فاصله میان آنچه ایران در اختیار دارد و آنچه جهان از آن میشناسد، چنان عمیق است که پرسشهای بزرگی را پیش روی ما میگذارد: چرا ایران هنوزنتوانسته درفهرست مقاصداصلی گردشگران جهان قراربگیردوآیا سرزمینی باچنین سرمایههای بینظیر میتواند روزی شاهد تحولی پایدار در این صنعت باشد؟
ظرفیت بزرگ، جایگاه کوچک
ایران یکی از معدود سرزمینهای جهان است که همزمان تاریخ، فرهنگ، تنوع اقلیمی و میراث ملموس و ناملموس کمنظیر را در کنار هم دارد. از شهرهای باستانی چون شوش، تپه سیلک و تختجمشید گرفته تا معماری بیمانند اصفهان و یزد و طبیعتی که چهار فصل را در یک روز به نمایش میگذارد، همهچیز برای تبدیل ایران به مقصدی جهانی فراهم است. با این حال آمارها تصویر دیگری نشان میدهند.
در سالهای اخیر بارها از «رشد گردشگری ایران» سخن گفته شده. براساس دادههای منتشرشده در گزارشهای رسمی، ایران در سال گذشته حدود هفت میلیون گردشگر خارجی جذب کرده و بیش از هفت میلیارد دلار درآمد داشته؛ رقمی که در مقایسه با دوره بحران کرونا جهشی قابلتوجه است اما بررسی دقیقتر نشان میدهد این رشد پایدار و ساختاری نیست و با استانداردهای منطقهای فاصله دارد. صنعت گردشگری از جهات مختلف همچنان ناپایدار، ناهماهنگ و آسیبپذیر است. ۵۰ درصد اقامتگاههای کشور استانداردهای بینالمللی را ندارند، خطوط هوایی با کمبود شدید ناوگان روبهروست، جادهها نامناسب هستند و بسیاری از مقاصد مهم، ظرفیت پذیرش گردشگر در ایام پیک سفر را ندارند. حتی امکانات اولیه همچون سرویسهای بهداشتی در بسیاری از نقاط گردشگری دچار مشکل است. از سوی دیگر، ترکیب گردشگران ورودی نشان میدهد بیشتر مسافران خارجی از کشورهای همسایه هستند. یعنی بازار ایران عمدتا منطقهای است و توان ورود به بازار اروپا، آسیای شرقی و آمریکا همچنان محدود مانده.
تصویر منفی، مانع گردشگر
علی غمخوار، رئیس هیأتمدیره جامعه تورگردانان ایران مهمترین چالش امروز گردشگری ایران که آن را از تحول دور نگه داشته، «تصور ذهنی منفی و تحریفشدهای» میداند که طی سالهای اخیر در ذهن گردشگران خارجی شکل گرفته است. به گفته او، تعدادی از کشورها برای سفر به ایران «تراولوارنینگ» صادر کردهاند و این هشدارهای رسمی عملا مسیر را برای ورود گردشگران علاقهمند مسدود کرده است. غمخوار به جامجم توضیح میدهد: حتی اگر گردشگری تصمیم بگیرد خلاف توصیه دولتش به ایران سفر کند، مشکل دیگری پیش میآید. بیمهها او را پوشش نمیدهند. یعنی اگر حادثهای رخ دهد، هیچ شرکت بیمهای مسئولیتی نمیپذیرد. همین موضوع باعث شده بازار ایران در رقابت جهانی از ابتدا یک قدم عقبتر باشد.
او راهحل را در دیپلماسی فعال میبیند؛ هم دیپلماسی سیاسی و هم دیپلماسی عمومی. به باور غمخوار، ایران باید در مجامع بینالمللی، نمایشگاههای گردشگری و بازارهای هدف حضوری پررنگ داشته باشد و برای لغو این هشدارها مذاکره کند. رئیس هیأتمدیره جامعه تورگردانان ایران میگوید: تا وقتی تصویر غلط از ایران اصلاح نشود، تمام ظرفیتهای ما بدون استفاده میماند. غمخوار معتقد است برای تحول گردشگری، ایران باید روی بازارهای کمچالشتر تمرکز کند: کشورهای حوزه خلیجفارس، عراق، روسیه و چین. البته مشکل اصلی اینجاست که به دلیل کمبود بودجه، ایران تقریبا هیچ حضور جدی در رسانههای بینالمللی ندارد.
زیرساختهای کهنه و ضعف آموزش
مشکلات زیرساختی همچنان یکی از موانع مهم توسعه گردشگری است. از کمبود هتلهای استاندارد و نبود شبکه حملونقل یکپارچه تا کیفیت نامتوازن خدمات گردشگری و مشکلات ساده اما مهم مانند نظافت، راهنمایی گردشگران، دسترسی به اطلاعات و امکانات پایه. این ضعفها باعث میشود حتی اگر گردشگری با انگیزه و علاقه به ایران بیاید، تجربه سفرش کامل و حرفهای نباشد و احتمال بازگشتش کاهش یابد.
مهدی گوهری، راهنمای گردشگری، مسأله را از زاویه دیگری میبیند: ضعف ریشهای در آموزش. او معتقد است تحول واقعی گردشگری ایران بدون آموزش اصولی و بهروز امکانپذیر نیست. گوهری به جامجم میگوید: این کمبود آموزش شامل مدیران، متصدیان مقصدها و تمام عوامل گردشگری است. انتصاب برخی مدیران ناآگاه و اتخاذ تصمیمات بدون بررسی، مشکلات جدی گردشگریاند.
به باور او، بزرگترین مانع توسعه گردشگری در ایران، عدم نگاه جامع مسئولان به این صنعت است. این راهنمای گردشگری توضیح میدهد: هنوز اهمیت گردشگری در توسعه اقتصادی درک نشده است. اقتصاد نفتی و خامفروشی اجازه نمیدهد تفکری جایگزین شکل بگیرد و ارزش گردشگری بهطور واقعی دیده شود.
گوهری تاکید میکند که توسعه پایدار گردشگری تنها با شعار یا اقدامات کوتاهمدت محقق نمیشود و نیازمند زیرساختهای کامل، سختافزاری و نرمافزاری است.این فعال حوزه گردشگری به نمونهای ساده اشاره میکندومیگوید:حتی سرویسهای بهداشتی در بسیاری از سایتهای گردشگری مناسب نیستند و زمان باز یا بسته بودن بسیاری از مقاصد مشخص نیست. این جزئیات کوچک میتوانند تجربه سفر گردشگران را بهشدت تحتتأثیر قرار دهند.
بحران اعتماد و فعالیتهای غیرمجاز
حرمتالله رفیعی، رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران، از زاویه دیگری به مسأله نگاه میکند: سقوط اعتماد عمومی. او از سوداگری در این حرفه میگوید و از تورهای غیرقانونی که اعتماد به این صنعت را از بین میبرد. رفیعی به جامجم میگوید: بخش بزرگی از بازار سفر در اختیار عوامل غیرمجاز است. این فعالیتها نهتنها استانداردی ندارند بلکه حوادث و مشکلات زیادی ایجاد و وجهه گردشگری را تخریب میکنند. به گفته رفیعی حتی برخی فعالان دارای مجوز نیز با تبلیغات نادرست و محتوای سخیف، چهره گردشگری ایران را مخدوش میکنند. نتیجه این وضعیت، رکود اقتصادی دفاتر قانونی و تهدید موجودیت بسیاری از آنهاست. او اضافه میکند: سالهاست گردشگری ایران در چرخهای تکراری گیر افتاده. همه حرف میزنند اما توسعه واقعی اتفاق نیفتاده. در صنعت گردشگری رویش که نداشتیم هیچ، دچار ریزش هم شدهایم.
ریسک سرمایهگذاری در گردشگری
در حالی که کارشناسان ازمسائل زیرساختی، آموزش، اعتمادعمومی وتصویر بینالمللی به عنوان راههای تحول گردشگری نام میبرند، فعالان بخش خصوصی نگاه دیگری دارند و بر مشکلات عملیاتی و پایداری کسبوکارها تأکید میکنند.
رضایی، صاحب دفتر خدمات مسافرتی، نبود امنیت و پایداری برای کسبوکارها را از بزرگترین این مشکلات میداند. او به خبرنگار جامجم میگوید: بسیاری از دفاتر و آژانسها با قوانین متغیر، برخوردهای نامنظم و کمبود حمایت مواجهند. این شرایط باعث میشود حتی فعالان باتجربه هم نتوانند برنامهریزی بلندمدت کنند و در نتیجه، توسعه گردشگری متوقف و ظرفیتهای بالقوه بدون استفاده میماند.
تحول بدون سیاستگذاری ممکن نیست
صنعت گردشگری ایران در حال تجربه یک جهش کمی است اما این رشد پایدار نیست. برای ورود به بازار جهانی ایران باید همزمان تصویر بینالمللی خود را اصلاح کند،زیرساختها را ارتقا دهد،آموزش راجدی بگیردوامنیت سرمایهگذاری را تضمین کند.تازمانی که این موانع اصلاح نشود،فاصله میان«ایران واقعی»و«ایران شناختهشده»همچنان پابرجا خواهد ماند.