لمبتون، دانشمند انگلیسی از جمله تاریخنگاران، ایرانشناسان و اسلامپژوهان نامدار دنیای غرب به شمار میآید. از وی که ظاهرا در برههای از زمان، وابسته مطبوعاتی سفارت انگلستان در ایران بود و بر اساس برخی اسناد تاریخی از جمله اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه انگلستان، از جاسوسی برای دولت متبوع خویش نیز فروگذار نبود و در پارهای از رخدادهای تاریخ معاصر ایران چون جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332 نیز با آگاهیبخشیهای خویش به دولت انگلستان تاثیرگذار بود، آثار بسیاری اعم از کتاب یا مقاله منتشر شده است. از جمله کتابهای مشهور او که کرسی استادی مطالعات ایرانی دانشگاه لندن را نیز در برههای از عمر خویش به عهده داشت، میتوان به کتاب معروف «مالک و زارع در ایران» اشاره کرد که اسباب شناخت او را در میان محققان و دانشجویان ایرانی فراهم آورد.
کتابهای ایران عصر قاجار، دولت و حکومت در اسلام، لغتنامه پارسی و دستور زبان پارسی هم از دیگر آثار او هستند که برخی از آنها به پارسی ترجمه شدهاند. مقالههای افزونی چون مقالههای ساخت درونی امپراتوری سلجوقی، منصب کلانتر در عهد صفویه و افشاریه و بررسی واقعه رژی - درآمدی بر انقلاب مشروطیت ایران نیز به قلم او انتشار یافته است که البته بسیاری از این مقالهها به زبان پارسی برگردانده شده است.
شماری از تاریخپژوهان ایرانی از لمبتون به عنوان یکی از بزرگترین پژوهشگران تاریخ ایران و اسلام و از نوادر محققان نابغه فرهنگ ایران و اسلام یاد کردهاند، با وجود این واکاوی و بازبینی نقادانه آثار او و یاری جستن از روح فلسفه تاریخ در بررسی تحریرهای وی نشان از آن دارد که در به کار بردن واژگانی از این دست برای او میبایست اندکی تامل بیشتر کرد. آنچه از مطالعه رسالهها و مقالههای گوناگون او برمیآید آن است که او در 2 دوره از تاریخ ایران،یعنی روزگار قدرتمداری سلجوقیان و عهد فرمانروایی قاجاریان، بیش از ادوار دیگر کار کرده و به اصطلاح در آن 2دوره واجد تخصص و مهارت افزونتری است. در باب تاریخ اسلام نیز کاردانی ویژهاش بیشتر در زمینههای کلام و اندیشه سیاسی بوده و این مهم از مطالعه آثارش آشکار است.
به باور نگارنده، پژوهشها و تحقیقات لمبتون در مورد دوره سلجوقیان و دیگر دورههای تاریخ ایران، به استثنای نوشتههای او در باب تاریخ قاجاریان تا اندازهای با تاریخنگاری علمی همخوانی دارد و در تمامی آنها تلاش شده است تا با شیوهای علمی به استدلال درباره چگونگی و چرایی ماجراهای تاریخی و ماهیت آنها پرداخته شود. اما آنچه روشن است کتابها و مقالههای به نسبت افزون او درخصوص دوران قاجار است که جای بحث و گفتگوی بسیار دارد.
با یک مطالعه سطحی و نگاهی نهچندان ژرف به تاریخ قاجار درک میشود که در بسیاری از کنشها و واکنشهای سیاسی ایران آن عهد، دولت تزاری روسیه و امپراتوری انگلستان نقشی فعال ایفا کردهاند و البته چون منافع این 2 دولت استعمارگر به تقریب همواره با هم در تضاد بود هریک از آن دو در رقابت با یکدیگر در جهت کسب منفعت بیشتر و تسلط بهتر بر سرزمین ایران، تکاپو و تلاش افزونتری را پیشه میساختند. متاسفانه شماری از پژوهشگران این 2 کشور نیز با علم به ناجوانمردیهای دولتمردان خویش تجاهل کرده و کمر همت بربستند تا تمامی گناهان را به گردن رقیب بیفکنند تا سردمداران خود را تطهیر کرده و حکومت خویش را مبرا از جنایت و خیانت قلمداد کنند و حتی در نهایت ناباوری آنان را مدافع حقوق ملت ایران برشمارند. رویکرد اینچنینی لمبتون در نگارش تاریخ قاجاریان کاملا هویدا و نمایان است. به تعبیر یعقوب آژند در مقدمه کتاب «سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام» که مجموعهای از مقالههای لمبتون به ترجمه اوست، تمام کوشش لمبتون اثبات این مساله است که انگلیس به سبب هراس از روسیه ناگزیر از مداخله در امور سیاسی ایران شد. به عنوان نمونه او در مقاله «فروپاشی جامعه ایران در سدههای هجدهم و نوزدهم» که در کتاب تاریخ اسلام از سری کتابهای تاریخ دانشگاه کمبریج انتشار یافته، امتیازنامه رویتر را که مقام ایران را تا حد مستعمره انگلستان کاهش میداد، وسیلهای برای آزادسازی ایران از قید و بند روسیه خوانده است. نمونهای دیگر از دعاوی اینچنینی او توضیحات وی درباره جنبش تنباکوست، او با شیوههای استدلالی خویش عامل اصلی رخ نمودن این جنبش را که جنبشی اسلامی ـ ملی، ضد استعماری و ضد استبدادی بود، روسیه تزاری خوانده است!
مطالعات اسلامی لمبتون نیز واجد نقایصی چند است. البته در آثار مرتبط با اسلام وی کمتر نگرش انگلیسیمآبانه به آن شیوه که در سطور بالا یاد شد، دیده میشود، اما این مهم را نمیتوان برهانی بر عاری از اشتباه و ناقص بودن آثار اسلامی او برشمرد. به عنوان نمونه وی در کتاب دولت و حکومت در اسلام، هنگامی که از تشیع سخن میگوید، چون بیشتر اطلاعاتش را از منابع اهل تسنن گرفته در مواردی پرشمار از زاویه دید آنان به رخدادها و مباحث نگریسته است و این سبب میشود در پارهای اوقات نظریاتی ارائه کند که چندان با واقعیت تطابق نداشته است. در بخشهایی از همین کتاب نیز مواردی را میتوان دید که برداشت هر کسی که اندک آشنایی با تاریخ داشته باشد آن است که وی به پریشانگویی پرداخته است. به عنوان نمونه او عقیده به غلو و مهدویت را رونق یافته و ابراز شده از سوی سبعیه (اسماعیلیه) در دوران حکومت مختار در کوفه (در سال 67 ـ66 هجری) میداند، این در حالی است که حکومت کوتاهمدت مختار در روزگار اموی و چندسالی پس از فاجعه کربلا بنیان گرفت، اما سبعیه در روزگار قدرتمداری خلفای عباسی و در دوران پس از شهادت امام جعفر صادق(ع) در سال 148 هجری و در پی اعتقاد شماری از شیعیان به ادامه امامت از طریق اسماعیل پسر امام جعفرصادق(ع) در صفحات تاریخ حضور به هم رساندند.
دکتر امیر نعمتی لیمائی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد