
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شهر من شیراز
شهر من شیراز یک ملودرام اجتماعی- خانوادگی است که توسط گروه خانواده شبکه دو تولید شده و فیلمنامهاش را علیاکبر محلوجیان نوشته است. این سریال که در دو شهر تهران و شیراز ساخته شده، داستان 4 زن جوان با بازی زیبا بروفه، پرستو صالحی، روشنک عجمیان و حدیث فولادوند است که هر کدام به نوعی درگیر مسائل خانوادگی و اجتماعی شده و تلاش میکنند از زیر بار مشکلات سربلند بیرون بیایند. مهدی امینیخواه، پرستو صالحی، حسن جوهرچی، روشنک عجمیان، رامتین خداپناهی، حدیث فولادوند، فلامک جنیدی، رامین ناصرنصیر و زهرا سعیدی دیگر بازیگران این سریال هستند.
خارج از آفریقا
اولین برخورد مخاطب با یک اثر سینمایی یا تلویزیونی ابتدا با اسم آن اثر است و به جرات میتوان گفت شهر من شیراز در هر دوبار انتخاب مناسبی برای یک سریال پرمخاطب است. پیش از آغاز پخش سریال نیز نام آن برای مخاطب کشش ایجاد میکرد، چرا که اولا چنین آثاری در تلویزیون بسیار کم تولید میشود و لااقل در سالهای اخیر داستانهایی که در فضاهای بومی رخ میدهند بندرت در رسانه ملی تولید و پخش شدهاند و از طرف دیگر چنین داستانهایی همواره در میان آثار پرطرفدار قرار دارند. در واقع سریال شهر من شیراز با انتخاب این اسم تا حد قابل توجهی قلاب را به ذهن مخاطبش انداخت، اما با پخش سریال و مواجهه با فضایی کاملا متفاوت، ذهنیات مخاطب نیز درهم شکست.
بگذارید ماجرا را این گونه مطرح کنیم.«خارج از آفریقا» ساخته سیدنی پولاک به عنوان یکی از آثار مطرح سینمای جهان در زمینه انتخاب اسم نیز میتواند نمونه خوبی بهشمار آید. فیلم با ورود قطاری به تصویر آغاز میشود. قطار میایستد، نام فیلم روی تصویر قطار ظاهر میشود خارج از آفریقا و سپس مریل استریپ در نقش خانم کارل بریلکسن همراه خدمهها و وسایل از قطار پیاده شده و پا به آفریقا میگذارد. درست از زمان نقش بستن نام فیلم روی تیتراژ، کارگردان قلاب را به ذهن مخاطبش انداخته چرا که خانم بریلکسن تازه پا به آفریقا گذاشته است، آن هم در حالی که نام فیلم با قدرت از دنیای خارج از آفریقا حرف میزند. همچنین نام فیلم همچون کلید سل در نت موسیقی در اینجا عمل کرده و کلیت ساختار فیلم منطبق بر نام آن است.
این دقیقا همان اتفاقی است که در شهر من شیراز نیفتاده است و ای کاش میافتاد. یا حتی ایکاش نام سریال چیز دیگری بود چرا که در آن صورت هم مخاطب میدانست با یک اثر مثلا ملودرام اجتماعی باید روبهرو شود و هم ساختار اصلی سریال قربانی نمیشد. شهر من شیراز یک ملودرام اجتماعی زنانه است. در واقع این مدل سریالها که قهرمانهای اصلیاش چند زن هستند در وهله اول سریالی جذاب برای دختران و زنان خواهد بود و شهر من شیراز با انتخاب یک اسم دیگر میتوانست با این طیف وسیع و تاثیرگذار از جامعه بزرگ ایران ارتباط برقرار کند. اما این سریال وقتی با نام شهر من شیراز روی آنتن پخش میشود، ابتدا فولک بازها را ترغیب میکند. شاید خانمهای جوان به دلیل ناآشنایی با فرهنگ عامیانه دهههای گذشته با اسم سریال آن چنان ارتباط برقرار نکنند، اما آن آقا یا خانم 50 ساله که بسیار به فرهنگ عام گذشته و نوستالژیهایش وابسته است، با شنیدن این نام تلویزیون را روی شبکه دو ثابت میکند.
تمام اینها به این معناست که شهر من شیراز بزرگترین ضربه را از نامش میخورد، چرا که این اسم منطبق با ساختار سریال نیست. شهر من شیراز باید یک سریال فولک در فضا و اتمسفر شیراز باشد، اما یک سریال ملودرام خانوادگی زنانه است در یک فضای نرمال مثل دیگر سریالهای مشابهی که ساخته شده و میشوند.
اگر شهر من شیراز بود
سریال شهر من شیراز اگر میخواست مانند نامش یک سریال با درونمایه فولکلور باشد میتوانست یکی از بهترین نمونهها شود. مهمترین چیزی که این اسم را جذاب میکند خود شیراز است. اینکه در یک سریال خیابانهای شیراز را نشان بدهیم و در حافظیه و سعدی و تختجمشید چند سکانس بگیریم، فیلم فولک نمیشود. اما اگر مثلا رنگ تصویر این سریال براساس خاصیت خاک شهر شیراز طراحی میشد یک اتفاق خوبی رقم خورده بود. از چند 10 کیلومتر مانده به شهر شیراز خاک زمین این منطقه رنگ زرد عجیبی دارد. چنین رنگی در جان و درونمایه شهر شیراز، در شعر حافظ و سعدی و در سنگنوشتههای تخت جمشید وجود دارد و قابل لمس است.
شیرازیها
شیرازیها را به عنوان یکی از اقوام اصلی فارس بهراستی میتوان مردمانی باجنبه و باظرفیت دانست. مردم اصفهانی، شیرازی، کاشانی، یزدی یا آبادانی جدیترین مسائل را در لفافهای از طنز میپیچند. سادهبینانهاش شاید این باشد که مردم منطقه کویر از آنجا که معمولا بهدلیل مشکلات آب و هوایی زندگیهای دشواری داشتند، سعی کردهاند با استفاده از طنازی، زندگی را برای خود قابل تحمل کنند، اما در آن آب و هوا و طبیعت سرسبز و سرد مناطق شمالی مردم دغدغههای متفاوتتری داشته و دارد.
در این بین مردم شیراز که به خونسردی شهره هستند نهتنها فرهنگی نمکین و زبانی مملو از اشارات و کنایات طنازانه دارند که با همین واکسن دربرابر برخی مشکلات مقاوم شدهاند. اگر مردم شیراز ظرفیت بالایی نداشتند شاید حتی کلاه قرمزی نیز موجب اعتراض میشد، چرا که در این برنامه تنها شخصیت عروسکی که لهجه کامل دارد آقای همساده است که کاملا با لهجه شیرازی حرف میزند و اتفاق بسیاری از موتیفهای نمکین این فرهنگ را هم در خود دارد. آقای همساده حتی در سختترین مراحل زندگیاش میخندد و هیچگاه عصبانی نشده و از کوره درنمیرود. چنین ویژگیهای فرهنگی نیز میتوانست سریالی مانند شهر من شیراز را به سریالی تبدیل کند که نام و ساختارش منطبق باشند.
اما در ملودرام خانوادگی که هیچکدام از قهرمانهای اصلیاش شیرازی حرف نمیزنند، کمترین تصاویر و رویدادهای داستانی را براساس فرهنگ مردم شیراز میبینیم. خب شاید به این دلیل که نام این سریال واقعا شهر من شیراز نیست.
نام من چیست؟
داستان سریال شهر من شیراز از این قرار است که یک راننده تاکسی به نام محسن به خاطر تصادف به زندان میافتد. نرگس (همسر محسن) برای تامین مبلغ دیه، درگیر مشکلات متعددی میشود و به موازات روایت زندگی او، داستانهای دیگری اتفاق میافتد. همانطور که گفته شد این سریال یک ملودرام خانوادگی و خانمانه است و شاید انتخاب یک نام که منطبق با ژانر سریال باشد میتوانست مخاطبان به مراتب بیشتری را پای این سریال بنشاند.
امید ذاکرینیا / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگوی اختصاصی با سه نماینده مجلس الزامات سرمایهگذاری در تولید را بررسی کرد
حسن روشن در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد ؛
در گفتوگوی «جامجم» با یک کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان مطرح شد