گفت‌و‌گو با محمدرضا شرف‌الدین، مدیر جلوه‌های ویژه

زخم‌هایی با مربای آلبالو

عملیات خطرآفرین جلوه‌های ویژه در آثار ایرانی

هنرهای نمایشی با همه جذابیت‌های کم‌نظیرش برخلاف تصور عامه مخاطبان خطرات ریز و درشتی برای دست اندرکارانش دارد که گاه در پاره‌ای موارد به حوادث بسیار تلخی هم منجر شده است.
کد خبر: ۷۲۴۴۲۰
عملیات خطرآفرین جلوه‌های ویژه در آثار ایرانی
فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی از گذشته تا امروز با توجه به مقتضیات داستان از جلوه‌های ویژه میدانی بسیار بهره گرفته و از این طریق مخاطبان فراوانی را جذب کرده‌اند. اما این جلوه‌های بصری جذاب باید هنگام طراحی و اجرا بالاترین ضریب امنیت را داشته و دارای کمترین خطر ممکن برای عوامل کار باشد. به همین دلیل هم تهیه‌کنندگان سینما و تلویزیون برای اجرای آن متخصصان باتجربه‌ای را به کار می‌گیرند اما همچنان احتمال خطا، با وجود همه تمهیدات اندیشیده شده، وجود دارد؛ احتمالاتی که حتی در‌ هالیوود هم با وجود صرف هزینه‌های هنگفت در این بخش کم و بیش دیده می‌شود.

از شاخص‌ترین این اتفاقات می‌توان به مرگ براندون لی (فرزند بروس لی) براثر اصابت گلوله جنگی به قلبش هنگام فیلمبرداری فیلم «کلاغ» اشاره کرد. در ایران نیز متاسفانه حوادث زیادی سرصحنه فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی رخ داده که به فوت و مجروح شدن تعدادی از عوامل منجر شده است. البته این روند در دو سه سال اخیر با رشد قابل توجه جلوه‌های ویژه رایانه‌ای رو به کاهش گذاشته است.

حال در ادامه نگاهی به تعدادی از حوادث یاد شده در مدیوم سینما و تلویزیون می‌اندازیم با این امید ‌که در سال‌های پیش‌رو دیگر شاهد چنین اتفاق‌های تلخی نباشیم.

انفجار در جنگل و سوختگی عوامل

یکی از فیلم‌های پرفروش ابتدای دهه70 « افعی» ساخته زنده‌یاد محمدرضا اعلامی‌ بود که با توجه به اکشن بودنش، صحنه‌های درگیری، تیراندازی و انفجار زیادی داشت. انفجار پایانی فیلم که در آن از بنزین در حجم بسیار استفاده شده بود، متاسفانه حادثه‌ساز شد و چند نفر از اعضای تدارکات کار را با سوختگی مواجه کرد. سینمای ایران در آن سال‌ها می‌خواست یک رمبوی وطنی داشته باشد و مخاطبان انبوهی را جذب کند که البته این کار صورت گرفت اما بهای گزافی هم برایش پرداخته شد.

تغییر مسیر گلوله‌ها در نیزار

فیلم‌های دفاع مقدس که پس از آغاز جنگ به مهم‌ترین گونه سینمای ایران تبدیل شده بود، نیاز بسیاری به جلوه‌های ویژه داشت و اکثر صحنه‌های آن به شکلی کاملا میدانی همراه با آزمون و خطاهای بسیار اجرا شد. «هور در آتش» ساخته عزیز الله حمیدنژاد یکی از آنهاست که در نیزارهای بندرانزلی فیلمبرداری شده بود.

در یکی از این صحنه‌ها سه پایه‌ای که اسلحه سنگین دوشکا روی آن قرار گرفته بود، کمی ‌شل شده و به همین دلیل هنگام تیراندازی گلوله‌ها تغییر مسیر می‌دهد. پس از پایان فیلمبرداری و احضار مدیر تولید به اداره پلیس انزلی متوجه می‌شوند که گلوله‌ها از مسیر خود کاملا منحرف شده و به سمت شهر آمده‌اند که یکی از آنها به سقف اتومبیل رئیس پلیس شهر و چندتای دیگر هم به شیشه‌های چند خانه اصابت کرده که خوشبختانه تلفات جانی نداشته است.

گلوله جنگی و مرگ کارگردان

بدون شک یکی از تلخ‌ترین حادثه‌های سینمای ایران به فیلم «خط آتش» و مرگ کارگردانش (سیدعلی سجادی‌حسینی) مربوط می‌شود که طی آن گلوله‌ای جنگی سهوا به جای گلوله مشقی در خشاب اسلحه گذاشته شده و پس از شلیک، به سر این کارگردان که در گوشه یک درزین (قطار کوچک مخصوص راه‌آهن) نشسته بوده اصابت می‌کند. مسئول اسلحه فیلم در این حادثه مقصر شناخته شد که البته نمونه مشابه ‌هالیوودی هم داشته است.

ناامنی وسایل نقلیه و مرگ یک بازیگر

یکی از بهترین فیلم‌های گونه دفاع مقدس بی‌تردید فیلم «سفر به چزابه» ساخته زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور است که روایتی بشدت واقعی از روزهای دفاع مقدس به حساب می‌آید. فیلم با وجود انفجارهای بسیار خوشبختانه تلفاتی سرصحنه نداشت اما خارج از آن حادثه‌ای بسیار تلخ به وقوع پیوست. پیمان سنندجی‌زاده که نخستین تجربه سینمایی‌اش را در مقام بازیگر پشت سر می‌گذاشت، هنگام آمدن سرصحنه فیلمبرداری دچار سانحه شد و براثر واژگون شدن مینی‌بوس درگذشت. اتفاقی که در سال‌های بعد نیز در فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی به وقوع پیوست و لزوم استفاده از وسایل نقلیه با امنیت بالا را به تهیه‌کنندگان این آثار یادآور شد.

رم کردن اسب و مرگ مغزی بازیگر جوان

«فصل پنجم» به کارگردانی رفیع پیتز از معدود فیلم‌های خارج از گونه دفاع مقدس است که حادثه‌ای تلخ سرصحنه‌اش رخ داده است. شاهرخ غیاثی در صحنه‌ای از این فیلم هنگام راندن گاری با رم کردن اسب مواجه شد و با وجود تلاش بسیار موفق به مهار اسب نشد. غیاثی پس از پرت شدن از گاری براثر ضربه مغزی دارفانی را وداع گفت.

ولایت عشق و اسب‌سواری‌های پرخطر

مهدی فخیم‌زاده پس از مجموعه «تنهاترین سردار» که برهه‌ای از زندگانی امام حسن(ع) را به تصویر می‌کشید، این‌بار سراغ زندگی هشتمین امام شیعیان امام رضا(ع) رفت و اثری به یادماندنی خلق کرد. تعقیب و گریزها و درگیری‌های میان یاران امام و دشمنان ایشان مصدومینی را به جای گذاشت که از مهمترین آنها می‌توان به مریلا زارعی و لادن طباطبایی اشاره کرد. مریلا زارعی در یکی از صحنه‌های اسب‌سواری با برخورد ریگ به چشمش مواجه شد و تا آستانه آسیب جدی پیش رفت. طباطبایی هم در یکی از همین اسب‌سواری‌ها از اسب زمین افتاده و کتفش شکست که تا مدت‌ها درگیر معالجه آن بود.

آتش سبز و تور پوسیده

محمدرضا اصلانی پس از سال‌ها ساخت فیلم مستندسازی در نیمه دهه 80 سراغ ساخت فیلمی‌به نام «آتش سبز» رفت. در یکی از صحنه‌های فیلم پگاه آهنگرانی باید داخل تور ماهیگیری می​رفت و طناب تور را بالا می‌کشید و در ارتفاع سه متری نگه می‌داشت. اما پوسیدگی تور سبب سقوط آهنگرانی از این ارتفاع شده و در نهایت منجر به پارگی رباط پشت پا و شکستن دو مهره ستون فقراتش شد که البته می‌توانست به حادثه تلخ‌تری هم منتهی شود.

گوهر خیراندیش و آسیب‌های جدی

تازه‌ترین فیلم افخمی‌ یعنی«آذر،شهدخت،پرویز و دیگران» که اکران تابستانی موفقی را پشت سر گذاشته نیز از سانحه‌های اینچنینی در امان نبود و این بار قرعه به نام گوهر خیراندیش افتاد. در یکی از صحنه‌های رانندگی فیلم، اتومبیل حامل بازیگران و کارگردان فیلم از روبه‌رو با اتومبیلی دیگر برخورد کرد و طی آن خیراندیش از ناحیه سر، کمر و ستون فقرات آسیب جدی دید که در نهایت به چند عمل جراحی و توقف کوتاه فیلمبرداری فیلم ختم شد.

/Media/Image/1393/05/30/635442288929898277.jpg

پیمان ابدی و مرگ با چشم‌های نامحسوس

بدون تردید تلخ‌ترین حادثه سرصحنه فیلم «چشم‌های نامحسوس» است که پیمان ابدی را به کام مرگ فرستاد. در سکانسی از این کار که پیام‌هایی در رابطه با رانندگی پرخطر داشت، ‌باید اتوبوسی از جاده خارج شده و پس از برخورد با کوه در نهایت به قعر دره برود. ابدی که سال‌ها به‌عنوان بدلکار در خارج و داخل ایران کار کرده به جای راننده نشسته و اتوبوس را به سمت دره هدایت می‌کند اما درست پیش از پریدن به بیرون با مشکل مواجه شده و دیرتر از زمان تعیین شده به بیرون می‌پرد. به همین خاطر هم در نهایت بدشانسی اتوبوس روی ابدی افتاده و مرگ تلخی را رقم می‌زند.

معراجی‌ها و متخصصی که از دست رفت

آخرین نمونه از حوادث اینچنینی، زمستان سال گذشته هنگام فیلمبرداری «معراجی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی رخ داد که پرتلفات‌ترین نمونه از این نوع به حساب می‌آید. جواد شریفی‌راد که سابقه پرباری به‌عنوان مسئول جلوه‌های ویژه در سینما و تلویزیون داشت، پیش از فیلمبرداری یکی از صحنه‌های پر از انفجار معراجی‌ها در حالی که مواد منفجره در صندوق عقب اتومبیلش بود وارد صحنه می‌شود.

/Media/Image/1393/03/20/635380004665905846.jpg

شریفی‌راد که همراه دستیارانش مشغول آماده کردن چاشنی‌ها بود به دلایل نامعلومی‌ با انفجار مواد منفجره در صندوق عقب روبه‌رو می‌شود که در نهایت به فوت وی و چهار نفر دیگر از عوامل کار منجر شد. اتفاق تلخ و سنگینی که یکی از بهترین نیروهای فنی را از سینمای ایران گرفت و بار دیگر لزوم استفاده هرچه بیشتر از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای را گوشزد کرد.

تلویزیون و سینمای کشورمان در سال‌های اخیر و پس از حوادث تلخی که هنگام فیلمبرداری برای عوامل رخ داده به فکر جایگزینی جلوه‌های ویژه غیرمیدانی به جای میدانی افتاده و در این زمینه دست به آزمون و خطاهایی زده است. این بخش نوپا با همه ضعف‌ها و کم و کاستی‌ها در صورت اختصاص بودجه‌ای بیشتر و تربیت نیروهای متخصص می‌تواند مانع حوادثی از این نوع شده یا آن را به حداقل ممکن برساند. (محمد جلیلوند/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها