مسعود فروتن سال ها سابقه کارگردانی تلویزیونی دارد. این روزها برای گفت و گو با او چندین بهانه داشتیم. کارگردانی مراسم خاکسپاری امام خمینی(ره)، برنامه «یادگاری» که با اجرای او این روزها روی آنتن شبکه است و حال و روز این روزهای کارگردانی تلویزیونی موضوعاتی بود که با فروتن درباره آن گفت و گو کردیم.
به روزهای رحلت امام خمینی(ره) نزدیک هستیم، از این واقعه خاطره خاصی دارید؟ شما کارگردان مراسم خاکسپاری امام (ره) بودید، بگویید چگونه برای کارگردانی این مراسم انتخاب شدید؟
در آن زمان مشغول کار بودم و حتی خاطرم هست که مونتاژ برنامه ام از ساعت 11 شروع می شد و تا صبح طول می کشید. در شب رحلت هم در حال مونتاژ بودیم ولی تا صبح صدای هلیکوپتر ها را می شنیدیم. صبح به خانه برگشتم، رادیو پس از پخش قرآن اعلام کرد که امام رحلت کردند، فوری برگشتم اداره، چون مشغول کار بودم کسی فکر نمی کرد بخواهم این مراسم را پوشش دهم.
تلاش کردم هر کاری از دستم برمی آید انجام دهم. شب مراسم خاکسپاری پرسیدم چه کسی قرار است برای مراسم برود و همکارها اسم کسی را بردند که من فکر می کردم که تجربه و تخصص ندارد. تلفن کردم که ماشین اداره من را سریع برساند به بهشت زهرا (س) و شبانه خودم را به آنجا رساندم و گفتم تا فردا صبح می مانم و همه چیز را آماده می کنم تا فردا بچه ها برای کار بیایند.
صبح فردا حتی دوربین ها را هم کار گذاشته بودیم که مراسم شروع شده بود و گروهی که می خواستند کار کنند، پشت جمعیت مانده بودند.
از آن روز هایی بود که آدم فکر می کند، اگر کاری بلد است باید انجام دهد. این یک لحظه خبری مهم بود و خبر هم معطل خبرنگار نمی شود.
من و بچه های فنی کارها را انجام دادیم، حتی تا بچه های دوربین هم برسند ما با تصویر ثابت کار کردیم. آنجا فقط کارگردانی نبود و حالت خبرنگاری هم به داد من رسید تا بتوانم مانند یک خبرنگار زود تر خودم را برسانم.
فکر کردم قرار است اتفاق مهمی بیفتد، همه دنیا چشمشان به کشور ما بود. عزیز دل مردم قرار است به خاک سپرده شود و باید درست این اتفاق پخش شود.
گذشته از آن حس خبرنگاری که خیلی به کمک تان آمد تا این اتفاق شکل بگیرد، شما به هر حال احساسات یک کشور را در آن لحظه ثبت می کردید. احساسات خود شما در این زمینه چه نقشی داشت؟
آنجا شما یک خبرنگار هستید و یک خبرنگار حق ندارد در اتفاقی که جلوی دوربین در حال رخ دادن است احساسات را دخالت دهد و من هم سعی کردم که همین کار را انجام بدهم.
خیلی سخت بود، من باید جای میلیون ها آدم می دیدم و حتی حق نداشتم اشک بریزم، زیرا ممکن بود در لحظه چشمم تار شود و درست نبینم.
در ثبت لحظات مهم حالاچه مراسم ورود امام خمینی(ره) و چه مراسم خاکسپاری ایشان لحظه خاصی بوده که شما ثبتش کرده باشید، حالاصحنه یا لحظه ای که اثر زیادی روی شما داشته باشد و هنوز هم یادتان باشد؟
روز خاکسپاری وقتی تصویرها را می دیدم که مردم نمی گذاشتند امام(ره) به خاک سپرده شود و من فکر می کردم که چرا مردم راه را باز نمی کنند که این اتفاق بیفتد. آن ها دلشان نمی خواست عزیزشان را به خاک بسپارند ولی ما که شاید دستی بر آتش داشته باشیم، یک وظیفه هم داشتیم در کنار ابراز احساساتمان ، وظیفه مان این بود که مراسم درست برگزار شود و پوشش تصویری درستی داشته باشیم. ما باید برای میلیون ها آدمی که آنجا نبودند تصویر پخش کنیم، از طرفی هم احترام به انسان بزرگی که فوت کرده و تشییع پیکر او هم برای من مهم بود. مسلماً اگر من هم در میان جمعیت بودم به این اندازه ابراز احساسات می کردم ولی زمانی که از بیرون به ماجرا می نگریستم از عکس العمل مردم ناراحت می شدم. با خودم می گفتم اجازه بدهید اتفاقی که باید بیفتد، شکل بگیرد چون به نظرم مراسم باید درست انجام می شد.
مایلم درباره مراسم ورود امام (ره) که شما یکی از کارگردان هایش بودید، بدانم.
روز ورود امام(ره) تلویزیون تقریباً تعطیل بود و از ماه ها قبل تولیدی نداشتیم و در حال اعتصاب بودیم و کار نمی کردیم، فقط بچه های پخش کار می کردند. ما را از تلویزیون بیرون کرده بودند و حتی روز ها جلساتمان را در پارک ملت برگزار می کردیم. برای ورود امام خمینی(ره) قرار شد بچه هایی که بیشترین سهم را در اعتصابات و تظاهرات داشتند، کار را انجام دهند و من هم یکی از کارگردان هایی بودم که برای آن روز انتخاب شدم.
این روز ها شما به یک نوع دیگر هم خاطره بازی می کنید، با برنامه «یادگاری» که مخاطب های زیادی هم دارد. این برنامه با برگشت به گذشته، احساسات مخاطب را درگیر می کند. از ویژگی های خاص برنامه یادگاری برایمان بگویید.
ما اصولاً مردم خاطره بازی هستیم و بیشتر از دیگر مردم دنیا آلبوم عکس داریم و خیلی خاطره دوستیم، حتی سال ها بعد خوبی های دشمن مان یادمان می افتد.
من در همه گذشته هایم دنبال گذشته ها ی خوب می گردم و این برنامه، خاطره های خوب را مطرح می کند. آن سال ها، سال های جنگ بود و پناه بردن به پناهگاه ولی ما اصلاً قصد نداریم که این خاطرات را به یاد مردم بیاوریم که چه دوران سختی را پشت سر گذاشته ایم. در واقع سعی می کنیم که شیرینی های آن خاطرات را مطرح کنیم. برنامه ما هم بسیار ساده است، یک مجری با یکسری از تصویر های گذشته و مردم هم چون گذشته هایشان را دوست دارند، برنامه ما مورد توجه شان قرار گرفته است.
شما سابقه بسیار طولانی در زمینه کارگردانی تلویزیونی دارید. در سال های اخیر حضور کارگردان تلویزیونی بسیار کمرنگ شده است و بیشتر طرح ها فقط کارگردان هنری دارند. نگاه شما نسبت به این موضوع چیست؟
قبل از هجوم دوربین پرتابل تمام کار ها با چند دوربین انجام می شد. کارگردان هنری رهبری بازیگران را به عهده می گرفت، به علاوه این که تمام چیز هایی که جلوی دوربین وجود داشت از جمله دکور، لباس و.... کارگردان تلویزیونی مسئولیت به تصویر کشیدن این اتفاق ها را به عهده داشت. کارگردان تلویزیونی براساس اتفاقی که جلوی دوربینش رخ می داد با اندازه های مختلف تصویری آن صحنه را به تصویر می کشید. کارگردان هنری و کارگردان تلویزیونی با هم هماهنگ بودند. کارگردانی برای تلویزیون با کارگردانی برای سینما و تئاتر فرق می کند و اندازه دوربین ها هم در سینما و تلویزیون متفاوت است، مثلاً زمانی که در سینما یک لانگ شات می گیرید، آن لانگ شات به درد تلویزیون نمی خورد چون مردم حالادیگر در خانه هایشان 42 اینچ دارند ، قبلاً 14 تا 32 اینچ داشتند. ضمن این که کارگردانی تلویزیونی هم تدریس می شد. از زمانی که دوربین پرتابل آمد، کارگردان هایی که از بیرون می آمدند، فکر می کردند که با یک دوربین کار کرده و بعد در مونتاژ درست می کنند و این موضوع فراگیر شد.
یک کارگردان تلویزیونی دستهایش به جای مغزش کار می کند و زمانی که دستهایش روی دکمه 1 تا 14 قرار دارد به صورت لحظه ای می داند که الان عکس العمل 14 مهم است که قرار است جیغ بکشند یا گل بزنند و..
یک کارگردان تلویزیونی مانند کسی که پیانو می زند، باید نت ها را حفظ باشد و برایش قابل پیش بینی باشد که الان چه اتفاقی قرار است رخ دهد و کدام دوربین مهم است ولی الان مانیتورها جای کارگردان تلویزیونی را گرفتند البته در برنامه های زنده هنوز هم کارگردان های تلویزیونی هستند.
بسیاری از برنامه های تلویزیونی در استودیوهای خارج از سازمان تولید می شوند که در این صورت می توانند از کارگردان هایی که خودشان می خواهند استفاده کنند ، چون برای برنامه هایی که در داخل استودیوهای سازمان تولید می شود، حتماً باید از کارگردان های استخدام شده، سازمان صداو سیما استفاده کرد.
برای سوال پایانی می خواهم بدانم، آیا برنامه ای برای انتقال تجربیات و تخصص تان به جوانان دارید؟
خواهش کردم زمانی که مشغول کار هستم، کارگردان های جوانتر را آفیش کنند، کنار من بایستند و کارم را ببینند ولی جدی گرفته نشد، به نظرم آرتیست جماعت نباید کارمند شود. این به روحیه هنرمندی او لطمه می زند. به هر حال یک شغل دارد از بین می رود و باید برایش فکری کرد.
این یک تخصص است که باید جدی گرفته شود مثلاً در آگهی ها می بینیم، فردی در حال صحبت کردن است ، دوربین بی جهت تراولینگ می کند. کارگردان باید فکر کند و ایده داشته باشد که مثلاً وقتی سه نفر در حال صحبت هستند چه خلاقیتی به خرج دهد، چه حرکتی با دوربین داشته باشد تا تنوع ایجاد کند.
برای بچه های تلویزیون انواع کارها هست خصوصاً که برنامه ها خارج از سازمان ضبط می شود و فقط نوار برنامه به سازمان ارسال می شود اما با وجود این باید این تخصص را جدی گرفت.
حتی آگهی های ما نیز غلط کارگردانی، دارد، فقط به ضوابط پخش توجه می کنند، نه ضوابط هنری.
گاهی برنامه تلویزیونی، رادیویی است در حالی که تلویزیون با تصویر روبه رو است و باید تصویری کار کند و باید قواعد کار تصویری را بدانیم. چرا «رادیو هفت» موفق است، به خاطر آیتم های متنوعش. چرا «یادگاری» موفق است، به خاطر این که من به عنوان مجری در هر قسمت از برنامه یادگاری چند پلاتو دارم در کنار دیگر بخش های تصویری.
باید بدانیم برنامه تلویزیونی ای موفق است که حتی نگذارد شما تکان بخورید و کار دیگری انجام دهید و تمام نگاه و حواس تان را بگیرد. (مریم رضا زاده/ روزنامه ایران)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد