
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
داستان سریال، شباهت زیادی به زندگی او دارد: کارمندی سی ساله و مجرد که زندگی یک نواختی دارد و تصمیم میگیرد ازدواج کند. طولی نمیکشد که مخاطب عزب ما، تحت تأثیر داستانی که میبیند، بر آن میشود که ازدواج کند و در ادامه، توالی پیچیدهای از حوادث تو در تو پیش میآید... خلاصه کنم، گرهگشایی پایانی داستان خالی از مزه نیست. در پایان متوجه میشویم که قهرمان داستان ما که خیال میکرد کارمند سادهای است و تحت تأثیر تماشای سریال تلویزیونی مصمم شده ازدواج کند، در اصل، خودش و زندگیاش محور یک سریال است و در واقع ماجرا عکس آن چیزی است که فکر میکردیم! قهرمان سریال مورد علاقه او در واقع یکی از مخاطبین سریالش بود که تحت تأثیر تصمیمات قهرمان داستان تصمیم میگرفت که ازدواج کند!
منشأ طراحی آن قصه، تأمل در نفوذ فزاینده تلویزیون بر مخاطب بود. هر چند شاید به نظر اغراقآمیز برسد، اما واقعا چنین است. تلویزیون در باورهای مخاطب خود رسوخ میکند. تبلیغات را در نظر بگیرید. تبلیغات به عنوان یک صنعت مستقل، هویتی منحصر به فرد دارد. میتوان در مطبوعات، خیابانها و بر در و دیوار تبلیغات بازرگانی کرد، اما باید پذیرفت که تبلیغات تلویزیونی، از قدرتی دو چندان برخوردار است که از هماهنگی نیروی رسانه و تبلیغات ناشی میشود. چنین است که میتوان تلویزیون و برنامههای تلویزیونی را عمدهترین عامل شکلدهی به سبک زندگی دانست. سبک زندگی یک جامعه، هنگامی از تلویزیون تأثیر میگیرد که این رسانه، در برنامههایش وحدت رویه داشته باشد، اما وحدت رویه چیست؟
ما ایرانیها سبک زندگی خاص خودمان را داریم. پزشکی را در نظر بگیرید. اسناد تاریخی نشان میدهند که مبحث پزشکی در ایران قدمت بسیاری دارد. این تاریخچه ـ بویژه پس از فراگیری اسلام در ایران ـ پربارتر هم میشود. طب ایرانی، در امتداد پزشکی چینی، هندی و اسلام شکل گرفت و بتدریج قوام آمد. یینگ و یانگ از فرهنگ چینی وارد طب سنتی اسلامی شد و مقوله «سردی» و «گرمی» را شکل داد. عنصری در طب سنتی هست که آن را «مفرد» یا «مفردات» مینامند. مفردات دارویی بر مصرف خالص عناصر طبیعی اصرار دارد و ترکیب آن را با دیگر عناصر نمیپذیرد. طب سنتی در طراحی دارو، دورهای درخشان را تجربه کرده است که کشف خواص گیاهان و تأثیرات آنها بر بیماریها کوچکترین بخش آن به شمار میرود. جراحی دندان، آب مروارید و درمان بیماریهای روانی از جمله معالجاتی بود که در قرن پنجم هجری انجام میشدند. البته تاریخ به راه خود میرفت. در قرن هجدهم، اروپا نگاه خود را به جهان و پدیدههای دیگر هستی کرد و تجربه را محور پیشرفت خود قرار داد. در نتیجه علوم انسانی و بویژه تجربی متحول شدند، علم آناتومی، استخوانشناسی و جنینشناسی پدید آمد و در قرن بیستم پزشکی نوین بلندترین جهشهای خود را انجام داد که نتایجش را میبینید. ایران هم از تأثیر علوم جدید ـ بویژه پزشکی ـ برکنار نماند. در ایران دانشگاههایی بنیان گذاشته شدند که تدریس پزشکی نوین را در دستور کار خود داشتند. در عین حال، از 30 سال پیش، نه فقط در غرب بلکه در ایران هم طب سنتی دست به نوعی تجدید حیات زد که در این مقال، مجال طرح آن نیست اما به هر حال، طب سنتی از قالب حکیم و حکیم بازی بیرون آمد، دانشگاههایی تأسیس شدند که علاقهمندان این حوزه را تعلیم دهند و آزمایشگاههای مجهز به محک زدن داروهای گیاهی و سنتی پرداختند و چنین بود که صنعتی جدید هم شکل گرفت؛ داروهای گیاهی با تائید پزشکی نوین. طبیعی است که مردم از خودشان بپرسند: بالاخره طب سنتی، بله یا نه؟ پزشکی نوین، بله یا نه؟
اینجا مبحث وحدت رویه مطرح میشود. رویکرد رسانه در سالهای اخیر در این مورد، یک دست و یکسان نبوده است. شبکههای تلویزیونی ایران ـ بویژه از دهه هفتاد به بعد ـ ساعات فراوانی را به تولید و پخش موضوعات پزشکی اختصاص دادهاند، اما هنوز کشور ما از حیث مصرف خودسرانه دارو جزو پنج کشور اول دنیاست! این یعنی که رسانه نتوانسته آنچنان که لازم است تاثیر گذاشته باشد.
در سالهای اخیر، رویکرد رسانه به طب سنتی، بیشتر به افراط و تفریط تمایل داشته است. مثلا در یکی از قسمتهای برنامه «باز هم زندگی» (1385 / بیژن بیرنگ) مناظرهای ترتیب داده شده بود بین یک طبیب گیاهی و یک متخصص تغذیه! متخصص تغذیه در طول برنامه به اشکال مختلف و به صراحت، طبیب سنتی را مورد انتقاد قرار داد و سردی و گرمی را مفاهیمی خواند که باعث تمسخر ایران در قرن بیستم شده است! از سوی دیگر، در یکی از شبکههای رسانه، یکی از مدعیان طب سنتی معرفی شد که در حوزه سلامتی، زبانشناسی، سیاست و روانشناسی خود را علامه دهر میدانست و اولین توصیهاش به مخاطبان این بود که از این به بعد، لب به چای و ماست نزنند! در غیر از این موارد، به نظر میرسد که برنامههای صبحگاهی رسانه ملی ـ که میتوانند به حوزه سلامت، دارو و درمان بپردازند ـ همیشه از نوعی فقر کارشناسی رنج میبردهاند. انتخاب سلیقهای کارشناس، استقلال کامل تهیهکننده و عدم مطالبه درست از سوی مدیران و مخاطبان، از جمله عللی است که ضعف این دسته از برنامهها را در زمینه پزشکی و سلامتی رقم زده است.
این نوشته را با اشارهای به نقش تلویزیون در سبک زندگی آغاز کردیم و با آن به پایان میبریم: در واقع، باید پذیرفت که طب سنتی و نوین میتوانند در مقام مکمل یکدیگر ظاهر شوند. بسیاری از بیماریها هستند که با مصرف مفردات و گیاهان دارویی قابل درمان و تسکین هستند و از آن سو، در دسترس بودن گیاهان دارویی، فقدان عوارض جانبی، سهولت مصرف و تأثیر قابل قبول از جمله مزایایی است که میتواند حضور آنها را در اصلاح روش درمان ایرانیان مؤثر و مفید دانست به شرط آنکه مدیران محترم رسانه، تیمی جدید و نوپا از تهیهکنندگان را سامان دهند و با استفاده درست از متخصصان، این جنبه از تولیدات رسانه را بازآفرینی کنند.
امید بهشتی (فیلمنامهنویس) / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی روزنامه «جامجم» با سجاد سالاروند، نخستین کوهنورد ایرانی دارای معلولیت در مسیر صعود به هفت قله بلند دنیا