
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این یک داستان بسیار تکراری و نخنماست. این داستان نه برای جلب ترحم آن دوست است، نه انتقاد از شرکتهای اینترنتی.
این داستان، فقط قطرهای از اقیانوس خروشان بدقولی، بیمسئولیتی، خلف وعده و کارشکنی مردمی است که در متون ادبی و مذهبیاش درباره پرهیز از خلف وعده بسیار سفارش شده است.
واقعا بیایید پیش خودمان مرور کنیم چه اتفاقی رخ داده که هر روز شاهد این حجم عظیم خلف وعده و بدقولی هستیم.
واقعا تک تک ما در جریان زندگی روزمره خود چند بار دست به بدقولی و خلف وعده میزنیم و چند بار این عمل را از اطرافیانمان میبینیم.
به لولهکش و برقکار میگویی ساعت فلان به خانهات بیاید، یا نمیآید یا با تأخیر محسوس میآید. خیاط، کابینتساز، مبلفروش و... که جای خود دارد.
اصلا به کسی که بدهکار است میگویی پولت را پس بده، میگوید فلان روز برایت کارت به کارت میکند، اما نمیکند. به آژانس میگویی رأس فلان ساعت دنبالت بیاید، نمیآید.
به مدیر ساختمان میگویی لامپ سوخته ساختمان را عوض کن، میگوید حتما، اما تا ماهها بعد هیچ نوری از رشته لامپها نمیبینی.
از این دست مثالها زیاد است. مثالهایی که میتوان تا حد یک رمان قطور کش داد. ولی لابهلای این مثالها باید بالاخره واکاوی شود که چه اتفاقی رخ داده که ما اینطور شدهایم؟
اینکه با دلایلی مثل ترافیک، نبودن برق، خراب شدن خودرو، قطع بودن سیستم، وصل نبودن شبکه یا هر دلیل سنتی و مدرن دیگری بخواهیم برای همه این خلفوعدهها، بهانهتراشی کنیم، خوب نیست. شاید برای یکی دو مورد توجیه خوبی باشد، ولی این حجم سرگیجهزا از خلف وعده که در طول شبانهروز با آن مواجهیم، نمیتواند دلیلش صرفا اینها باشد.
به نظر میرسد با توسعه نظام بوروکراتیک اداری، قسمتی از این فرهنگ به رفتارهای فردی ما نیز سرایت کرده است.
به این معنا که ما از فرط معطل شدن، پاس داده شدن و از این طبقه به آن طبقه رفتن در ادارات، آنقدر پوست کلفت شدهایم که این مکانیزم را در مناسبات روزمره زندگیمان هم بسط دادهایم. شاید نوعی تلافی باشد.
نه یک تلافی تعمدی، بلکه نوعی پاسخ به آن سیستم فرسایشی که تک تک ما را در چنبره میگیرد و ما را وامیدارد که همین رفتار را با دیگران در پیش بگیریم.
از سوی دیگر، باید گفت قسمت عمدهای از این رفتارها ممکن است سهوا و بدون حب و بغض باشد، اما سوال اینجاست که چرا ما عادت نداریم قولی بدهیم که بتوانیم به آن جامه عمل بپوشانیم؟ مثلا چرا روزه شکدار میگیریم و وقتی میدانیم نمیتوانیم فلان موقع سر قرار حاضر شویم، قولی میدهیم که واقعا نمیتوانیم به آن عمل کنیم؟
به نظر میرسد با توجه به این حجم بیاخلاقی تدریجی که گرفتار وعدههای ما شده است، در این مواقع و در هنگام انتظار باید به موسیقی پناه برد و آرام شد و همراه با علیرضا افتخاری زمزمه کنیم: چه شد آن همه پیمان...
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد