هرچند بتازگی تلاشهایی برای دستیابی به یک صلح پایدار صورت گرفته که قرار است مسکو پیشتاز آن باشد، ولی مخالفان اسد که تکلیفشان با تروریستهای حاضر در نبردهای میدانی سوریه روشن نیست، همچنان به ترک کرسی ریاست جمهوری از سوی اسد امیدوارند و میخواهند به پشتوانه حمایتهای غرب، سهمی برای خود در منطقه بهدست آورند؛ هرچند بشار اسد بتازگی در یک سخنرانی به آنها هشدار داده است: «عقبنشینی اوباما آغاز شده است.»
در حال حاضر دستکم پنج رقابت منطقهای و فرامنطقهای در سوریه جریان دارد که دستیابی به یک صلح پایدار مبتنی بر ایده مذاکرات «سوری ـ سوری» در این کشور، نیازمند به فرجام رسیدن این رقابتهاست. از یکسو واشنگتن که دغدغه متحد صهیونیستش را دارد، در حمایت از معارضان لیبرال، برای سرنگونی اسد تلاش میکند ـ هرچند این تلاشها پس از برملا شدن وضع میدانی جدال اسد با مخالفان، بهگونهای معنادار کاهش یافته است ـ از دیگر سو مسکو با حمایت از اسد، مخالف روی کار آمدن دولتی نزدیک به غرب و تکرار سناریوی کییف در دمشق است و نمیخواهد شاهد پدیده اوکراینیزه شدن سوریه باشد. سوی دیگر از رقابت، ترکیه و قطر یعنی کشورهای نزدیک به اخوانالمسلمین هستند که البته بروز و ظهورشان در سوریه در قامت افراطیگری مذهبی بوده و به همین دلیل اسد بتازگی در یک سخنرانی گفته است: «ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان، غرب را به اطمینان به اخوان المسلمین تشویق میکرد و بعدها مشخص شد که هیچ فرقی میان اخوان المسلمین و گروههای تندروی القاعده وجود ندارد.» ضلع چهارم این پنجضلعی نیز عربستان و متحدان عرب حامی گروههای تکفیری است که با روشن شدن نقشی که در تندروی داعش داشتند، حالا تردیدی وجود ندارد که این جبهه تضعیف شده و ناامیدانه، ابتکارعمل سایر گروههای معارض را به تماشا نشسته است.
در کنار همه این رقابتهای منطقهای و فرامنطقهای، تهران نیز در مناسباتی استراتژیک با سوریه، از ابتدای آغاز بحران دمشق تاکید کرد که حل اختلافات در این کشور با جنگ نظامی به نتیجه نمیرسد، بلکه نیازمند راهکارهای سیاسی است که البته منازعات منطقهای هیچگاه نگذاشت این مسیر بخوبی طی شود.
گرچه در کنار این معادله پنج مجهولی سوریه، نقشآفرینی سازمان ملل متحد، نفوذ کردها، شیطنتهای صهیونیستها برای تحت فشار قرار دادن محور مقاومت، رقابتهای قبیلهای و مذهبی، منازعات نفتی، نقشآفرینی مهرههای سوخته فرآیند بیداری اسلامی و متغیرهایی از این قبیل را نیز باید بهشمار آورد، ولی تردیدی نباید داشت که اگر پنج ضلع دخیل در پرونده سوریه نتوانند به اجماعی حداقلی برای مهار بحران در این کشور برسند، بیتردید نمیتوان امیدی به بازگشت ثبات به سوریه داشت و چنین است که دیپلماسی منطقهای ایران بهمنظور دفاع از دولت قانونی سوریه را باید در چارچوب همین پروژه اجماعسازی معنا کرد.
در حال حاضر یکی از عواملی که وضع بحران سوریه را بدخیم کرده است، سوءاستفاده گروههای تکفیری از رقابتهای منطقهای است. تروریستهایی که گمان میکنند دولتهای منطقه سرگرم منازعه برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند، فرصت را مناسب دیدهاند تا الگوهای افراطی خود را به عمل درآورده و جهان را با خشونت عریان خود شگفتزده کرده و پروژه اسلامهراسی را تکمیل کنند. بنابراین پنج ضلع حاضر در بحران سوریه، پیش از اجماع بر یک مدل صلح پایدار در دمشق، باید تکلیف خود را با افراطگرایان منطقه روشن کنند. بیتردید شکلگیری یک ائتلاف منطقهای با مشارکت سه کشور مهم منطقه یعنی ایران، عربستان و ترکیه و نیز حمایت سیاسی مسکو و واشنگتن، با محوریت ارتشهای عراق و سوریه، بهترین فرصت برای به زانو درآوردن تروریستهایی است که گمان کردهاند میتوانند از آب گلآلود منطقه برای خود ماهی سیاسی و اقتصادی صید کنند. تنها پس از غلبه بر افراطیون است که میشود بهفکر یک راهحل سیاسی جامع برای پایان دادن به بحران سوریه بود. راهحلی که میتواند مورد توافق دولت دمشق و پنج طرف دخیل در پرونده این کشور باشد.
بهنظر میرسد فرارسیدن هفته وحدت، بهترین فرصت برای شکلدهی به یک اجماع منطقهای علیه تروریستهایی است که میراث گرانقدر پیامبر اسلام(ص) را زیرپا نهاده و به تبلیغ اسلامی میپردازند که برآمده از تفکرات تکفیری و نه اسلام رحمانی است. تمرکز بر مبارزه با افراطیگری فارغ از نوع مذهب و قومیت، سطح منازعه را از گروههای تروریستی به سطح دولتها تغییر داده و میتواند عقلانیت را به رقابتهای سیاسی بر سر سوریه بازگرداند. در همین راستا هرچند تردید نباید داشت که نشست «مسکو 1» میتواند سوریه را گامی به ثبات نزدیک کند، ولی پیششرط موفقیت چنین نشستی، توافق مثلث تهران ـ ریاض ـ آنکارا برای مبارزه با تروریسم است.
اگر ترکیه علاقهمند است چهره مخدوش شده خود را در جریان رابطه سیاسیاش با داعش ترمیم کند یا اگر عربستان میخواهد عضویتش در ائتلاف علیه داعش جدی گرفته شود و اگر روسیه میخواهد بحران سوریه را بهطور کامل حل و فصل کرده یا واشنگتن علاقه دارد در سطح نازلتری با تروریسم دست به گریبان باشد و بهآرامی پای خود را از خاورمیانه بیرون بکشد، همانطور که زمانی خود را از باتلاق آسیای جنوب شرقی بیرون کشیده بود، همه اینها نیازمند حمایت از طرح تهران برای پایان دادن به خشونت و افراطیگری و روی آوردن به نوعی بازی برد ـ برد است که ضامن منافع پنجضلعی درگیر در بحران سوریه و نیز در نظر گرفتن دولتهای دمشق و بغداد برای حاکمیت بر سرنوشت خود باشد. کلید موفقیت این بازی آرمانی در دست کسانی است که میتوانند همزمان با هفته وحدت، مصالح جهان اسلام را فراتر از تعصبات کور قومی و قبیلهای در نظر گرفته و دایره مانور تروریستهای مذهبی را محدود کنند.
اگر نسخه فرهنگی ـ سیاسی تهران برای بازگرداندن آرامش به سوریه جدی گرفته شود، شاید بتوان امیدوار بود که جهان سال 2015 شاهد خشونتهای کمتری در مقایسه با سال 2014 باشد، ولی اگر بیتدبیری برخی دولتهای منطقه یا بازیگران فرامنطقهای در قبال بحران سوریه ادامه یابد، باید منتظر ماند ویروس تروریسم از سال 2015 به سالهای بعد نفوذ کرده و همچنان بسیاری از کشورها بخش مهمی از انرژی خود را بهجای توسعه خود، صرف برقراری ثبات و امنیت منطقهای کنند که در آتش تندروی میسوزد.
محمود هرندی/ گروه سیاسی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد