دو روزنامهنگار معروف آن زمان به نامهای هرست و پولیتزر برای افزایش تیراژ نشریه خود و کسب سود بیشتر رقابتی را آغاز کردند. هرست مالک روزنامه «ژورنال» بود و این نشریه را سال ۱۸۸۲ خریداری کرده بود. رقیب وی پولیتزر نیز مالک روزنامه بود. این دو روزنامه در خیابان «پارکراو» که ساختمانهای مطبوعاتی نیویورک در آنجا در کنار هم صف کشیده بودند قرار داشتند.
طی سالهای ۱۸۹5 تا ۱۸۹8 این دو روزنامه برای جذب بیشتر مخاطبان و بالابردن تیراژ روزنامههایشان، اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را زیر پا گذارده و با تحریف و احساسی کردن بیش از حد اخبار و مطالبشان، وارد رقابتی بیپایان و جدی با یکدیگر شده بودند. رقابتی رسانهای که منتقدان مطبوعاتی نیویورک را واداشت تا سال ۱۸۹۷ واژه «روزنامهنگاری مسخره زرد» را برای توصیف این دو روزنامه و فرهنگ رقابتی حاکم بر آنها به کار ببرند؛ اصطلاحی که در عین حال از کمیکاستریپی که سال 1888 و در نقد این فرهنگ رسانهای گرفته بود و به آن ارجاع میداد که این دو روزنامه را به صورت «کاغذهایی زرد» به تصویر میکشید: «تصویری از شیطانکهای کریهالمنظر و در عین حال لودهای که با فشار از دستگاه چاپ بیرون میریزند!»
روزنامههای زرد به مرور زمان به تمام روزنامههایی اطلاق شد که برای فروش به جای تبعیت از شیوههای اصولی و اخلاقی روزنامهنگاری به برانگیختن احساسات مخاطب و فروش به هر شیوه ممکن رو میآورند. در این نوع از روزنامهنگاری، هدف اصلی و نهایی نه اطلاعرسانی و فرهنگسازی بلکه بالابردن تیراژ و کسب حداکثر سود است. اساس این رسانهها بیش از هر چیز بر سوددهی متمرکز است و مدیران رسانهها درست مثل مدیران سایر صنایع به دنبال کسب سود و جمعآوری پول هستند. طبیعی است که مدیران نشریات زرد برای تولید سود بیشتر باید مخاطبان بیشتری داشته باشند و برای این منظور باید به خواستههای عامه مردم پاسخ بدهند. در واقع جلب توجه خوانندگان بر دیگر ارزشهای روزنامهنگاری نظیر دقت، اعتبار و وجوه سیاسی ـ اجتماعی آن غلبه میکند. این شیوه روزنامهنگاری فارغ از موافقان و مخالفانش به یکی از شیوههای حاکم در روزنامهنگاری تبدیل شد و با توجه به این که نمونههای موفقی در جلب مخاطب داشته، به عنوان شیوهنامه کارکردی رسانههای متعددی شد.
روزنامه زرد را چگونه بشناسیم؟
«شما عکسها را آماده کنید و ما جنگ را آماده خواهیم کرد.» این یکی از جملههای معروفی است که قدمتش به اندازه عمر روزنامههای زرد است. چیزی که هنوز هم پسزمینه فکری بسیاری از رسانهها برای زردنویسیشان است. مثالهای زیادی برای روزنامهنگاری زرد در دنیای امروز وجود دارد. آنها به دنبال سوژههای داغ میگردند. برای مبالغه کردن و تهییج افکار عمومی، اما این نوع نگاه به مقوله خبر فقط در یک شکل بروز نمیکند و به اندازه این اشکال میتوان برای روزنامهنگاری زرد تعریف استخراج کرد که گاهی موضوع این روزنامهنگاری زرد محسوب میشود. به عنوان مثال رسانههایی که تمرکز خود را روی زندگی خصوصی آدمهای مشهور یا سلبریتیها متمرکز میکنند یا به دنبال حوادث جنجالی میگردند، فارغ از فرم کار، زرد محسوب میشوند.
گاهی اهداف و اغراض رسانه زرد است، روزنامههایی که اهدافی چون تفریح و سرگرمی مطلق، تجارت رسانهای، عوام فریبی و توجه با ذائقه عوام، جنجالآفرینی، حمله به احساسات و هیجانآفرینی را در دستور کار دارند، در تعریف روزنامهنگاری زرد میگنجند.
این مدل روزنامهنگاری بیش از هر چیز به برجستهسازی یک اتفاق متکی است. آنها سوژهای را در نظر میگیرند و با استفاده از سرعت عمل، اغراق، تیترهای هیجانانگیز و احساسی، عکسهای خاص آن را چنان پر و بال میدهند تا خبری را که در ذات خود دارای ارزش خبری نیست و فقط گاهی در حد یک شایعه است به مخاطب به عنوان یک اتفاق خاص و بزرگ قالب کنند. در رسانههای زرد از تیترهایی استفاده میشود که برای خوانندگان جذابیت داشته باشد و به موضوعاتی اشاره کند که برای مردم خیلی مهم است. همچنین کوشش میشود تا اخبار جنجالآفرین را به نشر برساند و الگوهای لباس را معرفی کرده و موضوعات سرگرمکننده را منتشر کند.
زردهای مدرن
این روزها ماهیت روزنامهنگاری زرد با توجه به تکنولوژی تغییراتی کرده است. شبکههای اجتماعی باعث شده که سرک کشیدن به زندگی آدمهای مشهور کاری ساده و تقریبا در دسترس باشد. این روزها بویژه در فضای مجازی خبرهای بیشماری را شاهد هستیم که با پسوند بعلاوه عکس مخاطبان را به کلیک ترغیب میکند. از طرفی دیگر نوعی روزنامهنگاری زرد متولد شده که در آن مثل آدمهای مشهور شدن و زندگی کردن را تبلیغ میکنند.
بیایید مصداقی حرف بزنیم. پای لپتاپ یا کامپیوترتان بنشینید و هر روز صبح تعداد زیادی از اخبار را چک کنید. برجستهترین خبری که شاید مشاهده کنید این باشد «عقاب کودکی را ربود.» شما هم خیلی سریع روی آن خبر کلیک میکنید تا ویدئو یا داستان مربوط به آن را ببینید، اما شاید تمام چیزی که نگاه میکنید این باشد: «یک عقاب کودکی را میقاپد و تلاش دارد او را در چنگالهایش نگه دارد و از سوی دیگر کودک برای فرار تلاش میکند. عقاب مقداری او را جابجا میکند و سپس رهایش میکند و در نهایت کودک کاملا سالم است.» عجب داستان بزرگی؟ این کار یک روزنامهنگار و خبرنگار نیست، اما آنها راهی را پیدا کردهاند که مطمئن هستند با قدم گذاشتن در آن میتوانند خوانندگانشان را داشته باشند و حتی ویدئو معمولیشان را هم به نمایش بگذارند. در این روزها متاسفانه حتی ویدئوها هم از دست روزنامهنگاران زرد در امان نیست. تکنولوژی امروز میتواند برای هر چیزی یک اثری دیجیتال هم بر جای بگذارد زیرا حتی یک دانشآموز مدرسهای هم میتواند با دوربین موبایل خود یک روزنامهنگار زرد باشد!
آسیبها و فواید
بنا به نظر کارشناسان، رسانههای زرد به دلیل این که فکر تولید نمیکنند، باعث ارتقای سطح آگاهی اجتماعی نمیشوند و آن را در سطح نازلی نگه میدارند. آنها با انتشار عکسهایی که بخشی از زندگی عادی یک انسان است، معمولا به جای آن که فعل را برجسته کنند با تمرکز روی فاعل، مخاطب را در واکنشهای سطحی خلاصه میکنند. بیاعتمادسازی و هجوم به حریمهای خصوصی از دیگر آفات این نوع رسانهها است.
اما در مقابل اعتقاد بر این است که مخاطبان این نشریات مخاطبانی وفادار و همیشگی نیستند بلکه عمدتا مخاطبانی موقتی و گذرا هستند. به این معنی که این قبیل نشریات مخاطبان را به عرصه مطالعه مطالب میکشانند و با گذر زمان و اشباع شدن خوانندگان از این نشریات بهطرف نشریات تولیدی و عمیقتر کشانده میشوند. از این منظر نشریات زرد به عنوان پدیدهای مثبت تلقی میشوند.
افشین خماند / روزنامهنگار
ویژه نامه جام جم / بیستمین نمایشگاه مطبوعات
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد