فروش پایین «لبه فردا» فیلم جدید تام کروز در جدول گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی، یک بار دیگر باعث طرح این پرسش از سوی تحلیلگران اقتصادی سینما شده که آیا دوران موفقیت این بازیگر به سر نرسیده است؟ در چند سال اخیر، هر بار که فیلم تازهای از تام کروز روی پرده سینماها رفته، این پرسش در سطح وسیعی مطرح شده است. علت طرح دوباره و چندباره این پرسش این است که فیلمهای تام کروز در یک دهه اخیر، فروش خوب و بالایی در آمریکای شمالی نداشتهاند. تحلیلگران اقتصادی سینما فروش پایین فیلمهای کروز را در عدم میل و تمایل تماشاگران آمریکایی برای دیدن کارهای او ارزیابی میکنند. به باور آنها، اگر میلی برای تماشای فیلمهای جدید این بازیگر وجود داشت، این فیلمها باید در جدول گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی فروش بالایی میکردند و در کنار دیگر محصولات موفق و پرسروصدای صنعت سینما، لقب کارهای پرفروش را میگرفتند، اما واقعیت این است که مدتهاست نام تام کروز از فهرست جدول پرفروشهای سال سینما حذف شده و او غایب بزرگ این جدول لقب گرفته است.
حرکت بر لبه تیغ
لبه فردا مثل چند کار سالهای اخیر تام کروز، فیلمی علمی ـ تخیلی است که طی دو هفته نمایش عمومی در حدود 3000 سالن سینمای آمریکا و کانادا، تقریبا 57 میلیون دلار فروش داشته است. این در حالی است که فیلمهایی با بازیگران معمولی مثل «خیابان جامپ 22»، در سه روز اول نمایش خود موفق به چنین فروشی شدهاند. لبه فردا را داگ رایمن، کارگردانی کرده که «هویت بورن» او جزو فیلمهای پرسروصدا و پرفروش دنیای سینما بوده است. کریستوفر مککواری، دوست فیلمنامهنویس تام کروز ـ که «جک ریچر» را هم با بازی او کارگردانی کرد ـ نگارش فیلمنامه این اکشن علمی ـ تخیلی را به عهده داشته است. در قصه فیلم، تام کروز در نقش افسری ظاهر میشود که در اولین روز حضور در جبهه جنگ با موجودات بیگانه فضایی کشته میشود، اما او صبح روز بعد دوباره امکان حیات پیدا میکند و هر بار با تجربه بیشتری به جنگ با دشمنان زمین میپردازد. رسانههای گروهی گفتهاند هزینه تولید فیلم 175 میلیون دلار است و با رقم فعلی فروش آن در آمریکای شمالی، بسیار بعید به نظر میرسد بتواند این رقم کلان تولید را تامین کند. البته این در حالی است که رقم فروش بینالمللی لبه فردا در بقیه کشورهای دنیا را نباید نادیده گرفت، اما واقعیت این است که فیلم در جدول گیشه نمایش سینماها در آمریکای شمالی، لقب یک کار کمفروش را گرفته است.
تکرار یک تکرار سینمایی
همان طور که در لبه فردا تاریخ هر روز تکرار میشود و شخصیت تام کروز یک روز تازه را دوباره تجربه میکند، وضعیت فیلمهای این بازیگر هم در جدول گیشه نمایش آمریکای شمالی به همین شکل است و از حال و روز مشابهی برخوردار است. از سال 2006 به بعد که سومین قسمت اکشن دلهرهآور ماموریت غیرممکن فروشی 134 میلیون دلاری را در آمریکای شمالی از آن خود کرد، فقط قسمت چهارم همین فیلم در سال 2011 توانست فروش خوبی داشته باشد. به این ترتیب، بقیه فیلمهای این بازیگر در سالهای گذشته نتوانستهاند نظر مثبت تماشاگران آمریکایی را به خود جلب کنند. «شیرهایی برای برهها» (2007) یک درام سیاسی افشاگرانه بود که رابرت ردفورد آن را کارگردانی کرد. خود او در کنار تام کروز و مریل استریپ، نقشهای اصلی فیلم را بازی کردند. فروش بسیار پایین 15 میلیون دلاری فیلم، البته کسی را شگفتزده نکرد و کمتر کسی فروش بالایی را برای یک درام سنگین و غیرمتعارف سیاسی پیشبینی میکرد؛ حتی اگر تام کروز در آن در نقش یک سناتور سیاستمدار بازی کند. کسی هم اشارهای به رقم هزینههای تولید 35 میلیون دلاری آن نکرد.
ستارهای در لباس افسر اساس
به همین صورت، شاید کسی انتظار فروش بالایی هم برای درام ضدجنگ «والکری» نداشت. با آن که برخی منتقدان و تحلیلگران سینمایی عقیده داشتند تماشاگران به تام کروزی که لباس ارتش هیتلری را به تن کند توجه چندانی نشان نخواهند داد، اما این بحث هم مطرح بود که همین نکته باعث جذب تماشاگران به سالن سینماها خواهد شد. این دسته اخیر اعتقاد داشتند تماشاگران سینما کنجکاو هستند بدانند تام کروز در لباس یک افسر اساس دست به چه کارهایی خواهد زد. به این ترتیب و بر این اساس، پیشبینی فروش بالایی هم برای والکری شد. تام کروز در قصه فیلم در نقش ژنرال کلاوس فون اسنافرنبرگ ظاهر شد، کسی که طرح ترور آدولف هیتلر را ریخت و پس از ناکامی در این طرح، دستگیر و اعدام شد. فیلم با هزینه تولید 75 میلیون دلاری خود، فقط 83 میلیون دلار در آمریکای شمالی فروش کرد و نتوانست رقم فروش خود را به صد میلیون دلار (حداقل رقمی که براساس آن میتوان به فیلمی لقب یک کار پرفروش را داد) برساند.
ناموفقهای روشنفکرانه، کمفروشهای پرسروصدا
اگر به بهانههای مختلف دو فیلم شیرهایی برای برهها و والکری در ردیف فیلمهای مستقل و غیرمتعارف قرار گرفته و باعث توجیه عدم موفقیت بالای مالی آنها شدند، فیلمهای بعدی تام کروز کارهای اکشن و سرگرمکننده هستند و در دسته فیلمهای پرمخاطب و تجاری قرار میگیرند، اما رقم فروش این فیلمها هم در حد آن کارهای مستقل و سنگین سینمایی است. اینجاست که اهل فن میگویند یک جای کار میلنگد و تام کروز با مشکلی جدی روبهروست. «شوالیه و روز» (2008) تمام عناصر جذاب برای جذب تماشاچی را در خود داشت. یک قصه جیمز باندی با لوکیشنهای چشمنواز اروپایی و یک اکشن سطح بالا. تام کروز این کمدی اکشن، یک مامور ضدجاسوسی است که برای پاک کردن نام خود از خیانت، از همکاری یک دختر معمولی کمک میگیرد. فیلم در حالی در آمریکای شمالی 76 میلیون دلار فروش کرد که حدود 117 میلیون دلار صرف تولید آن شده بود. این رقم پایین فروش باعث شد بحث تولید قسمتهای بعدی آن و تبدیل شدنش به یک مجموعه فیلم دنبالهدار منتفی شود.
«جک ریچر» (2012) اولین ساخته سینمایی کریستوفر مککوآری، فیلمنامهنویس در مقام کارگردان بود. وی امیدوار بود فیلمش در مقام کارگردان بتواند احیاکننده کارنامه بازیگری دوست صمیمیاش تام کروز باشد. تلاشهای وی البته بینتیجه نبود. ولی تحلیلگران اقتصادی سینما آن را ناکافی میدانند. در کل، فروش 80 میلیون دلاری برای فیلمی که با هزینه تولید 60 میلیون دلاری ساخته شده، میتواند رقم خوب و معقولی باشد، اما برای فیلمی که تام کروز را در نقش اصلی خود دارد، رقم بالا و مقبولی نیست، مثل دیگر فیلمهای سالهای اخیر کروز، این فیلم هم نتوانست رقم فروش خود در آمریکای شمالی را به نزدیکی رقم صد میلیون دلار برساند. فیلم بعدی کروز «فراموشی» (2013) شرایطی ناگوارتر از جک ریچر داشت. این اکشن علمی ـ تخیلی دلهرهآور، کروز را در نقش یک خلبان ماهر فضایی نشان میدهد که پس از دیدن تعدادی موجود زنده روی کره زمین، به ماموریت و بالادستهای خود شک میکند و رودرروی آنان قرار میگیرد. فروش 89 میلیون دلاری فیلم در آمریکای شمالی در شرایطی نصیب آن شد که تهیهکنندگانش برای تولید آن 120 میلیون دلار هزینه کرده بودند.
واکنش متضاد
با وجود عدم استقبال بالای تماشاگران آمریکایی از فیلمهای تام کروز، تماشاگران بینالمللی سینما هنوز هم برای دیدن فیلمهای او پول پرداخت میکنند و این فیلمها در سطح بینالمللی جزو کارهای موفق و پرفروش هستند. برای مثال همین لبه فردا که در جدول گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی فروش پایینی داشته، در سطح بینالمللی 218 میلیون دلار فروش کرده است. این محصول کمپانی برادران وارنر به تنهایی در کشور چین 60 میلیون دلار فروش داشته ـ که رقمی نزدیک به فروش آمریکایی آن است ـ تحلیلگران اقتصادی سینما میگویند دقیقا به دلیل موفقیت بینالمللی فیلمهای تام کروز است که او هنوز میتواند نقش اصلی محصولات سینمایی را به عهده بگیرد و تهیهکنندگان برای فیلمهای خود سراغ او میروند. در دو دهه اخیر، بازار بینالمللی سینما برای صنعت سینمای آمریکا اهمیت ویژهای پیدا کرده است. نگاهی به شرایط فروش فیلمها در جدول گیشه نمایش در سطح بینالمللی، نشان میدهد بسیاری از محصولات سینمایی در مقایسه با فروش آمریکایی خود، شرایط فروش بهتر و بالاتری در کشورهای جهان داشتهاند. همین نکته باعث شده تا کمپانیهای فیلمسازی هالیوودی تلاش کنند فیلمهایشان را به گونهای تولید کنند که برای مخاطب غیرآمریکایی و بینالمللی هم جذابیت داشته باشد. آنها که میدانند تام کروز در سطح بینالمللی هنوز یک چهره پولساز است، فیلمهایی را با بازی او تهیه و تولید میکنند. شرایط تام کروز شباهت خیلی زیادی به آرنولد شوارتزنگر و سیلوستر استالونه در دو دهه اخیر دارد. این دو قهرمان اکشن سابق سینما چند سال است که فیلمهایشان فروش خوبی در سینماهای آمریکای شمالی ندارد. با وجود این، هر سال فیلمهایی با بازی این دو در نقشهای اصلی ساخته و اکران عمومی میشود. حتی سال پیش، این دو در «نقشه فرار» در کنار یکدیگر بازی کردند، اما برخلاف شرایط فروش بد فیلمهای آنها در آمریکا، تماشاگران بینالمللی هنوز بیننده فیلمهای این دو بازیگر قدیمی هستند و برای تماشای آنها پول خوبی پرداخت میکنند. برای مثال، همین فیلم ـ که در آمریکا با فروشی 25 میلیون دلاری شکست سخت تجاری خورد ـ در سطح بینالمللی حدود صد میلیون دلار فروش کرد. برای تولید این اکشن دلهرهآور، 50 میلیون دلار هزینه شده بود. اهل فن عقیده دارند تام کروز هم تا زمانی که فیلمهایش فروش بینالمللی خوب و بالایی مثل فیلمهای آرنولد و استالونه دارند، به بازی در محصولات سینمایی ادامه خواهد داد.
ماموریت غیرممکن
نزدیکان تام کروز میگویند وی هنوز هم میتواند خود را یکی از بازیگران محبوب و مورد توجه تماشاگران آمریکایی بداند. قسمت چهارم ماموریت غیرممکن او سال 2011، حدود 210 میلیون دلار در آمریکا فروش کرد و قرار است قسمت پنجم آن برای نمایش عمومی در سال آینده میلادی آماده شود. با آن که سال قبل شایعاتی مطرح شد که وی از بازی در این مجموعه فیلم کناره خواهد گرفت، ولی او همچنان تهیهکننده و بازیگر اصلی آن خواهد بود. کریستوفر مککواری، برای کارگردانی فیلم انتخاب شده و جرمی رنو که از قسمت چهارم به این اکشن دلهرهآور اضافه شد، دوباره نقش همکار اصلی تام کروز را خواهد داشت. تهیهکنندگان ماموریت غیرممکن 5، خط اصلی قصه آن را فاش نکردهاند ولی گفتهاند کل صحنههای آن را در لوکیشنهای شهر لندن و حومه آن فیلمبرداری خواهند کرد. کروز برای سال 2015 حداقل دو پروژه پرسروصدای دیگر هم خواهد داشت. قرار است بالاخره قسمت دوم «تاپگان» هم در دستور تولید قرار گیرد. این فیلم دنبالهای بر یک کار موفق است که سال 1986 ساخته شد و تام کروز را به یک ستاره تبدیل کرد. قرار بود تونی اسکات، کارگردان نسخه اصلی، پشت دوربین قسمت دوم برود، اما مرگ ناگهانی وی در سال 2012 باعث شد تهیهکنندگانش سراغ فیلمساز دیگری بروند. ولی کارگردان آن هنوز انتخاب نشده است. «ون هلسینگ» فیلم دیگر کروز است. این اکشن فانتزی ماجراجویانه را روپرت سندرز کارگردانی خواهد کرد و به نوعی نسخه دوبارهسازی و احیا شده فیلمی است که حدود 15 سال پیش با بازی هیو جکمن روی پرده سینماها رفت. تام کروز بازی در قسمت دوم جک ریچر را هم در دستور کار خود دارد. پرسشی که از سوی اهل فن و تحلیلگران اقتصادی سینما مطرح میشود، این است که آیا این طرحهای پرسروصدا و جنجالی میتوانند تضمینکننده فروشی صد میلیون دلاری در جدول گیشه نمایش سینماهای آمریکای شمالی باشند؟ این در حالی است که موفقیت بالای تعدادی از محصولات سینمایی در سالهای اخیر و فروشهای 250 و 300 میلیون دلاری آنها، رقم فروش صد میلیون دلاری را از رونق انداخته و دیگر کسی چنین فروشی را یک فروش عالی و قابل توجه ارزیابی نمیکند.
کیکاووس زیاری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد