سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
سیاستنامهها از سنتهای فکری مهم در اندیشه سیاسی جوامع اسلامی در تاریخ میانه بوده است. یکی از شرایطی که در آن دوره بر تاریخ میانه و بعد از آن حاکم بوده، توجیه اقدامات دستاندرکاران قدرت بوده است. به این معنا که حاکمیت سیاسی بر اساس مشیتی تحت اختیار فرد یا سلسلهای قرار گرفته است. باید در نظر داشت این نوع نگاه برآمده از تفکرات کلامی اشاعره است و بر جبر زمانه تاکید دارد و نویسندگان آن از باب نصیحت به حاکمان سیاسی و ارائه راهکار برای حفظ سلطنت و سرکوب شورشیان و برقراری ارتباط مناسب بین زمامداران و رعایا رسالههایی را مینگاشتند و برای تقریب ذهن حاکم از امثله، حکایات و احادیث بهره میگرفتند.
این سنت البته به تاریخ میانه اختصاص نداشت، بلکه روشی بود که در ایران باستان نیز تجربه شده بود و بخصوص دیوانسالاران ایرانی اندرزنامههایی برای شاهان مینگاشتند. اندرزنامگ، پندنامگ و نصیحتنامهها در فرهنگ ایرانی پیش از اسلام از جایگاه مهمی برخوردار بوده و نوعی آموزش و تعلیم راه و روش زندگی در تمامی مراحل آن بودهاند. ادب و آدابدانی بر بستر جامعه بشدت اخلاقی ایرانی از جنبه تعلیمی حائز اهمیت بود و در تمامی سطوح و طبقات اجتماعی خود را ملزم به رعایت آن و به کارگیری توصیهها و پند و اندرزهای حکیمانه میدانستند.
در زبان پهلوی ساسانی اندرزنامهها، یک رشته رسالات و کتب حکمتآمیز بود که پندنامگ یا اندرزنامگ خوانده میشد و هر چند غالب محتوای آن سخنان به پادشاهان و بزرگان و موبدان منسوب میشد، اما مضمون آن از نوع کلمات قصار بود و جوهر دانش و تجربه محسوب میشد و غالبا طی امثال و تمثیلات موجز و مؤثر خود چیزی از حکمت عملی را در برداشت و به همین سبب با آن که اصل آنها غالبا به فرهنگ طبقات اشرافی تعلق داشت، از طریق نفوذ نامرئی عامه را بتدریج با فرهنگ خاصه آشنا میکرد. از نمونههای مهم اندرزنامهنویسیهای قبل از اسلام میتوان به نوشتارهایی چون اندرزنامه بخت آفرید و بزرگمهر و خسرو انوشیروان اشاره کرد.1 از نمونههای اندرزنامهنویسی میتوان به کتاب جاویدان خرد اشاره کرد. جاویدان خرد (آداب العرب و الفرس)، کتابی در حکمت عملی تألیف ابوعلی مسکویه (متوفی 421) حکیم، مورخ و ادیب عهد آلبویه است. این کتاب اندرزنامهای است شامل ادب و حکمت اقوام ایرانی، هندی، عرب و رومی و به همین سبب گاهی آن را آداب الفرس و الهند و العرب و الروم نیز نامیدهاند. هدف مسکویه از نگارش این اثر، تربیت و ارشاد نفوس جوانان و دوستداران حکمت بوده است. او پس از تدوین تجاربالامم به این نتیجه رسید که عقل میان ملل گوناگون و در زمانهای مختلف، به امور مشابهی حکم میکند و به واسطه چنین خردی که ازلی و ابدی است، بشر میتواند قواعد منطق، اخلاق، سیاست و مابعدالطبیعه را بازشناسد و به سعادت نهایی برسد. این مطلب که در تهذیبالاخلاق به صورت بحثی و نظری آمده، در جاویدان خرد در قالب وصایا، حکمتها و رمزها مطرح شده است. مسکویه در این کتاب با بیان عبارات اخلاقی در قالب پند و انتساب آنها به شخصیتهای بزرگ و تکرار پندهای مشابه در پی بیدارکردن وجدان اخلاقی و تنظیم رفتارهای اجتماعی است.
سیاستنامهنویسان از جمله متفکرانی هستند که نظریات آنان بر اساس تجارب تاریخی و پیامدهای آن در جامعه گذشته شکل میگیرد و هدف آنان از نگارش این آثار، بهبود وضعیت سیاسی و نزدیک شدن به جامعه آرمانی است
یکی دیگر از اندرزنامهنویسان عنصرالمعالی بود. کیکاوسبناسکندر ملقب به عنصرالمعالی از امرا و پادشاهان آلزیار است که مدتی نیز بر قسمتی از سرزمین فراخ مازندران حکمرانی میکرد. وی نوه شمسالمعالی قابوس بن وشمگیر حاکم بزرگ آلزیار بود و در کودکی و نوجوانی علوم و فنون زمان خود را در دربار پدر و پدربزرگ فراگرفت و طبق رسوم آن روز آداب حکومت و ملکداری را نیز آموخت. کیکاوس ظاهرا اطلاعات عمیقی در ادبیات فارسی و عربی، منطق و حکمت، فلسفه و آیین حکومت و اخلاق داشته است و در دوران حکومت خود بر بخشی از متصرفات دولت آلزیار، رعایت عدل و انصاف را سرلوحه اعمال خود قرار داده بود. امیرکیکاوس عنصرالمعالی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و یک چند نیز در دستگاه سلطنت دوره دوم غزنویان، سلطان مودود غزنوی به سر برد و با این سلطان در جنگهای هند شرکت کرد. وی همچنین در جنگهای مسلمانان با رومیان نیز حضور یافت و به سفر حج رفت. این سفرها همراه مطالعات عمیق علمی و ادبی و آشنایی با شیوه ملکداری و حکومت، وی را بر آن داشت تا اواخر عمر کتاب بزرگی به نام قابوسنامه را در اخلاق و رفتار و طریق رفتار با دیگران و... به رشته تحریر درآورد که این کتاب از لحاظ سبک نگارش و تنوع موضوعات در نوع خود جالب توجه است. حکیم کیکاوس، قابوسنامه را در پند و اندرز و خطاب به فرزند عزیزش گیلان شاه نوشت و نصایح گوناگونی را که حاصل یک عمر تجربه وی بود در اختیار پسرش نهاد. در قابوسنامه، امیر عنصرالمعالی به نکات اخلاقی مختلفی نظیر رعایت حقوق و احترام پدر و مادر، نحوه مدیریت، رعایت حق و حقوق مردم، لزوم فراگیری دانشهای روز و... اشاره کرده است. عنصرالمعالی در فصل ششم از کتاب قابوسنامه، در آیین شرط پادشاهی مینویسد:
«پس پادشاه باشی پارسا باش و چشم و دست از حرم مردمان [دور] دار و پاک شلوار باش که پاک شلواری از پاک دینی است... بهر کاری اندر مدارا نگهدار، هر کاری که به مدارا برآید جز به مدارا پیش مبر و بیداد پسند مباش و همه کارهای حق و باطل بتوانی دیدن، پادشاه که چشم داد [و خردمندگی گشاده ندارد طریق] حق و باطل بر وی گشاده نگردد و... لکن با سیاست باش خاصه با وزیر خویش» 3
در قابوسنامه علاوه بر تذکر و پند و اندرز و باز داشتن از افراط و تفریط و... به عدالتورزی در ارتباطات گوناگون از جمله رابطه وزیر و پادشاه، وزیر و زیر دستان، سپه سالار و لشکر و... توصیه میشود تا آنجا که نویسنده به ارتباطات دوستانه و خصمانه نیز اعتدال میبخشد و در باب بیست و نهم از کتاب بیان میکند:
«پس اندازه همه کارها نگاه دار خواه در دوستی خواه در دشمنی که اعتدال جزویست از عقل کلّی.»4 یکی از مهمترین نمونههای سیاستنامهنویسی کتاب سیاستنامه خواجه نظامالملک است. وی که وزارت 2 پادشاه سلجوقی را به عهده داشته با نگارش کتاب خود سعی داشت شیوههای درست ملکداری را به حاکم سیاسی آموزش دهد. در کتاب او نمونههای روشنی از توصیه و سفارش به زمامداران برای رعایت حق و حقوق رعیتان دیده میشود. عدل در نگاه نظامالملک در شعاع احسان و نیکی است که شاه به رعیت دارد. گویی عدالت لطفی است که حاکم در حق رعایا روا میدارد نه یک تکلیف سیاسی ـ الهی که منشأ آن حقوق مردم است. آنان که ملت را دعاگوی سلطان میپرورند در واقع بدهکار دستگاه حاکمه میکنند و هر گونه انتظاری را نامشروع تلقی کرده، راه را بر قرارگرفتن امور در جایگاه خود میبندند حال آن که عدل، مادر قانون است و به موجب آن میتوان درستی و نادرستی را در سیاست و حکومت تشخیص داد. پیامبران الهی که برترین پیشوایان و خیرخواهان در سیاست و سرنوشت مردمان بودهاند هماره به عدالت و ریشههای کرامت و عزت انسانها اندیشیدهاند. از نظر نظامالملک «شناختن قدر نعمت ایزد تعالی نگاهداشت رضای اوست عَزّ اسْمُهُ و رضای حق تعالی اندر احسانی باشد که با خلق کرده شود و عدلی که میان ایشان گسترده آید. چون دعای خلق به نیکویی پیوسته گردد آن ملک پایدار بود و هر روز زیادت باشد و این ملک از دولت و روزگار خویش برخوردار بود و بدین جهان نیکو نام بود و بدان جهان رستگاری یابد و حسابش آسانتر باشد که گفتهاند بزرگان دین که الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم: معنا آن است که مُلک با کفر بپاید و با ستم نپاید.»5 نظامالملک دقت در کار گماشتگان و عاملان و جلوگیری از تعدی آنان نسبت به رعایا را از نشانیهای آبادانی کشور میداند. وی معتقد است: «تا دانسته باشی که پادشاهان همیشه در حق ضعفا، اندیشهها داشتهاند و در کار گماشتگان و مقطعان و عاملان احتیاط کردهاند، از بهر نیک نامی این جهان و رستگاری آن جهان! و هر دو سه سالی، عمال و مقطعان را بدل باید کرد تا ایشان پای سخت نکنند و وصفی نسازند و دلمشغولی ندهند و با رعایا نیکوروند و ولایت آبادان بماند»6 خواجه رعایت عدل و انصاف را از عوامل مهم استمرار و پایداری حکومت میداند و سلطان را به این نکته گوشزد میکند که گسترش داد و عدل در بین مردم برای یک زمامدار سیاسی از داشتن لشکری پر ساز و برگ هم مهمتر است. «و این قدر بدان یاد کرده شد تا خداوند عالم خلد الله ملکه بداند که پادشاهان در عدل و انصاف چگونه بودهاند و چهاندیشهها کردهاند تا ستم رسیدگان را به حق خویش رسانیدهاند و چه تدبیرها کردهاند تا مفسدان را از روی زمین برداشتهاند! که پادشاه را رای قوی به از لشکر قوی.»7
سیاستنامهها از حوزههای تفکر سیاسی مهم و اثرگذار در جوامع اسلامی بویژه در ایران بوده است. حکمت عملی مطرح در سیاستنامهها، مجموعهای از میراث علمی و الگوهای عملی و تجارب تاریخی گذشتگان است که سیاستنامهنویسان ـ که اغلب از کارگزاران دیوانی و درباری بودند ـ در تبیین آن به آیات و احادیث اسلامی استناد کردهاند. هدف از نگارش سیاستنامهها، اصلاح عملکرد پادشاهان و در نهایت اصلاح و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه بود. در سیاستنامهها از عدالت بسیار سخن گفته شده است و به رعایت عدل و دوری از ظلم سفارش بسیار شده اما چنانچه از سیاستنامههای آن دوران پیداست مفهوم عدالت و عدل و بیش از آنکه به خاص مورد بررسی قرار گیرد و تعریفی خاص از آن ارائه شود درنهایت به وظایف عملی حکومت پرداخته شده و مفهوم عدالت و حقوق مردم براساس رفتار حاکمان تعریف شده است.
سیاستنامهنویسان از جمله متفکرانی هستند که نظریات آنان بر اساس تجارب تاریخی و پیامدهای آن در جامعه گذشته شکل میگیرد و هدف آنان از نگارش این آثار، بهبود وضعیت سیاسی و نزدیک شدن به جامعه آرمانی است. آنان برای رسیدن به چنین هدفی سعی میکنند جامعه امروز را بشناسند و براساس تجارب دیروز به اصلاح امور بپردازند و توصیههای لازم را به حاکمان زمان برای عمران و آبادانی ملک و مملکت ارائه کنند.
شهاب سلیمی
پانوشتها:
1 ـ تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی و ژاله آموزگار، انتشارات سخن، 1376.
2ـ طیبه کرمی، مقاله جاویدان خرد، دانشنامه جهان اسلام، جلد 9.
3 ـ عنصر المعالی کیکاووسبن اسکندربن قابوسنامه وشمگیر بنزیار، قابوسنامه، تصحیح غلامحسین یوسفی، چاپ دوازدهم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، پاییز 1382، ص 227.
4 ـ همان، ص 148.
5 ـ سیاستنامه، نظامالملک، به تصحیح عباس اقبال آشتیانی، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1369، ص 6.
6 ـ همان، ص 47.
7 ـ همان، ص 105.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد