و آب انبار در مناطق خشک و کویری که در موسم بارانی به ذخیره آب می‌پرداختند ساخته می‌شدند و نیز مورد استفاده عموم مردم و مسافران از هر نقطه‌ای بود، لذا اکثر کاروانسراها در ایران هبه و وقف مومنان و پرهیزکارانی بود که برای غربا و مسافران تهیه دیده می‌شد و در مواقعی نیز دیده می‌شد که امرا و حکام از این کاروانسراهای پر رونق که وقف عام بودند مالیات دریافت می‌کردند، اما می‌توان گفت کاروانسراهای ایرانی قاطبه آن مردمی و توسط مردم اداره می‌شد و چندان توجه و حمایتی از طرف حکام به آن انجام نمی‌گرفت مــگر پادشاه یا امیری عادل به ایــــن امر بذل عنایتی می‌کرد مانند شاه عباس صفوی که خود دستور ساخت کاروانسراهای متعدد در ایران به فاصله منازل مشخص را صادر کرد که به کاروانسراهای عباسی معروف و مشهور است که در چند سفر پیاده از اصفهان تا مشهـــد به همراه شیخ بهایی امر به ساخت این کاروانسراها داده تا غربا و مسافرین و کاروان‌ها دارای سرپناه شاهی باشند.

وجود کاروانسراهای متعدد و پر تردد در شهرها موجب رونق اجتماعی و اقتصادی و گسترش آن و در نتیجه ایجاد و ایجاب بازارهای سنتی در شهرهایی مانند تبریز، اصفهان، شیراز، تهران و... شده و نیز این امکنه در شهرهای بزرگ مرکزی برای واردات و صادرات کالاهای مورد نیاز اقصی نقاط ایران بوده است. حتی با ایجاد و ایجاب کاروانسراها در مسیرهای مختلف و منزلگاه‌های متعدد مانند کاروانسراها در مسیر جاده ابریشم یا مسیر‌های طولانی مابین ممالک اسلامی به خصوص در مسیر ایران به عراق و مکه و ایران به قسطنطنیه (ترکیه فعلی) و شامات از نمونه‌های بارز اهمیت این‌گونه از امکنه در میان شرقیان و بخصوص ایرانیان داشته است و از این طریق تبادلات اجتماعی و اقتصادی در جوامع مسلمین فراهم می‌شده است.

در کل وجود و ساختار فرهنگی و نیاز اجتماعی این نوع از امکنه تحت عنوان کاروانسرا امکان و جرأت ایجاد ساختار تبادلات گوناگون در کشور پهناور ایران و در مسیرهای خطرناک و دشوار در اقلیم‌های مختلف و فصول متغیر آب و هوایی را برای مردم این سرزمین کهن مهیا و ممکن می‌نمود، و باز وجود این گونه از امکنه‌ها میراث‌های کهن و والای اخلاقی که در طول سفرهای متعدد برای افراد فراهم می‌آورد از نسلی به نسلی و از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل می‌نمود که حفظ میراث ماندگار فرهنگی اجتماعی کاروانسراها در شهرها و منازل بین راهی ضمن ایجاد امکانات و تجـــهیزات به روز در شکل و ساختار سنتی می‌تواند یکی از هزاران نکته از میراث معنوی و فرهنگی کشور پاک ایران زمین باشد و در بحث جذب گردشگری داخلی و خارجی از سرمایه‌ها و میراث گرانبهای این مرزو بوم محسوب می‌شود.

هوشنگ شکری

پی‌نوشت:

1 ـ سفرنامه، دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا، ترجمه غلامرضا سمیعی، نشر نو، 1363.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها