این عبارت آشکار و گویا، بیانگر کینه صهیونیستها از باریکه غزه یا به تعبیر رسانههای صهیونیستی زودپز غزه است.
این زودپز طی سالهای اشغالگری رژیم صهیونیستی نقش بمب ساعتی را برای صهیونیستها ایفا میکرد که اشغال آن یک مشکل بود و عقبنشینی و خروج از آن مشکلی بزرگتر و شاید رها کردن آن به حال خود نیز گزینه سختتری بوده باشد.
رژیم صهیونیستی از آزمودن هیچ گزینه و راهکاری در باریکه غزه دریغ نکرده است: حمله از راه دور، اشغال طولانیمدت، تحویل آن به تشکیلات خودگردان، عقبنشینی از آن، قطع ارتباط کامل با این منطقه، حملات بازدارنده و راهاندازی جنگهای خونین... اما هیچکدام از این راهکارها تاکنون نتوانسته است به کابوس غزه پایان دهد.
مشکلی تاریخی
مشکل رژیم صهیونیستی با نوار غزه به سالها پیش و حتی قبل از اشغال آن در سال 1967 برمیگردد؛ یعنی زمانی که این منطقه زیر نظر دولت مصر اداره میشد. دیوید بن گوریون اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اشغال نوار غزه پس از جنگ سال 1948 تردید داشت و در جریان نشست هیات دولت رژیم صهیونیستی در دسامبر همان سال تاکید کرد: «میدانم که باید باریکه غزه را اشغال کنیم... و این کار برای ما منافعی خواهد داشت، اما غزه هرگز تا ابد در دست ما باقی نخواهد ماند.»
نخستین حمله رژیم صهیونیستی به باریکه غزه چهاردهم اکتبر سال 1948 و به دستور بن گوریون صورت گرفت. در آن زمان جنگندههای صهیونیستی به فاصله سه روز پس از اعلام تاسیس اسرائیل 9 بمب بر سر ساکنان نوار غزه ریخته و به پایگاههای خود بازگشتند. بن گوریون با این کار میخواست با عملیاتی که بعدا به عملیات یوآف معروف شد، راهی به سوی منطقه نقب باز کرده و کنترل این منطقه را در دست گیرد، اما بعد تحت فشار سازمان ملل متحد و آمریکا از تصمیم خود عقبنشینی کرد؛ هر چند همچنان رویای اشغال غزه را در سر میپروراند و به وزرای خود گفته بود: «اگر الان غزه را اشغال نکنیم، بعدها اشغال آن برای ما سخت خواهد شد.»
پنج سال بعد توسط بن گوریون طرح جدیدی برای اشغال غزه ارائه شد، اما دولت وی با آن مخالفت کرد. تا اینکه یک سال و نیم بعد و در جریان اشغال منطقه سینای مصر در سال 1956 باریکه غزه نیز اشغال شد؛ اما این اشغالگری چندان طول نکشید و پنج ماه بعد و در مارس 1957 ارتش صهیونیستی از نوار غزه عقبنشینی کرد و دولت مصر بار دیگر این منطقه را تحت سلطه نظامی خود درآورد.
به این ترتیب اشغال باریکه غزه همچنان به عنوان کابوسی برای صهیونیستها باقی ماند. در سال 1967 موشه دایان، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که قدس را به اشغال درآورده بود، همچنان درباره اشغال نوار غزه تردید داشت، اما در نهایت حکم به اشغال این منطقه داد و این مساله نیز در جریان عملیات نظامی به اشغال شبه جزیره سینا عملی منجر شد.
باریکه غزه حتی طی سالهای اشغالگری رژیم صهیونیستی نیز آن چیزی نبود که این رژیم میخواست (ملتی آرام تحت حکومت نظامی). طی دهههای 70 و 80 میلادی، عملیات متعددی علیه ارتش صهیونیستی در باریکه غزه انجام و تلاشهای متعددی برای شکلگیری تشکیلات نظامی و مسلحانه آغاز شد.
در سال 1987 باریکه غزه جرقه نخستین انتفاضه مردمی را زد و رژیم صهیونیستی برای اولین بار با گروههای نظامی سازمان یافته مواجه شد؛ به طوری که مبارزان فلسطینی در اراضی اشغالی فلسطین دست به عملیاتی میزدند که برای رژیم صهیونیستی تازگی داشت. آنها همچنین به نصب کمین و اجرای عملیات مسلحانه، گروگانگیری و هلاکت نظامیان صهیونیستی اقدام میکردند.
انتفاضهای که باریکه غزه آغازگر آن بود تا حدی شدید و دشوار بود که اسحاق رابین آرزوی غرق شدن این منطقه را در زیر آب دریا میکرد و وقتی هم که رژیم صهیونیستی در سال 1993 توافقنامه صلح با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را امضا کرد، در آغاز سعی داشت خود را از زیر بار مسئولیت نوار غزه برهاند و بر این اساس، این منطقه را همراه یک شهر در کرانه باختری که همان اریحا بود، به یاسر عرفات، رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار کرد.
رژیم صهیونیستی همچنان بخشهایی از نوار غزه را در اشغال خود داشت، اما مقاومت در این منطقه هرگز متوقف نشده بود و در سال 2001 جنبش مقاومت اسلامی حماس نخستین موشک دستساز را به شهرک سدیروت شلیک کرد. البته این موشکهای حماس ابتدایی و ساده بودند و هیچ خسارتی به رژیم صهیونیستی وارد نمیکردند تا جایی که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از شلیک این موشکها به عنوان اقدامی بیهوده یاد کرد، اما با وجود فشارهای شدید رژیم صهیونیستی و مخالفت تشکیلات خودگردان فلسطین، حملات فلسطینیها از نوار غزه هرگز متوقف نشد و رابطه میان غزه و رژیم صهیونیستی همچنان در فراز و نشیب بود.
سرگردانی و تردید
حال بار دیگر رژیم صهیونیستی در تعامل با نوار غزه سرگردان و مردد شده است. تام سیگف، نویسنده و مورخ صهیونیستی میگوید: «مشکل رژیم صهیونیستی و باریکه غزه ریشه طولانی دارد و به سال 1948 برمیگردد و به نظر میرسد این رابطه همچون گذشته شاهد خشونت، فشار، یاس و شکست و امضای توافقنامه و از دست رفتن فرصتها خواهد بود.»
وی تاکید میکند جنگهای متعدد و طولانی رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه طی سالهای اخیر دیدگاه بن گوریون در سال 1948 را که گفته بود «اگر ما هزار بار هم به غزه حمله کنیم، این منطقه تسلیم ما نخواهد شد» تائید میکند.
رژیم صهیونیستی فکر میکرد با اشغال نوار غزه میتواند آن را به قطب امنیتی در مرزهای این رژیم تبدیل کند و در همین ارتباط، تقریبا هشت سال پس از واگذاری این منطقه به تشکیلات خودگردان فلسطین و دقیقا در اواخر آوریل سال 2001 نخستین عملیات نظامی خود تحت عنوان دشت خارها را علیه این منطقه به راه انداخت. این عملیات بیشتر روی رفح و خانیونس متمرکز شده بود و دهها دستگاه تانک ارتش صهیونیستی با ورود به این شهرها، منازل فلسطینیان بویژه در محور فیلادلفیا (صلاحالدین) را خراب کردند که رژیم صهیونیستی قبل از خروج از غزه آنجا را تحت سیطره خود داشت.
این عملیات پنج روزه به شهادت دستکم 18 فلسطینی منجر شد و در مقابل، مقاومت فلسطین که یکسری سلاحهای سبک در اختیار داشت، تعدادی از نظامیان صهیونیستی را زخمی کرد. ماه می سال 2004 رژیم صهیونیستی پس از کشتهشدن تعدادی از نظامیان خود در جریان جنگهای پراکنده، عملیات صاعقه را طی چند روز در شهر رفح اجرا کرد که باعث شهادت 17 فلسطینی و هلاکت دو نظامی صهیونیستی شد. در جریان این عملیات بیش از 15 باب منزل فلسطینیان همراه تعدادی دیگر از تاسیسات و کارخانههای آنها تخریب شد.
سپتامبر سال 2004 رژیم صهیونیستی دست به عملیات دیگری تحت عنوان روزهای پشیمانی زد و طی آن به مناطق گستردهای از باریکه غزه حمله کرد. این عملیات نخستین حمله گسترده ارتش صهیونیستی به نوار غزه در واکنش به عملیات موشکی گروههای فلسطینی بود که 17 روز به طول انجامید و به شهادت دستکم صد فلسطینی منجر شد. بیشترین حملات در جریان این عملیات ارتش صهیونیستی روی مناطق بیت حانون، بیت لاهیا و اردوگاه جبالیا متمرکز شد که رژیم صهیونیستی فکر میکرد شلیک موشکهای قسام به سمت شهر سدیروت از آنجا صورت میگیرد.
زودپز غزه
رژیم صهیونیستی در جریان این عملیات آژانس امداد رسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی موسوم به آنروا را به کمک رسانی به جنبش حماس متهم کرد و مدعی شد این سازمان یک فروند موشک را داخل خودروی وابسته به سازمان ملل متحد به دست جنبش حماس رسانده است. در همان سال، صهیونیستها به فکر قطع ارتباط با نوار غزه و رهایی از زودپز غزه افتادند و در سال 2005 عملا در چارچوب طرح موسوم به قطع ارتباط یکجانبه از این منطقه خارج شدند. رژیم صهیونیستی در جهت اجرای این طرح و به دستور آریل شارون، نخستوزیر وقت دولت عبری 21 شهرک صهیونیستی را همراه اردوگاههای ارتش صهیونیستی در باریکه غزه تخلیه کرد. در واقع، شارون با اجرای این طرح 8600 صهیونیست را به ترک شهرکهای صهیونیستنشین مجبور کرد و گفت: از الان به بعد، دیگر هیچکس نمیتواند بگوید اسرائیل باریکه غزه را اشغال کرده است.
در همین ارتباط، یک ژنرال ارتش صهیونیستی به نام عیبال گلعاد که از نظریهپردازان طرح قطع ارتباط با باریکه غزه بود، در گفتوگو با روزنامه عبری زبان معاریو خاطر نشان کرد که رژیم صهیونیستی با وجود برتری در زمینههای مختلف نتوانست باریکه غزه را تحت سلطه خود درآورد. وی همچنین فاش کرد شارون از سال 1988 طرح خروج رژیم صهیونیستی از باریکه غزه را ارائه کرده بود و بار دیگر سال 1992 آن را تکرار کرد. بالاخره پس از انتفاضه دوم ملت فلسطین در سال 2000، شارون به این نتیجه رسید که زمان عقبنشینی از باریکه غزه فرا رسیده است. گلعاد تصریح میکند عقبنشینی از باریکه غزه همان طور که شارون میخواست انجام شد، اما کابوس غزه هنوز هم دست از سر صهیونیستها بر نمیدارد.با وجود عقبنشینی رژیم صهیونیستی از باریکه غزه، عملیات موشکی و مقاومتی متوقف نشد و رژیم صهیونیستی برای مقابله با آنها دست به برخی عملیات ضربتی مانند دیوار بازدارنده، بادهای پاییزی و نیزه جنوبی زد تا اینکه نوبت به عملیات نم نم باران رسید. رژیم صهیونیستی در جریان این عملیات که بیست و پنج سپتامبر سال 2005 آغاز شد و نخستین عملیات پس از گذشت دو هفته از خروج این رژیم از باریکه غزه بود، طی هفت روز دست به تخریب گسترده کارگاههای ساخت موشکهای قسام و انبارهای سلاح و همچنین پایگاهها و مراکز ارائه خدمات لجستیکی به جنبش حماس زد. در جریان این درگیریها دستکم 70 فلسطینی شهید و 11 نظامی صهیونیستی به هلاکت رسیدند. هدف از این عملیات رژیم صهیونیستی پایان دادن به شلیک موشکهای قسام بود و ارتش صهیونیستی بر این اساس دهها باب منزل را در شمال غزه خراب کرد.
جنگهای پی در پی
یک سال بعد و در ژوئن سال 2006 تحول غیرمنتظره و خطرناکی در خصوص باریکه غزه با رژیم صهیونیستی روی داد و جنبش حماس همراه برخی گروههای فلسطینی دیگر توانستند حمله غافلگیرکنندهای را از طریق تونل بزرگ 300 متری به پایگاه نظامی کرم ابوسالم انجام دهند که در جریان آن یک نظامی صهیونیستی به نام گلعاد شالیت زنده به اسارت گرفته شد و به داخل زودپز غزه انتقال یافت.
رژیم صهیونیستی بلافاصله عملیات شمشیر گلعاد را آغاز کرد و پس از تخریب نیروگاه برق غزه و صدها باب منزل دیگر، حمله زمینی گسترده را در دستور کار خود قرار داد که نام بارانهای تابستانی را روی آن گذاشته بود. این عملیات نزدیک به یک ماه به طول انجامید و در جریان آن ارتش صهیونیستی به تعداد زیادی از منازل حمله و چند پل را تخریب کرد. رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ برای نخستین بار از زمان قطع ارتباط با نوار غزه، نیروهای زرهی، پیاده نظام و یگانهای مهندسی را وارد جنوب باریکه غزه کرد. در جریان این جنگ نزدیک به 394 فلسطینی شهید و بیش از هزار نفر دیگر زخمی شدند و در مقابل، 9 نظامی صهیونیستی هم به هلاکت رسیدند.
رژیم صهیونیستی اواخر این سال و دقیقا بیست و هفتم دسامبر 2008 دست به یکی از بزرگترین و خونبارترین عملیات نظامی خود علیه باریکه غزه تحت عنوان سرب گداخته زد. این عملیات با حمله هوایی گسترده علیه باریکه غزه آغاز به شهادت 89 نفر از نیروهای پلیس جنبش حماس و نزدیک به 80 غیرنظامی منجر شد و پس از آن، ارتش صهیونیستی به شمال و جنوب باریکه غزه حمله کرد. این جنگ خانمانسوز رژیم صهیونیستی که 21 روز طول کشید، به شهادت نزدیک به 1400 فلسطینی و زخمی شدن هزاران نفر دیگر منجر و بیش از هزار منزل نیز در باریکه غزه تخریب شد.
در مقابل، 13 نظامی و سه شهرکنشین صهیونیست نیز در این جنگ به هلاکت رسیدند و رژیم صهیونیستی مدعی شد خسارتهای زیادی به امکانات و تواناییهای نظامی جنبش حماس و زیرساختهای آن وارد کرده و درسی فراموش نشدنی به این جنبش داده است.
بزرگترین عملیات مقاومت
پس از چهار سال و دقیقا در چهاردهم نوامبر سال 2012 ارتش صهیونیستی جنگ دیگری را تحت عنوان ستون ابرها، علیه باریکه غزه به راه انداخت که نقطه آغاز آن ترور احمد جعبری، فرمانده عملیاتی گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس بود، اما این جنگ و عملکرد جنبش حماس نشان داد رژیم صهیونیستی بر خلاف ادعاهای خود نتوانسته است قدرت نظامی این جنبش را در جریان عملیات نظامی قبلی نابود کند؛ به طوری که جنبش حماس دست به بزرگترین عملیات مقاومتی علیه اهداف صهیونیستی زد و برای اولین بار با استفاده از موشکهای دوربرد شهرهای تل آویو و قدس را هدف قرار داد که باعث شوک و حیرت صهیونیستها شد.
رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ بیشتر به حملات هوایی بسنده کرد و جنگندههای این رژیم صدها پرواز هوایی و بمباران را علیه باریکه غزه انجام دادند که منجر به شهادت بیش از 200 فلسطینی و زخمی شدن 500 نفر دیگر شد. علاوه بر این، خسارتهای زیادی به باریکه غزه وارد آمد و در مقابل، گروههای فلسطینی هم توانستند هفت نظامی صهیونیستی را به هلاکت برسانند. مقاومت فلسطین در جریان این جنگ بیش از 1500 فروند موشک به سمت مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی شلیک کرد که 58 مورد از آنها به شهرکهای صهیونیستنشین اصابت کرد. این جنگ بیست و یکم نوامبر و با امضای توافق آرامسازی با میانجیگری مصر به پایان رسید.
امروز پس از گذشت تنها دو سال از آن زمان، رژیم صهیونیستی از هشتم جولای دست به عملیات دیگری به نام صخره سخت در باریکه غزه زده است که به نظر نمیرسد این عملیات آخرین نبرد میان طرفین باشد.
رژیم اشغالگر قدس در جریان این جنگ که هنوز ادامه دارد، بیش از هزار فلسطینی را به خاک و خون کشیده است که در میان آنها شمار زیادی از افرادی دیده میشوند که در جریان قتل عام علیه خانوادههای فلسطینی به شهادت رسیدهاند. علاوه بر این، بیش از 6000 نفر مجروح و بیش از 2000 باب منزل تخریب شدهاند. در مقابل، ارتش صهیونیستی نیز خسارتهای بیسابقهای را در این جنگ متحمل شده است؛ به طوری که نزدیک به 80 نفر از نظامیان این رژیم به هلاکت رسیدهاند و علاوه بر این، جنبش حماس یک نظامی صهیونیستی را زنده از میدان جنگ به اسارت گرفته است. البته بدیهی است هر گونه عملیات نظامی هزینه سنگین اقتصادی را هم به دنبال خواهد داشت؛ به طوری که کارشناسان مسائل اقتصادی تاکید کردهاند هر روز جنگ غزه 37 میلیون دلار برای نوار غزه و صد میلیون دلار برای رژیم صهیونیستی هزینه به بار میآورد.
جنگهایی که هر دو سال یکبار تکرار شدهاند، نشان میدهند باریکه غزه هر بار قویتر و قدرتمندتر و باتجربهتر از قبل عمل کرده است، اما در مقابل، رژیم صهیونیستی هیچ راهبرد مشخصی در تعامل با نوار غزه ندارد.
شرق الأوسط / مترجم: یوسف رضازاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد