اما جدا از این دستمریزاد دوستانه و کمی هم سیاسی به اهالی رسانه ملی، بازخوردهای خوان نوروزی سیما در بین مخاطبان، منتقدان، دستاندرکاران تولید برنامهها و دیگر اهالی رسانه قابل توجه بود. با این حال، امسال هم تیم سیروس مقدم با سریال پایتخت و تیم ایرج طهماسب با کلاه قرمزی، گوی سبقت را از دیگر رقبا ربودند.
سال 92 که سال سختی برای تلویزیونیها بود، در نوروز هم سخت باقی ماند، اما در مجموع توانست رضایت نسبی مخاطبان تلویزیونی را کسب کند، هرچند انتقاداتی هم به برخی برنامهها وارد شد، اما این انتقادات باعث نشد که تلاش 5000 نفر که در برنامهسازی در نوروز 93 سهیم بودند نادیده گرفته شود.
با این حال، آشتی برخی شخصیتها مثل مهران مدیری در ویژهبرنامههای نوروزی را هم باید از اتفاقات مثبت سال 93 برای تلویزیون دانست و امیدوار بود افراد و شخصیتهای محبوب مردم، بیشتر در رسانه ملی دیده شوند.
آقای گزارشگر؛ هم جذابیت هم استعدادیابی
امسال چند برنامه جدید هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت که ازجمله آنها میتوان به مسابقه آقای گزارشگر اشاره کرد. این مسابقه در ادامه رئالیتی شوهایی چون چهار، سه، دو، یک به مقوله جذاب گزارشگری فوتبال پرداخت تا علاوه بر استعدادیابی، یک رقابت جذاب هم در رسانه ملی و پیش روی مخاطبان تلویزیون به نمایش گذاشته شود.
برگزاری این نوع مسابقات تلویزیونی، نفعی چند سویه برای مخاطبان دارد که از جمله آنها میتوان به دیدن یک برنامه جذاب، علاقهمندان به حیطههای تخصصی دیده شدن و امکان رقابت در تلویزیون، تولید برنامهای مخاطبپسند و حیطه مورد نظر از جهت استعدادیابی اشاره کرد.
هوشنگ نصیرزاده، کارشناس فوتبال معتقد است: این برنامه به شناسایی استعدادها بسیار کمک میکند و به نظرم ساخت آن در سالهای آینده نیز باید ادامه یابد. ایده برنامه نیز بسیار جالب است و از دل این برنامه میتوان افرادی را به حوزه گزارشگری فوتبال معرفی کرد. همچنین میتوان این برنامه را به گزارشگری در رشتههای دیگر ورزشی هم بسط داد. مثلا برای کشتی یا دیگر رشتههای ورزشی که گزارشگران آن به دو یا سه نفر محدود میشود میتوان آن را اجرا کرد.
البته باید توجه داشت چنین برنامههایی به علت بدیع و تازه بودن در رسانه ملی، راه درازی در پیش دارند تا آزمون و خطا کنند و بتوانند به بهترین شکل با مخاطب ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل هم انتقادات به آقای گزارشگر که بیشتر به شکل و نحوه اجرای مسابقه و آیتمها مربوط میشود میتواند محملی برای بهتر شدن آن در سریهای بعد باشد، همانطور که بهترین شوهای تلویزیونی همیشه به نقدها و نقطهنظرات مخاطبان و منتقدان توجه ویژهای دارند و از آن برای بهبود کار خود استفاده میکنند.
با این حال، انتقادهای برخی مخاطبان به بخشها و داوری برنامه، در طول تعطیلات نوروزی هم ادامه پیدا کرد به طوری که شبکه سه سیما به عنوان متولی برنامه آقای گزارشگر وادار به واکنش شد و جوابیهای صادر کرد. در این جوابیه که بیشتر به اتهام کپیبرداری از برنامههای ماهوارهای و مساله داوریها اشاره شده آمده است: انتخاب گروهی برای داوری در یک برنامه تلویزیونی به معنای قبول تمام ویژگیهای حرفهای آنان و سوابق فعالیتشان در رسانهای پرمخاطب مانند تلویزیون است. بنابراین گفتههای آنان نیز باید مورد پذیرش شرکتکنندگان واقع شود. همچنین در هر رقابت، جشنواره و مسابقه و نظرسنجی بسته به ترکیب کارشناسان و داوران آن سطحی از سلیقه به چشم میخورد که در نظر گرفتن گروه و ترکیبی دیگر میتواند نتیجهای دیگر را هم در بر داشته باشد و داوران مسابقه آقای گزارشگر هم بارها و بارها ابراز امیدواری کردند تا توانسته باشند نفر شایسته را برگزینند.
قند پهلو پیوند فرخنده ادبیات و تلویزیون
برنامه طنز قند پهلو هم که لبخند به لب محمدجواد ظریف نشانده بود، بار دیگر ثابت کرد دادن کار به کاردان و استفاده از کارشناسان ویژه هر مقوله در برنامهسازی تلویزیونی میتواند تجربههای مثبتی داشته باشد، به همین دلیل هم زوج رضا رفیع و شهرام شکیبا توانستند با قند پهلو روی لب مخاطبان نوروزی تلویزیون، لبخند بنشانند.
قند پهلو در نوروز با دکور جدید و آیتمهای نو، سراغ مخاطبان رفت تا شبکه آموزش هم در نوروز امسال به یمن این برنامه، مخاطبان زیادی داشته باشد.
قند پهلو نکته مثبت دیگری هم داشت که برنامهسازی در حوزه ادبی و طنز ادبی را در تلویزیون ایران تقویت کرد، هرچند باز هم باید تاکید کرد این برنامه بدون حضور افراد متخصصی چون شهرام شکیبا و رضا رفیع و خلاقیت خاص این دو نفر نمیتوانست موفقیت زیادی کسب کند.
با این حال، چنین برنامههایی میتوانند جای خالی پیوند ادبیات و تلویزیون را پر کنند تا بدون صرف هزینه چندان زیاد در قیاس با سریالهای فاخر و الف ویژه بر غنای ادبی و فاخر بودن تلویزیون اضافه شود، بخصوص در چنین روزهایی که تلویزیون بشدت نیازمند برنامههایی از این دست برای جذب هرچه بیشتر مخاطبان به رسانه ملی و فاصله گرفتن آنها از رسانههای بیگانه است.
پایتخت یک الگوی کاملا ایرانی
سری سوم پایتخت هم با استقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه شد. اینبار هم سیروس مقدم و تیمش موفق شدند با داستانها و شخصیتهای جدید، مخاطبان را تا پایان پایتخت پای تلویزیون بنشانند.
هوشنگ صدفی، منتقد تلویزیون در یادداشتی درباره پایتخت با مثبت ارزیابی کردن این سریال معتقد است: رفتارهای شخصیتهای برنامه تلویزیونی در بزنگاههای زندگی ازجمله حمایت از محیطزیست و حیات وحش بومی، دلاوران کشتی مازندران، احترام به بزرگترها، حمیت گروهی، همراهی برای رفع معضلات خانوادگی، خانواده دوستی و کنار آمدن با مشکلات زندگی از جمله پیامهای مطرح این برنامه تلویزیونی است.
صدفی، پایتخت را توهینکننده نمیداند و اضافه میکند: سیروس مقدم با همراهی تیم موفق محسن تنابنده در شرایط دشوار زندگی اجتماعی ایرانیان توانستهاند در عین انتقال چنین پیامهای اجتماعی و فرهنگی، تبسم پررنگی را بر لبان مخاطبان ایرانی بنشانند.
البته ازجمله انتقاداتی که به سری سوم پایتخت وارد میشود، پراکندگی و آشفتگی داستانهای فرعی است که سازندگان آن هم بر انتقاداتی از این دست صحه میگذارند، اما پایتخت 3 و موفقیتهای سریهای قبل نشان داد این سریال را باید الگویی برای سریالسازی ایرانی در نظر گرفت؛ الگویی که با نام سیروس مقدم بهعنوان پرکارترین کارگردان تلویزیون گره خورده است.
انتقاد دیگری که به پایتخت وارد بود، حضور پررنگ اسپانسرها در این سریال بود که سیروس مقدم به این انتقاد هم پاسخ داده و گفته: در تمام دنیا سه چیز است که بدون حامی مالی نمیتواند شکل بگیرد؛ سیاست، ورزش و هنر، در نتیجه چیز عجیبی نیست که سیاستمداری حامی مالی دارد. در حال حاضر اکثریت فدراسیونهای ورزشی حامی مالی دارند. در عرصه سریالسازی نیز اگر تلویزیون حامی مالی نمیداشت، بعید بود صحنههایی را با این امکانات جلو ببریم. پایتخت سریال گرانی است و صداوسیما اگر تنهایی از عهده بودجه این سریال برمیآمد، میبایست فشار زیادی را متحمل میشد، اما باید بگویم اسپانسر مالی در این سریال مرز بین تبلیغ مستقیم و شعارگونه را تشخیص داد و دخالتی در فیلمنامه نداشت.
هرچند سیروس مقدم اعلام کرده که با ساخت پایتخت3، سهگانه پایتخت هم از نظر او به پایان میرسد، مخاطبان این سریال امیدوارند باز هم چهرههای آشنای پایتخت را با داستانهای جدید ببینند و خاطرههای پایتخت را در ذهنشان ثبت کنند.
کلاه قرمزی همچنان به کام بچههای دیروز
اما و اگرها کارساز نشد و کلاه قرمزی و دوستانش بموقع روی آنتن نوروزی سیما رفتند تا مخاطبان تلویزیون، یکبار دیگر با کلاه قرمزی بخندند و این برنامه به یادماندنی، به نام بچههای امروز و به کام بچههای دیروز روی آنتن برود.
کلاه قرمزی امسال هم به گمان بسیاری از منتقدان، بهترین برنامه نوروزی صداوسیما بود. حضور دو شخصیت جدید هم به کلاه قرمزی امسال، روح تازهای بخشید.
سعید سلطانی ـ کارگردان سریالهایی چون پس از باران و ستایش ـ هم ارزیابی مثبتی از کلاه قرمزی دارد و میگوید: کلاه قرمزی برنامهای مربوط به تلویزیون است و سابقه آن را نمیتوان نادیده گرفت. این مجموعه به امسال مربوط نیست و یک سابقه بیست ساله دارد و همه مردم با کاراکترهای آن آشنا هستند و بخش اعظم مخاطبان آن بزرگسالان هستند و جدای از آن، سازندگانش هم کاراکترهایی به آن اضافه کردهاند که به مسائل اجتماعی امروز ما دقت زیادی داشتهاند. آدمهایی ساختهاند که رنگ و رخی از رفتارهای جامعه را حال به صورت کاریکاتور یا طنزآمیز بیان کردهاند. حسن این برنامه هم به دلیل همین توجهش به رفتارهای اجتماعی است که باعث شده است بچههای دیروز آن را ببینند.
هوشنگ صدفی ـ منتقد تلویزیونی ـ نیز معتقد است: موفقیت مجموعه کلاه قرمزی را باید ناشی از شناخت دستاندرکاران تولید از علایق مخاطبان تلویزیونی دانست که برای جلوگیری از افت برنامه به هر ترفندی ازجمله دعوت از بازیگران مهمان، حذف شخصیتهای تکراری، کمجذبه و ورود شخصیتهای جدید به مجموعه دست زدند.
این منتقد تاکید میکند: کاهش نقشآفرینی پسر خاله، پسر عمهزا، کلاه قرمزی، همساده و پررنگ شدن نقش فامیل دور، توانسته بار اصلی نقشآفرینی سایر عروسکها را در این مجموعه به عهده بگیرد، به هر حال مجموعههای تلویزیونی پرمخاطب نیز عمر مفیدی در بین تماشاگران دارند و اگر دستاندرکاران تولیدی نتوانند خودرا با ذائقه مخاطبان تطبیق دهند، مطمئنا دچار مرگ زودرس تماشاگر خواهند شد.
***
در کنار این چند مجموعه موفق، تلویزیون چند مجموعه و برنامه دیگر هم برای نوروز، آماده و روانه آنتن کرده بود که نتوانستند مثل این چند مجموعه با اقبال مخاطبان مواجه شوند. طنز کرکره که از شبکه سه روی آنتن رفت، با اینکه از ترکیبی از بازیگران جوان و تئاتری تولید شده بود اما به دلیل ضعف در فیلمنامه، چندان نتوانست موفق ظاهر شود.
سه سریال «روزهای بد به در» به کارگردانی سعید آقاخانی، «خوب، بد، زشت» به کارگردانی منوچهر هادی و «ما فرشته نیستیم» به کارگردانی فلورا سام هم بهرغم تلاش سازندگانشان برای یک اثر قابل قبول، در هیاهوی دید و بازدیدهای نوروزی گم شدند و نتوانستند نظر منتقدان برنامههای تلویزیون در نوروز 93 را به خود جلب کنند./ ضمیمه قاب کوچک
رضوان اناری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد