
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
هرچند برخی کشورهای بزرگ چون ایران از قرنهای گذشته دارای طیفی از اقوام و مذاهب بوده و زیست مسالمتآمیز با وجود این تنوع هویتی را آموختهاند، اما بعضی دیگر از کشورها هنوز این تکثر فرهنگی را تاب نیاورده و به همین دلیل قربانی فوبیای هویتی میشوند. مردمان متعصب و تندرو در چنین جوامعی از آنجا که گمان میکنند تافتهای جدابافته از دیگر جوامع هستند، براساس تز «اقلیتهراسی» و «دیگریستیزی»، خردهفرهنگهای دیگر در جامعه خود را مورد آزار قرار داده و مانع از پیشرفت آنها میشوند.
دیگرکشی غربی، زاده نبود مدارای فرهنگی
تاریخ غرب سرشار از چنین رفتارهایی در قبال اقلیتهای قومی و مذهبی است و آنچه در آلمان تحت سلطه نازیها یا بالکان تحت تجاوز میلوسویچ رخ داد، تنها گوشهای از چنین جنایاتی را تصویر میکند. رفتارهایی که اگرچه عوامل اقتصادی، روانشناختی، سیاسی، هویتی و فرهنگی متعددی دارد، اما در کنار هریک از این جنایات، نوعی پسزمینه افراطیگری نیز وجود دارد. تندرویهای برخاسته از عدم رواداری و تحمل فرهنگی در قبال دیگر اقوام و اقلیتها و میل به دیگرآزاری، عمدتا زاده توهماتی است که از سوی سیاسیون بزرگنمایی شده و ملتی را دچار افراط در حذف اقلیتها میکند.
کمتحملی کشورهای غربی که البته همه این جوامع را شامل نشده و بخشی از آن را در طول تاریخ قربانی کرده، عمدتا بهدلیل فقدان تجربه تاریخی در رواداری و به رسمیتشناختن تفاوتهاست. با وجود اینکه کشورهای غربی پس از انقلاب صنعتی و موج ورود مهاجران از کشورهای تحت استعمار ـ بهعنوان نیروی کار ارزان ـ دچار تنوعات هویتی شدند، اما تا سالها تلاش کردند در برابر ضرورت «برابری حقوقی شهروندان» مقاومت کرده و با دستهبندی جامعه خود به «برده و ارباب»، «سیاه و سفید»، «اشراف و مهاجر»، «کارگر و سرمایهدار» و تبعیضهای قومی و جنسیتی، حقوق اقلیتها را زیر پا بگذارند.
در عصر حاضر اما به لطف آموزشهای فرهنگی، غرب پیشرفتهایی در زمینه تحمل اقلیتها داشته، با این حال تبعیضهای سیاسی، حقوقی و فرهنگی، اینبار از سوی رسانهها، نوعی حاشیهنشینی هویتی را برای مهاجران به ارمغان آورده و کشورهای غربی تنها حاضر به احترام گذاشتن به حقوق آن دسته از اقلیتها هستند که خود را به شکل شخصیت تیپیکال غربی درآورده باشند. درواقع آنچه تحت عنوان پیشرفت مهاجران در برخی کشورهای غربی تبلیغ میشود، درواقع چیزی بجز فراموش شدن هویت این اقلیتها و ذوب شدن آنها در فرهنگ غالب نبوده و البته جزای حفظ استقلال، سرکوب فرهنگی با استفاده از ابزارهای رسانهای است.
رواداری هویتی، پیششرط ثبات سیاسی
افزون بر برخی کشورهای غربی و عمدتا اروپایی که در تاریخ گذشته و حال خود نمونههای بیشماری از تحقیر فرهنگی اقلیتها را دارند، در خاورمیانه نیز ویروس تندروی، برخی کشورهای عربی را فراگرفته و تعصبات قومی و مذهبی، اقلیتها را تحت فشار قرار داده است.
شیعهستیزی در بسیاری از کشورهای آسیای جنوب غربی و حتی در آن سوی مرزهای شرقی ایران در گوشهای از این نارواداری فرهنگی است. فشار بر کردها و آزار مسیحیان در این مناطق نیز نشان میدهد چطور فرهنگ تعصبآمیز، تنوع فرهنگی را زیر سوال برده و مانع از بالا رفتن آستانه مدارای شهروندان در خاورمیانه شده است. تاسفآورتر آنکه بخش بزرگی از این نارواداری فرهنگی که ریشه در ضعف فرهنگی برخی کشورهای عربی دارد، به نام اسلام صورت گرفته و چهره دینی را که اساس آن بر رحمانیت استوار است زیرسوال برده است.
همین کمتحملیهای فرهنگی و هویتی ـ چه در اروپا و چه در خاورمیانه ـ در سالهای گذشته و حتی اکنون باعث بیثباتیهای سیاسی شده و امنیت این کشورها را تهدید میکند. نگاهی به تاریخ نسلکشیها در مناطق مختلف جهان نشان میدهد هر کجا که سرکوب اقلیتها، به حاشیه راندن خرده فرهنگها و تجاوز به حقوق اقوام و نژادهای غیرغالب بیشتر بوده یا شورش و ناامنی و هرج و مرج گسترش یافته یا حکومتهای دیکتاتوری بهانهای یافتهاند تا بهدلیل آنچه مهار این بیثباتی خواندهاند، بتوانند بر تسلط خود بیفزایند. تسلطی که البته خود معمولا دیوار بیاعتمادی میان گروههای قومی مختلف را بیشتر کرده است.
بنابراین چنانکه در غرب، هیتلر و حزب نازی، آلمان را به سوی قهقرا برده و بر عمق شکافهای اجتماعی در این کشور افزودند، در خاورمیانه هم صدام، عراق را چنان دچار شکافهای فرهنگی کرد که هنوز زخمهای وارد شده از دوره دیکتاتوری او بر تن جامعه عراق قابل رویت است. بنابراین بیهوده نیست اگر داعش در عراق و جنبش ضداسلامی پگیدا در آلمان را زائدههای فرهنگی برخاسته از دوران دیکتاتوری و نارواداری سیاسی ـ فرهنگی در دو کشور قربانی افراطیگری نژادی بنامیم. زائدههایی که اگر بهموقع درمان نشوند، میتوانند چون گذشته هم اروپا را به دام تندروی و خشونت بیندازند و هم خاورمیانه را در آتش تعصبات کور بسوزانند.
مدارای ایرانی، الگویی برای جهان امروز
در مقابل این نابسامانیها، ایران در طول تاریخ نماد مدارای فرهنگی بوده و جامعه ایرانی با برخورداری از آستانه تحمل بالا در زیست مسالمتآمیز با خردهفرهنگهای قومی و مذهبی نشان داده که میتواند الگویی برای سایر کشورها قلمداد شود.
باوجود اینکه در تاریخ ایران نیز مواقعی بوده که تعصب و افراطیگری بر اعتدال فرهنگی پیشی گرفته، اما بخش بزرگی از تاریخ ایران، خاستگاه تربیت شخصیتهایی بوده که مهمترین ویژگیشان، مدارا در برابر اقوام و فرهنگهای دیگر بوده است. تاریخ گواه بر این است که فرهنگ غنی ایرانی حتی با اقوام مهاجم نیز بهگونهای روادارانه برخورد کرده و شاید به همین دلیل است که کمتر میتوان سراغی از نسلکشیهای گسترده از سوی ایرانیان علیه دیگر اقوام و اقلیتها در دل تاریخ یافت.
در چهار دهه اخیر که نظامی اسلامی در کشورمان استقرار یافته نیز باوجود همه هجمههای تبلیغاتی، نظامی و اقتصادی، باز هم جامعه ایرانی به سوی تندروی و افراط حرکت نکرده و مصادیق متعددی را برای حفظ این اعتدال فرهنگی میتوان برشمرد. بهعنوان مثال در حالی که از قریب به 80 ملیت مختلف افرادی عضو داعش هستند، گفته شده است هیچ شهروند ایرانی در این گروهک عضویت ندارد. مطالبه رواداری و تحمل تکثر و مبارزه با نژادپرستی است که طی قریب به چهار دهه گذشته از پیروزی انقلاب، ایران را رودرروی رژیم صهیونیستی قرار داده و در جریان جنگ اخیر غزه، گروههای ایرانی با خاستگاههای فکری متفاوت همگی علیه نژادپرستی و نسلکشی صهیونیستها یکصدا شدند که این خود دلیلی دیگر بر مطالبه رواداری فرهنگی از سوی ایرانیان است. نمایندگان سیاسی ایران در نهادهای بینالمللی نیز همواره برای ترویج روحیه تکثرگرایی فرهنگی تلاش کردند و با طرح ایدههایی چون «گفتوگوی تمدنها» یا «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» نشان دادند که ایران تا چه اندازه دغدغه تعصب و افراطیگری را در جهان امروز دارد.
به گمان برخی تحلیلگران، تاریخ ایرانیان که سرشار از آمد و شدهای فرهنگی و تضارب آرای مختلف بوده، باعث شده ایرانیان از دیرباز اصل تنوع هویتی را به رسمیت شناخته و در تاریخ ایران هیچگاه نژادگرایی و نسلکشی قومی و مذهبی بهگونهای پایدار جایی برای نهادینه شدن نیافته باشد. ایرانیان چه در پذیرش دین اسلام و چه در ترویج آموزههای اسلامی، همواره نشان دادهاند که بهعنوان یک شهروند جهانی به مسئولیتهای خود عمل کرده و دچار تعصبات کور ناشی از عقبماندگیهای فرهنگی نشدهاند. هرچند کم نبودهاند کشورهایی که تلاش کردهاند با کمک مالی و اطلاعاتی و نظامی به گروهکهای تروریستی در بیرون از مرزها پروژه «تروریستپروری» را علیه کشورمان به اجرا بگذارند، ولی استقبال نکردن تودههای مردم از چنین رویههایی باعث شده چنین طرحهایی ناکام بماند.
پادزهر ایرانی برای غلبه بر سم مهلک «دیگری ستیزی»
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان اقلیتهای مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که تحمل و مدارای فرهنگی که در تاریخ ایران وجود داشته، امروز نیز در کشورمان همچنان ادامه دارد و گواه این رواداریها، ضریب بالای همبستگی اجتماعی و سیاسی در کشورمان است. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که چندی قبل انجام شد، فرمودند: «این رفتارهای جمهوری اسلامی را هم در خارج منعکس کنید؛ یعنی واقعا بدانند، بفهمند در دنیا و دنیای مسیحیت بداند که در کشور اسلامی اینقدر رواداری نسبت به غیر مسلمانها هست؛ این رواداریای که آنجاها وجود ندارد.»
باوجود اینکه برخی غرورهای کاذب سیاسی به مدعیان حقوق بشر در جوامع غربی اجازه نمیدهد که با پذیرش فرهنگ غنی ایرانیان و احترامشان به حقوق اقلیتها و خرده فرهنگهای قومی و مذهبی، از کشورمان الگویی جهانی برای ترویج رواداری بسازند، اما به نظر میرسد برداشته شدن برخی گامهای مهم همچون نامه اخیر رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی یا اظهارات مقامات عالیرتبه سیاسی و دیپلماتیک درباره فرهنگ تساهل و مدارای ایرانی باعث شده است تا امروزه زمینههای طرح این پرسش در ذهن برخی تحلیلگران غربی یا عربی شکل بگیرد که چرا باوجود شعلهور بودن آتش تعصب و تروریسم در خاورمیانه، ایران تنها کشور باثبات منطقه است؟ پاسخ به همین پرسش میتواند ذهنها را متوجه این واقعیت تاریخی و سیاسی کند که فرهنگ ایرانی، زمینه رشد افراطگرایی را در دل نداشته و همین امر میتواند پادزهری برای درمان زهر تعصبات کور قومی و نژادی در جوامع غربی و اسلامی امروز باشد.
محمود هرندی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد