عناصری که امروز در تروریستهای موسوم به دولت اسلامی عراق و شام یا دولت اسلامی وجود دارد، چیز جدیدی نیست. اگر بتوان خوارج را الگوی عملی افراطیان امروز دانست، بیشک به لحاظ نظری حکومت اسلامی در عراق مدیون نظریات سلفیان و در راس آنها ابن تیمیه است.
بازگشت خونین خلیفه
وقتی امپراتوری اسلامی عثمانی پس از 600 سال در اقیانوس تاریخ غرق شد، اشک از چشم بسیاری در خطه اسلامی جاری گشت. نظریه خلافت با شکست امپراتوری اسلامی با مشکلی جدی مواجه شده بود، این نظریه نهتنها دیگر مصداقی نداشت، بلکه آخرین مصداق آن نیز از تاریخ شکست خورده بود. سالها پس از اتمام پروژه خلافت ترکان نوبت دیگرانی بود که سعی کنند مصداقی برای نظریه خلافت دست و پا کنند. پس از آخرین خلیفهها در دیار آناتولی حکومتهای اسلامی اشکال جدیدی پذیرفتند. برخی از مسلمانان دموکراسی را پذیرفتند و کوشیدند تجربه جدیدی در سامان خود بهوجود آورند و برخی به نام رئیسجمهور همچون سلاطین بر اریکه قدرت نشستند و دیگران نیز این ظاهرسازی را نیز نپسندیده و شاه مردمان شدند. پس از ظهور القاعده خون جدیدی در رگهای نظریه خلافت جهید. پس از قدرتگیری ملا عمر در افغانستان در نبود یک دولت قدرتمند، زمزمههای امکان تشکیل یک دولت اسلامی سلفی به فریادهای طالبان سلفی رزمنده تبدیل شد. با 11 سپتامبر بود که جنگ میان القاعده به رهبری بنلادن و آمریکا شعلهور شد. القاعده که خود را امارت اسلامی میخواند در افغانستان محدود نماند. بسیاری از کشورهای عربی که از وضع سیاسی مطلوبی برخوردار نبودند کانون فعالیت سلفیانی شدند که سودای یک خلیفه واحد را در سر داشتند. بخشی ازالقاعده دیروز در عراق، امروز خود را دولت اسلامی میخواند و رهبر خود را خلیفه مسلمین معرفی میکند. خلیفه در اندیشه سیاسی اهل سنت مقام ارجمندی است که جانشین پیامبر است. او تنها مقام سیاسی نیست که مرجعیت دینی دارد ، بلکه هر حکومت مشروعیت خود را از او دریافت میکند. حالا اما خلیفه تشنه به خون شیعیان، یهودیان، مسیحیان و همه کسانی است که قبولش ندارند. نگاهی به حیات دستگاه خلافت نشان میدهد تنها در زمان خلفای راشدین و چند خلیفه اول اموی یا برخی از خلفای قدرتمند عباسی است که سرزمین اسلامی شاهد یک اقتدار مرکزی بوده است. از دوران خلفای عباسی جغرافیای واحد رخت بربست و جای خود را به حکومتهایی داد که ریشه قومی و محلی داشتهاند. امروز داعش معتقد است بهدنبال تشکیل یک حکومت زیرنظر سازمان ملل متحد نیست. آنها معتقدند تمام سرزمینهای اسلامی جزو قلمرو آنهاست، از همین رو نام خود را به دولت اسلامی تغییر دادند.
عنصر اساسی دیگری که باعث میشود حکومتهایی که خود را خلیفه میخوانند امکان وجود یابند، خشونت و زور است. نگاهی به مناطق قدرتگیری حکومتهای سلفی نشان میدهد هر جا دولت مرکزی از ضعف برخوردار بوده و ناکارآمدی دولت موجبات نارضایتی را نیز فراهم کرده، جا برای ایجاد و گسترش چنین گروههایی باز شده است. ابوبکر بغدادی در یکی از بیانیههای خود میگوید که مردم از دولتهایشان راضی نیستند و حاکمان با علما و بزرگان مشورت نمیکنند و مقررات آنها بر اساس حکم خداوند نیست. از این رو ضعف دولت و نیز نارضایتی مردم که برخاسته از بحران مشروعیت است موجبات حضور خشونتبار خلیفهای خود خوانده مانند ابوبکر البغدادی را فراهم کرده است.
داعشیها چنین میاندیشند
نیروهای داعش طرح جدیدی در عالم اندیشه درنینداختهاند و ایشان را ادامه اندیشه سلفیگری میدانند. نیروهای القاعده نیزاز این مشرب سیراب میشدند. سلفیها روایات خود را مستقیم از احمد بن حنبل (241هـ .ق)، احمد بن تیمیه (متولد 728هـ.ق)، ابن القیم الجوزیه (متولد 751) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی ( 1206 ـ 1115) میگیرند. سلفیان در پی حل مشکلات جهان اسلام، عامل اصلی را در تفرقه عنوان میکنند، به نظر ایشان مسلمانان از حقیقت دین دور شدهاند. از این منظر وحدت در یک فرقهواحد حاصل میشود و فرق اسلامی همه انحرافاتی هستند که در تاریخ اسلام رخ داده است. به نظر این فرقه، تکثر موجود در میان مذاهب اسلامی دشمن اصلی مسلمانان است و باید با حذف فرق دیگر حل شود. ابن تیمیه پدر معنوی سلفیگری اندیشمندی تند زبان بود و علاوه بر مخالفتی که با دیگر مذاهب و ادیان داشت حتی درخصوص بزرگان اهل سنت نیز با زبانی تند و اهانتآمیز سخن میگفت و همین باعث شد تا در زمان خود مورد تکفیر مرجعیت چهار فرقه اهل سنت قرار گیرد. از سوی دیگر سلفیان قائل به مذاهب چهارگانه اهل سنت نیستند و ایشان را تحمیلی بر نص دین میدانند. این گروه دینی مرجعیت دینی را قبول ندارد. نفی مذاهب دینی و نیز مرجعیت دینی به این اصل سلفی باز میگردد که نص دینی به تفسیر نیاز ندارد و باید به ظاهر آن رجوع شود. از این رو دلیلی ندارد که مفسر و در نتیجه مذاهب متفاوتی بر شانههای تفاسیر مختلف وجود داشته باشد.
با توجه به نفی تئوری و نیز اندیشه در نزد سلفیون شاهد نوعی عملگرایی افراطی هستیم. عملگرایی ایشان اما معطوف به نتیجه نیست. اخذ جزیه از مسیحیان در موصل و بیعت با اکراه از مسلمانان تحت سیطره این گروه، نشان از آن دارد که مقولات و مفاهیم چنین حکومتی هیچ پیوندی با عصر حاضر ندارد و فاقد هر گونه پویایی است.
اگر چه سلف به معنای گذشته صالح مراد شده است اما در عمل آنچه اتفاق افتاده جمودی است که سلفیان در کار دین انداختهاند و از زبان دین سخنان تند و خشونتبار عنوان میکنند. شهید مطهری معتقد است که ایشان پیروی از سنت سلف را تا حد پیروی از ابن تیمیه حنبلی تنزل دادند و در حقیقت بازگشت به اسلام نخستین را به صورت بازگشت به حنبلیگری که قشریترین مذاهب اسلامی است تفسیر کردند. (مطهری، علی، 1392، صفحه ۴۶)
پیامدها
نگاه حذفی و واپسگرای داعش در عرصه اجتماعی به خشونت و حذف فیزیکی مخالفان میانجامد. مخالفان داعش اما تنها سیاسی نیستند بلکه زنان و کودکان غیر خود را نیز شامل میشوند. خشونتهای بیمهار داعش ریشه در تاریخ دارد. شاید در تاریخ اسلام این خوارج بودند که برای اولینبار مخالفان خود را به قتل رساندند. این کشتار «فرزندان و خانوادههای مخالفان را از منظر ایمان و کفر به اعتبار پدرانشان، کافر و آنها را سزاوار قتل میدانستند، حتی به این هم اکتفا نمیکردند و میگفتند فرزندان آنها نیز با پدرانشان همگی به جهنم در خواهند آمد.» (اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج1، ص 127 ـ 87) تکفیر اما به عنوان یکی از سیاستهای حکومت سلفی تنها به دنبال وحدت دینی مسلمانان نیست بلکه با خشونتی که اعمال میکند مخالفان را به سکوت میکشاند.
اگر از دست دادن جان بالاترین پیامد حکومت سران داعش و پیشتر القاعده است، کمترین پیامدش از دست دادن تمام حقوق شهروندی است. فرد غیر خودی اگر زنده بماند، فاقد حق ارث، شهادت، انتخاب سبک زندگی و... خواهد بود. «نابسامانی ایدئولوژیک و سیاسی باعث شده اموال مسلمانان متهم به کفر، غنیمت به شمار آید و خانه و کاشانهشان میدان جنگ قلمداد شود.» (حنفی، من العقیده الی ثوره، ج 5، ص 404 ـ 403)
میثم قهوهچیان / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد