داموکلس، درباری خوشزبان و چاپلوس در زمان پادشاه جباری حدود 4 قرن قبل از میلاد به نام دبونیزوس دوم در سیراکیوس بود که این پادشاه برای درس عبرت دادن به او و اطرافیان، وی را به عنوان تشویق به مدت یک روز بر تخت شاهی نشاند که ابتدا بسیار موجب شادی او شد، اما در اواخر این روز خوش متوجه شد شمشیر تیزی درست بالای سرش با تار مویی از دم اسب آویزان است که هر لحظه با پاره شدن این تار میتواند سر او را به باد دهد! لذا اصطلاح شمشیر داموکلس برای بیان تهدیدهای مستمری که توسط جباران نسبت به ضعیفتر از خودشان اعمال و موجب نگرانی و ترس و باجدهی آنها میشود، به کار میرود.
به نظر میرسد هدف آمریکاییها از تهدیدها در مذاکرات هستهای و موضعگیری دولتیان و مجلسیان ایشان در خارج از جلسه مذاکره دوجانبه یا چندجانبه (1+5) هستهای با ریاست جمهوری اسلامی ایران، صرفنظر از راضی کردن صهیونیستها و تندروها القای تصویر شمشیر داموکلس به طرف ایرانی است!
آنان قصد دارند این شمشیر را با طرح دو موضوع بالای سر ایران آویزان کنند!
نخست با طرح استمرار بلندمدت تحریمها و دوم بازدیدهای پایشی سختتر و فراتر از مقررات بینالمللی NPT به صورت همیشگی طرف ایرانی که قبولاندن مشروعیت فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود به جامعه بینالمللی را مهمترین دستاورد این مذاکرات میداند و به آن در کنار نفوذ رو به تزاید منطقه خود افتخار میکند، به زعم ایشان با دیدن این شمشیر به جای غرور و افتخار به این دستاوردها دلواپش شده و نهایتا عقبنشینی خواهد کرد.
طرف آمریکایی از زبان دولتیان و اهل کنگره و لابیهای قدرت با زبانهای مختلف ابراز میدارد که کاستن تحریمها و عادیسازی پرونده ایران تنها منوط به اعتمادسازی ایران در فعالیتهای هستهای نیست، بلکه تا وقتی مبانی اسلامی رفتار اجتماعی و سیاسی داخلی جمهوری اسلامی ایران که آنان با فریب کاری و تحریم آن را نقض حقوق بشر به جهانیان معرفی میکنند، را تغییر ندهد و تا وقتی گسترش نفوذ فکری و اندیشهیابی انقلاب یعنی مقابله با سلطه که با تزویر به نام تروریسمش میخوانند، از سیاست خارجی ایران زدوده نشود، فشارهای فزاینده در شکل تحریم و پایش هستهای توسط آمریکا و بهتبع آن اروپا و شاید کل جهان، باید باقی بماند.
فحوای بیانیههای ژنو و سپس لوزان مبتنی بر منطق لغو تحریم در مقابل اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران بود.
تنازلهای هیات مذاکرهکننده در مورد تعداد سانتریفیوژهای فعال و تغییر قلب رآکتور آب سنگین اراک و تغییر کاربردی تاسیسات فردو و گاه مقدار وزنی اورانیوم کم غنی شده و توقف تولید اورانیوم 20 درصد و افزایش بازرسیهای سرزده حتی بیش از حد متعارف مقررات NPT نیز همه براساس منطق مزبور بود، لکن بیانات سخنگویان دولت آمریکا و وزرای دفاع و امور خارجه و معاون وی در برابر مطبوعات و اندیشکدهها و کمیسیونهای کنگره که پس از توافقات خصوصا بیانیه لوزان ابراز شد و نیز مواضع کنگره و نهایتا مصوبه آن حاکی از منطقی متفاوت بود که نیت موجود در پس فکر تصمیمسازان و تصمیمگیران ایالات متحده آمریکا حاکم است.
این منطق همان آویختن شمشیر داموکلس برسر ایران است تا بهرغم باور خوش ابتدایی که سکرات آن بر حال برخی تحلیلگران و سیاستپیشهگان کشورمان غلبه یافته، نگرانی فزاینده و مستمری را پس از مدتی نهچندان طولانی بر ایرانیان مستولی سازد تا فرسایش اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ناشی از آن رشد نفوذ منطقه ایران را مهار کند.
بهزعم اصحاب قدرت در آمریکا این مهار منجر به ظهور طیف وسیعی از تصمیمات میتواند بشود که از افزایش ملاحظات در سیاست منطقهای جمهوری اسلامی تا تنازل از مواضع صراحتا مندرج در میراث امام(ره) و آموزههای رهبر معظم انقلاب و حتی اختلافات داخلی را در بر میگیرد.
البته احتمالا رهبران فعلی آمریکا برخلاف بسیاری از سیاستمداران حزب مخالف توازن قوا میان ستونهای قدرت در خاورمیانه و کنترل خود بهعنوان داور در رقابتهای این ستونها را به نابود کردن یک ستون (حتی ایران) توسط ستونهای دیگر ترجیح میدهند؛ چراکه توازن مانع تنازعات کنترل نشده و ویرانکننده میشود که به نظر ایشان منافع آمریکا و غرب و امنیت اسرائیل را به خطر میافکند.
اما این توازن بدون تنازل جمهوری اسلامی ایران از مواضع اصولی مکتب امام(ره) و پاسدار اعظم این مکتب یعنی رهبر معظم انقلاب امکانپذیر نیست.
لذا به باور ایشان شمشیر داموکلس چون ابقای تحریمها و لغو تدریجی آنها نه تنها در برابر شفافسازی هستهای بلکه به قول ایشان به عنوان ما به ازای تغییر مواضع داخلی و پذیرش بلاشرط ارزشهای غربی و تغییر سلطهستیزی در سیاست خارجی ضرورت دارد.
اما تفاوت سلطهگران آمریکایی با سلطان جبار سیراکیوزی 2500 سال پیش این است که آنان مانند دیونیزوس این شمشیر را طوری آویزان نمیکنند که داموکلس در اواخر شادخواری خود از تکیه زدن یکروزه بر تخت شاهی متوجه آن شود، بلکه در زمان کوتاهی پس از مذاکره و حتی در حین مذاکره زبان تهدید توسط مذاکرهکنندگانشان یا عناصر دیگر دولت یا کنگره یا تئوریسازان نظام آمریکا میگشایند و اینجاست که رهبر معظم انقلاب پاسخ ایشان را با قاطعیت میدهند و وزیر خارجه رعایت احترام را شرط موفقیت مذاکره اعلام میدارد و طرفیت مجموعههای خارج از دولت وزارت خارجه آمریکا با ایران را خارج از موضوع قلمداد میکند.
بیتردید تاکید مذاکرهکنندگان که خود ناشی از ترسیم راهبرد کلان توسط مقام معظم رهبری است بر دو موضوع در توافقنامه آتی تاریخساز و سرنوشتساز است.
اولا لغو تحریمهای مشخص در مقابل اقدامات مشخص در جدول زمانی روشن و کوتاه و بدون قابلیت تفسیر و عدم اجازه تاویل جزئیات توافق بهمراکز اقتصادی بانکها یا کنگره و وزارت خزانهداری یا دور زدن آنها از طریق تهدید مراکز بانکی و شرکتهای نفتی و تجاری کشورهای ثالث مایل به کار با ایران.
ثانیا به کارگیری بیان روشن در رابطه بازرسیها و شروط آن که همانا در چارچوب متعارف و متداول NPT و ملحقات آن (مشروط به تصویب مراجع قانونی) و جلوگیری از طرح موضوعات مبهم و مبتنی بر گزارشسازیهای منافقین و اسرائیل چون PMD (ابعاد احتمالی نظامی هستهای) به عنوان شرط! زیرا هر یک از موضوع فوق مصداق شمشیر داموکلس یا به تعبیر فارسی آن استخوان لای زخم است که برآورنده اهداف نظام سلطه برای فشار مستمر و فرساینده به کشورمان است.
دکتر علیرضا شیخ عطار - سفیر سابق ایران در آلمان
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد