در این که این جلسات در جذب مخاطب و معرفی بهتر کتاب تاثیرگذارند کمتر کسی تردید دارد، ولی بعضی از آنها دچار یک اشکال اساسی هستند، برخی سخنرانان و منتقدان جلسه، کتاب را نخواندهاند و به صراحت این مساله را مطرح و سپس درباب موضوعاتی دیگر سخنرانی میکنند و شاید ادامه یافتن این روند باعث شود این نوع جلسات رونمایی و نقد و بررسی حالت تزئینی پیدا کنند و با از بین رفتن اعتماد مخاطب به آنها، کارکردی معکوس داشته باشند.
قوانین نانوشته
در یکی از همین بعدازظهرهای شلوغ تهران، به یک جلسه رونمایی از کتاب دعوت میشوید یا خوانندهای عادی هستید که به نحوی از جلسه رونمایی یک کتاب خبردار شدهاید و به شوق دیدن نویسنده یا فلان مهمان خاص یا حتی موضوع کتاب، برنامه روزانهتان را تغییر میدهید و خودتان را به جلسه میرسانید. بر اساس قانونی نانوشته گرچه مهمانان زیادی در سالن حاضر هستند، ولی جلسه با 10، 15 یا 20 و حتی 30 دقیقه تاخیر آغاز میشود. البته انصاف در آن است که بعضی جلسات را از این قانون نانوشته دور کنیم، مثل نشستهای شهر کتاب که معمولا در ساعت مقرر جلساتش را آغاز میکند. بعد، منتظر سخنرانی نویسنده یا منتقد دلخواهتان دقیقهها را سپری میکنید؛ دقیقههایی سخت. سخت به این دلیل که مهمان اول سخنرانیاش را اینگونه آغاز میکند: «ضمن تشکر از مسئولان برگزاری این جلسه رونمایی، کتاب امروز صبح به دستم رسیده و من آن را مطالعه نکردهام، پس به صورت کلی درباره فلان موضوع خاص صحبت میکنم.» مهمان دوم هم پشت بلندگو دقیقا از همین جا شروع میکند. شاید مهمان سوم اصلا کتاب به دستش نرسیده باشد. گویا در جلسه فقط همان نویسنده یا نهایت چند نفر از مسئولان انتشارات، کتاب را خواندهاند!
ناشر برای رزرو سالن، دعوت سخنرانان، پذیرایی و شاید خرجهای پنهان دیگر، هزینههای زیادی کرده است، آن هم در این روزگاری که فریاد ناشرانمان بلند است از دشواریهای تهیه کاغذ و هزینههای چاپ و کمبود مخاطب و شمارگان پایین و هزار و یک آسیب دیگر. کتابدوستان نیز برای حضور در جلسه مهمتر از هزینه مالی، وقتشان را خرج جلسه رونمایی یا نقد کتاب کردهاند، ولی در نهایت هیچ. به نظر شما این توهین به مخاطب کتابدوست نیست؟ چرا جلسه نقد و رونمایی کتاب باید در حالی برگزار شود که مهمانانش یا وقت مطالعه ندارند یا کتاب به دستشان نرسیده یا به هر دلیل دیگر، کتابنخوانده مشغول سخنرانی میشوند؟
یادآوری بهترینها و بدترینها
اگر شما هم از کسانی هستید که از جلسات نقد و رونمایی کتاب استقبال میکنید، حتما نمونههایی از بهترینها و بدترین جلسهها را در خاطر دارید. من یکی از بدترینها را بدون نام میگویم. چند سال پیش، جلسهای در سالنی معروف برگزار شد. به دلیل همکاریهای قبلی، از پیش میدانستم ناشر میزبان با منتقد دعوتشده و هردو در یک واحد کار میکردند. یعنی واحدی بزرگ در یک آپارتمان اجاره کرده بودند و هر کدام در اتاقی مشغول به کار بودند و هر روز یکدیگر را میدیدند. موضوع جلسه نقد یک مجموعه کتاب کودک بود. کتابهایی که محتوای هر یک از آنها درنهایتسه صفحه بود و مابقی تصویر. منتقد جلسه که همسایه اتاق به اتاق ناشر بود ، گفت: «البته من فرصت خواندن کتاب را نداشتم، ولی روی جلد بهتر بود نام نویسنده هنگام برگشتن از زبان خارجی به فارسی به فلان صورت خاص نوشته میشد.» بماند که تا انتهای سخنرانی، چندبار تلفن همراه سخنران برای اطلاع از زمان حضور او در جلسهای دیگر به صدا در آمد، ولی پرسش اصلی اینجاست که خواندن کتابی چند صفحهای مگر چقدر زمان می برد؟ و اگر شمای منتقد نوعی، به هر دلیلی فرصت چنین کاری را ندارید، چرا دعوت شدن در جلسه را میپذیرید؟ نگران نیستید همین اعتماد اندک به جلسات نقد و رونمایی کتاب نیز رنگ ببازد؟ اما بهترین جلسات نقد و رونمایی که فقط به یک نمونه از آن اشاره میکنم. در کتابخانه ملی ایران، چندی پیش جلسهای در رونمایی کتاب «دانشنامه فلسفه اخلاق» با ترجمه دکتر انشاالله رحمتی برپا شد. یکی از مهمانان جلسه دکتر مصطفی ملکیان بود که کتاب را دقیق خوانده و حتی وقت گذاشته بود و پیشنهادی برای جابهجایی مقالات کتاب ارائه داد. یعنی محل جاگیری کل مقالات کتاب را از نو تنظیم و در جلسه مطرح کرد. آن جلسه پر بار بود، زیرا حاضرانی که کتاب را داشتند، فصلها را طبق نظر منتقد تنظیم کردند و دست پر از جلسه خارج شدند.
منتقدان کتابنخوانده
مالک شجاعی جشوقانی، مدیر سرای اهل قلم نیز بارها در جلسات نقد و رونمایی با سخنرانانی مواجه شده که کتاب را نخواندهاند. او برای تحلیل این مساله به چند دلیل اشاره میکند؛ نخست شرایط فرهنگی خاص کشورمان است. در این اوضاع، شمارگان کتاب معلوم است و گرایشها بیشتر به سوی مقالهنویسی است. بنابراین خواندن دقیق کتابهای همکاران و دوستان و نویسندگان دیگر، در اولویت کارهای محققان نیست. دوم پذیرش دعوتهایی است که مشاهیر بیشتر با دغدغه جمعآوری رزومه آنها را اجابت میکنند. غافل از این که بعضی از مشاهیر ما فرصت خواندن کتاب و تحلیل و نقد آن را ندارند، اما ناشر از چنین دعوتی ناگزیر است، زیرا دعوت از افراد غیرمشهور برای شرکتکنندگان جذابیتی ندارد. سوم رنجوری و ضعف نقد در کشور ماست. منتقدان ناخواسته به دلیل فشار روانی دچار خودسانسوری میشوند و خواه ناخواه نقدشان به تجلیل تبدیل میشود. چهارم، طراحی نشدن درست جلسات است، زیرا برپایی نشست و صحبتهای منتقدان برای مخاطبی که کتاب را نخوانده، فایده چندانی ندارد.
البته شجاعی در کنار تمام این مسائل به تجربه شخصی خود اشاره میکند و میگوید: «ضعف تولید علم در حوزه علوم انسانی موجب میشود میدانی فراخ برای نقد پویا فراهم نشود. نقد پویا و قوی وابسته به پویایی کتاب است. ضمن این که نقد مستلزم احاطه وسیع به موضوع مورد مطالعه است. برای نمونه اگر کسی بخواهد کتابی فلسفی را نقد کند، باید آن را کامل بخواند، جایگاه کتاب و نظریات نویسنده را در عرصه آن دانش محک بزند و از کتابشناسی قوی برخوردار باشد.» در حالی که دانش برخی منتقدان اصلا در چنین حدی نیست و این را گاهی، به راحتی میتوان در جلسات نقد و خصوصا در پاسخگویی به پرسش هایی که پس از اتمام سخنرانیها مطرح میشود، یافت.
در کنار تمام این مسائل باید به جنبههای مالی نیز توجه کرد. معمولا به منتقدان جلسه 70 یا 100 هزار تومان پرداخت میشود و در حالت بدتر این که همین مقدار به صورت بن کتاب به منتقد و مهمان جلسه ارائه میشود. همان طور که نوشتن کتابهای محققانه و دقیق به آسودگی مالی در زندگی شخصی نیاز دارد، خواندن کتاب دیگری و نقد آن هم نیاز به آسودگی مالی دارد.
هدف از رونمایی کتاب
برای خریده شدن کتاب و خوانده شدن محتوای آن، ناشران به هر راهی رو میآورند؛ از تبلیغات در وبسایتها و صفحات اجتماعی گرفته تا انواع تخفیفها و حتی برپایی جلسات نقد و رونمایی.
محمدرضا گودرزی، نویسنده و منتقد معتقد است رونمایی کتاب صرفا بر اساس اهدافی کلی برای تجلیل نویسنده، اشاره به سبک نویسندگی او و توضیحاتی کوتاه در باب کتاب جدیدش است تا مخاطبان به خرید کتاب تشویق شوند. او میگوید در دیگر کشورها علاوه بر نقد، جلساتی برای مرور کتاب برگزار میشود که همگی در جهت ترغیب مخاطب به خواندن کتاب عمل میکند. البته گودرزی از کسانی است که ترجیحا در جلسات رونمایی شرکت نمیکند و شرکتش حتی در همان چند جلسه معدود فقط با شرط نقد کتابها بوده است.
یکی از ضرورتهای جلسه نقد آن است که مخاطبان کتاب را خوانده باشند. شاید انجام درست این کار از طریق نوشتن جملات جذابتر در صفحات طراحی شده برای جلسه یا خبر باشد تا در این زمینه نیز کمکم فرهنگسازی شود. یکی از آثار سنجش میزان تاثیرگذاری جلسه رونمایی فروش کتاب در همان مکان با اندک تخفیف یا حتی به همان قیمت واقعی است. در حالی که بعضی از جلسات رونمایی حتی کتاب را برای فروش عرضه نمیکنند.
لطفا جذاب باشید
رونمایی از کتاب در نظر بعضی ناشران یا نویسندگان راهکار مناسبی برای جذب مخاطب و معرفی بیشتر کتاب به حساب میآید و به قول گودرزی، اساسا هر کاری که به کتابخوانتر کردن مردم و در دسترس قرار گرفتن کتاب برای مخاطبان منجر شود، کار بدی نیست.
جلسه رونمایی و نقد کتاب باید جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد؛ پخش کلیپ از صحبتهای نویسندگان و افراد سرشناس، پخش کلیپ از زندگی شخص، کتابخوانی از سوی چهرههایی که صدایی گیرا دارند، داستان یا شعرخوانی از سوی نویسنده یا شاعر، فروش کتاب با تخفیف مناسب و... همگی موجب جذب مخاطب میشود. مهمترین عامل، دعوت از سخنرانانی است که هم کتاب را خوانده و هم بر موضوع تسلط داشته باشند.
یکی از راهکارهایی که مدیر سرای اهل قلم ارائه میدهد این است که در جلسات نقد و رونمایی کتاب از دانشجویان فوقلیسانس و دکترا نیز دعوت شود. این گروه فرصتهای بهتر و بیشتری برای مطالعه دقیق کتاب و نقد آن دارند.
دعوت از دانشجویان دکترا و فوقلیسانس در کنار مهمانان سرشناس جلسه راهکار جالبی است. زیرا هم آنان فرصتهای جدیدی را برای مطرح شدن و ارائه توانایی علمی خود مییابند، هم فضا برای کارهای عملی در رشتههای آموخته شده بیشتر میشود و هم جلسات پویاتر خواهد شد.
حورا نژادصداقت / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد