سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هند دارای تاریخ و فرهنگ بسیار کهن و پرباری است که به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. هند سرزمین نژادها، زبانها، آیینها و فرهنگهای فراوان و گوناگون است.
در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شدهاست. ۲۲ زبان دیگر در یک یا چند ایالت موقعیت زبان رسمی را دارد. یک ضربالمثل مشهور در هند است که بعد از هر پنج کیلومتر در سرزمین هند سه چیز تغییر میکند مزه آب، دین و زبان.
طی ۸۰۰ سال تسلط فارسیزبانان بر هند، این کشور از زبان فارسی و فرهنگ ایرانزمین تاثیر بسیاری پذیرفتهاست. ارتباط بسیار عمیقی بین سرزمین هند و ایران در طول تاریخ وجود داشته است. پس از حمله سلطان محمود غزنوی به سرزمین هند در اوایل قرن پنجم هجری زبان فارسی در شبهقاره گسترش مییابد و با فرمانروایی مغولان هند، زبان فارسی، زبان رسمی دربارهای هند میشود، بهطوری که بسیاری از آثار مهم فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ادبی، مکاتبات، اسناد شخصی ودولتی و احکام قضایی هند به زبان فارسی نوشته میشد. زبان فارسی، پایه و اساس مکالمات سیاسی و درباری بود و زبان عربی به عنوان زبان دین اسلام و فهم مسائل مربوط به آن بود. فراگیری و سخن گفتن به زبان فارسی در بین اعیان و اشراف نشانه تجدد و فرهنگ شد و درباریان برای نشان دادن سطح اطلاعات و آگاهی خود به زبان فارسی با هم سخن میگفتند. رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان سیاست، ادب و هنر در شبهقاره موجب پدیدآمدن آثار بسیاری به زبان فارسی در آن سرزمین توسط اهالی شبهقاره، ایرانیان و دیگر مهاجران، بویژه در زمینههای تاریخ، فرهنگ، دستور، تذکره و... شد.
پایتخت شدن لاهور از سوی غزنویان
شهر لاهور از اواخر قرن پتجم تا دوران سلطنت آخرین سلاطین غزنوی، نزدیک به یک قرن، یکی از مراکز مهم شعر و ادب فارسی و فرهنگ اسلامی به شمار میرفت، شعر و ادب، هنرهای تزیینی، تاریخنگاری و تالیفات مربوط به امور کشورداری و آداب حرب و احکام دادرسی و نظایر اینها کلا به دربارها تعلق داشت؛ معماری و حجاری و سایر اینگونه فنون و صنایع نیز عموما محتاج حمایت و تعهد صاحبان جاه و مقام و ثروت بود، ولی در همین احوال آنچه بیشتر جنبه مردمی داشت و در اعماق جامعه نفوذ میکرد، شعر و ادب صوفیانه و معارف خانقاهی و تعلیمات دینی و اخلاقی بود که توسط پیران و مشایخ صوفیه در تکیهها و خانقاهها و مجالس وعظ و قوالی، گاه به زبان فارسی و گاه به زبانهای محلی، برای عامه مردم بیان میشد و موجبات گرایش انبوه مردم هند و مذهب را در شهرها و روستاها به اسلام فراهم میکرد.
حکومتهای شیعه در اوده
استان اوده یکی از مناطق بسیار قدیمی، و شیعهنشین در شمال هندوستان است که بین دو رود مشهور جَمنا و گنگ قرار گرفته و مرکز آن لَکهنَو میباشد. این منطقه، که در حال حاضر یکی از استانهای هند ـ ایالت اوتار پرادش فعلی ـ به شمار میرود، در سالهای 1135ـ1273 قمری / 1722ـ1856 میلادی قلمرو حکومت سادات ایرانی تبار شیعه اَوَد بوده که هم وزیران و رجال اصلی امپراتوری تیموریان در هند بودند و و هم خود پس ازآن، سالها پادشاهی مستقلی داشتند. از اواسط نیمه دوم قرن 18 میلادی کشوری مستقل محسوب میشده است.
«استان اوده به لحاظ سرمایه و گنجینه غنی زبان فارسی و وجود علما و دانشمندان و اهل شعر و ادب، شهرتی بسزا دارد. بویژه در عهد نوابان اوده، این سرزمین بهطور خاص مرکز علم و فضل و تهذیب و تمدن شد. ظهور عالمان، مشایخ و صوفیان بزرگ و اهل شعر و ادب و هنر اوده نه تنها سرزمین شرق هند، بلکه تمامی هند را با علم و هنر خود روشن کرده است.»
نوابان اوده
در دوران سلطنت حکمرانان اوده به سبب استحکام شرایط حکومتی و سیاسی، بیش از همه به ترویج و ترقی علم و ادب توجه میشد و در این راه فرمانروایان اوده ذوق و شوق بسیار داشتند و خدمات ارزندهای انجام دادند. آنان به سرمایههای علمی و ادبی بسیار افزودند و در زیر سایه آنان شعر و ادب رونق بسیار گرفت. در اوده و اطراف آن، صدها دانشور و اهل علم رشد یافت که بر اثر توجه و رسیدگی شاهان اوده به عزت و شهرت رسیدند. (رادفر 1380: 68) از آنجا که حکمرانان اود در اصل ایرانی بودند دربار آنها پیوسته مرکز علما و فضلای ایرانی بود و حتی بسیاری از این سلاطین به زبان فارسی نیز شعر میسرودند.
در ادارههای شاهان اوده هندوان فارسی دان از سمت معمولی دبیر تا منصب دیوان عالی مستقر بودند. اینها باسواد و دارای مذاق عالی و سخنشناس و نکتهپرور و نکتهسنج بودند و هم در این زمان سیاستمدار و صاحب قلم بودند.
استان اوده در اواخر دوره مغولان هند، محلی برای تجمع شیعیان شده بود. «در زمان محمد شاه مغول، شخصی به نام محمدامین ایرانیالاصل برهانالملک در اوده حکومت شیعی تشکیل داد که از سال 1132 تا 1274 قمری برقرار بود و در سال 1274 قمری توسط انگلیسها سقوط کرد. با ظهور این دولت، تشیع در این منطقه رشد چشمگیری یافت، تا آنجا که در شمال هند، مذهب رسمی شناخته شد. به دنبال آن نماز جماعت و اقامه نمازجمعه، برگزاری عزاداری، ساخت مساجد، حسینیه و مدارس توسط دولت اوده صورت گرفت که قبل از آن این مسائل در شمال هند دیده نمیشد. علمای شیعه، شاهان، گروهها و طبقات مختلف اجتماعی اوده خدمات بسیاری برای گسترش تشیع انجام دادند.
از آنجا که در گذشته (النّاسُ علی دینِ مُلوکهم) سخن صادقی مینمود، مردم هم اقبالی به شیعیان داشتند حتی هندوانی که در این منطقه زندگی میکردند برای جلب نظر حاکمان فارسی زبان خود کوشیدند. به سبب آنکه این حاکمان اهل شعر و ادب و تهذیب بودند و ادبا را ارج مینهادند شعرای بسیاری مجال ظهور و حضور یافتند و در آغاز برای خشنودی ولینعمتان خود اشعاری به زبان فارسی و مطابق ذوق و سلیقه اربابان خود گفتند. برخی از شعرای برجسته دربارهای اوده عبارتند از: سراجالدین علی متخلص به آرزو، اشرفعلی خان متخلص به فغان، میرزا محمد رفیع سودا شاعر و نویسنده اردو و فارسی زبان و ...
«در این عصر در میان هندوان ذوق و شوق شعرگویی (و فارسیگویی) افزایش یافت، در این دوران شعرای ممتاز و معروف هندو ظهور کردند. اکتر شعرای هندو مثنویاتی با مضامین دینی و مذهبی اسلامی سرودند.»
مضامین اشعاری که در این ایام عموما سروده میشد شرح جزئیات دلخراش مصیبت و داغ اهل بیت پیامبر است. کلمات معمولا از زبان مادری که در مرگ جوان خود میگرید و از زبان خواهری که در سوگ برادرش نشسته نقل میشود. بیشتر این اشعار از درد و رنج کودکانی سخن میگوید که تشنگی ایشان را بیتاب کرده است.
«همه اصناف معروف سخن مثل غزل، قصیده، رباعی و مثنوی در این زبان سروده شده است. بعضی شعرای فارسی که با دربارهای نوابان اوده ارتباط داشتند، نسبتا به مرثیه نگاری و مدح ائمه کرام (ع) توجه بیشتری را مبذول داشتهاند ...»
به نظر میرسد که برخی از شعرای هندو هر چند در آغاز برای خشنودی ولینعمتان خود اشعاری به زبان فارسی و مطابق ذوق و سلیقه اربابان خود میگفتند، اما در گذر زمان به سبب ورودی که در بحث مذهب پیدا کرده بودند و لطف و صمیمیت فرمانروایان عصر واله و شیفته اسلام و شیعه شده بودند و عاشقانه اشعاری در مدح و مرثیه پیامبر و امامان معصوم میگفتند. حتی کار از این هم فراتر رفت و به جایی رسید که برخی از هندوان به تغییر آیین خود اقدام کردند و این امر در استان اوده و شهرهای اطرافش نمود چشمگیری داشت.
حساسیت در ظرافت و باریکبینی و زیبایی که در حیات اجتماعی لکهنو پیش گرفته میشد بر اشعار اردو ـ که در آنجا سروده میشد ـ تأثیر بسزایی گذارده و بهطور کامل در آن مشهود است. زبان اردو تا حد بسیار بالایی در لکنهو تصفیه و خالص شده است. علاقه و گرایش شدید مسلمانان لکنهو به تشیع، در نوع سرودن شعر، دگرگونی و فصاحتی ایجاد کرده است که به مرثیهخوانی (اشعاری درباره مصایب امام حسین (ع)و یاران او در کربلا) معروف است. انیس و دبیر دو نفر از سرایندگان بزرگ این سبک شعری بودند.
در این دوره بهواسطه محیط صمیمانهای که نسبت به اهلبیت در این منطقه ایجاد شده بود حتی ارادت هندوان نسبت به ائمه اطهار کمتر از مسلمانان و شیعیان نبود. وجود فضای مناسب مذهبی و برگزاری مراسم آن نظیر اعیاد و سوگواریها سبب شد که شاعران هندو مذهب هم آثاری در منقبت امامان معصوم و مرثیه شهدای کربلا بویژه امام حسین بسرایند. نمونههای اشعار منقبتی این شاعران در گستره زبان فارسی بهوضوح دیده میشود. حتی گاه میتوان گفت که اشعار سروده هندوان سوزناکتر از شاعران مسلمان و شیعه این منطقه بوده است. این اشعار نشاندهنده ارادت قلبی و بیانگر شور و حال شاعرانی است که زبان فارسی، زبان مادری آنها نبوده است و در ضمن غیرمسلمان هم بودند.
وجود تعداد زیادی از لغات مشترک و مشابه میان دو زبان، اردو و فارسی، بیانگر تاثیر عمیق زبان فارسی در زبانهای هندی است. برخی از واژگان فارسی در اردو به یک شکل و صورت و معنا به کار میرود. نظیر: مشکل در معنای مشکل و کوشش در معنای تلاش و کوشش و برخی دیگر تغییر معنایی پیدا کردند نظیر: آستان در معنای مقبره و نگرانی در معنای نظارت و...
جالب است که برخی واژگان عربی که در زبان اردو به کار میرفت چون از طریق زبان فارسی به آن سرزمین رسیده بود اردوزبانان بدون اینکه آنها را عربی بدانند جزو کلمات فارسی بهحساب میآورند. بسیاری از ضربالمثلهای فارسی عینا در زبان اردو به کار میرود. بسیاری دیگر با استفاده از کلمات فارسی در طول زمان ساخته شد.
امروزه فقط نام و نشان زبان فارسی را در دانشگاههای لکهنو به عنوان یک زبان خارجی میتوان یافت. اما نگاه تیز و موشکافانه جهانگردان در مکانهای تاریخی اشعار و ابیاتی به زبان فارسی را مییابد که نشان از تاریخ شکوهمند زبان فارسی در سرزمین هند است. در امام باره بزرگ و کوچک، در شاه نجف، در کیسز باغ و در بسیاری جاها در لکهنو هنوز واژگان فارسی با قدرت خودنمایی میکند. در کتیبهها و سنگ نوشتههای دیواری و در...
زبان فارسی در خانوادههای اصیل هنوز به عنوان زبانی ویژه اعیان و اشراف شناخته میشود که باید آموخته شود در سخن گفتن با بزرگان و اشراف کلمات فارسی و جملات فارسی است که گوش نواز است و حس یافتن آشنایی دیرین با خاطرات مشترک را در شنونده زنده میکند و نسل جوانی که تلاش میکنند با آموختن زبان فارسی آن را به عنوان زبانی که یادآور شکوه اجداد گذشته است حفظ کنند.
منابع
امیری، کیومرث، 1374، زبان و ادب فارسی در هندزبان و ادب فارسی در هند، چاپ اول، تهران، انتشارات شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی* رادفر، ابوالقاسم، 1381، مناقب علوی در آیینه شعر پارسی گویان شبه قاره، چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی * سیدعبدالله،1371ش، ادبیات فارسی در میان هندوان؛ ترجمه محمد اسلمخان، چاپ اول، تهران، بنیاد موقوفات افشار * هالیستر، جان نورمن، 1373، تشیع در هند، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی * یکتایی، مجید، 1353، نفوذ فرهنگ و تمدن ایران و اسلام در سرزمین هند و پاکستان، تهران، اقبال.
ایرانی بودن بانیان برخی از مکاتب صوفیانه شبهقاره و نفوذ و گسترش تصوف
این حقیقت مسلم است که «گسترش اسلام و تصوف در شبهقاره، در اصل در گرو نخستین مهاجران ایرانی بود که از آن سوی مرزها آمدند و با تکیه بر تعلیمات خود، به آرامی و به دور از جنجالهای تبلیغاتی در کنج خانقاهها به آموزشهای لازم پرداختند.»
در بین گروههایی که پس از حمله مغول و ویرانیهایی که در ایران به بار آمد، از ایران به هند مهاجرت کردند عرفا و صوفیان شیفتهای به چشم میخورند که عناصر فلسفی و فکری، آنها را به دنیای اسرارآمیز و پر راز و رمز هند دعوت کرد یا برخی دیگر که به واسطه گرایش دربارهای سلاطین هند به اسلام جلای وطن کردند و به سرزمین هند مهاجرت کردند. نظیر: خواجه معینالدین چشتی (وفات: ٦٣٤ق)، موسس طریقه چشتیه در هند و خلیفه اوبختیار کاکی (وفات: ٦٣٥ ق)، شیخ فریدالدین گنج شکر (وفات: 664 ق)، قاضی حمیدالدین ناگوری (وفات: 695 ق)، شیخ ابوعلی قلندر (شیخ شرفالدین پانی پتی، (وفات: 725ق)، شیخ نظامالدین اولیاء دهلوی (وفات: 725ق)، شیخ نصیرالدین چراغ دهلوی (وفات: 757ق)، ازبزرگان سلسله چشتیه؛ بهاءالدین زکریا ملتانی موسس سلسله سهروردیه در شبهقاره و فرزند و خلیفه او صدرالدین و مریدان صدرالدین، سیدجلال بخاری معروف به سرخپوش (وفات: ٦٩٥ ق)، شیخ احمد معشوق و لعل شهباز و مشایخ دیگر این سلسله چون سیدجلال الدین، معروف به مخدوم جهانیان، جهان گشت بخاری (وفات: ٧٨٦ ق)، میران محمدشاه، معروف به موجدریا (وفات: ١٠١٣ق) و شیخ نور قطب عالم (وفات: 808 ق)، مخدوم شاه نقی (وفات: 824 ق) و شیخ محمد گیسودراز (وفات: 825 ق) و امثال آنها که همگی فارسیزبان بودند. با تبلیغ اسلام و ترویج توحید و اصول اخلاقی و عرفان اسلامی تحولات عظیمی در جوامع هندو و توده مردم آن سامان بهوجود آوردند. (نقوی، ص 75)
استقرار سلسلههای مسلمان و حکمرانان مسلمان و علاقهمند به فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان فارسی در مناطق مختلف سرزمین هند:
پادشاهان مسلمان، بویژه پادشاهان فارسیزبان هند نیز با حمایت و پشتیبانی خود از علما، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند.
منبع: دکتر نرگس جابری نسب/ جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد