جام جم:نعمت امنیت
«نعمت امنیت» عنوان سرمقاله روزنامه جام است که در آن میخوانید؛امنیت یکی از دو نعمتی است که گفته میشود تا زمانی که وجود دارند، به چشم نمیآیند: «نعمتان مجهولتان، الصّحّة و الأمان»؛ و این حکایتی است که به نظر میرسد در مورد افرادی که در سطح کلان و حاکمیتی، به حراست از امنیت مشغولند نیز صادق است.
کافی است به تحولات کشورهای منطقه و آشوبهایی که در پیرامون ایران اسلامی میگذرد، نگاهی بیندازیم. عراق و افغانستان هنوز پس از سالها لشکرکشیهای ناکام آمریکا، آرامش را به خود ندیدهاند و این روزها تروریستهایی که از سوی برخی کشورهای عربی تغذیه میشوند، شرایط عراق را بحرانی کردهاند.
سوریه نیز بیش از سه سال است در آتش بحرانی که از سوی آمریکا و بعضی هم پیمانانش در منطقه به آنها دامن زده شده، میسوزد اما در میان این همه ناامنی، جمهوری اسلامی ایران جزیره ثبات در منطقه است.اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که بدانیم ملت ایران مجموعهای است از اقوام و مذاهب مختلف و تلاشهای زیادی از سوی بیگانگان صورت گرفته تا این اقوام و مذاهب را رو در روی دیگر قرار دهند.
بیتردید یکی از عوامل ناکامی این اقدامات مذبوحانه مردانی هستند که شبانه روز مشغول رصد تحرکات بیگانگان و عوامل داخلی آنها هستند بدون اینکه به چشم کسی بیایند. وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان (عج) که فردا در تقویم کشور به نام آنها ثبت شده است به تعبیر رهبر معظم انقلاب، پایگاه عظیم مبارزه و جهاد در عرصة جنگ اطلاعاتی در دنیای امروز هستند.
این سربازان در سالهای اخیر در تامین امنیت کشور از طریق خنثیسازی انواع فعالیتهای تروریستی و اقدامات گروههای ضدانقلاب نقشآفرینی کردهاند و اقداماتی انجام دادهاند که برخی از آنها که رسانهای شده، بسیاری را انگشت به دهان کرده است.
ماجرای عبدالمالک ریگی و به زمین نشانده شدن هواپیمای حامل او و انتشار عکسهایی از این آشوبگر که نشان میداد از مدتها قبل از دستگیری تحتنظر سربازان گمنام امام زمان بوده است، تنها یکی از این موارد بود.
نیروهای وزارت اطلاعات علاوه بر اقداماتی که در مواردی از این دست دارند در بسیاری دیگر از حوزهها نیز مشغول رصد حرکتهای ضدانقلابی هستند که از جمله آنها میتوان به حوزه اقتصاد اشاره کرد و دو سه سال قبل را به یاد آورد که در مقطعی، بازار طلا و ارز با نوسانات غیرطبیعی مواجه شد و مدتی بعد برخی به اتهام دست داشتن در ایجاد این نوسانات، دستگیر شدند.
اینها تنها گوشهای از فعالیتهای سربازان گمنام امام زمان(عج) است و نهاد اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یکی از قدرتمندترین نهادهای اطلاعاتی دنیا با همت نیروهای متخصص و انقلابی خود خدمات فراوانی به حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران کرده است که به دلیل جنس کارشان در بسیاری موارد رسانهای نشده است.نیروهای وزارت اطلاعات، اینگونه تربیت شدهاند که توقعی برای تجلیل نداشته باشند چرا که فعالیتشان قابل رسانهای شدن نیست، اما حداقل فردا که روز آنهاست لحظهای با خودمان به امنیت و بزرگی این نعمت بیندیشم و بدانیم اگر این مردان گمنام نبودند، شرایط بهگونهای دیگر بود.
خراسان:از راهبرد بن گوریون تا هلال سیاه داعش
«از راهبرد بن گوریون تا هلال سیاه داعش»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است که در آن میخوانید؛چند روزی است که نام گروه داعش موجی از رعب و وحشت در میان ملت عراق ایجاد کرده است، این گروه تروریستی در سوریه هم خواب و آرامش را بر مردم این کشور حرام کرده است. تروریستهای داعش که نام دولت اسلامی عراق و شام را برخود گذاشته اند، مدعی تلاش برای تشکیل خلافت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی هستند، اما حرف و عمل آنها کاملا از هم فاصله دارد. فساد و بی بند و باری اخلاقی در قالب جهاد نکاح، وحشی گری در قالب بریدن سر افراد بی گناه و تصویب قوانین بدوی و مجازات های سنگین برای مردم عادی ، همه و همه بیانگر ماهیت ضد اسلامی جمعی مزدور است که تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد اسلام و شریعت آن است.واقعیت این است که به دنبال سقوط دیکتاتوری صدام حسین، خروج نیروهای آمریکایی از عراق و به دنبال آن پیوستن این کشور به خط مقاومت، جریان ارتجاع عربی به رهبری عربستان، استراتژی تجزیه عراق را با هماهنگی اربابان خود دنبال کردند تا شاید از این طریق بتوانند توازن قوا در منطقه خاورمیانه را به سمت خود تغییر دهند. از همین رو با سرمایه گذاری در استان های سنی نشین عراق تلاش کردند تا آتش طایفه ای و مذهبی را در این کشور شعله ور سازند. با این حال انتخابات پارلمانی اخیر عراق رویاهای جریان ارتجاع عربی را به سراب تبدیل کرد. از سوی دیگر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و موفقیت میدانی نیروهای مقاومت و ارتش در مقابله با تروریست ها در روزهای اخیر هرگونه امید برای سرنگونی نظام سوریه را از بین برد. از همین رو جریان های تروریستی وابسته به ارتجاع عرب در منطقه به منظور فشار بر دولت نوری المالکی و با حمایت برخی از سیاست مداران داخلی در یک هفته گذشته دامنه عملیاتی خود را از جنوب عراق به شمال این کشور کشانده و چتر نا امنی را در استان های الانبار، صلاح الدین و نینوا پهن کرده اند. تروریست ها در نقشه ای حساب شده و با انجام عملیات ایذایی در سامرا، توانستند خود را به شهر موصل در استان نینوا رسانده و به راحتی این شهر را اشغال کنند.
چرا موصل؟
روزنامه تایمز انگلیس در پاسخ به این سئوال که چرا تروریست های داعش شهر موصل را انتخاب کردند می نویسد: " بیشتر کمک مالی به گروه «داعش» از حامیان و نیروهای این گروه در موصل صورت می گرفت. در این شهر، ماهانه سه میلیون دلار برای خرید سلاح و تجهیزات به این گروه ارائه می شد." علاوه بر این داعشی ها توانسته بودند استاندار نینوا را با خود همراه کنند. عراق القانون در این رابطه نوشته است :بسیاری از منابع خبری عرب زبان سندی را از خیانت استاندار نینوا منتشر کردند که طی آن وی به همه ادارات رسمی در این استان دستور داده است تا کلیه اسناد دولتی را سوزانده و در مقابل افرادی که آنان را مجاهدین خوانده است مقاومت نکنند.
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، حمله به موصل تلاشی برای تکمیل هلال سیاه داعش در عراق و شام است. هلالی که از استان الانبار در مرز عربستان سعودی و در جنوب عراق شروع شده، استان های صلاح الدین و نینوا در عراق و همچنین منطقه حسکه و الرقه در سوریه را در بر می گیرد و تا استان حلب در مرز ترکیه امتداد می یابد. هلال سیاه داعش به گونه ای طراحی شده که علاوه بر چنگ اندازی بر منابع نفتی عراق، سوریه و لبنان را که چون ستون فقرات محور مقاومت هستند از سرزمین اصلی جدا کند. طرحی که بر اساس راهبرد امنیت پیرامونی بن گوریون تدوین شده است.
راهبردی که اسرائیل از زمان شکل گیری جعلی خود برپایه آن استوار شد، براساس گفته دیوید بن گوریون: "ما ملتی کوچک هستیم و امکانات و منابع ما اندک است و باید این خلاء را در برخورد خود با کشورهای عرب دشمن از طریق شناختن نقاط ضعف آنها به ویژه در زمینه روابط موجود بین گروه های نژادی و اقلیت های طایفه ای برطرف کنیم به گونه ای که ما به آنها دامن بزنیم تا در نهایت به مشکلاتی تبدیل شود که حل یا مهار کردن آنها برای این کشورها دشوار شود ". آن چه که امروز عراق شاهد آن است تبلور بیعت ارتجاع سیاه به رهبری سعودی ها و صهیونیزم است. همپیمانی شوم و بحران آفرینی که، آثار آن در عراق، لبنان و سوریه به خوبی قابل مشاهده بوده به این زودی ها منطقه خاورمیانه را رها نخواهد کرد.
کیهان:خورشید من برآی...
«خورشید من برآی...» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛1- چند سال قبل در یکی از جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ دانشجویی، ضمن پرسشهایی که درباره مسائل سیاسی روز مطرح شده بود، پرسشی با این مضمون از تریبون خوانده شد؛ «میگویید جمهوری اسلامی ایران، یک نظام حکومتی برخاسته از اسلام ناب محمدی(ص) است و از آن با عنوان زمینهساز حکومت جهانی حضرت صاحبالزمان(عج) یاد میکنید و این در حالی است که از صدر اسلام تاکنون، حکومتهای فراوانی همین ادعا را داشتهاند، حتی حکومتهای فاسدی نظیر بنیامیه و بنیعباس هم حاکمیت خود را برخاسته از اسلام ناب میدانستند، از کجا معلوم که ادعای ما نیز یک ادعای دیگر در کنار همان ادعاها نباشد»؟!
پاسخ نگارنده - که البته برگرفته از اساتید برجسته اسلامشناس بود و شرح تفصیلی آن در این
وجیزه نمیگنجد- این بود که «آدرس و نشانی دقیق یک نظام برخاسته از اسلام در کلام خدا، رهنمودهای پیامبر اعظم(ص) و آموزههای بدیهی و همه فهم اسلام- و نه آن بخش از آموزهها و معیارهای اسلامی که درک آن به اذهان ژرفاندیش و مطالعات فراوان نیاز دارد- به وضوح آمده است بنابراین با در دست داشتن این آدرس که به آسانی در دسترس است میتوان سره را از ناسره و آب را از سراب تشخیص داد و مدعیان راستین را از دکهداران کاذب بازشناخت. در دوران بنیامیه و بنیعباس و یا برخی از مدعیان عصر حاضر نیز کسانی که آدرس مورد اشاره را در دست داشتند به وضوح میدیدند که این آدرس آنان را به حکومتهای یاد شده نمیرساند و اساسا مقاومت تاریخی شیعه در برابر حکام جور به علت در دست داشتن همین آدرس بوده است. نظام ولایت فقیه دقیقا با آدرسی که پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی(ع) ارائه دادهاند همخوانی دارد و دقیقا به همین علت است که وقتی امام راحل ما (ره) ندای انقلاب سر میدهند، مردم این ندا را در دل خود آشنا و با آموزهها و باورهای بدیهی- و نه پیچیده- اسلامی، همخوان و همراه مییابند و با پای دل به سوی آن میشتابند.
ماجرا بسیار بدیهی است و در چند کلمه این که؛ دوسوم فقه- چه از نگاه شیعیان و چه اهل سنت- سیاسیات و اجتماعیات است و فقط یکسوم آن مربوط به احکام فردی و عبادات شخصی است. اجرای این احکام نیاز به تشکیل حکومت دارد و رهبری این نظام حکومتی الزاما باید در دست کسی باشد که اولا؛ از اسلام و احکام و آموزههای آن و شرایط و ظرافتهای زمان شناخت لازم و کافی داشته باشد، یعنی «فقیه» باشد و ثانیا؛ عادل باشد، چرا که عالم بدون عادل بودن نمیتواند ضامن قابل تکیهای در اجرای دستورات اسلامی باشد. بنابراین تشکیل یک نظام اسلامی تحت زعامت و رهبری فقیه عادل ضروری و تضمینکننده درستی و اسلامی بودن آن است و این در یک کلمه مفهوم اصل ولایت فقیه است. این فرمول بدیهیتر از آن است که با هیچ عقل سلیمی قابل نفی باشد. دقیقا به همین علت است که برخی از جریانات - البتهکم عده و شمار- و مدعی ولایت که به قول حضرت امام(ره)، ولایت که هیچ، دیانت هم ندارند، وقتی این فرمول را- چه آگاهانه و چهناخودآگاه- نفی میکنند، به یاوهسرایی روی میآورند و بلافاصله با استقبال دولت فخیمه! انگلیس روبرو میشوند و برای تبلیغ دیدگاه انحرافی خود که دشمنی آشکار با اسلام و همسویی بیتردید با دشمنان رسولخدا (ص) و ائمه هدی (ع) است، از امکانات روباه پیر، مخصوصا شبکههای ماهوارهای برخوردار میشوند و... بماند.
2- دیروز رهبر معظم انقلاب در آستانه سالروز میلاد مراد غایبمان حضرت ولیعصر- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و در بازدید از نمایشگاه تولیدات علمی موسسه دارالحدیث، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تحقق یکی از همان وعدههای اطمینانبخش در جهت حکومت جهانی حضرت بقیهًْالله الاعظم ارزیابی کرده و آن را همسو با حرکت کاروان بشریت به منزلگاه مطلوب و دلگشا و دلنشینی دانستند که خدای رحمان و رحیم در ظهور حضرت وعده فرموده است. و باز هم از ایشان است که «این عصر را باید عصر امام خمینی(ره) نامید و ویژگی آن عبارت است از بیداری و جرأت ملتها در برابر زورگویی ابرقدرتها و سربرآوردن ارزشهای معنوی و الهی».
و از امام راحل(ره) است که «ما، الان در موقعیت حساسی هستیم که به نظر من؛ حساسترین نقطه تاریخ است» و با تأکید بر همسویی انقلاب اسلامی با انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) میفرمایند «گویی جهان مهیا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان» و...
اکنون جای آن است که به مواردی از درک این واقعیت محسوس و ملموس که در نگاه دیگران آمده و فقط اندکی از بسیارهاست، اشارهای گذرا داشته باشیم. بخوانید؛
✓ هنری کیسینجر، مشاور رئیسجمهور آمریکا در دهه 70 میلادی شخصیت امام خمینی(ره) را اینگونه ارزیابی میکند؛ آیتالله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان میگرفت... هیچکس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناختهشده در دنیای امروز سخن میگفت و عمل میکرد. گویی از جای دیگری الهام میگرفت، دشمنی آیتالله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوصنیت داشت.
✓ محمدحسنین هیکل، سردبیر معروف روزنامه الاهرام مصر که یکی از روزنامهنگاران برجسته و بلندآوازه دوران معاصر است درباره امام راحلما(ره) میگوید؛ خمینی را یکی از اصحاب خاص رسولخدا (ص) میدانم که بینش و منش پیامبر اسلام را بیکم و کاست به قرن حاضر آورده است. گویی آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که بعد از شهادت او، سرگشته و بیفرمانده شده بودند، فرماندهی کند.
✓ هم او، در ملاقات با نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی- آقای سودانی- در قاهره، به درایت پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و میگوید؛ کاری که انقلاب اسلامی تحت رهبری امام و آیتاللهخامنهای انجام داده است، هیچیک از زمامداران دنیای کنونی و یا قدرتمندان کشور خودتان نظیر کوروش و داریوش نمیتوانستند به خواب هم ببینند، شما هر جا وارد میشوید دلها را تسخیر میکنید و به انقلاب پیوند میدهید.
✓ شبکه اول تلویزیون «بیبیسی» در مجموعه مستندی با عنوان «قرندوم» که به بررسی رخدادهای احتمالی قرن بیست و یکم اختصاص داشت، به رهبران سیاسی غرب هشدار میدهد؛ «آنچه در ایران در سال 1979- بهمنماه 1357- اتفاق افتاد، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام ادیان جهانی یک نقطه عطف است. نقطه عطفی که از بازگشت تودههای میلیونی مردم در سراسر دنیا به اصولگرایی مذهبی خبر میدهد... در سراسر جهان، پیروان ادیان مختلف نظیر مسیحیت، یهودیت، بودیسم و هندوها به اصولگرایی مذهبی روی آوردهاند، حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، امروزه روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است.»
✓ الوین تافلر، یکی از استراتژیستهای معروف آمریکایی و از شخصیتهای سیاسی نزدیک به کاخ سفید، اعتراف میکند؛ «بازی قدرت جهانی در دهههای آیندهای که پیش روی داریم، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام قابل درک نیست.»
✓ آنتون گیدنز، جامعهشناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر مینویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با اندکی اختلافنظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیهنشینی دین ارزیابی میکردند ولی از سال 1979 و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینیشدن پیش میرود.»
✓ الکساندر زوگانف، رهبر سابق حزب کمونیست روسیه، با اشاره به تحولاتی که بعد از انقلاب اسلامی در جهان پدید آمده و امروزه از سوی رهبری ایران اسلامی با اقتدار و درایت دنبال میشود، میگوید؛ « ما هم، در روسیه از افکاری که وجود خدا را انکار میکند دست برداشتهایم.»
✓ نیوت گنگریچ، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعای رهبری آمریکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامی در ایران و رهبری هوشمندانه امام و رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و با تمسخر میگوید؛ «ایالات متحده چگونه ادعای رهبری جهان را دارد؟ با کشوری که در آن، دختران 12 ساله باردار میشوند، 15 سالهها همدیگر را میکشند، 17 سالهها به ایدز مبتلا میشوند و 18سالهها در حالی دیپلم میگیرند که به خوبی قادر به خواندن و نوشتن نیستند، هیچکس را نمیتوان اداره کرد».
✓ ایمانوئل والرشتاین، جامعهشناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی میگوید؛ «مانع اصلی پیشروی ما برای استقرار نظم جهانی- کدخدایی آمریکا!- دکترین ولایت فقیه امام خمینی است... همه نظریهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ میپیوندند، ولی نظریه ولایت فقیه ]امام[خمینی هر روز پررنگتر و سرزندهتر میشود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب میکند.
و... از امامان معصوم علیهمالسلام است که یخرج ناسٌ من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه... مردمانی از مشرق قیام میکنند و زمینه برپایی حکومت مهدی صاحبزمان- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- را فراهم میآورند و به قول حضرت آقا؛
خورشید من برآی، که وقت دمیدن است.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری با شور و شعف ویژهای همراه بود و مردم ایران به پیشواز میلاد خجسته مهرفروزان آفرینش، منجی عالم بشریت، ولیالله الاعظم، حضرت مهدی موعود(عج) رفته و شهرها و خیابانها را آذین بستند که نشانی از بیقراری دلها و دوخته شدن چشمها به افق روشنی است که سرانجام به اذن الهی طلوع خواهد کرد و تمام دلخستگیها و زخمهای کهنه بشریت را درمان خواهد نمود.
در این ایام سؤالی که اذهان بیدار و دلهای آگاه را به خود مشغول میدارد اینست که آیا ما شرایط منتظران واقعی و یاری کنندگان مهدی موعود را داریم و دیگر اینکه هر چند ایام میلاد و نیمه شعبان در یک روز خلاصه میشود ولی آیا مفهوم انتظار و وظایف منتظران نیز پس از آن روز به پایان میرسد. آیا صرفاً برگزاری مراسم در این روز، تنها وظیفهای است که ما شیعیان نسبت به امام زمان خویش و استقرار حکومت عدل جهانی و اقامه کمالات دینی و اخلاقی داریم؟
آنچه وظیفه شیعیان و منتظران برپایی عدالت در جهان است، توجه جدی و مستمر به اصل بنیادین مهدویت و نهادینه کردن آن در دل و جان خویش و محیط پیرامونی آنهاست. طبعاً در چنین مسیری، رسالت روحانیت و اندیشهورزان فرهیخته، ایجاب میکند با پرهیز از بحثهای سیاسی و جناحی پرهزینهای که این روزها اوقات زیادی را به خود مصروف داشته و انرژی جامعه را تلف کرده، اصل انتظار و مهدویت و بیان وظایف منتظران را در دستور کار برنامههای فرهنگی و تبلیغی خود قرار داده و توجه لازم و همیشگی را به جامعه منتقل نموده و غبار مهجوریت را از چهره آن برگیرند. در چنین صورتی میتوان امیدوار بود که جامعه از برکات حرکت آفرین انتظار بهرهمند خواهد شد.
دیروز در آستانه خجسته سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان(عج) رهبر معظم انقلاب اسلامی از نمایشگاه مجموعه تولیدات علمی و پژوهشی مؤسسه دارالحدیث بازدید کرد و در جریان این بازدید، دانشنامه امام مهدی(عج) که به همت این مؤسسه تهیه شده است، ارائه گردید.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از این بازدید، در جمع اساتید، محققان، مسئولان و کارکنان این مؤسسه فرمودند: "موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) وعده قطعی الهی است که محقق شدن وعدههایی که تاریخ، به بشریت، داده شده، در واقع نوعی اطمینان بخشی به انسانها است که آن وعده بزرگ نیز حتماً محقق خواهد شد."
ایشان با اشاره به اینکه اعتقاد به امام زمان(عج) و سرانجام حرکت کاروان بشریت در این دنیا، یکی از بخشهای اصلی جهانبینی ادیان الهی است، افزودند: "همه ادیان الهی معتقدند که کاروان بشریت در پایان راه، به یک منزلگاه مبارک، دلگشا و دلنشینی خواهد رسید که مهمترین ویژگی آن عدالت است، زیرا کاروان بشریت از ابتدای خلقت، درحال عبور از پیچ و خمهای دشوار، خارزارها و لجنزارها است تا سرانجام به مسیر هموار و باز برسد که این مسیر هموار، همان دوران ظهور حضرت مهدی(عج) است."
در این هفته سفر دو روزه رئیسجمهور به ترکیه و توافقات جدید انجام شده در آن از رویدادهای قابل توجه بود. در این سفر برای اولین بار نشست شورای راهبردی وزرای ایران و ترکیه برگزار شد که طرفین رسیدن به روابطی 30 میلیارد دلاری را هدف گرفتند. در جریان مذاکرات انجام شده رؤسای جمهور دو کشور بر ضرورت اتصال راهآهن ایران به ترکیه از طریق مرز بازرگان و ایجاد فرصت بزرگ اتصال خلیج فارس و دریای عمان به حوزه دریای سیاه و مدیترانه تاکید شده و مقدمات این کار فراهم گردید و 10 سند همکاری در زمینههای مختلف هم به امضاء رسید.
در هفته جاری هیاتهای مذاکره کننده ایران و آمریکا به منظور دستیابی به مقدمات تهیه پیشنویس جامع توافق نهایی، مذاکراتی را در ژنو با حضور معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار کردند. در این دیدار طرفین پیرامون جزئیاتی وارد گفتگو شدند که باید در متن توافق جامع لحاظ شود. هر چند خوشبینیهایی از سوی طرفین برای رسیدن به توافق تا پایان شش ماه اول ابراز شده ولی هیات ایرانی معتقد است از آنجا که در این مذاکرات هدف اصلی تثبیت حقوق مسلم ملت ایران در موضوع هستهای برای مقاصد صلحآمیز است، در صورت نیاز تا دستیابی به این مهم، میتوان مذاکرات را برای شش ماه دیگر تمدید کرد.
این هفته در صحنه بینالمللی حوادث مهمی رخ داد که مهمترین آن، غائلهای بود که تروریستهای "داعش" با حمایت گسترده حامیان خارجیشان در عراق به وجود آوردند. نیروهای گروه جنایتکار و تروریستی "داعش" پس از آنکه در هجوم به شهر "سامرا" ناکام ماندند و با مقاومت گروههای مردمی و امنیتی مواجه شدند، شهر موصل، دومین شهر بزرگ عراق را هدف حمله قرار دادند و این شهر را اشغال کردند. تسلط سریع تروریستهای داعش بر شهر مهم موصل، از همان ابتدا سؤالاتی را در ذهن شنوندگان خبر ایجاد کرد. آنچه به نظر میرسد این است که مقامات مسئول کشوری و لشکری عراق به طور جدی با این حمله مقابله نکردهاند، حتی گزارشهایی نیز در مورد سهلانگاری عمدی در این باره منتشر شده است.
با این حال وجه مهمتر قضیه آن است که گروه تکفیری و تروریستی داعش بدون پشتوانه موثر مالی و تسلیحاتی از خارج، قادر به چنین اقداماتی نمیباشد و قطعاً دولتهایی در این ماجرا دست دارند؛ دولتهایی که درگذشته نیز با دولت و ملت عراق، بطور آشکار و پنهان رفتار خصمانه داشتهاند. برخی از این دولتها حاضر نشدهاند در عراق سفارت دایر کنند و دشمنی و عداوت خود را با دولت عراق که پس از سقوط رژیم دیکتاتوری و فاسد گذشته بر سر کار آمده است پنهان نکردهاند، دولتی که ابتکار عمل آن دردست شیعیان، به دلیل در اکثریت بودن آنان است. جولان دادن تروریستها در شهرهای عراق، یک هشدار برای گروههای سیاسی عراق است که راه تفرقه را پیش گرفتند. همچنین یک ننگ برای مجامع بینالمللی و یک خطر جدی نه تنها برای منطقه بلکه برای جهان است. گروهها و دولتهایی که به سبب کینه از دولت عراق در برابر جنایات تکفیریها سکوت کردهاند قطعاً در آینده، آتش فتنه این گروههای تروریستی و جنایتکار دامن آنها را نیز خواهد گرفت.
این هفته، پاکستان نیز شاهد حملات تروریستی متعددی بود که در شاخصترین این حوادث، مهاجمان که گفته میشود از افراطیهای مذهبی هستند کاروان زائران شیعه و همچنین فرودگاه شهر کراچی را هدف حمله قرار دادند که به کشته شدن دهها نفر منجر شد. این گروههای افراطی در حمله به یک اتوبوس که از مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باز میگشت حدود سی نفر را به شهادت رسانده و شمار دیگری را مجروح ساختند. حمله به فرودگاه کراچی نیز بیش از 25 کشته برجای گذاشت. نکته مهم این است که اقدامات تروریستی در پاکستان نیز توسط تروریستهایی صورت میگیرد که باسایر گروههای تروریستی منطقه اشتراک ماهیت دارند و توسط یک عقبه مشترک حمایت میشوند.
این گروهها که توسط سازمانهای جاسوسی بینالمللی ایجاد شدهاند از طریق چند کشور متمول منطقه حمایت مالی میشوند و از محافل مذهبی و مفتیهای کشورهای مشخص نیز مجوز مذهبی میگیرند.
متأسفانه در اکثر موارد، در هیات حاکمه پاکستان، نه تنها اراده لازم و هماهنگی برای مقابله با این گروهها وجود نداشته است بلکه گزارشهایی نیز وجود دارد که برخی مؤسسات حکومتی از این گروهها حمایت میکنندو همین مسئله باعث ادامه اقدامات این گروهها و رشد آنها شده است.
این هفته، ژنرال سیسی که سال گذشته با کنار زدن محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب و قانونی مصر از طریق کودتا، قدرت را دردست گرفت، مراسم تحلیف ریاست جمهوری خود را به اجرا گذاشت. ژنرال سیسی و نظامیان کودتاچی با ترتیب دادن انتخاباتی که در آن، بزرگترین گروه سیاسی مصر یعنی اخوان المسلمین اجازه مشارکت نداشت و یک رقیب ضعیف برای سیسی وجود داشت، مقدمات رئیسجمهور شدن سیسی را فراهم ساختند. هدف این بود که نظامیان به حکومت خود مشروعیت بدهند و به زعم خود، مهر تأیید از مردم بگیرند ولی با اینحال، مشارکت مردم در این صحنهسازی نظامیان کم بود و حتی یک روز تمدید نیز نتوانست شمار قابل توجهی را به پای صندوقهای رأی بکشاند.
در این میان حضور نمایندهای از جمهوری اسلامی ایران در این مراسم با هر توجیهی که مطرح شده باشد، اقدامی نسنجیده و خطایی استراتژیک بود. متولیان وزارت خارجه اعزام نماینده برای شرکت در مراسم مذکور را چنین توجیه کردهاند که سیسی با رأی مردم مصر انتخاب شده است و هر کس که منتخب مردم مصر باشد مورد احترام وزارت خارجه میباشد! این درحالی است که مثل روز روشن است که سیسی با کودتا بر سر کار آمده و منتخب مردم مصر و دولت قانونی را با توسل به قدرت ارتش ساقط کرده و آنچه تحت عنوان انتخابات ریاست جمهوری مطرح ساخته چیزی بیش از یک نمایش مضحک نبود.
رسالت:انتظار؛ نشاط پیروزی پارسایان
«انتظار؛ نشاط پیروزی پارسایان»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن میخوانید؛«ولایت» الهی یک اعتقاد قوی قلبی است، هم یک اندیشه غنی عقلانی است، هم یک سیره ناب سیاسی و نیز یک پیوستگی و تنیدگی مستحکم و نفوذناپذیر اجتماعی است. برای واژه «ولایت» مفاهیم گوناگونی برشمرده اند از جمله؛ دوستی، محبت، قیمومیت، پیوستگی و امثال ذلک. «ولایت» در لغت عرب به دو یا چند رشته ریسمان گفته می شود که آنها را کنار هم بافته و تابیده اند و در واقع آن را به یک ریسمان محکم تر و قطورتر تبدیل کرده اند. از سوی دیگر اگر «ولایت» را در هر کدام از معانی ای که برای آن برشمرده اند به کار ببریم، باز چیزی جز قرب و قرابت و اقتران و وابستگی و پیوستگی عمیق از آن مستفاد نمی شود؛ چیزی که حکومت های دنیاخواه و مدعی آزادی و دموکراسی، کوچکترین رگه های آن را در پیکره خود نمی یابند و برای یافتن یک لحظه از این جذبه و جاذبه، هزینه ها می کنند و وقت ها صرف می نمایند اما چیزی جز پاره ای توقعات و مطالبات مادی، نصیبشان نمی شود و دورنگی ها و ناپیوستگی ها هماره آزارشان می دهد و خود نیز چاره ای به غیر از ورود به حیطه فریب و بدبینی و عدم اطمینان ندارند.
«ولایت» به شیعه، عزت و اقتدار و امنیت و آرامش و عشق بخشیده و جهان نیز باشتابی بسیار به سوی یافتن چنین گوهر گرانسنگی می خیزد و شمه ای از شمیم آن را استشمام نموده است و یقیناً با ارتقای آگاهی و بروز هر چه بیشتر خواهندگی فطری انسان ها، نیل به این مهم، برای بشریت دور نخواهد بود. سالگشت میلاد مولای ما حضرت حجت بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء، همه ساله افزون بر اینکه شعله های اشتیاق و عاطفه و پیوند ناگسستنی با آخرین پیشوای پارسایان را در قلب شیعیان برمی انگیزد، هماره یادآور ظهور و قیام و حاکمیت عدل گستر مهدوی در اذهان مردم محروم و دین مدار و آزاداندیش است و همچنین آذین و چراغانی کوچه های شهرها و روستاهای سرزمین منتظران، تداعی گر افروختن فانوس علم و عمل، فراراه تمهید قیام امید آفرین موعود آسمانی آل رسول اعظم (ص) است خصوصاً در میهن مهدی خواه ایران که با پدیداری انقلاب عظیم اسلامی، بزرگترین حلقه از حلقات قیام های متصل به نهضت نورآگین قائم آل محمد (عج) پدید آمد و سراج امید و آرمان های عدالت گرایانه در دل و دیده آزادی خواهان جهان، روشن شد.
خداوند، با عنایت و عطوفت خویش، آنگاه که انسان را بیافرید و او را از نایره نیستی به دایره هستی فراآورد، از میلاد حیات تا میعاد مرگ او دیده از این موجود ماجد برنگرفت.
آفریدگار حکیم تا روز نشور نیز آفریدگان خویش را، لحظه لحظه از لحاظ جسم و جان، کفایت و کفالت نموده و برای رزق مادی و معنوی شان واسطه ها مهیا فرموده است و به گفته استاد عزیز، مرحوم حاج محمد اسماعیل
دولابی (ره)؛ ما مردم، مقام والایی نزد خداوند داریم چرا که بهترین مخلوقات خویش را برای هدایت ما برگزیده و فرستاده است؛ خصوصاً از خاتم رسولان (ص) تا خاتم اوصیاء (عج). شایسته نیست این گونه الطاف و عنایات خالق خویش را نادیده بگیریم و باعث آن شویم که امام رئوف مان از لحظه میلاد تا کنون و تا آینده ای نامعلوم از نظرها غایب شود و حکومت عدل جهانی را به تعویق اندازد. چه اینکه برخی علمای سلف از جمله خواجه نصیرالدین توسی، علت اصلی غیبت امام زمان (عج) را سستی و سهل انگاری مردم دانسته اند. این فتور و فراموشی، ناشی از ناشناختن امر هدایت تشریعی الهی و واسطه این رهنمونی - حجت خدا در روی زمین - است که هرگز خداوند، بندگان خویش را از زمان حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و تا زمان حاضر و تا برهه قیامت، از ولایت و وجود حجت الهی، محروم نساخته و نخواهد ساخت اگر چه قدر او نشناسند و حتی فراخوانشان به سوی صلاح و فلاح را نپذیرند.
همان گونه که مولای مؤمنان علی (ع) در آخرین وصیت به خویشان و شیعیان خویش، نسبت به سبقت بیگانگان از شیعه در زمینه شناخت و عمل به قرآن هشدار داد، این هشدار تاریخی در خصوص قرآن ناطق عصر ما نیز مصداق دارد و باید برحذر باشیم از اینکه دیگران در ادراک مقام و منزلت و قیام و حاکمیت حضرت مهدی (عج) از ما پیشی بگیرند، کما اینکه یکی از صاحب نظران مسائل مهدویت می گفت با کمال تأسف، بسیاری از کشورها - حتی کشورهای غربی - در زمینه مباحث تئوریک مربوط به حضرت ولی عصر (عج) از ما جلوترند!
نکته دیگر اینکه در مبحث انتظار می توان انواع و اقسام گوناگونی را احصا نمود از جمله انتظار درونی (با نماد اندوه و آه و اشک و اشتیاق) و انتظار عملی (با صلاح و اصلاح و اقتدا به مقتدای منتظران) منتظر مصلح نه تنها باید خودش صالح باشد بلکه بایستی مصلح نیز بوده و نسبت به آحاد مردم پیرامون خویش مصلحت جو و دلسوز باشد. مگر نه این است که مولای ما مهدی (عج) برای هدایت و اصلاح امت اسلام، این گونه پذیرای رنج و تبعید و غیبت و بذل مهجه (خون دل خوردن) شده و خار در چشم و استخوان در گلو، همراه با منتظران، انتظار فرج آل محمد (ص) را می کشد. ما در عمل چه کرده ایم که اندکی همرنج امام خویش شویم؟ آیا اقامه کننده فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستیم؟ آیا خدمت به مردم، سرلوحه اعمال ماست؟ آیا به رسولان امام عصر(عج) - روایت احادیث اهل بیت (ع) و فقهای آل محمد (ص) - اقتدا می کنیم و در حوادث واقعه به برترین آنان - ولی فقیه - که بر چکاد کوهسار فقاهت واقع است پناه می آوریم؟ برخی از ما در عقیده و عمل به این باور نرسیده ایم که اختیارات ولی فقیه همانند اختیارات رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام است و طبق معارف شیعی، اطاعت از مقام ولایت فقیه اطاعت از رسول خدا و آل الله می باشد.منتظر حقیقی فرج، باب برکات آسمان را در غیبت حضرت قائم (عج) بسته نمی بیند. کما اینکه خود حضرت فرمود درزمان غیبت، همانند خورشید پشت ابر هستم؛ بدین معنی که آفتاب وجود مقدس او پیوسته و بی زوال، بر عرصه انتظار می تابد، چه شعاعی فروزانتر و فراگیرتر از ولایت فقیه که به باور ناب شیعه، از آثار وجودی مقتدای منتظران و امام زمان (عج) است و مصادیق بارز آن فقیهان و مطیعان محض مولا، که در عصر حاضر در وجود دو گوهر گرانسنگ آسمانی - امام خمینی (ره) و حضرت
آیت الله خامنه ای - تجلی یافته، می باشند. به مدد این دو تجلی مهرآگین مهدوی از بسیاری از برهه های بحرانی و فتنه های فراگیر رهیده ایم و پایدار و پویا در میان امواج مواج حوادث واقعه، پیش می رویم و با دلی آرام و مطمئن، لحظه های زندگی را به آنات عبودیت و تعالی الهی پیوند می دهیم.
امروز به برکت نفس قدسی امام زمان (عج) و هدایت های رهبر معظم انقلاب، پیشرفت های عظیمی در حوزه علمی و فناوری های نوین در کشور صورت گرفته است. سرعت پیشرفت علم در کشور فوق العاده است. به همین دلیل یک ترکیب جهانی از دشمنان اسلام به نام 1+5 شکل گرفته است تا نگذارند ایران قله های عظیم علمی را فتح کند. ما با این رویکرد به عصر ظهور که عصر علم آموزی و حکمت آموزی و حکمت دوستی است، نزدیک می شویم.
همان گونه که ذکر شد؛ از معانی لغوی مهم «ولایت»، پیوستگی و همگرایی است که متأسفانه با اینکه بسیاری از جهانیان حتی دشمنان آیین و میهن ما این مفهوم را دریافته اند، برخی دوستان از این معنا غافلند. در نظامی که مرکزیت آن «ولایت» فقیه است، صفوف و قلوب میلیون ها مردم به هم پیوسته است و «فقیه» موجب آشنایی و انس پیوسته مردم و مجموعه نظام با معارف و معالم دینی و ادراک صحیح متون وحیانی و روایی و عدم انحراف از اسلام ناب محمدی (ص) می باشد؛ و این خوشایند اهل سلطه و استکبار نیست.
حضرت امام زمان ارواحنا فداه - که امروز در آستانه زادروز خجسته اش هستیم - ان شاء الله تعالی حکومتی جهانی را تشکیل خواهد داد که نمونه اعلای مردمسالاری دینی، همانند حکومت پنج ساله جد بزرگوارش امیر مؤمنان علی (ع) است یعنی از سویی یکی از اهداف عالیه قیام جهانگیر مهدوی و تشکیل حکومت جهانشمول ایشان، ایجاد قسط و عدل و آزادی و رفاه همه جانبه مردم است و از سویی دیگر، مشارکت مردمی از لحظه قیام تا تأسیس حکومت، در سطحی بالا و فراگیر وجود دارد.
امید است انقلاب اسلامی ما که مدل کوچکی از حکومت حقه مهدوی است بتواند روز به روز بر عِده و عُده سربازان مخلص و خداخواه سپاه سپیده گستر آخرین حجت الهی بیفزاید و یکایک آحاد ملت مهدی جوی ما در صف سدید یاران مهدی قرار گیرند و طوری نباشد که فقط شعارهای انقلابی ما با شعارهای قیام و حکومت جهانی حضرت صاحب الزمان (عج) - که اهم آن معنویت و عدالت است - یکی باشد؛ بلکه آرمانخواهی ما باید عین عملگرایی مان گردد؛ «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» (سوره مبارکه نور، 55)
مبحث مهدویت، به دلیل اینکه یأس و ناامیدی را می زداید و توده های مردم و مبارزان راه روشن رهایی را امیدوار به این می سازد که پیروزی حق، نه تنها ممکن وشدنی است بلکه قطعی و یقینی است، لذا نشاط و خروج از انزوا و برون رفت از انفعال را به ارمغان می آورد. کسانی هستند که بر اثر القائات دشمن، به این باور رسیده اند که درافتادن با قدرتهای غربی همچون آمریکا و برخی اقمار آنها مانند اسرائیل و زدودن ظلم و قطع ید آنها کاری محال است و فراتر از توان کشورها و ملل دیگر می باشد و باید دست روی دست گذاشت و میزان و آستانه تحمل، صبر و شکیبایی را بالا برد و منتظر قضا و قدر و عنایت الهی نشست و دید چگونه تیر غیب بر قلب قسی غاصبان و ظالمان می نشیند و آنان را از اریکه قدرت و تخت تکبر به زیر می افکند!
متأسفانه برخی از این القائات که به صورت های گوناگون و با سرمایه گذاری های کلان فکری و مالی حمایت می شود، حتی تا سویدای قلب برخی از خواص و عوام، حتی متدینین نیز رسوخ می کند و نشاط و انگیزش تقابل با ستم را زائل می سازد. عقیده مهدویت، تنها عنصری است که این وساوس خناسان و تلاش توطئه گران را در عصر انتظار، خنثی می سازد.
امید و نشاط معنوی، برای هر گروه و ملتی به مثابه روح برای جسم است و نبود آن مساوی با امحای حیات است. گاهی طرز عمل، هجوم فرهنگی، حمله نظامی و فشارهای اقتصادی دولت های سلطه جو، چنان یأس و ضعف را بر ملت ها غالب می سازد که ابتکار عمل را از آنان سلب می کند و درمی مانند که؛ امیدی نیست و هر حرکتی به ضرر ما تمام می شود، ما قدرت مقابله با دولت سلطه گر و زورمدار را نداریم. اگر مأیوسین، جزء متدینین مسلمان باشند، فرافکنانه می گویند که از ما کاری بر نمی آید، خود آقا باید بیاید و کارها را درست کند و ظالمین را به سزایشان برساند.
اما اگر اعتقاد به مهدویت، صحیح و عقلانی باشد و فقط برخاسته از عاطفه و احساس نباشد، امید را در دل ها زنده می کند و انسانی را که معتقد به این اصل و عامل به لوازم آن است امیدوار به یک سرانجام روشن و رو به صلاح و سداد و قطعی الصدور می سازد که زهوق باطل، ممکن و شدنی است فلذا حرکت و تلاش در این سمت و سو، بی سرانجام و ابتر نخواهد بود. ایمان به حضرت مهدی (عج) سبب رشد فکر و امید است. ایمان به مهدی موعود (عج) و احتمال آنکه هر ساعتی ممکن است آن حضرت ظهور فرماید، در پاکدلان و شایستگان اثری ژرف و سازنده دارد، آنان خود را آماده می سازند و از ستم ها و تجاوزها دوری می جویند و به عدالت و برادری عشق می ورزند تا توفیق یاری امام (ع) و درک محضرش را بیابند. ایمان به خدمت مهدی (عج) که زیر بار هیچ حکومتی از حکومت های فاسد و ستم پیشه نرفته است، حالتی در پیروانش به وجود می آورد که در برابر هر ظالم و طاغوتی مقاومت کنند.
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلاو عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
سیاست روز:دولت منصور را بر پا کن
«دولت منصور را بر پا کن» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛
و ما همچنان منتظر آمدنت هستیم و امیدمان ناامید نگشته. این انتظار از زمان آدم آغاز گشت. همان هنگام که، ما ملک بودیم و فردوس برین جایمان بود. «آدم» که با خودش آنگونه کرد، این دیرخرابآباد را برگزید. اما نور امید انتظار، آدم را تا به اینجا رساند.
آدم حتی نوح را که به خود دید، باز هم کشتی نجات او نتوانست رهابخش آدم در این خاک شود.
موسی کلیمالله را آن گونه به تابش آوردند. عصای موسی(ع) را هم که توان آدم کردن آدم را نداشت و ید بیضا که هر دو نشانههای معجزه الهی است، انکار پیشه کارشان میشود و آدم باز هم آدمیت را فرو مینهد.
عیسی روحالله که دم مسیحایی داشت، باز هم آدم را درمان نبود. زنده میکرد، اما روح آدمیت همچنان در اسارت دنیا، چنگ میزد به ریسمان شیطان، به جای این که چنگ به ریسمان الهی بزند.
ابراهیم خلیلالله که پدر هر سه دین توحیدی است، پیش از آنها آمد، به آتش افکندند او را، تکذیبش کردند، آتش، بهشتی شد برای او، اما باز این آدم، آدم نشد.
محمد رسولالله(ص) مبعوث شد و ختمی مرتبت، خاتمالانبیا لقب آن رحمتاللعالمین گشت، پیامبری که پس از او دیگر پیامبری مبعوث نخواهد گشت.
از کوثر ولایت، زاده شدند سرداران و سالارانی که اکنون، یادگاری از آنها برای آدمیان «پادشه خوبان» است.
مریدانش، عاشقان جانسوخته و سرگردان، اکنون انتظاری را سپری میکنند، دردناک، شیرین، دشوار؛ اما روحنواز، دعا میکنند، التماس به سوی باریتعالی،که ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ـ دل بیتو به جان آمد وقت است که باز آیی.
پنجرههای غبار گرفته و زنگار بسته دلمان، فریادرسی میخواهد. مژده مسیحا نفس، فریادرس آدمیت را میجوید. خسته و رنجور از جور آدمیت بر آدمیت!
و تو تنها ماندگار و یادگار ولایت و امامت، عشق را، عاشقی را سالاری کن، غافلهسالار عشق، عاشقانت جان بر کفانت، نمیدانم و نمیدانند شاید، که چه کنند و چه نکنند. دنیایی است بس رمزآلود و شکپرور، دعا میکنیم که بیایی، «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست- بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ـ ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر ـ زان چهره مشعشع تابانم آرزوست...»
دعا میکنیم که خودتان هم دعا کنید که بیایی!
امشب را، هر شب و هر لحظه را، دعا برای آمدنت کم است. بر لب هماره زمزمه ظهور، در انتظار آدینهای که خورشید شرم طلوع خواهد داشت.
قابیلیان را میبینی چه میکنند؟ هابیلیان اندکند، اما عاشق و منتظر، چشم به راه آن شاهزاده سوار بر اسب سفید، بهار میخواهند. بهار دلکش که همیشگی باشد. جاودان و پابرجا، زیر سایه آن ابر مرد مشرقی که ناجی برای سربلندی انسانیت و آدمیت است. ای جان جانان، سالار و سرور آقایمان، ای ظهور روشن، نورعلی نور، شوری به پا کن، جوشی بنه در شور ما، ای دلبر و مقصود ما، دولت منصور را برپا کن، شهر عشق را بنا کن، دیوان و پلیدان را جزا کن. باران تویی، برخاک مرده ببار و لحظههای خشکسالی را پایان ده، ای مرد مردستان طه.
در انتظارت هستیم همچنان. گرچه میدانیم دلگیر از مایی!
وطن امروز:یارانهنقدی و استرس ملت
«یارانهنقدی و استرس ملت»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محسن جندقی است که در آن میخوانید؛یارانه خردادماه بدون تغییر نسبت به یارانه اردیبهشت ماه دیشب واریز شد اما بسیاری از ابهامات یارانهنقدی هنوز رفع نشده است. واریز دومین یارانهنقدی در گام دوم هدفمندی یارانهها نشان داد دولت هنوز نتوانسته به بسیاری از پرسشها در این زمینه پاسخ بگوید. به عبارت بهتر بسیاری از مسؤولان دولتی نمیدانند چه تصمیمی درباره یارانهنقدی اتخاذ خواهد شد؛ سرنوشت یارانههای نقدی چه خواهد شد؟ آیا مقدار یارانهها افزایش خواهد یافت؟ آیا یارانهنقدی قطع و یارانه غیرنقدی جایگزین آن خواهد شد؟ موضوع سقف درآمدی چه شد؟ آیا دولت سقف درآمدی را تعیین کرده است؟ آیا قرار است یارانهنقدی برخیها قطع شود؟ دولت چگونه میخواهد نیازمندان را از ثروتمندان تشخیص دهد؟ مگر وزیر اقتصاد 50 روز پیش مدعی نشده بود 10 میلیون ثروتمند در ایران شناسایی شدهاند؛ آیا این موضوع صحت دارد؟ دولت در 50 روز بعد از پایان ثبتنام یارانهای چه اقداماتی انجام داده است؟ آیا اطلاعات اقتصادی 73 میلیون متقاضی یارانهنقدی پایش شده است؟ چرا دولت جزئیات ثبتنامها را اعلام نمیکند؟ چند درصد درآمد زیر 600 هزار تومان دارند؟ چند درصد متقاضیان، مسکن دارند؟ و...
اینها بخشی از سؤالاتی است که میتوان درباره یارانهنقدی و آینده آن از مسؤولان پرسید. جالب اینکه نوبخت، سخنگوی دولت دیروز از خبرنگارانی که خواهان توضیح بیشتر درباره حذف برخی از دریافت یارانهنقدی بودند، درخواست کرد اصلا در این مورد سؤال نکنند و با زیرکی نیز گفت: «بنده خواهش میکنم به این موضوع نپردازید چرا که بحث این مسائل برای افراد کمدرآمد استرس ایجاد میکند و برای پردرآمدها استرس ندارد.» ابهامات بسیار یارانهنقدی و موضعگیری عجیب و در عین حال جالب سخنگوی دولت، ذکر چند نکته را ضروری میکند
1- چرا دولت دوست ندارد رسانهها به جزئیات یارانهنقدی بپردازند؟ از اواخر بهمن ماه 1392 دولتیها درباره یارانهنقدی اظهار نظر میکردند و از مردم درخواست میکردند فرم خوداظهاری را پر نکنند. از آن زمان تا پایان فروردین 1393 مردم بمباران خبری یارانهای شدند و مسؤولان دولتی یک پای ثابت اخبار یارانهنقدی بودند. هر روز خبر جدیدی از یارانهنقدی منتشر میشد و حتی برخی مسؤولان اخبار کذب «انصراف میلیونها نفر از یارانهنقدی» را منتشر میکردند. طبیعی بود که دولتیها در پی یک موج خبری برای انصراف از یارانه بودند. این بمباران خبری فردای اتمام فرآیند ثبتنامها قطع شد و طبیعی بود مردم و رسانهها منتظر شنیدن تصمیمهای یارانهای باشند. مسؤولان بعد از انتشار آمار 97درصدی ثبتنامیها، سکوت اختیار کردند. گویا ثبتنام 97 درصدی مردم، مسؤولان را شوکه کرده و هنوز آنها نمیدانند چه تصمیمی میخواهند برای یارانهنقدی بگیرند! آیا 50 روز برای رسیدن به یک تصمیم درست و جامع کافی نیست؟
2ـ سخنگوی دولت اعلام کرده مباحث حذف برخی از دریافت یارانهنقدی در آینده، برای افراد کمدرآمد ایجاد استرس میکند. مردم حق دارند بدانند سرنوشت یکی از مهمترین قوانین کشور چه خواهد شد. همین آقای نوبخت چند روز پیش اعلام کرده بود یارانه برخی متقاضیان افزایش خواهد یافت. از طرفی یک مسؤول دیگر گفته بود یارانهنقدی ثابت خواهد ماند و افزایش پیدا نمیکند. در جایی دیگر عنوان میشود منابع یارانهنقدی اجازه افزایش یارانهنقدی را نمیدهد و دولت به دنبال شناسایی افراد نیازمند است. جالب اینکه یکی دیگر از مسؤولان اعلام کرد قرار است کارت انرژی جایگزین یارانهنقدی شود و مسؤول دیگری آن را تکذیب کرد و مدعی شد این مساله فقط در حد یک طرح است و از این طرحها بسیار است. این اخبار ضد و نقیض در کنار سکوت رسمی دولت، ابهامات و سؤالات یارانهای را بیشتر میکند. باید از مسؤولان پرسید آیا عدمشفافیت و نبود اخبار رسمی و در جریان نبودن مردم در این زمینه، استرس ایجاد نمیکند؟
3- مهمترین بحث این روزهای یارانهنقدی موضوع سقف درآمد است. دولت در آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موضوع اشاره کرده است؛ در بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فاز دوم هدفمندی یارانهها که فروردین ماه به تصویب هیات دولت رسید، آمده است: «سازمان (هدفمندی یارانهها) بر اساس کلیه اطلاعات موجود نسبت به بررسی واجد شرایط بودن متقاضیان، اقدام و افراد غیرمشمول را در مقاطع مختلف زمانی تعیین و ضمن اعلام رسمی اطلاعات اقتصادی به سرپرست خانوار نسبت به حذف آنها از دریافت یارانهنقدی اقدام مینماید.» بیش از 2 ماه از تصویب این بند میگذرد اما هنوز سازمان هدفمندی یارانهها هیچ تصمیمی در این مورد اتخاذ نکرده است. آیا زمان روشن شدن این بند هنوز فرانرسیده است؟
برخی شنیدهها حاکی است دولت قصد دارد از تیرماه یارانهنقدی برخی مردم را قطع کند و در ماههای بعدی نیز برخی دیگر از متقاضیان از دریافت یارانهنقدی محروم خواهند شد. افزایش گمانهزنیها و شایعات در این زمینه یکی از نتایج همان سکوت مسؤولان است اما در صورت اجرای این بند مسؤولان باید به صورت شفاف بگویند بر اساس چه متر و معیاری اقدام به حذف یارانهنقدی افراد خواهند کرد. فرض کنید کسی در فرم خوداظهاری مبلغ درآمد خود را بیش از 2 میلیون و 500 هزار تومان اعلام کرده اما این خانوار پرجمعیت است و هزینه آن حتی بیشتر از درآمدش است و بشدت به یارانه نقدی نیاز دارد. آیا دولت برای اجرای بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موارد توجه میکند یا نه؟
4- رفعابهامات و شفافسازی درباره یارانهنقدی میتواند استرس کمدرآمدها و مردم را در این زمینه کم کند. دولت باید هر چه زودتر نسبت به شفافسازی و پاسخ به سؤالات بیشمار یارانهای اقدام کند تا بازار شایعات و اظهارات غیرمسؤولانه داغ نشود و استرس مردم بالا نرود! میدانیم اتخاذ تصمیم برای آینده یارانهنقدی سخت است اما «تدبیر کردن» برای این موضوع آن هم در اسرع وقت انتظار بیجایی نیست؛ ما هنوز امیدواریم تدبیری باشد.
شرق:
اتحاد، پادزهر «داعش»
ناظم دباغ نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق
اخبار مختلفی پیرامون حملات دولت اسلامی شام و عراق موسوم به «داعش» به مناطق مختلف عراق مخابره میشود؛ از تهدید «کرکوک» و عدم امکان تسلط به این منطقه مهم بهواسطه مقاومت نیروهای کرد و نیروهای امنیتی و پلیس تا تسلط بر موصل، تکریت و تلاش برای اشغال سامرا. اگرچه نیروهای نظامی، پلیس، امنیتی و پیشمرگان کرد بههمراه برخی قبایل در تلاش برای مقابله با این تهدید ویرانگر هستند اما پیشرویهای «داعش» با وجود این میزان نیروی نظامی و امنیتی، بسیار سوالبرانگیز به نظر میرسد. در کل مساله «داعش» پدیده جدیدی نیست و بعد از سقوط صدام و حضور القاعده در عراق، برخی نیروهای سابق وفادار به صدام در کنار شاخههایی از القاعده، به فعالیتهای تروریستی دست زدند. پس از بحران سوریه، شواهد قوی از اتحاد میان این نیروها با برخی نیروهای خارجی حاضر در سوریه که علیه حکومت این کشور میجنگیدند، به دست آمد و پس از مدتی تشکیلاتی با عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» اعلام موجودیت کرد. تهدیدات «داعش» در «انبار» و «فلوجه» پررنگتر بود و مدتی در مناطق دیگر حضور داشتند. اما اینکه چطور و چگونه در این مدت کوتاه توانستند بر برخی مناطق مهم عراق تسلط یابند موضوع را پیچیدهتر میکند. به نظر میرسد روحیه نیروهای نظامی و امنیتی پایین آمده است که حدود صدهزار نیروی حاضر در موصل نتوانستهاند مانع سقوط این شهر شوند. سیاستهای نادرست در کنار نوع تعامل میان گروههای سیاسی و حکومت عراق، فضای سیاسی را به سمتی سوق داده که تهدیدات اینچنین، امکان عرضاندام مییابد. در عین حال برخی نگرانیها نیز از وجود برخی ارتباطات میان عناصر این گروه با برخی نیروهای عراقی ابراز شده است و دلیل آن، چرایی پیشبینینشدن حملهای در این سطح از سوی «داعش»، توسط ارتش عراق است. به نظر میرسد با توجه به سنینشینبودن مناطقی چون انبار، فلوجه و نینوا و همجواری با سوریه، «داعش» بهدنبال ایجاد منطقه مستقلی باشد. بزرگترین شهر عراق پس از بغداد، نینواست و تسلط بر آن به مفهوم حمایت داخلی و خارجی از «داعش» است. نگارنده شخصا اعتقاد دارم اگر بتوانند منطقه مستقل ایجاد کرده و آن را حفظ کنند، حتما حملات خود را به سایر نقاط عراق گسترش خواهند داد. تنها راه موجود، تقویت وحدت بین نیروهای عراقی است. همچنین ترمیم نیروهای امنیتی، حل مشکلات سیاسی و اداری، بازبینی در عملکرد دولت قانون و تلاش برای دستیابی به راهحل برای مشکلات اهل تسنن با حکومت مرکزی است. ایجاد همکاری مشترک برای مقاومت در برابر «داعش»، باید از سوی همه نیروهای علاقهمند به یکپارچگی عراق جدی گرفته شود چون این گروهک برای کل منطقه، خطرآفرین خواهد شد.
حکومت اقلیم کردستان عراق نیز مواضع نیروهای خود را در مناطق مرزی تقویت کرده و آنهایی که از این حکومت درخواست کمک کردهاند با همراهی این نیروها مواجه شدهاند. تصمیم بر حفاظت از منطقه کردی است و پس از آن، نیروهای اقلیم همانند زمانی که علیه صدام در مناطق مختلف میجنگیدند آمادگی دارند برای حمایت از کل وحدت عراق با نیروهای پیشمرگ کرد در مناطقی که لازم است حضور یابند. این نیازمند همراهی حکومت مرکزی و درخواست از حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق است.
مردم سالاری:مصلح جهان
«مصلح جهان»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم سید رضا اکرمی است که ر آن میخوانید؛در روزهای سال، روزهای حیات بخش و نشاط افزا، چون نوروز و مبعث و غدیرخم و فطر و قربان و 22 بهمن را داریم که حرکت و تلاش ویژه در جامعه را با خود دارد و شادمانی را در خانوادهها به وجود میآورد و نیمه شعبان، سال روز ولادت مصلح کل و منجی موعود و قطب عالم امکان، حضرت بقیهالله الاعظم، از آن نمونهها میباشد و چه زیباست بدانیم که این مولود الهی، نمونه آیت اعجازآور الهی چون «عیسی بن مریم و جعلنا ابن مریم و امه آیه، مومنون آیه 50» میباشد و اکنون در قید حیات است و بنابراین، جشن این روز جشن ممتاز و ویژه خواهد بود.
2) اندیشهای در بین هوشمندان و اندیشمندان، وجود دارد که نهایت سرنوشت این جهان و جهانیان چگونه رقم خورده است، یعنی ناهنجاریها افزون میگردد و روزها چون شبها تیرهتر خواهد شد، یا اینکه براساس قانون «تکامل» و اراده حتمیه الهیه، وضع «برین» میشود و جامعه «نوین» پدیدار میشود و انسانها به کمال علم و عقل و عرفان و اخلاق و اعتقاد و عدالت، خواهند رسید. «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات، لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم، و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا، یعبدوننی لایشرکون بیشیئا، نور آیه 55» و دین واحد و حکومت واحد و استراتژی واحد فراگیر میگردد و فاصلههای فردی و طبقاتی مادی و فکری و اعتقادی «وضع الله یده علی رئوس العباد فکملت به احلامهم و جمع به عقولهم» و اخلاقی برطرف میگردد و دلها از کدورتها صاف و بیپیرایه میشود. آیات شریفه محکمه قرآن و روایات متواتر پیشوایان الهی و تراوشات فکری و فلسفی، دانشمندان به وضوح اعلام میدارند، که آینده روشن است و کمال و تکامل در پیش روی انسانها قرار دارد و صالحان وارثان «لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون- انبیاء آیه 105» خواهند شد و دغدغه و تشویش از دلها و اندیشهها خواهد رفت.
3) در نیمه شعبان این ایدهها و خاطرهها و آرزوها، معرفی میشوند و عاشقان و عاقلان و عارفان و صالحان را هوای «اباصالح» تازه میشود و انتظار حضرت در دلها موج میزند و همگان را نشاط تازه پدیدار میشود. دراین روز مقدس و مطهر، وظیفه این است که آن را گرامی بداریم و انتظار را به یکدیگر تبریک گوییم و خود را برای ظهور و حضور منجی موعود، آماده سازیم و زمینه آن را محلی و منطقهای و قارهای فراهم سازیم و بدانیم که فرمودهاند«وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و غیبته منا» ولایت و وجود حضرت مهدی ارواحنا فداه لطف و عنایت خداوند و نظارت و عنایت و حمایت حضرت در موارد بایسته و ضرورت «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم» مرحمت دیگر خداوندی و پنهان بودن از جانب مردم است، که وی را نپذیرفتند و در صدد کشتن وی برآمدند و روزی این نگاه و عمل تغییر خواهد یافت.
4) بیشک انقلاب اسلامی ایران، زمان ظهور را نزدیکتر ساخت و تحقق هر انقلابی انسانی و اسلامی، حضور را تسریع خواهد ساخت و دگرگونی فکری و فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی درجامعه بشری کارساز تحقق آن روز «آشکار شدن در جمعه در جوار بیت الله و خانه کعبه و ندای، الا یا اهل العالم، انا المنتظر» خواهد بود.
بدین جهت فرمودهاند «منتظران اباصالح، باید صالح باشند» و صالح بودن از اندیشه و انگیزه و ایده و آرمان آغاز میشود و فرمودهاند، انتظار عمل است و عبادت است و بلکه محبوبترین و برترین «احب العباده و افضل العباده» عبادت میباشد. و انسان و جوامعه و محیط منتظران باید در عمل و اخلاق و اعتقاد نمودار شود، همانند انتظار در موارد دیگر، باید انتظار را شعاری و شعوری و عملیاتی قرار دهیم، تا تفاوت فرد و جامعه منتظران از دیگران، معلوم گردد.
مردم سالاری:کمربند انتحاری داعش به دور کشورهای منطقه
«کمربند انتحاری داعش به دور کشورهای منطقه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛ درگیری ها برای اشغال موصل از روز جمعه گذشته آغاز و در روز سه شنبه با اشغال کامل دو سوی شهر موصل تکمیل شد. با خروج نظامیان از شهر، تروریست های داعش وارد شهر شدند و پرچم سیاه خود را بر مناره های مساجد نصب کردند.
شهر نیز زمانی سقوط کرد که نیروهای ارتش و پلیس عراق به دنبال شدت درگیری ها، مراکز و پادگان ها را ترک و فرار کردند تا پیروزی سهل و آسانی نصیب مهاجمان مسلح شود. پشت پرده حمله تروریست های داعش به شهرهای سامرا و موصل و پشتیبانی 3 میلیارد دلاری عربستان از این عملیات، بیانگر اهمیت و موقعیت استراتژیک موصل برای ادامه برنامههای داعش میباشد.
درتعیین برشمردن اهمیت سوق الجیشی موصول ابتدا باید به اشراف این استان بزرگ عراق به دیگر مناطق سنی نشین، همچون تکریت، کرکوک، بعقوبه و صلاح الدین اشاره که علاوه برآنها تسلط نیروهای داعش بربخشهایی از الرمادی وفلوجه نیز این پتانسیل را به این گروهک داده است که به زعم خود مناطق سنی نشین عراق را تحت تسلط خود درآورد.
با تسلط داعش برتمام مناطق شمالی عراق این امکان برای تروریستها فراهم میشود تا از استان نینوا به عنوان دژی مستحکم برای فعالیتهای مشترک در سوریه و عراق استفاده کنند. اهمیت موصول اینجا مشخص می شود که این استان از یکسو با سوریه، ازیک سو با کردستان عراق، ازیک سو با ترکیه و در فاصله 200 کیلومتری مرزهای ایران قرار گرفته است. به عبارتی تسلط دولت اسلامی شام و عراق برموصل به معنای ایجاد کمربندی انتحاری به دور کشورهای منطقه میباشد.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه داعش علاوه بر فرودگاه مهم این شهر توانستهاند بر انبار تسلیحاتی اصلی موصل که یکی از مهمترین انبارهای تسلیحاتی ارتش عراق محسوب می شود نیز مسلط شوند. بهره گیری از فرودگاه بزرگ موصل برای انتقال تجهیزات به سوریه امتیازی است که ممکن است تاثیرات شگرفی بر جبهههای جنگ در شامات نیز ایجاد کند.
ضمن اینکه با فرار مشکوک نیروهای پلیس عراق از مقرهای نظامی بسیاری از تجهیزات و ادوات سنگین و نیمه سنگین به عنوان غنیمت نصیب داعش گردید که برخی ازآنها بلافاصله به سوریه منتقل شدند.
اما نکته بسیارمهم دیگر اینکه به نظر می رسد با توجه به بن بست در جنگ داخلی سوریه برای القاعده و پیشروی های ارتش این کشور، داعش تصمیم گرفته است با پیشروی در خاک عراق، ضمن جبران شکست های خود در سوریه، بتواند پشتوانه مناسب سرزمینی، تسلیحاتی و روحی را برای عملیات های خود در سوریه فراهم کند.
نکته بسیار مهم دیگر اهمیت پایگاههای نفتی درموصول و کرکوک میباشد که برای عراق بسیار با اهمیت میباشد. بیش از 17 درصد از ذخایر نفتی عراق در نزدیکی شهر های کرکوک و موصل واقع شده اند، که با تسلط داعش براین مناطق ممکن است ثبات اقتصادی عراق دچار تزلزل گردد.
از سوی دیگر نفوذ داعش به موصل، بطور جدی شهرهای کردنشین را نیز تهدید خواهد کرد. اربیل و دهوک دومنطقه کردنشین هستند که به واسطه نزدیکی به موصل از دست حملات کور تروریستها درامان نمانده و براساس برخی اخبار شاهد برخی انفجارها دراین مناطق کرد نشین بودهایم.
اما تمام این مسائل ناشی ازعدم ثبات و یکپارچگی سیاسی در عراق نشأت گرفته است. عدم رضایت استانهای سنی نشین از دولت مرکزی، زمینه را برای حضور داعش مساعدتر ساخته و بعضاً برخی مناطق همچون تکریت که زادگاه صدام میباشد با این گروه همراه شدهاند. تازمانی که گروهها و نیروهای سیاسی بایکدیگر متحد نشوند و در مراکز قدرت حامی دولت نباشند، نمی توان انتظار ثبات درعراق و منطقه راداشت. ضمن اینکه داعش واقعیتی غیرقابل انکار با قدرتی روز افزون میباشد...
ابتکار:تحولات اخیرعراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران
«تحولات اخیرعراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم دکترسید عطا تقوی اصل است که در آن میخوانید؛فکر ایجاد عراق به صورت یک دولت مجزا از ابتکارات بریتانیا است، که به اهمیت استراتژیک بین النهرین پی برده بود. تا قبل از ایجاد به صورت یک دولت عربی، بغداد، بصره و موصل استانهایی از امپراتوری عثمانی به شمار می رفتند و هیچ تقاضایی از طرف مردم بومی برای ایجاد یک دولت عراقی نشده بود. تعداد کمی عراقی، دولتی را که بریتانیا برای آنها ترتیب داده بود، به عنوان نتیجه ی طبیعی و یا جانشین تمدن بزرگ بین النهرین که در دره دو رود دجله و فرات شکوفا شده بود، قبول داشتند. متاسفانه، در عراق همه شرایط برای یک فرایند سیاسی منازعه آمیز و فراگیر قومی و مذهبی آماده است؛ این کشور به لحاظ قومی آنقدر نا همگون است که نمی توان پاسخ روشنی برای این پرسش یافت که مردم عراق کیستند؟ در هنگام استقلال عراق، (1932) جمعیت این کشور از 21درصد عرب زبانهای سنی 14درصد کرد زبانهایی اکثراً سنی، 53درصد عرب زبانهای شیعه، 5درصد عرب زبانهای غیر مسلمان عمدتاً مرکب از یهودیان بغداد و 6درصد سایر گروههای زبانی و مذهبی مانند ترکمن های سنی مذهب در شمال عراق و مسیحیان آشوری تشکیل می شد.
شاه فیصل، حاکم عراق در سال1933 اظهار تاسف کرد و گفت از عراقی ها چیزی باقی نمانده جز توده ای غیر واقعی از انسان ها، افرادی که از هر نوع ایده وطن پرستانه محرومند، لبریز از سنت ها و پوچی های مذهبی و به هیچ پیوند مشترکی تعلق ندارند، گوش به شیطان سپرده اند، مستعد هرج و مرج هستند و پیوسته آماده اند تا در برابر هر حکومتی در هر کجا قیام کنند.
روابط سیاسی ایران با کشور عراق از زمان استقلال این کشور در سال 1932 م تا کنون، دوره های کوتاهی از همگرایی و زمانهای طولانی از رقابت منطقه ای را تجربه کرده است. عراق کشوری که بخش مهمی از آن بر روی ویرانه های تمدنهای بین النهرین پیش بینی شده بود؛ در همان ابتدای استقلال، از مرزهای جغرافیایی ترسیم شده به وسیله استعمارگران ناراضی بود؛ نقطه شروع اختلافات منطقه ای ایران و عراق از مقطع حکومت عبدالکریم قاسم کلید خورد؛ وی با استفاده از یک نام جعلی به جای خلیج فارس، آغاز کننده این سناریو بود.
بعدها، حزب بعث عراق با استفاده ی حداکثری از تعارضات ایدئولوژیک دوران جنگ سرد و با ادعای باز پس گیری بخشی از قلمرو جغرافیای سیاسی ایران به استناد عهدنامه های ناتمام بین ایران و عثمانی و ترکیب آن با اختلافات قومی و مذهبی، بنیانگذار اصلی رقابت منطقه ای بین ایران و عراق به طور خاص و ایران با جهان عرب به طور عام شد. حزب بعث برای خروج عراق از بن بست جغرافیایی در دسترسی محدود به آبهای آزاد، دست به قماری خطرناک زد تا با هدایت مطالبات تاریخی اعراب به سمت ایران و بهره برداری از تغییرات ژئوپلیتیک منطقه، موجب تحمیل جنگ 8 ساله به ایران با حمایت های مالی، زمینی، بین المللی و لجستیکی جهان عرب و قدرتهای فرامنطقه ای از عراق و تحمیل تلفات جانی و مالی جبران ناپذیری بر دو کشور شود و روابط سیاسی ایران با جهان عرب را با شکاف جدی مواجه کند. صدام برای عملیاتی کردن منویات توسعه طلبانه و افزایش فضای حیاتی کشورش به شیوه هیتلر عمل کرد.
نقش و پیامدهای به جای مانده از عملکرد حزب بعث در تعمیق واگرایی منطقه ای، همچنان باقی است. با سرنگونی حزب بعث؛ عراق با رویکردی جدید وارد قرن بیست ویکم شد و با به قدرت رسیدن شیعیان، دو کشور با بسیاری از موضوعات چالش برانگیز گذشته فاصله گرفتند؛ اما هنوز زود است تا در مورد چشم انداز آینده ی روابط سیاسی دو کشور و اینکه آیا مسیر همگرایی را طی خواهند کرد یا واگرایی، اظهار نظر قطعی کرد؛ از دلایل اصلی چنین تردیدی در نحوه ی فائق آمدن ساختار سیاسی عراق بر چالشهای موجود و پیش روی این کشور است.
عراق با سه گزینه در آینده مواجه است: کودتا و در نتیجه ایجاد ساختاری متمرکز در رأس آن یک دیکتاتور (توتالیتر)، تجزیه ژئوپلیتیکی (فدرالیزم) و شکل گیری دو اقلیم عربی و کردی، و تجزیه ی سرزمینی(بالکانیزه شدن) و در نتیجه شکل گیری سه اقلیم کردی، شیعی و سنی. برگشتن به دوران دیکتاتوری مشروط به حمایت های ایالات متحده برای جلوگیری از تجزیه ی سرزمینی و ممانعت از خروج عراق از قدرتهای تأثیرگذار منطقه ای است.
این گزینه برای ژئوپلیتیک ایران و مؤلفه های آن چالش برانگیز و تهدیدساز خواهد بود و نسخه ای از دوران بعث را تکرار خواهد کرد و در صورت تحقق، ایران را بار دیگر وارد یک رقابت منطقه ای بی حاصل با این کشور خواهد کرد. گزینه دوم فدرالیزم است که در قانون فعلی عراق نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است. این سناریو باعث تجزیه ی ژئوپلیتیکی عراق خواهد شد و نقش عراق را به عنوان کشور مدعی قدرت منطقه ای با آسیب جدی مواجه خواهد کرد و جایگاه این کشور را در سلسله مراتب قدرتهای منطقه ای مطمئناً تنزل خواهد داد و در نهایت منجر به افزایش قدرت منطقه ای ایران خواهد شد.
چون حکومتهای فدرال مانند ساختارهای متمرکز قادر نیستند دیدگاههای واحد در مورد تحولات منطقه ای و جهانی را باز تولید کنند و از سازماندهی سریع، منسجم و یکپارچه که لازمه ی یک قدرت منطقه ای است، ناتوانند ؛ به نظر می رسد تحقق چنین مدلی در عراق، باعث خواهد شد تا قدرتهای فرا منطقه ای نسبت به تکرار این تجربه در ایران از طریق فعال کردن مطالبات قومی، از بی رقیب شدن قدرت منطقه ای ایران در حوزه ی خلیج فارس جلوگیری کنند ؛ بنابراین ساختار سیاسی کشور ما باید با رصد مداوم تحولات عراق، پیش بینی ها و تمهیدات لازم برای جلوگیری از تکرار این سناریو در ایران را به عمل آورد. سناریو سوم بالکانیزه شدن عراق و ایجاد سه اقلیم کردی، شیعی و سنی است(3 =1+1+1 ) که در صورت تحقق، خشونت آمیز خواهد بود. نشانه های تلاش برای تحقق این سناریو در ورود گروههای تروریستی به مناطق سنی نشین و تصرف موصل ومناطق همجوار آن در روزهای اخیر نمایان شده است.
تحقق این گزینه نیز دارای پیامدهای مثبت و منفی برای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران خواهد بود. حذف یک رقیب منطقه ای و تهدید دائمی در مرزهای غربی ایران از پیامدهای مثبت آن خواهد بود و آثار منفی آن در افزایش مطالبات قومی بویژه در بین کردهای ایران و نهایتاً زمینه سازی برای تکرار این تجربه توسط قدرتهای فرامنطقه ای در ایران است. بنابراین عراق جدید دیگر قادر نیست همچون دهه های میانی قرن بیستم یک دشمن راهبردی برای تمامیت ارضی ایران باشد اما پیامدهای ناشی از تحولات سیاسی و جغرافیایی آن، می توانند همچنان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران را به شدت تهدید یا تقویت کند. ایران باید بر آن باشد تا با ارزیابی صحیح از اهداف جدید آمریکا، نه تنها خود را از پیامدهای منفی تحولات عراق مصون نگهدارد بلکه تلاش کند که چگونه می تواند با تدابیر به موقع از رویدادهای آتی این کشور به نفع کسب منافع ملی خود بهره برداری کند .
عراق به هر سرنوشتی که مبتلا شود از اهمیت ژئوپلیتیکی غیر قابل انکاری در الویت های سیاست خارجی ایران برخوردار است ؛ از دلایل چنین جایگاهی می توان به این موارد اشاره کرد: وجود اقلیت کرد در هر دو کشور، استقرار عتبات عالیات شیعیان در عراق و تعلق معنوی شیعیان ایران به آن، عراق تنها کشور عربی است که با ایران مرز زمینی دارد، طولانی ترین مرز ایران با کشورهای همسایه از آن عراق است، بعد از ایران بیشترین تعداد شیعیان در عراق ساکنند، عراق در دوره های طولانی بخشی از جغرافیای سیاسی ایران بوده است، عراق در حال حاضر بخشی از جغرافیای فرهنگی ایران است، عراق تنها کشور عربی منطقه است که قادر است به ایران حمله کند و کشور ما را با چالش مواجه کند، ایران دارای ذخایر عظیم در منابع مشترک نفت با عراق است و عراق در بین کشورهای عربی بیشترین اشتراکات را با ایران دارد و می تواند مؤلفه ای مهم برای نفوذ و گسترش قدرت ژئوپلیتیکی ایران در کشورهای عربی و جهان اسلام باشد و نهایتاً عراق به عنوان یک کشور ذی نفوذ در اوپک، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب، می تواند به تحقق بیشتر ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران کمک کند.
دنیای اقتصاد:از برزیل تا آرژانتین
«از برزیل تا آرژانتین»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر علی دادپی است که در آن میخوانید؛همه نوشتهها برای تحلیل نیست، گاهی باید پرسشی را پرسید تا ببینیم آیا اصلا صورت مساله را درست متوجه شدهایم یا نه.
بهزودی تیم فوتبال ایران در جام جهانی برزیل به مقابله تیم آرژانتین خواهد رفت. بعد از بازی با آلمان در جام جهانی 96 این قدرترین تیمی است که تیم ایران به مصاف آن میرود. برای بسیاری از دوستداران فوتبال صرف صفآرایی در برابر این تیم کافی است. تیمی که لیونل مسی را در میان ستارگانش دارد و بازیکنان نیمکت ذخیرهاش از ستارههای فوتبال ایران پرفروغتر هستند.
خیلیها امید مساوی هم از این بازی ندارند و فقط به یک شکست آبرومندانه امید بستهاند. اگر هزینه رفتن به جام جهانی و سایر منابع صرف شده را در نظر بگیریم، بهنظر نمیرسد که یک شکست آبرومندانه نتیجه مناسبی باشد؛ ولی کسی انتظاری بیش از این ندارد.
حالا در همان کشور برزیل تیم ملی والیبال ایران به مصاف تیم برزیل که قهرمان جهان است، رفته است. در دور اول با اختلاف چند امتیاز یک بازی نزدیک و برتر را واگذار کرده است. در دور دوم اما تیم ملی ما بدون واگذاری حتی یک ست، حریف را در خانه خود و در برابر هزاران تماشاچی برزیلی در هم شکسته است. برخلاف فوتبال، والیبال ورزش محبوب ایران نیست و برخلاف کشتی ورزش سنتی کشور ما هم نیست.
فدراسیونی معمولی دارد مانند فدراسیونهای دیگر که اولویتی هم در دریافت بودجه نداشته است. نه میلیاردها تومان خرج بازیکنانش میشود، نه تیتر اول روزنامههای ورزشی درباره دعواهای مدیران و مربیانش است. آدمهای کمی اسم تمام بازیکنان تیم ملی والیبال را میدانند، در حالی که آدمهایی که اسامی نیمکت ذخیره تیمهای لیگ فوتبال را حفظند بیشمارند.
این روزها همه ما این سوال را از خود میپرسیم چرا با صرف آن مبالغ هنگفت و این همه توجه رسانهای و این لیگ پرفروغ، فوتبال ما امیدش به یک باخت یک – هیچ در برابر یک تیم برتر است؛ ولی والیبال ما جواب میگیرد؟
برخلاف دوستانی که معمولا یک یا دو عامل را در هر حادثهای مسوول میدانند که این رویداد نتیجه مجموعهای از عوامل است. برخی از این عوامل محیطی هستند و گروهی دیگر عوامل درونزا. در مقایسه دو ورزش فوتبال و والیبال اولین نکتهای که به چشم میخورد متلاطم بودن فضای حاکم بر یکی و آرامش، حداقل ظاهری، محیط حاکم بر دیگری است.
مربیان فوتبال و فوتبالیستهای کشورمان همیشه یا در حال جنجالآفرینی هستند یا در مرکز جنجالها قرار دارند. روسای فدراسیونهای فوتبال اگر کاری خلاف نظر ستارگان، مدیران یا حتی سیاستمداران متصل به فوتبال انجام دهند، باید آماده روزهای توفانی و دسیسه از درون سیستم خود باشند. در یک جا مسیر رشد را میتوان آهسته ولی پیوسته پیمود و در جای دیگر اختلالات بازار آنقدر هست که جایی برای پیوستگی باقی نمیماند.
محبوبیت فوتبال منافع فردی و هزینه فرصتهای شخصی را در این ورزش تا آنجا افزایش داده است که افراد به قیمت کاستن از نفع همگانی میکوشند تابع هدف خود را حداکثر کنند. در مقابل فوتبال والیبال قرار دارد. نمیخواهم بگویم در فدراسیون والیبال از رقابتهای شخصی و کوتهبینی خبری نیست، ولی حداقل بهنظر نمیرسد که این رقابتها بر کل ورزش تاثیر گذاشته باشند. برخلاف فدراسیون فوتبال که رئیس نیکسیرتش باید هر روز برای جنگ با یک اژدهای هفتسر زره بپوشد، فدراسیون والیبال، مربیان تیم و دستاندرکاران میتوانند بر ارتقای ورزش و تربیت تیم تمرکز کنند.
ورزشکاری که به تیم ملی والیبال دعوت نشود، معمولا نمیتواند خبرساز باشد و حامیان پرقدرتی هم ندارد که بخواهند در کار مربی اخلال ایجاد کنند؛ اما ورزشکاری که پیراهن تیم ملی را به تن نمیکند، میتواند از بیکیفیتی پیراهن تیم تا بیلیاقتی مربی و مسوولان خبرساز باشد و فضای حاکم بر کل ورزش فوتبال را تغییر دهد. منافع زیاد موجود در صنعت فوتبال باعث شده است تا کسی دیگر حواسش به هزینه رفتارش نباشد. جایی که والیبال میتواند متمرکز باشد، فوتبال باید هر روز دنبال یک توپ تازه از یک گوشه تازه بدود.
موفقیت امروز والیبال این نکته را به ما یادآور میشود که بازدهی سرمایهگذاریهای انجام شده در روند توسعه فقط وابسته به استعداد و پتانسیل نیست، بهرهوری در هر صنعتی علاوهبر تواناییها و استعداد موجود تابعی از شرایط محیطی و قطعیت موجود در بازار است. سرمایهگذاری ما در والیبال به پای سرمایهگذاری در ورزش فوتبال نمیرسد؛ ولی شرایط محیطی حاکم بر این ورزش و پیوستگی روند رشد آن بهرهوری بیشتر و بازدهی بالاتر را ممکن میکند. حرکت والیبال شاید لاکپشتی، ولی همیشگی بوده و پیوسته در مسیر رشد، راه خود را ادامه داده است تا امروز با شکست دادن قهرمان جهان در معرض توجه قرار گیرد. تغییرات محیطی و جنجالهای فراوان دنیای فوتبال این پیوستگی را ناممکن کردهاند.
فراموش نکنیم تیم ملی فوتبال ایران قرار نیست همیشه در فوتبال به آرژانتین یا آلمان ببازد؛ گرچه یک شبه هم نمیتواند به جایی برسد که توان پیروزی بر این تیمها را داشته باشد. بگذاریم کارش را بکند، رشد کند و بهتر شود تا روزی این تیمها را شکست دهد. در ژن تیم ملی شکست ننوشتهاند. همانطور که تیم والیبال ما برای چندمین بار نشان داد پیروزی بر بهترین تیمها ممکن است اگر یادمان باشد رشد و توسعه یک مسیر همیشگی است که لاکپشتها برنده آن هستند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد