دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اتابک در خفا تمایل به انگلستان داشت، اما بعدها به روسیه گرایش یافت، از اینرو انگلیسیها از این تغییر تمایل نگران شده و در نهان اقداماتی انجام میدادند، اما به جهت مطامع سیاسی هر دو قدرت بزرگ آن روز دنیا که سفرای بانفوذی در ایران و بخصوص در میان درباریان و زعمای قاجار داشتند، سعی در جلب رضایت و حمایت شاه و شخص صدراعظم میکردند و به انحای مختلف در این راه گام برمیداشتند.
در این میان، بعد از ترور ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی در شاه عبدالعظیم، مظفرالدین میرزا به سلطنت رسید و امینالسلطان دیگر بار صدر اعظم ایران شد، اما به جهت نفوذ انگلیسیها وی پس از چندی از مقامش عزل و به قم تبعید شد و بعد از 5/1 سال توسط تحریکات پنهانی روسها و هواداران کشورهای دیگر مانند آلمان، فرانسه و بلژیک دوباره به حکومت رسید.
پس از امضای فرمان مشروطیت و فوت مظفرالدینشاه، محمدعلی میرزا به سلطنت رسید و در این بین اتابک از صدارت عزل شد و حتی قبل از این اقدام علمای مذهبی حکم ارتداد وی را صادر کرده و خواستار عزل او از شاه شده بودند.
اتابک بعد از عزل عازم چین و ژاپن و سپس آمریکا شد و از آنجا به مصر و سپس به مکه رفت و در مناسک حج شرکت کرد و پس از آن راهی سوریه، لبنان، تونس و مراکش شد و از آنجا به فرانسه و سوئیس رفت و در آنجا وارد لژ فراماسونری شد.
سفر اتابک چهار سال به طول انجامید و در این میان، محمدعلی شاه طی سه تلگراف از علیاصغرخان اتابک خواستار مراجعه به ایران شد. وی نیز با وجود مخالفت عدهای از ایرانیان با حمایت روسها به تاریخ سی و یکم فروردین 1286 هجری شمسی و از طریق بندر انزلی وارد خاک ایران شد و بار دیگر عنوان صدارت عظمی یافت و زمانی که جهت تکمیل کابینه خود به مجلس رفته بود، بعد از خروج از مجلس توسط جوانی به نام عباس آقا صراف تبریزی ترور شد.
در زندگانی سیاسی اتابک یعنی مدت چهار ماه رئیسالوزرایی او در عصر مشروطیت، دو جریان کاملا متمایز علیه او وجود داشت؛ اولی انجمن آذربایجان و قفقاز و دیگری دار و دسته محمدعلی شاه و بخصوص شخص او که به اتابک کاملا ظنین شده بود. دشمنی انجمن آذربایجان با امینالسلطان اظهر منالشمس است، رئیس این انجمن سیدحسن تقیزاده در زمانی که امینالسلطان در راه مراجعت به ایران و هنوز به تهران نرسیده بود، در مجلس شورا علنی گفته بود از همه خائنتر امینالسلطان است و لقب واقعی او باید «خائنالسلطان» باشد. البته پیشتر مجاهدین خوی این عنوان را به وی داده بودند.1
از طرفی، سوابق روسمآبی اتابک و اینکه انگلیسیها دشمن سرسخت او بودند و اتابک با مشروطهخواهان و مجلس قصد همکاری دارد، بنابراین عدهای به قتل وی همت گماشتند. در خاطرات آقا محمودخان برادر اتابک میخوانیم هفت هشت گلوله به طرف اتابک شلیک کردند، یک گلوله به ریه و دیگری به شکمش خورده بود. در خاطرات مستشارالدوله نیز میخوانیم گلوله کاری از پشت گردنش اصابت کرده از سینه بیرون آمده بود، گلولهای که از پشت گردنش اصابت کرده از بالای سر در مجلس به دست کسان محمدعلی شاه بوده و گلولههایی که به ریه و شکم خورده بود، از طرف ماموران انجمن آذربایجان و به راهنمایی و نقشه حیدرخان عمواوغلی صورت پذیرفته بود.2 عباس آقا صراف نیز بلافاصله بعد از ترور خودکشی کرد و از جیب او پلاکی به شماره 41 به دست دولتیان افتاد. چون در افکار عمومی تلقین شده بود میرزا علیاصغرخان اتابک از طرف یک انجمن سری کشته شده و قاتل او عباسآقا نیز یکی از تروریستهای این انجمن بود، لذا از این پلاک به دست آمده، اینطور تصور میشد انجمن سری مذکور را عدهای تروریست اداره میکنند و عباس آقا عضو چهل و یکم آن است.3
پانوشتها:
1 ـ حیدرخان عمو اوغلی، اسماعیل رائین، انتشارات بدرقه جاویدان
2 ـ سیاستگران دوره قاجار، خان ملک ساسانی، انتشارات بابک
3 ـ اسرار تاریخی کمیته مجازات، جواد تبریزی، انتشارات آگاه
هوشنگ شکری / پژوهشگر تاریخ معاصر
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد