او فعالیت خود را در دنیای دوبله از سال 52 آغاز و از سال 58 به عنوان مدیردوبلاژ به کارش ادامه داد. بهرام زند تا به امروز در فیلمها و سریالهای متعددی به جای شخصیتهای گوناگون صحبت کرده است. علاوه بر مدیریت دوبلاژ آثار خارجی، در کارنامه زند مدیریت دوبله سریالهای ماندگار تلویزیون مانند امام علی(ع)، مدار صفر درجه، پهلوانان نمیمیرند و روشنتر از خاموشی هم به چشم میخورد که او با وسواس خاص و انتخاب درست گویندگان جان تازهای به این آثار دمیده است.
رمز ماندگاری آثار بهرام زند دقت، وقت، انرژی، تمرکز، عشق و علاقه او هنگام دوبله است. او در آثار خارجی به جای شخصیتهایی مثل رابرت دنیرو صحبت کرده و صلابت صدای او طنین خاصی به بازی این بازیگران داده است. او دنیای تجربه و گنجینه ارزشمندی برای دوبله ایران است، اما کمتر به مصاحبه علاقه دارد و به قول معروف همیشه از دست خبرنگاران فراری است. به مناسبت قدردانی از این دوبلور پیشکسوت در مراسم قدردانی از برنامهسازان و فعالان برتر برنامههای نوروزی با او به گفتوگو نشستیم.
ما برخی گویندگان را به خاطر صدای زیبا و خاصشان میشناسیم، اما دوبلورهایی هم هستند که هر چند صدای زیبایی ندارند اما مهارت و تواناییهایی زیادی داشته و حس شخصیت را بخوبی به بیننده منتقل میکنند و به همین دلیل بین مردم ماندگار شدهاند. با توجه به تجربهای که در این سالها کسب کردهاید، فکر میکنید شرط اصلی برای یک دوبله عالی، صدای خوب است یا مهارت در گویندگی؟
حتما هر دوی اینها لازم است. صدای خوب که ابزار اولیه است، ولی در این کار تنها صدای خوب نمیتواند باعث امتیاز شود. حتما استعداد و اینکه گوینده چقدر بتواند شخصیتهای داستان را بخوبی درک کرده و حس آنها را به مخاطب منتقل کند هم تاثیر بسزایی دارد. اینکه دوبلور بتواند طی کار شخصیت نقش را تحلیل کند، بشناسد و بداند چگونه به جای آن شخصیت بازی کند تا موثرتر باشد، لازمه کار است و پس از آن استعداد مهم است.
تنها صدای خوب کافی نیست، حتی مواقعی هست که دوبلور صدای خوبی ندارد، اما آنقدر ارتباط خوبی با آن نقش برقرار میکند و به درک درستی نسبت به تصویر و شخصیت میرسد که میتواند با صدایش نقش را باورپذیر و دوست داشتنی کند. درک و تحلیل نقش گاهی از داشتن صدا هم مهمتر است. اگر دوبلور صدای فوقالعاده و استعداد تحلیل شخصیت و اجرای آن را هم داشته باشد، نتیجه کار درست، کامل و خوب میشود.
ولی در حال حاضر سرعت و تب آنتن مانع این شده که گویندگان جوان مانند پیشکسوتان قدیمی که با عشق و علاقه کار میکردند، زمان کافی و لازم را برای کار بگذارند و به همین دلیل گاهی می بینیم حس بازیگر بخوبی منتقل نمیشود. شما این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
کم و بیش این اتفاق افتاده است، اما اگر بخواهیم نسبت بگیریم به نظرم نسبت این مساله در میان جوانان کمتر است. راجع به عجله همیشه بحث و صحبتهای زیادی میشود؛ خیلی جاها میتوان یک کار را با صبر و حوصله انجام داد، اما عادت کردهایم با عجله کار کنیم.
مثلا میتوانیم دوبله یک برنامه را در یک فرصت مشخص تمام کنیم و راحتتر و با صبر بیشتر کار را انجام دهیم، اما متاسفانه برخی اوقات این مساله رعایت نمیشود. جوانهایی که وارد عرصه دوبله شدهاند، حتما خوب هستند؛ اما میتواند کارشان بهتر و گستردهتر شود.
با توجه به تعداد آدمهایی که وارد این عرصه میشوند و شخصیتهایی که در فیلمها وجود دارند، صداهای متنوعتری میتوانستیم در دنیای دوبله داشته باشیم. متاسفانه طی این سالها با از دست دادن عزیزان و همکاران و هنرمندانی که در این کار بودهاند، ما دچار فقر صدا شدهایم و جایگزین قابل توجهی برای آن صداها پیدا نشده است.
وقتی کار دوبله در ایران آغاز شد، هم صداها خیلی خوب و خاص بود و هم اینکه توانایی، استعداد، عشق و علاقه وجود داشت. بنابراین، این انتظار میرفت که آینده دوبله ایران همین مسیر رو به رشد را طی کند، اما به مرور زمان دچار فقر صداهای خاص در دوبله شدیم. آیا این مساله به این دلیل است که جوانان امروزی خیلی حال و حوصله ندارند که وقت برای کارشان بگذارند یا مسائل دیگری در این زمینه دخالت داشته است؟
شاید جوانترها فکر میکنند گیرایی و دریافتشان از آن حس و کاری که باید انجام دهند، سریعتر از قدیمیهای این حوزه است. گمان میکنم شاید بعضی اوقات و در شرایطی خودشان را برتر میدانند و البته در این شکی نیست که بعضی جاها هم جلوتر و بهتر بودهاند، ولی این عمومیت ندارد.
در حال حاضر سریال ناوارو در حال بازپخش است. میدانیم سکانسهای زیادی از این سریال قابل پخش نبوده، اما شما با یک دوبله زیبا به این اثر جان دادید. یعنی به گونهای این سریال را دوبله کردید که هم به مردم دروغ نگفته و هم کار را قابل دیدن کردهاید. درباره دوبله این سریال برایمان بگویید.
مجموعه ناوارو جزو کارهایی بود که روی آن بسیار کار و زحمت زیادی برای دوبله آن کشیده شد. زبان اصلی این سریال فرانسوی بود. دوبله آثار فرانسوی دشوارتر از بقیه کارهاست، چون کلمات فرانسوی وقتی به فارسی ترجمه میشود، مفهوم زیادی دارد و به جای یک کلمه ما در فارسی باید تعداد کلمات بیشتری به کار ببریم؛ برای همین سینک کردن این آثار سخت است.در دوبله سریال ناوارو من تلاش کردم کار به گونهای دوبله شود که هم حس بازیگران به بیننده منتقل شده و هم به ترجمه اثر لطمهای وارد نشود و به زبان و مفهوم جملات و دیالوگهای کار وفادار بمانیم. سریال ناوارو شخصیتهای متفاوتی داشت؛ در این سریال پسری وجود دارد که خیلی خجالتی است که فقط با مادرش راجع به موارد اجتماعی و احیانا ازدواجش صحبت میکند. در مقابل، همکارش آدم پرجنب و جوشی است که ارتباطات زیادی دارد. مرد سیاهپوستی هم در این سریال حضور دارد که خانوادهاش را دوست دارد و تلاش میکند لحظات خوبی را برای آنها رقم بزند. مرد دیگری هم هست که الکل را ترک کرده، ولی ذهنش هنوز درگیر این ماجراست.
وقتی به کل مجموعه نگاه کنید، متوجه میشوید تمام حسهای این شخصیتها باید درست به مخاطب منتقل میشد. در این کار سعی شد غیر از ترجمه، دیالوگهای شخصیتها، روابطی که در اجتماع و خانواده دارند و... درست پرداخت شود.
دوبله سریال ناوارو خیلی زمان برد. من همیشه برای کارهایی که دوبله آنها را به عهده میگیرم وقت میگذارم. با اینکه دوبله این سریال زمان زیادی از من گرفت، خیلی طول کشید و خیلی هم اذیت شدم، ولی از کل کار راضی هستم. هنوز هم بعد از سالها هر بار که این مجموعه بازپخش میشود، مردم از دوبله خوب آن میگویند و این به من انرژی زیادی میدهد.
شما از شهرت دوری میکنید و زیاد اهل گفتوگو نیستید و تمایل ندارید در برنامههای تلویزیونی حضور داشته باشید، گویا شهرت برایتان زیاد جذابیت ندارد و تمرکزتان را روی کارتان گذاشتهاید که آن را بخوبی انجام دهید.
واقعا شهرت برایم جذابیت ندارد و اهل مصاحبهکردن هم نیستم. وقتی دوبله کاری را به عهده میگیرم به تنها چیزی که فکر میکنم این است که بتوانم یک کار خوب و ارزشمند تحویل بدهم.
در مراسم قدردانی که چند وقت پیش برگزار شد، برایم جالب بود که از من برای دوبله یک فیلم خارجی قدردانی شد. این در حالی بود که این فیلم فقط دو بار در ایام عید پخش شد، اما داوران و مردم متوجه شده بودند ما برای دوبله این کار زحمت زیادی کشیده بودیم. همین که کار ما دیده میشود و مردم متوجه میشوند دوبله آن خوب بوده برای من ارزشمند است و آنقدر راضی میشوم که شهرت برایم در حاشیه قرار میگیرد.
شما به غیر از ناوارو مدیر دوبلاژ سریالهای پلیسی دیگری مثل شرلوک هلمز نیز بودید. دوبله مجموعههای پلیسی به دلیل تعدد شخصیتهایی که دارد قطعا سختتر بوده و انتخاب گویندههای مناسب نیز کار راحتی نیست. وقتی دوبله سریالهای خارجی به شما پیشنهاد میشود، آیا گونه آن سریال برایتان مهم است؟
حتما. من در همان ابتدا که کار را ببینم، متوجه میشوم در چه حد و اندازهای است. به همین دلیل از پذیرفتن هر کاری پرهیز میکنم. ممکن است کمتر کار کنم و کارهایم محدود باشد، ولی سعی میکنم آن کاری را انجام دهم که برایم جذابیت دارد و میدانم نتیجه خوبی در پی خواهد داشت.
شما مدیریت دوبلاژ سریالهای ایرانی مثل مدار صفر درجه، پهلوانان نمیمیرند و امام علی(ع) را نیز به عهده داشتهاید درباره دوبله این آثار برایمان بگویید.
آقای فتحی بر اساس کارهایی که از من دیده بودند، خواستند با هم همکاری داشته باشیم. فکر میکنم نتیجه خوبی هم داشت. دوبله سریالهای مدار صفر درجه، پهلوانان نمیمیرند و ملاصدرا (روشنتر از خاموشی) ـ که هر سه را آقای فتحی کارگردانی کرده است ـ کار بسیار سختی بود.
در ارتباط با دوبله سریال پهلوانان نمیمیرند، مدیران از این مساله واهمه داشتند که نکند گویش افراد به اصطلاح لاتگونه شود، ضمن اینکه نمیخواستند آنها معمولی و مثل مردم عادی صحبت کنند و باید یک نوع گویش خاص پهلوانی برای آنها طراحی میشد که از لمپنیزم فاصله میداشت. این کار سادهای نبود، اما گمان میکنم که بدرستی انجام شد و با اینکه شخصیتهای آن زیاد بود، اما جزو کارهای خوب شد. سختتر از این سریال، دوبله سریال مدار صفر درجه بود که مردم دیدند و خیلیها هم لذت بردند، ولی آنقدر که درباره کار صحبت شد درباره دوبله آن صحبتی نشد. نمیخواهم بگویم خود کار ساده بود، ولی دوبله این اثر برای مردم، عادی به نظر رسید. شاید هم متوجه خیلی چیزها نشدند و هیچ وقت هم در مورد آن بحث نشد.
در این سریال بیش از شش زبان وجود داشت. دوبله این زبانها باید به گونهای میبود که همردیف دیالوگهایی میشد که بازیگران ایرانی میگفتند. مثلا در زبان مجاری نوع گویش و نوع مکثهایی که در تقسیمبندی جملههایشان هست با زبان فارسی خیلی فرق میکند و من اصلا با این زبان آشنایی نداشتم. در این سریال زبانهای آلمانی، فرانسه، انگلیسی، عربی و... هم داشتیم و باید همه اینها را تبدیل به زبان فارسی میکردیم. سریال آنقدر خوب دوبله شد که مردم فکر کردند همه هنرپیشههای خارجی هم فارسی صحبت کردهاند!
هر یک از زبانهای کشورهای مختلف مکثهای خودشان را دارد و سختتر از همه قطعات ادبی و اشعاری بود که در برخی سکانسهای سریال شنیده میشد. مکثهای شعر در زبانهای گوناگونی مثل فرانسه، مجار، عربی، انگلیسی و آلمانی فرق میکند. بازیگران خارجی سریال در بخشهایی از سریال یک قطعه ادبی را میخواندند و در جاهایی مکث داشتند. اگر ما میخواستیم این مکثها را با زبان فارسی هماهنگ کنیم، آن قطعه شعر در زمان تبدیل به زبان فارسی آزاردهنده، بیجا و بیمعنی میشد. در سرتاسر این سریال ما چنین مواردی را داشتیم که باید با ظرافت خاصی دوبله میشد.به نظر من دوبله مجموعه مدار صفر درجه کار سختی بود، از طرفی تعداد هنرپیشههایی هم که در این مجموعه حضور داشتند زیاد بود. با دوبلورهایی که برای این کار انتخاب کرده بودم خیلی درباره شخصیتها صحبت کردیم تا آنها با تحلیل درست از نقشها به جای آنها صحبت کنند. خیلی از گویندگان حرفهای که در دوبله این سریال حضور داشتند، سعی کردند به حس سر صحنه یک هنرپیشه برسند، نه به حس دوبلوری که در اتاق دوبله و در استودیو نشسته است.
مجموع اینها را که جمع کنیم و بخواهیم معدل بگیریم، فکر میکنم دوبله این کار نه تنها دشوار بود بلکه کمتر کسی متوجه ظرافتهای آن شد. دوبله سریال مدار صفر درجه یکی از برجستهترین کارهایی است که در عمرم انجام دادم.
شما به سختیهای دوبله سریال مدار صفردرجه اشاره کردید. با توجه به اینکه به زبان مجاری آشنایی نداشتید، آیا قبل از اینکه مدیریت دوبلاژ این سریال را به عهده بگیرید، برای آشنایی با گویش مجاری تحقیق کردید؟
من گویندگان را بر اساس صدایی که باید روی هنرپیشه قرار میگرفت و قدرت گویندگیشان انتخاب کردم. بقیه کارها را هم خودم انجام دادم. در اتاق خلوتی که در واقع دیالوگها را در آنجا آماده میکردم، تلاش میکردم به گونهای دیالوگها را به فارسی تبدیل کنم که سینککردن آنها با مشکل روبهرو نشود. مثلا یکی از نقشها، شخصیت عربزبانی بود که آقای طهماسب به جای او صحبت میکرد. وقتی بیننده این نقش را میدید، فکر میکرد انگار از همان ابتدا فارسی حرف زده و متوجه نمیشد او عربی صحبت کرده است.
خودم علاوه بر مدیریت دوبلاژ این سریال به جای پیر داغر، هنرپیشه عرب صحبت کردم. این بازیگر بیشترین بازی را در کنار لعیا زنگنه داشت. خانم زنگنه فارسی صحبت کرده بود و او عربی که من به جای او فارسی صحبت کردم. وقتی مردم سریال را میدیدند، فکر میکردند هر دوی آنها فارسی صحبت میکنند. اگر بخواهیم دقیقتر به این مسائل بپردازیم، آن وقت متوجه میشوید چه اتفاق عظیمی در دوبله این سریال افتاده است.
شما در دوبله آثار ایرانی از حضور برخی هنرمندان برای دوبله صدای خودشان استفاده کردید که این اتفاق در سریالهای مدار صفر درجه، ملاصدرا، امام علی(ع) و... افتاده است. بدون تردید هنرپیشه سر صحنه با توجه به فضای کار حس میگیرد و بازی میکند، اما زمانی که پشت میکروفن دوبله مینشیند، نمیتواند مثل یک دوبلور حس بگیرد. شما چگونه بازیگران را هدایت میکردید؟
اصلا کار راحتی نبود. من معمولا با هنرپیشه آنقدر کار میکنم که انگار کلمات و جملات را لقمهلقمه آماده کرده و در دهانش گذاشتهام و از آنجا که بیشتر بازیگران نمیتوانستند زمان دوبله حس صحنه را بگیرند، چندین بار دوبله را تکرار میکردیم تا به نتیجه دلخواه برسیم.
گرچه برخی استعداد بهتری داشتند، اما بعضی از هنرپیشهها به محض ورود به اتاق دوبله، فضا برایشان به حدی غریبه است که خودشان را میبازند و وقتی من با آنها تمرین میکردم و چندین دیالوگ را میگفتند، اگر استراحت کوتاهی پیش میآمد آنها دوباره حسشان را از دست میدادند و آنچه را که یاد گرفته بودند از یاد میبردند و من دوباره باید از اول شروع میکردم.
اما انگار سختیهای کار روی انرژی شما در دوبله تاثیر نگذاشته و شما همچنان با عشق و علاقه کار میکنید.
سختی کار برای من چندان معنایی ندارد، چون معتقدم وقتی کاری را قبول میکنیم در قبال آن مسئولیت داریم و باید وجدان کاری داشته باشیم. اگر این وجدان کاری را فراموش کنیم، حتما قسمتی از کار لطمه میخورد.
صدا چقدر ظرفیت گفتن نقشهای منفی و مثبت را دارد؟ چون شما در فیلم جنگ نفتکشها به جای جمشید جهانزاده که ایفاگر نقش منفی بود، صحبت کردید و در فیلم ارابه مرگ به جای جهانزاده که نقش مثبت به عهده داشت، حرف زدید. چطور این ظرفیت را برای صدایتان ایجاد کرده و به قول معروف صدایتان را کوک میکنید؟
وقتی گوینده برای یک نقش انتخاب میشود، اگر توانایی داشته باشد، میتواند شخصیت مثبت و منفی را درک کرده و بعد به جای او صحبت کند. در واقع خود کار به گوینده فرمان میدهد که باید چهکار بکند.
درباره این دو نقشی که شما اشاره کردید خاطرات کمی در ذهنم مانده است، ولی اصولا از نقشهای منفی راضی نیستم. نمیخواهم بگویم من آدم مثبتی هستم، ولی گویندگی نقشهای منفی با ذهن و شخصیت من جور نیست و ارتباط برقرار کردن با آن برایم سخت میشود.
به یاد دارم سعید مظفری فیلم دار و دسته گنگسترها را دوبله میکرد. مدتی طول کشید که قبول کردم به جای دنیل دیلوئیس حرف بزنم که مرتب آدم میکشت. برایم خیلی سخت بود با این نقش ارتباط برقرار کنم، ولی قبول کردم و به جای دیلوئیس حرف زدم. گرچه در برخی جاها از این شخصیت و نقش او خوشم نمیآمد، اما این مساله مانع نشد که کارم را درست انجام ندهم.
من به جای دنیل دیلوئیس در چند فیلم دیگر از جمله «خون به پا خواهد شد» هم حرف زدم و در آن فیلمها بهتر ارتباط برقرار کردم، چون خیلی منفی نبود. البته گویندگی نقش دنیل دیلوئیس در فیلم دار و دسته گنگسترها موفق بود با اینکه این رل منفی بود.
پس اگر حق انتخاب داشته باشید، فقط دوست دارید به جای نقشهای مثبت صحبت کنید؟
نه، این طور هم فکر نمیکنم که همیشه به جای نقشهای مثبت صحبت کنم. کار ما مثل هنرپیشهها میماند که نقشهای متفاوت را بازی میکنند. به هر حال کار ایجاب میکند گاهی به جای نقشهای منفی حرف بزنیم و گاهی مثبت. راستش اگر نقشی صددرصد مثبت باشد هم دوست ندارم، چون نقش تخت و یکنواخت میشود و زیاد نمیتوان روی آن کار کرد.
دوبله آثار مذهبی مثل امام علی(ع) و اویس قرنی که انجام دادهاید با دوبله یک کار دیگر مثل پهلوانان نمیمیرند چقدر تفاوت دارد و باید چگونه صداسازی کرد؟
دوبله این آثاری که شما به آن اشاره کردید کاملاً با یکدیگر فرق دارد. حسن فتحی جزو کارگردانانی است که کارش را بلد است، کارهایش ساختار خوبی دارد و خوب هم شخصیتپردازی میکند. آقای میرباقری هم به همین صورت است. داوود میرباقری یکی از بهترین کارهایی را که انجام داده، سریال امام علی(ع) بود که به نظرم دیگر تکرار نشد و به قول معروف یکدانه ماند.
شاید هم به این خاطر ماندگار شد که امام علی(ع) یکی است. فیلمنامه و دیالوگهای این کار خیلی خوب نوشته شده و جالب بود. برای همین ما هم تلاش کردیم آن را به بهترین شکل دوبله کنیم. فرهاد فخرالدینی هم برای ساخت موسیقی این کار غوغا کرد. مجموع اینها یک کار دلپسند و ماندگار شد. در مجموع دوبله هر اثری با توجه به فضایی که دارد، خودش مشخص میکند که باید به چه ترتیبی باشد.
محرم سال گذشته شما گویندگی یک مجموعه با روایت تاریخی زندگی امام حسین(ع) را برای شبکه چهار به عهده داشتید. چطور شد گویندگی این کار را پذیرفتید؛ چون احساس میشود علاقهمند به گویندگی آثار مذهبی هستید؟
وقتی متن مذهبی به من داده شود که خوب نوشته شده باشد، طبیعی است که من به عنوان گوینده جذب میشوم و گویندگی متن را قبول میکنم. متن این برنامه هم ویژگیهای خاصی داشت. ضمن اینکه بتازگی متنی برای حضرت فاطمه(س) خواندم که به نظرم متن قشنگی بود و سعی کردم به حس خوبی برسم و این حس را به مخاطبانم هم منتقل کنم.
صدایتان در خواندن متون مذهبی حزن خاصی دارد و این حس را به مخاطبتان منتقل میکنید.
من تلاشم را میکنم تا جان کلام به دل مخاطبم بنشیند. ممکن است شما یک کلمه حرف بزنید در جان طرف مقابل بنشیند، اما من پنج صفحه حرف بزنم و هیچ اثری نگذارد و سر طرف را درد بیاورم و به جای اینکه تاثیر بگذارد فقط آلودگی صوتی ایجاد شود. فکر میکنم اگر کسی به کاری که انجام میدهد ایمان داشته باشد و با عشق و علاقه و با حوصله آن را انجام بدهد، حتما تاثیر لازم را خواهد گذاشت.
بتازگی تجربهای در فرهنگسرای اندیشه داشتید و نمایشنامهای از نیل سایمون را با بهاره رهنما روخوانی کردید. چطور شد به سمت نمایشنامهخوانی رفتید؟
نمایشنامهخوانی هم به نوعی بازیگری است. البته مدت زیادی نیست که باب شده است. من اصلا تجربهای در این زمینه نداشتم و وقتی پرس و جو کردم و متوجه شدم یک کار خیریه است به همین دلیل آن را قبول کردم. در مجموع کار عجیب و سختی نبود. نمایشنامهخوانی به نوعی بازی با گفتار است و حرکات فیزیکی مثل تئاتر روی صحنه ندارد.
تجربهاش برایتان راضیکننده بود؟
نه، خیلی راضیکننده نبود. میتوانست بهتر باشد. البته خانم بهاره رهنما خوب بودند و به عنوان بازیگر بهتر از من بود.
یعنی نمیخواهید دیگر تجربه نمایشنامهخوانی را تکرار کنید؟
نمیدانم. بستگی به شرایط و متن دارد.
به نظرتان یک دوبلور میتواند یک گوینده خوب رادیو هم شود؟
بله! یک دوبلور میتواند گوینده خوب رادیو هم شود و برعکس آن هم میتواند اتفاق بیفتد. به شرایط کار، موقعیت و توانایی فرد بستگی دارد.
شما هیچ وقت علاقهمند نبودهاید گویندگی رادیو را تجربه کنید؟
رادیو هم یکی از رسانههایی است که مردم بیشتر در ماشین به آن گوش میدهند. چندین بار هم برای من پیش آمد و از سوی رادیو دعوت به همکاری شدم، اما بنا به دلایلی این کار عملی نشد.
در طول این سالها با گویندگان مختلفی از قدیمیهایی مثل منوچهر اسماعیلی و خسرو خسروشاهی گرفته تا جوانترها کار کردهاید. آیا کار با قدیمیها و جوانان برایتان فرق ندارد؟ به هر حال برای جوانترها باید بیشتر وقت بگذارید؟
برایم فرقی نمیکند با گویندگان قدیمی کار کنم یا جوان. آنچه اهمیت دارد این است که نتیجه کار خوب شود؛ چه از سوی گوینده پیشکسوت و چه گوینده جوانی که برای او باید وقت بیشتری گذاشت.
شما از اوایل دهه 50 وارد دنیای دوبله شدید و تا به امروز با عشق و علاقه کار کردید و هیچ وقت عشقتان به دوبله کمرنگ نشده است. اگر بار دیگر فرصت انتخاب داشته باشید باز هم دوبله را انتخاب میکنید؟
(با خنده) این از اون سوالات است! من از سال 52 وارد حرفه دوبله شدم. این کار برایم همیشه خوب و شیرین بوده و از کاری که انتخاب کردم راضی هستم، اما نمیدانم اگر دوباره شرایط انتخاب برایم مهیا شود این کار را انتخاب خواهم کرد یا نه. هر چند اکنون از حرفهام راضی هستم و آن را دوست دارم.
شاید اگر سراغ یک حرفه اقتصادی میرفتم، برایم جالب نبود. البته موقعیتهای کاری دیگری هم برایم پیش آمد، اما نرفتم و کار دوبله را ترجیح دادم. البته حرفه دوبله به لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی ندارد و این واقعیتی است که شاید مردم ندانند، اما با همه این مشکلات از این حرفه راضی هستم و چون آن را دوست داشتم در این حرفه ماندم.
من در طول این سالها پنج یا شش بار جایزه گرفتم، اما آخرین مراسمی که به تقدیر آثار نوروزی اختصاص داشت، برایم خیلی جالب بود که برای اولین بار به دوبله فیلمهای خارجی هم توجه شد و آقای دارابی، نگاه خوب و مهربانانهای به دوبله داشتند. این برای من خیلی ارزش دارد که بعد از 50 سال دوبله فیلمهای خارجی مطرح شد؛ نه اینکه بهرام زند در این جایگاه قرار گرفت، بلکه به عرصه دوبله نگاه تازه و بهتر شد. این مساله خیلی مهم است.
یادم میآید وقتی سریال جنگجویان کوهستان را دوبله کردم از سوی آقای فریدزاده دعوت شدم و از من تقدیر شد. این اتفاق بارها برایم افتاد یا آقای پاکدل، مدیر پخش از من تقدیر کرد. اما تاکنون به خاطر دوبله یک فیلم از من قدردانی نشده بود و این کار نشان میدهد مدیران تلویزیون به دوبله نگاه ویژهای دارند.
در مجموع این جایزه برایم نسبت به دیگر جوایز ارزش خاصی داشت. ضمن اینکه باید از آقای نقیبی، مدیر تولید واحد دوبلاژ هم تشکر کنم. ایشان نگاه خوبی به دوبله دارد؛ به همین دلیل کیفیت دوبله مدتی است ارتقا یافته است.
بهرام زند و جرج کلونی در «جاذبه»
ابوالفضل بهرام زند که بسیاری از علاقهمندان دوبله، او را با نام بهرام زند میشناسند، یکی از گویندگان باسابقه کشور است که هم در حوزه گویندگی و دوبلاژ فیلم، هم اجرا و هم بازیگری صاحب تجربه است.
بهرام زند از مرحوم مانی (محمد شهیر امانالله خواجویها) به عنوان کسی یاد کرده که هنگام ورودش به حرفه دوبلاژ، او را به این حرفه راهنمایی کرده است و پس از آن بوده که دوران آموزشاش در اتاقهای تاریک دوبله آغاز شده است. یعنی مدتها به لب و دهان بزرگان نگاه کرده تا مجوز گفتن کلمات و تک جملههای کوتاه در دوبله را بگیرد.در حرفه دوبله، داشتن مهارت در القای حس بازیگر فیلم، نسبت به داشتن یک صدای زیبا در اولویت قرار دارد. اما بهرام زند از آن گروه گویندگان و مدیران دوبلاژی است که هم مهارت این کار را دارد و هم صدای زیبا و خاصی دارد. در سایتها و صفحات شبکههای اجتماعی اینترنتی که درباره هنرمندان عرصه دوبلاژ تشکیل شدهاند، صدای این گوینده را با صفاتی مانند باصلابت یا صدای قاطع، محکم و مردانه توصیف میکنند.
اجرای مسابقه تلویزیونی حافظه برتر که این روزها نامش به یک نوستالژی تبدیل شده و بازی در فیلم سینمایی میرزا کوچک خان به کارگردانی امیر قویدل در سال 62 از دیگر کارهای هنری بهرام زند است.
اگر بخواهیم کارنامه کاری بهرام زند را بدون در نظر گرفتن بازیگری و گویندگی، به طور صرف در دوبلاژ فیلم بررسی کنیم، میتوانیم به دوبله فیلم و سریالهای داخلی و خارجی اشاره کنیم. نکته این دستهبندی در این است که این مدیر دوبلاژ معتقد است کارش در زمینه دوبله فیلمهای خارجی، اکنون و بعد از چهار دهه حضورش در این عرصه، توسط مسئولان دیده شده است. چون بتازگی در مراسم معرفی برترینهای نوروز 93، به عنوان مدیر دوبلاژ برتر، برای دوبله فیلم «جاذبه» معرفی شد. او در این فیلم علاوه بر مدیریت دوبله به جای جورج کلونی صحبت کرد. بازیگر مقابل کلونی، ساندرا بولاک بود که زند، گویندگی نقش او را به زهره شکوفنده سپرد.
در دوبله فیلم و سریالهای داخلی هم بهرام زند تبحر خاصی دارد. مثلا در سریال امام علی(ع) از گویندگانی مانند منوچهر اسماعیلی استفاده کرد که به جای داریوش ارجمند در نقش مالک اشتر صحبت کرد و ماندگاری این دیالوگها را دو چندان کرد.
یکی از موارد هوشمندی زند در دوبله این سریال، استفاده از برخی بازیگران برای گویندگی به جای خودشان بود. مانند مهدی فتحی و بهزاد فراهانی در نقشهای عمروعاص و معاویه؛ کاری که سالها بعد، زند در دوبله سریال «مدار صفر درجه» هم انجام داد و از شهاب حسینی دعوت کرد در استودیو به جای خودش گویندگی کند.جالب است که از زند خواسته شده بود از داریوش ارجمند برای گویندگی به جای خودش در نقش مالک اشتر استفاده کند، اما این مدیر دوبلاژ، منوچهر اسماعیلی را برای این کار انتخاب کرد. پس میتوان به مهندسی هوشمندانه این مدیر دوبلاژ در چینش گویندهها هم اشاره کرد.
از توانمندی بهرام زند، بسیار میتوان سخن گفت اما خلاصه و در مجموع آنکه، این گوینده که امروز در جایگاه پیشکسوتان این حوزه قرار گرفته، همچنان با انگیزه به کار خود ادامه میدهد، اما از شهرت گریزان است و تمایل دارد کارش را در خلوت و بدون هیاهو انجام دهد؛ ویژگی و خصلتی که در بیشتر دوبلورها دیده میشود چون فضای کار آنها یک اتاق تاریک و کمنور است.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد